🔺 #انسان_روزانه_هشت_طلبکار_دارد.
🎙 مرحوم آیت الله مشکینی(رحمت الله علیه)
🔸 از حضرت امام زینالعابدین(علیهالسلام) پرسیدند: «کیف اصبحت؟»؛ چگونه صبح میکنی؟ حضرت فرمود: من صبح میکنم در حالی که هشت تا طلبکار دارم.
1⃣ #پروردگار که از شما #واجبات میخواهد: «الله یطلبنی بالفرائض». هیچ هم مهربانی نمیکند. اگر کوتاهی کردی، عذاب دارد. خدا پیامبران را بیخود نیافریده که شما را موعظه کنند.
2⃣ #پیامبر که از من #مستحبات را میخواهد. یک کم مستحبات و نوافل هم به جا بیاورید. #نافله، #صدقه، #کار خیر.
3⃣ «العیال بالقوت»؛ #زن و #بچه، هزینه زندگی میخواهد و باید جوابش را داد.
4⃣«النفس بالشهوه»؛ #بدن_انسان میگوید به من نان و آب و لباس بده.
5⃣ #شیطان که از صبح تا غروب بالای سر انسان میایستد و میگوید: دروغ بگو، غیبت کن، حرام بخور.
6⃣ #الحافظان. دو فرشته در طرف راست و چپ شما قلم و کاغذ به دست میگویند: آمدهایم از تو عمل خیر بنویسد.
7⃣ #ملک_الموت که همیشه با انسان است.
8⃣ یک نقطهای از دنیاست که انسان باید در آنجا دفن بشود و آن، #قبر_انسان است. آن هم همیشه داد میزند که: جسدت هم مال من است.
🔴 امام فرمود: «اصبحت مطلوباً بثمان»؛ هشت تا طلبکار داری. #باید_تا_غروب_جواب_همه_اینها_را_بدهی. خدا را عبادت کنی، برای پیامبر مستحبات به جا بیاوری، برای نفس خودت غذا بدهی، برای همه جواب بدهی به غیر از شیطان. هیچ جوابی به او نده و همیشه برخلاف او عمل کن.
📚 ۱۳۸۲/۱۲/۲۹
💞 @jahadalmarah
«دل به زینت دنیا نبند»
"خبری نیست؟"
معمولا این سوال در فضای ارتباطی اطراف من از هر تازه عروسی پرسیده میشود. دقیقا بعد از #سلام و احوالپرسی اولیه. با نیمنگاهی به مختصات شکم. انقضای این سوال تا مشهود شدن اولین علایم بارداری سر میرسد. آن وقت است که احساس میکنی انگار زنهای اطرافت به یک #آرامش_درونی رسیدهاند. انگار شبیه ساختمان نیمهکارهای بودهای دیوار به دیوار خانهی مجللشان. طوری که هر روز با خودشان فکر کردهاند صاحب این خانه کی سر #عقل میآید و رنگ و لعابی به #خانه و محله میدهد.
پنج سال بعد از هر سلام و احوالپرسی در میهمانیها منتظر جملهی پرسشی «خبری نیست؟» بودهام. هر بار بهانهای تراشیدهام. یکبار #درس و تحصیل، بار دیگر کم سن و سال بودنم و بار دیگر بیحوصلگی و عدم علاقهی خودم و همسرم به #بچه! البته هیچ بار بهانههایم برای کسی قانع کننده نبودهاند. یکی دوسال اول محکوم به #تنبلی و بیاعتقادی به وعدهی الهی میشدم. اما از سال سوم بیاعتنا به بهانهها لیست پزشکهای حاذق و پنجه طلای #طب_سنتی و مدرن به سمتم روانه میشد.
یکبار زنی بعد از شنیدن بهانه هایم ابرو بالا انداخت و با صدای بلند گفت: «خیلی امیدوار نباش. بعد از پنج سال دیگه رحم سرد می شه...». یادم هست که دیگر روی پاهایم نمیتوانستم بند شوم. نه برای اینکه #ناامیدی توی کلماتش، امیدم را نشانه گرفته بود. بهخاطر سنگینی نگاه آدمهای اطرافم. آدمهایی که نازایی یک نقص بزرگ برایشان به حساب میآمد. زنهایی که به جز زاییدن شأنیت دیگری برای زنی مثل خودشان قائل نبودند.
بعد از #تولد پسرم سعی کردم با این نگاه بجنگم. هر جا زنی را دیدهام که گونهاش به خاطر مادر نشدن غیر ارادی سرخ شده از او دفاع کردم. تا جایی که توانستهام پای درد و دل زنهای نابارور #منزوی نشستهام. زنهایی که نمیخواهند ازشان پرسیده شود «خبری نیست؟». زنهایی که گاهی تنها دلیل مادریشان ، بستن دهان این و آن میشود.
میان تمام زنهای با این #درد_مشترک، فاطمه رفیق قدیمیام برایم زنی عجیب بود. رفیقی که شش سال از ازدواجش میگذشت و من از نزدیک شاهد هزینههای گزاف و درمانهای طاقت فرسایش بودم. اما هر بار جواب «خبری نیست؟» را با إنشاءالله و #لبخند میداد. هیچوقت منزوی نشد. هیچوقت خودش را از تکوتا نینداخت. اما پنج سال زندگی با درد ناقص بودن از نگاه اطرافیان، شامهام را تیز کرده است. میتوانم اتمسفر نگاه ترحمآمیز را بشناسم. از او پرسیدم چهطور میتواند چنین نگاههایی را تحمل کند؟ چهجوری هنوز انگیزه دارد توی چنین جمعهایی حضور داشته باشد؟
اشک توی چشمهای میشیاش حلقه زد. سرش را آورد کنار گوشم و گفت: «از قرآن کمک گرفتم. راستش خدا خیلی قشنگ باهام حرف زد». سرم را عقب کشیدم و گفتم: «منظورت کدوم آیهست؟» گفت: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ...»
با شنیدن آیه و آرامش فاطمه به لحظاتی از زندگیام #سفر کردم که به خاطر نگاه آدمها اشکی شده بودم. لحظاتی از جوانیام که می توانستند خیلی قشنگتر باشند. انگار تمام آن دقیقهها بخار شدند و رفتند هوا. احساسکردم به روحم چیزی بدهکارم. جای خالی زمانهای نزیستهام خالی شد. زمانهایی که میشد به باقیاتُالصالحات فکر کرد تا نگاههای خیره به زینت حیات دنیایم!
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلً
مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست؛ و باقیات صالحات [= ارزشهای پایدار و شایسته] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخشتر است!
#کهف_46
#روایت_یک_آیه
✍ نویسنده: #زهرا_مالمیر
🌺 آیهجان: آیههایی که به جان نشستهاند.
@ayehjaan