#خانواده_متعالی 1
#درس اول
اهمیت خانواده
در ابتدا خوبه که یه مقدار در مورد اهمیت خانواده صحبت کنیم.
🌺 خانواده محل "رشد معنوی انسان"
🔺 و محل "بیشترین امتحانات الهی" هست که از هر کسی گرفته میشه.
💖 محل دریافتِ "بیشترین نعمات الهی" هم خانواده هست.
⛔️ محل "بیشترین زمین خوردن ها" هم خانواده هست.
💎 محلی که انسان میتونه "روزی" خودش رو زیاد کنه هم خانواده هست.😊💸
البته هم رزق مادی و هم رزق معنوی.
به طور کلی، خانواده خییییلی میتونه آدم رو رشد بده.
✔️
☢ رزق و روزیِ انسان، قبل از اینکه
➖ به تدبیر و هنر
➖و به زرنگی و چابکیِ انسان
بستگی داشته باشه،
👈 به تعاملی که انسان با "خانواده" و ارتباطی که با فامیل درجه یک داره بستگی داره .
💡 به همین دلیل "مهم ترین عامل تعیین رزق و روزی" خانواده هست.
✅🌺
🔷 در واقع اگه میخوای وضعیت اقتصادیت خوب بشه،
تقریبا تنها راهش اینه که رابطه ی درستی با خانوادت داشته باشی.☺️
🕹حتی "مهم ترین عامل تعیین عمر" انسان خانواده هست.
🔹در بین همه ی روزی ها، عمر یکی از روزی های کلیدی هست .⏳
🌺 امام علی علیه السلام یه بار از کنار قبرستانی عبور میکردند،
✨فرمودن:
🔻 اکثر کسانی که اینجا در قبرستان آرمیدن به عمر طبیعی عمر نکردن ...
در واقع بنا بوده بیشتر عمر کنن، خودشون یه کارایی کردن که زودتر از دنیا رفتن...
🔦 پس یکی از عواملی که روزی انسان رو در عمر کم و زیاد میکنه خانواده هست.
🔹🔹⭕️🔹
🔰 بعضی اوقات
اینقدر "امور دنیایی و آخرتی" ما توی روایات به خانواده وابسته میشه
که توی این جلسه ی اول بحث نمیتونیم روایات رو تقدیم کنیم.
🌏 عجایبی هست از حقایقِ عالم
در اهمیتِ خانواده که آدم توی معارف دینی اونها رو می بینه.
کی به کجا میخواد برسه...؟
🔺قبل از اینکه به عرضه ی آدما نگاه کنید
👈 باید به "خانواده" نگاه کنید.
🔷 وگرنه خدا اصلا اجازشو نمیده
که طرف "بدون درست کردن خانوادش" بخواد کاری کنه.....
😒
خلاصه مراقب باش زرنگ بازی در نیاری!
✅💯
🌱 مثه این می مونه که طرف با قد متوسط بخواد عضو تیم بسکتبال بشه!
😶😕
خب نمیتونه....❗️
🎗شرط اولی که برای بسکتبال لازمه
باید مثلاً قد 170 به بالا داشته باشه
⛹⛹
♦️وگرنه نمیشه شرکت کنه ، اصلاً راهش نمیدن!
از قد شروع میکنن.
🔔 خداوند متعال وقتی میخواد تقدیرهایی رو برای آدم قرار بده
" از خانواده شروع میکنه ".
🌹خانواده فوق العاده اهمیت داره ۰۰۰۰۰۰ منتظر پیامهای هفتگی با این موضوع باشید واحد فرهنگی تربیتی حسینیه حضرت علی اصغر علیه السلام 🍒
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم
«دل به زینت دنیا نبند»
"خبری نیست؟"
معمولا این سوال در فضای ارتباطی اطراف من از هر تازه عروسی پرسیده میشود. دقیقا بعد از #سلام و احوالپرسی اولیه. با نیمنگاهی به مختصات شکم. انقضای این سوال تا مشهود شدن اولین علایم بارداری سر میرسد. آن وقت است که احساس میکنی انگار زنهای اطرافت به یک #آرامش_درونی رسیدهاند. انگار شبیه ساختمان نیمهکارهای بودهای دیوار به دیوار خانهی مجللشان. طوری که هر روز با خودشان فکر کردهاند صاحب این خانه کی سر #عقل میآید و رنگ و لعابی به #خانه و محله میدهد.
پنج سال بعد از هر سلام و احوالپرسی در میهمانیها منتظر جملهی پرسشی «خبری نیست؟» بودهام. هر بار بهانهای تراشیدهام. یکبار #درس و تحصیل، بار دیگر کم سن و سال بودنم و بار دیگر بیحوصلگی و عدم علاقهی خودم و همسرم به #بچه! البته هیچ بار بهانههایم برای کسی قانع کننده نبودهاند. یکی دوسال اول محکوم به #تنبلی و بیاعتقادی به وعدهی الهی میشدم. اما از سال سوم بیاعتنا به بهانهها لیست پزشکهای حاذق و پنجه طلای #طب_سنتی و مدرن به سمتم روانه میشد.
یکبار زنی بعد از شنیدن بهانه هایم ابرو بالا انداخت و با صدای بلند گفت: «خیلی امیدوار نباش. بعد از پنج سال دیگه رحم سرد می شه...». یادم هست که دیگر روی پاهایم نمیتوانستم بند شوم. نه برای اینکه #ناامیدی توی کلماتش، امیدم را نشانه گرفته بود. بهخاطر سنگینی نگاه آدمهای اطرافم. آدمهایی که نازایی یک نقص بزرگ برایشان به حساب میآمد. زنهایی که به جز زاییدن شأنیت دیگری برای زنی مثل خودشان قائل نبودند.
بعد از #تولد پسرم سعی کردم با این نگاه بجنگم. هر جا زنی را دیدهام که گونهاش به خاطر مادر نشدن غیر ارادی سرخ شده از او دفاع کردم. تا جایی که توانستهام پای درد و دل زنهای نابارور #منزوی نشستهام. زنهایی که نمیخواهند ازشان پرسیده شود «خبری نیست؟». زنهایی که گاهی تنها دلیل مادریشان ، بستن دهان این و آن میشود.
میان تمام زنهای با این #درد_مشترک، فاطمه رفیق قدیمیام برایم زنی عجیب بود. رفیقی که شش سال از ازدواجش میگذشت و من از نزدیک شاهد هزینههای گزاف و درمانهای طاقت فرسایش بودم. اما هر بار جواب «خبری نیست؟» را با إنشاءالله و #لبخند میداد. هیچوقت منزوی نشد. هیچوقت خودش را از تکوتا نینداخت. اما پنج سال زندگی با درد ناقص بودن از نگاه اطرافیان، شامهام را تیز کرده است. میتوانم اتمسفر نگاه ترحمآمیز را بشناسم. از او پرسیدم چهطور میتواند چنین نگاههایی را تحمل کند؟ چهجوری هنوز انگیزه دارد توی چنین جمعهایی حضور داشته باشد؟
اشک توی چشمهای میشیاش حلقه زد. سرش را آورد کنار گوشم و گفت: «از قرآن کمک گرفتم. راستش خدا خیلی قشنگ باهام حرف زد». سرم را عقب کشیدم و گفتم: «منظورت کدوم آیهست؟» گفت: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ...»
با شنیدن آیه و آرامش فاطمه به لحظاتی از زندگیام #سفر کردم که به خاطر نگاه آدمها اشکی شده بودم. لحظاتی از جوانیام که می توانستند خیلی قشنگتر باشند. انگار تمام آن دقیقهها بخار شدند و رفتند هوا. احساسکردم به روحم چیزی بدهکارم. جای خالی زمانهای نزیستهام خالی شد. زمانهایی که میشد به باقیاتُالصالحات فکر کرد تا نگاههای خیره به زینت حیات دنیایم!
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلً
مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست؛ و باقیات صالحات [= ارزشهای پایدار و شایسته] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخشتر است!
#کهف_46
#روایت_یک_آیه
✍ نویسنده: #زهرا_مالمیر
🌺 آیهجان: آیههایی که به جان نشستهاند.
@ayehjaan