《🕯》

میگفت:
هر چه‌ سینه‌زدن ‌هاے محرم
داغ‌ دل ،‌کم‌ میکنند و ‌مردانه‌اند ،
سینه‌زدن‌ هاے فاطمیه
رمق ‌میگیرند و مادرانه‌اند !
همین ‌که ‌دست ‌بالا ‌برود ،
بازو ، و سینه ، تیرمیکشد !

『 #بیت‌الزهرا🖤』 『 #فاطمیه🥀』

《🕯》 حضرت‌فاطمه‌‌سلام‌الله‌علیها: آنگاه که در روز قیامت برانگیخته شوم ، دستم را بلند میکنم و گناهکاران امت پدرم را شفاعت میکنم ! 『 #بیت‌الزهرا🖤』 『 #فاطمیه🥀』

《🕯》 بیت من در آتش و مصراع من افتاده بود بی ادب ها خوب سوزاندند دیوانِ مرا . . ! 『 #بیت‌الزهرا🖤』 『 #فاطمیه🥀』

《🕯》

مُعجزه‌ فقط ‌مُرده‌ زنده‌ کردن‌ نیست
مُعجزه‌ گاهی‌ می‌شود ‌نگاه‌ ، 
یک نگاهِ‌ تو . . .
که‌ زنده‌اے را ، به‌ زندگی ‌کردن ‌برمیگرداند مادر !(:

『 #بیت‌الزهرا🖤』 『 #فاطمیه🥀』

《🕯》 یکی از شب­ های جمعه امام حسن علیه‌السلام بیدار شد و مادرش حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را دید که در حال نماز است و برای همه همسایه­ ها با ذکر نام دعا می­ کند. امام حسن از مادرش پرسید : مادرجان چرا برای خود دعا نمی­ کنید ؟ حضرت زهرا فرمودند : اول همسایه بعد اهل خانه ! الجار ثم الدار … ‌『 #بیت‌الزهرا🖤』 『 #فاطمیه🥀』

《🕯》 زهرایِ‌ من … بعد از‌ تو ‌دنیا‌ قشنگ ‌نیست .. گریہ ‌مےکنم .. و از این ‌مےترسم .. کہ‌ بی ‌تو .. زیاد زنده بمانم … ! ‌+بحارالانوار‌ج۱۳ص۲۱۳ 『 #بیت‌الزهرا🖤』 『 #فاطمیه🥀』

《🕯》 وسـط روضـہ حاج آقا گفت: شبای فاطمیـہ خیلی خاصہ ... میپرسین چرا ؟ دیدین دهہ محـرم چقـدر هیئتـا شلوغہ ولۍ فاطمیہ خلـوتہ ... دیدین اگہ تو خونہ نہ مادرتون، نہ خواهرتون،نہ همسرتون باشہ رفیقتون رو نمۍ‌برین خونہ یا اگہ ببرین اونایۍ کہ بهشون اعتماد دارین رو میبرین تو خونہ ؟ شبای فاطمیـہ هم حسنیـن ، رفیق خودیارو میارن تو مجلسِ مـادر :') اگہ شب ها رفتۍهیئت یا هندزفرۍ گذاشتۍ با مداحۍ و روضہ گریہ کردۍ... اگہ لباس مشکۍ‌تو پوشیـدۍ … بدون شمـا رفیقِ مشتـیِ آقام امام‌حسیـن هستی … 『 #بیت‌الزهرا🖤』 『 #فاطمیه🥀』

《🕯》 على جان ... حلال کن اگر اسبابِ زحمتت بودم . 『 #بیت‌الزهرا🖤』 『 #فاطمیه🥀』

《🕯》 سنگدل دیوار بود و سنگدل تر میخ در سرخ شد دیوار اما سینه‌ے در بیشتر هرچه زهرا میکشید از این طرف مولاے خود میکشیدند آن طرف دستان حیدر بیشتر … ✍🏾محمدجواد‌شیرازی 『 #بیت‌الزهرا🖤』 『 #فاطمیه🥀』

《🕯》 این روز هایش از روزِ شهادت مادر درد آور تر است . . . این روز های بستری بودن را می گویم ! همین روز هایِ آخر که از چشم های خسته مادر معلوم است ماندنی نیست ! همین روز هایِ سکوتِ خانه علی و بغص بچه ها وقتی نگاهشان به نگاه مادر گره میخورد ... اوج درد ها همین روز های شرمندگیِ فاتحِ خیبر است .. وقتی درد کشیدن های فاطمه را میبیند.. ! 『 #بیت‌الزهرا🖤』 『 #فاطمیه🥀』

《🕯》 هے ‌اَزش ‌میپرسید حَسَن ،عزیز بابا‌ … میشہ ‌بگی ‌چی ‌شده‌ ؟! امام‌ حسن‌‌ جان ‌هم ‌هی ‌جواب ‌میدادن مادر ‌گفته چیزی ‌نگم :)! 『 #بیت‌الزهرا🖤』 『 #فاطمیه🥀』

《🕯》 ‏هزاران بار اجل بر مرد خوشتر … که سيلی خوردن همسر ببيند … چه حالۍ مۍکند پيدا خدايا !  اگر اين صحنه را، حيدر ببيند ؟ 『 #بیت‌الزهرا🖤』 『 #فاطمیه🥀』