رمان عاشقانه جان شیعه، اهل سنت.pdf
حجم:
3.54M
📚 در #قرنطینه چه #کتاب هایی بخونیم؟
📕 #رمان عاشقانه "جان شیعه اهلسنت"
عاشقانه یک دختر سنی با پسر شیعه..
بسیار جذاب و خواندنی.. نوشته فاطمه ولی نژاد
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
روی ماه خداوند را ببوس.pdf
حجم:
660.4K
📚عنوان کتاب : روی ماه خداوند را ببوس
✍️نویسنده : مصطفی مستور
📖موضوع : رمان
📄تعداد صفحات : 62 صفحه
#رمان
بصورت pdf
#کتاب_آموزشی
#کتاب_رايگان
#کتاب_رمان
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
بسم الله قاصم الجبارین
نام رمان: #شاخه_زیتون 🌿
نویسنده: فاطمه شکیبا(فرات)
ژانر: اجتماعی، سیاسی
خلاصه: اریحا، نام شهری باستانی ست که یکی از اولین سکونتگاه های بشری بوده و اکنون در فلسطین است؛ و در زبان عبری به معنای مکان یا گل خوشبوست. اما داستان من نه درباره شهری در فلسطین است و نه درباره گل های خوشبو!
اریحا یک دختر ایرانی ست؛ متولد دهه هفتاد، با ظاهری معمولی و دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مطالعات زنان. شما داستان را از جایی آغاز می کنید که اریحا برای سفری شش ماهه به آلمان آماده می شود؛ اما درواقع، داستان سه هزار سال پیش از تولد اریحا آغاز شده و احتمالا تا بعد از مرگ او هم ادامه خواهد داشت. داستان اریحا، یک داستانِ دخترانۀ امنیتی ست.
داستان اریحا، ستاره، وفاء، آرسینه، فلورا، مرضیه، راشل، لیلا و زینب، داستان همه دختران ایران که نه، داستان همه دختران جهان است. داستان جنگیدن برای بهتر شدن؛ برای قدرت گرفتن. داستان جنگیدن زن ها علیه زن ها... و داستان نبرد تمام عیاری که صحنه گردان و سربازانش زن ها و دخترانند.
توصیه می کنم دخترها بخوانند...
#رمان
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
💖 #رمان #بدون_تو_هرگز 1
🏵 قسمت اول؛ مردهای....
زندگی من زندگی پر فراز و نشیبی هست.
🔶 همیشه از پدرم متنفر بودم.
مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه ... 😒
آدم عصبی و بی حوصله ای بود.
اما بد اخلاقیش به کنار، می گفت: دختر درس می خواد بخونه چکار؟😤
💢 نذاشت خواهر بزرگ ترم تا 14 سالگی بیشتر درس بخونه
دو سال بعد هم عروسش کرد!
🔹 اما من، فرق داشتم. من عاشق درس خوندن بودم
بوی کتاب و دفتر، مستم می کرد...
👌🏼 می تونستم ساعت ها پای کتاب بشینم و تکون نخورم
✔️ مهمتر از همه، می خواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگی و اخلاق گند پدرم خودم رو نجات بدم ....😪
🔹چند سال که از ازدواج خواهرم گذشت، یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد
"به هر قیمتی شده نباید ازدواج کنی"....
🔶 شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوری بود.
یه ارتشی بداخلاق و بی قید و بند!
🔹دائم توی مهمونی های باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت می کرد.
🔹اما خواهرم اجازه نداشت، تنهایی پاش رو از توی خونه بیرون بزاره
مست هم که می کرد، به شدت خواهرم رو کتک می زد ... 😭
⭕️ این بزرگ ترین نتیجه زندگی من بود:
مردها همه شون عوضی هستن!!!!
هرگز ازدواج نکن!!!😤
🔹 هر چند بالاخره، اون روز برای منم رسید
روزی که پدرم گفت
❌ هر چی درس خوندی، کافیه...😤
📝نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」