#شهیدهمت 👈 این هم خانه من:👇
💥مادرش به ابراهیم گفت👈 یکبار که آمده بود "شهرضا" گفتم: بیا این جا یک خانه برایت بخریم و همینجا زندگیات را سر و سامان بده!..
گفت: حرف این چیزها را نزن مادر، دنیا هیچ ارزشی ندارد!...
گفتم: آخر این کار درستی است که دایم زن و بچهات را از این طرف به آن طرف میکشی؟....
گفت: مادر جان! شما غصه مرا نخور... خانه من عقب ماشینم است. پرسیدم: یعنی چه خانهات عقب ماشینت است؟... گفت: جدی میگویم؛ اگر باور نمیکنی بیا ببین! 👈 همراهش رفتم. در عقب ماشین را باز کرد. وسایل مختصری را توی صندوق عقب ماشین چیده بود: سه تا کاسه، سه تابشقاب، سه تا قاشق، یک سفره پلاستیکی کوچک، دو قوطی شیر خشک برای بچه و یک سری خرده ریز دیگر... گفت: مادر ببین 👈 "این هم خانه من"... میبینی که خیلی هم راحت است. گفتم: آخه اینطوری که نمیشود...
گفت: دنیا را گذاشتهام برای دنیادارها، خانه هم باشد برای خانهدارها!...
#دل_کندن_از_زن_و_بچه
💥مهدی داشت دورش می چرخید. برای اولین بار داشت دورش می چرخید ... همیشه غریبی می کرد. تا ابراهیم بغلش می کرد یا میخواست باهاش بازی کند گریه می کرد... یک بار خیلی گریه کرد، طوری که مجبور شد لباس هاش را در بیاورید ببیند چی شده. فکر می کرد عقرب توی لباس بچه است. دید نه... گریه اش فقط برای این ست که می خواهد بیاید بغل من. گفت: زیاد به خودت مغرور نشو. دختر! اگر این صدام لعنتی نبود می گفتم که بچه مان مرا بیشتر دوست می داشت یا تو را... با بغض می گفت: خدا لعنتت کنه، صدام، که کاری کردی بچه هایمان هم نمی شناسند مان... ولی آنروز صبح این طور نبود. قوری کوچکش را گرفته بود دستش، می آمد جلو ابراهیم، اداهای بچگانه در می آورد، می گفت :بابا دد... خنده هایی می کرد که قند توی دل آدم آب می شد... اما ابراهیم نمی دیدش....
محلش نمی گذاشت. توی خودش بود. آن روزها مهدی یک سال و دو سه ماهش بود و مصطفی یک ماه و نیمش...سعی کردم خودم را کنترل کنم. نتوانستم...😰
گفتم: تو خیلی بی عاطفه شده ای، ابراهیم. از دیشب تا حالا که به من محل نمیدهی، حالا هم که به این بچهها.... جوابم را نداد. روش را کرد آن طرف. عصبانی شدم، گفتم: با تو هستم مرد، نه بادیوار... رفتم روبروش نشستم، خواستم حرف بزنم، که دیدم اشک تمام صورتش را خیس کرده... گفتم: حالا من هیچی، این بچه چه گناهی کرده که....
💥بریده شدنش را دیدم. دیگر آن دلبستگی قبلی را به ما نداشت. دفعه های قبل می آمد دورمان می چرخید، قربان صدقه مان میرفت، می گفت، می خندید. ولی آن شب فقط آمده بود یک بار دیگر ما را ببیند خیالش راحت بشود برود... مارش حمله که از رادیو بلند شد گفت: "عملیات در جزیره مجنون است...ِ 👈 "به خودم گفتم: "نکند شوخی های ما از لیلی ومجنون بی حکمت نبود، که ابراهیم حالا باید برود جزیره مجنون و من بمانم این جا؟ "
💐فهرستی را یادم آمد که ابراهیم آن بار آورد نشانم داد و گفت: همه شان به جز یک نفر شهید شده اند... گفت: چهره اینها نشان می دهد که آماده رفتن هستند و توی عملیات بعدی شهید می شوند... عملیات خیبر را می گفت، در جزیره مجنون. تعدادشان سیزده نفر بود. ابراهیم پایین فهرست نوشت چهارده و جلوش سه تا نقطه گذاشت. گفتم: این چهاردهمی؟ ... گفت: نمی دانم... لبخند زد. نمی خواستم آن لحظه بفهمم منظورش از آن چهارده و از آن سه نقطه و آن لبخند چیست. بعدها یقین پیدا کردم آمده از همه مان دل بکند...
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
#برشی_هائی_از_زندگی_شهید_همت
#راوی_همسر_شهید
🔴 ۲سؤال مهم پیرامون FATF
✍️ #جواد_نیکی_ملکی
🔹 عمدهترین دلایل حامیانِ اجرایِ دستورهای FATF چیست؟
1️⃣ اجرای این دستورها اقتصاد ایران و فعالیتهای مالی را شفاف و قابل مدیریت میکند
🔸 پاسخ: مسلما شفافیت خوب است اما کدام تصمیمگیر عاقلی حاضر است فعالیتهای کشورش را برای دشمن خود شفاف و قابل رهگیری کند؟
به جای دشمن، خودمان قوانین شفافیت بگذاریم
2️⃣ اگر دستورهای FATF را اجرا نکنیم؛ دشمن به ما فشار میآورد
✅ پاسخ: دشمن کارش دشمنی است؛ پس با دانستن اطلاعات اقتصادی ما بیشتر فشار خواهدآورد
🔹 اجرای دستورهای FATF چگونه تحریمها را گسترش داده؛ مؤثرتر و هوشمندتر میکند؟
1️⃣ با آگاهی دشمن از فعالیتهای خنثیسازی تحریمها حوزههای جدیدی از اقتصاد کشور هم تحریم خواهند شد
2️⃣ راهها و عوامل دورزدن تحریمها لو میروند و مورد حملات تحریمی قرار میگیرند
🔸 آقایان باید تا حالا دانسته باشند که با تصویب دستورهای FATF در مجمع تشخیص هیچ تضمینی برای خروج از لیست به اصطلاح سیاه وجود ندارد و مشکلات مالی نه تنها حل نمیشود بلکه پیچیدهتر خواهد شد
💢 قرآن کریم میفرماید:
«هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه پیروی از آیین آنها کنی»
#بین_الملل
➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🔴 نیمی از هواپیماهای برجامی زمینگیر شده است! چرخ برجام در هوا نیز نچرخید!
✍️ #علیرضا_پورمسعود
🔹 مدیر هواپیمایی هما: سررسید اولین قسط هواپیماهای برجامی «ایرانایر» به مبلغ ۳۳۰ میلیارد تومان است که توان پرداخت نداریم و باید حاکمیت و دولت چارهای بیندیشند. ۵۰ درصد به اضافه یک فروند هواپیمای برجامی فعال داریم که حدود ۷ تا ۸ فروند است.
🔸 زمان چک ATRها رسیده است، نمیتوانیم به صورت آزاد قطعه تهیه کنیم چون پول نداریم، تحریم هم هستیم، کارخانه سازنده هم قطعه به ما نمیدهد، نمیآیند و برابر قراردادی که با ما دارند، به ما کمک نمیکنند و در واقع به قرارداد خود هم پایبند نیستند و به همین دلیل، هواپیماها زمینگیر هستند.
✅ قابل ذکر است، پس از امضای برجام، با مذاکرات مستقیم وزارت راه و شهرسازی با شرکتهای «بویینگ»، «ایرباس» و «ایتیآر»، مجموعا ۲۰۰ فروند هواپیمای نو برای استفاده در شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران سفارش داده شد.
🔹 همچنین، برخی ایرلاینهای دیگر نیز با استفاده از فضای ایجاد شده، اقدام به سفارش و عقد قرارداد خرید هواپیمای نو کردند.
💢 اما به یکباره با خروج یکجانبه و غیرقانونی آمریکا از برجام، امکان تحویل تمام هواپیماهای سفارش داده شده از میان رفت اما در نهایت ۱۶ فروند هواپیمای نو شامل ۱۳ فروند ATR۷۲-۶۰۰، دو فروند ایرباس A۳۳۰-۲۰۰ و یک فروند ایرباس A۳۲۱ وارد ناوگان ایرانایر شد که گمان میرفت ورود همین تعداد هواپیما بر صنعت هوانوردی کشور تاثیرگذار باشد اما اکنون نه تکلیف خرید بقیه هواپیماها که به ایران نرسید، مشخص است و نه میتوان راهی برای این هواپیماهایی که بر دستمان مانده، یافت.
#اقتصادی
➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🔴 بزرگ تر از آن است که بتوان روایت کرد
✍ #محمد_ایمانی
🔹️ بزرگی ماجرا قابل روایت نیست: مقاومت مظلوم یمن، هرگاه اراده می کند، تور راداری و پدافندی عربستان را پاره می کند و با پهپاد ها و موشک های نقطه زن، مراکز نظامی- اقتصادی رژیم متجاوز را درهم می کوبد. بن سلمان خیال می کرد کار یمن را ظرف چند هفته یکسره کند که با چراغ سبز اوباما مرتکب جنایت شد..
🔸️ از درماندگی عربستان بالاتر، عجز آمریکاست که پایگاه ها و کاروان های نظامی اش روزانه به اراده مقاومت عراق، مورد اصابت انواع راکت و موشک قرار می گیرد. انگار نه انگار آمریکا، دارای قوی ترین سیستم های راداری و پدافندی است، و در هفتاد سال گذشته هیچ کس جرئت نمی کرد نیروها و پایگاه های آمریکا را هدف بگیرد.
✔ این اقتدار بازدارنده مقاومت و برای تحقیر دشمن متجاوز از کجا آمده است؟ مستضعفان توسری خور عالم کجا و پهپادهای مدرن و موشک های نقطه زن کجا؟! دست تهی مظلومان همیشه تاریخ کجا و عزت پیروزمندانه کجا؟ مدعی کدخدایی دنیا کجا و این گونه حقیر و ذلیل شدن کجا؟
🔹 نابیناست اگر کسی به آیت الهی ایمان نیاورد: "وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ. و ما اراده كردهايم بر كسانى كه در زمين به ضعف و زبونى كشيده شدند، منّت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان (روى زمين) قرار دهيم".
💢 و این هنوز از نتایج سحر است؛ تا صبح دولت مهدی موعود (عج) بدمد، ان شاء الله. ...أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ؟
#منطقه
➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🔴 برای آمریکاییها هیچ چیز به اندازه بهبود فضای اقتصاد ایران خطرناک نیست.
✍️ #حمید_خوش_آیند
🔹 دولت آمریکا در قبال بازگشت ایران به تعهدات برجامی، با طلبکاری تمام وعده برخی معافیتهای تحریمی را داده است! چقدر مضحکهآور است! واقعاً جمهوری اسلامی ایران را چه فرض کردهاند.
🔸 منطق، خِرَد و عقلانیت سیاسی و حقوقی حکم میکند تا زمانی که تمام تحریمها برداشته نشود نباید به تعهدات برجامی بازگشت، کمااینکه باید عقب هم نشست.
✅ دولت هم بهتر است در این ماههای باقیمانده تمام توان و تمرکز خود را به رفع مشکلات اقتصادی مردم و ساماندهی اقتصاد کشور بپردازد تا چیز.
🔹 فعلاً برای آمریکاییها هیچ چیز به اندازه بهبود فضای اقتصاد ایران خطرناک نیست.
🔸 آمریکا و اروپا تا زمانی که اقتصاد ایران را نابسامان و متورم ببینند برخوردشان طلبکارانه و از موضع قدرت و زیادهخواهی خواهد بود.
💢 متأسفانه اصرارهای دولتی برای بازگشت آمریکا به برجام هم کار را خراب کرده است.
#بین_الملل
➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🚨رهبر انقلاب با اشاره به مسئله کرونا در آستانه سال نو: هرچه ستاد ملی کرونا اعلام کرد، باید عمل شود
🔹سال گذشته در ایام عید مردم عزیز، به توصیه ها کاملاً عمل و بلای بزرگی را از سر کشور دور کردند.
🔹امسال خطر بیشتر و فراگیرتر است، امسال هم همگان توصیهها را رعایت کنند.
🔹هرچه ستاد ملی کرونا اعلام کرد، باید عمل شود؛ اگر سفر را ممنوع کردند، مردم به سفر نروند.
🔹بنده هم قطعاً مانند سال گذشته به سفر نخواهم رفت.
https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🔴رهبر انقلاب: گرانی و مشکل معیشتی مردم راهحل دارد در جلسات متعدد این را به مسئولان تذکر دادیم
رهبرانقلاب اسلامی با اشاره به مشکلات معیشتی مردم در اثر کرونا، گفتند:
🔹اگر کرونا ادامه پیدا کند مشکلات معیشتی بیشتر خواهد شد، بنابراین باید با همکاری همه، این بیماری هر چه زودتر برطرف شود.
🔹رهبر انقلاب اسلامی با ابراز ناخرسندی از گرانیها و مشکلات معیشتی، افزودند: این وضع در آستانه عید غصه بزرگی ایجاد کرده است.
🔹 البته اجناس مانند میوهها فراوان است اما قیمتها بسیار بالا است که سود این قیمت بالا هم به جیب باغداران زحمتکش نمیرود بلکه نصیب دلالها و واسطههای سودجو میشود و ضرر آن به مردم میرسد.
🔹ایشان با تأکید بر اینکه مسئولان باید مشکل معیشتی و گرانی را حل کنند، گفتند: این مشکلات، همه راهحل دارد و بارها در جلسات متعدد این نکات را تذکر داده و راهحلهای مورد نظر کارشناسان را به مسئولان گفتهایم.
https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
.
تو که خودت اهل بخیه ای!
♦️حرف منتقدان و کیهان با فتنه گری مثل سید محمد خاتمی روشن است: چرا در حالی که بارها در جمع های خصوصی، اعتراف کرده اید ادعای تقلب دروغ بوده و در انتخابات 88 تقلب نشده، مرتکب فریب و تحریک به آشوب شدید؟ و چرا همین اذعان به دروغ بودن ادعای تقلب را علنی نمی گویید و از مردم و نظام عذرخواهی نمی کنید؟!
🔹مطالبه روشنی است و نکته غامضی که موجب نفهمیدن شود، در آن وجود ندارد. همین هم دست اندرکاران فتنه را به هم ریخته، چنان که تاجزاده مدعی شده "رهبر، بدگویی را نهی میکند. ولی نماینده رهبری در کیهان، هرچه را شایسته خود اوست، به خاتمی نسبت میدهد. تذکر، جدی نیست یا نمایندگان وی مستثنا شدهاند؟".
♦️چقدر مستدل و منطقی! با زبان بی زبانی می گوید از خاتمی (بازیچه افراطیون مدعی اصلاحات) نپرسید چرا دروغ گفتند و ثبات و امنیت کشور را به هم زدند؟
🔹جالب این که تاجزاده قبلا خودش هم اعتراف کرده ادعای تقلب دروغ بود. و فتنه 88 را بر پایه دروغ برساختند! با این وصف، روشن است است نظام از بازخواست خائنان کوتاه نمی آید.
♦️تاجزاده باید یک لیوان آب خنک بخورد، آرام که شد، درباره خدعه با مردم توضیح دهد.
https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🌷تفاوت ارتشی ها با بسیجی ها🌷
امیر عقیلی سرتیپ دوم ستاد لشگر سی پیاده گردان گرگان یک روز به حاج همت گفت: "من از شما بدجور دلخورم"
حاج همت گفت:
"بفرمایید چه دلخوری دارید ؟"
گفت : "حاجی شما هر وقت از کنار پاسگاه های ارتش رد می شوید یک دست تکان می دهید و با سرعت رد می شوید ولی وقتی از کنار بسیجی های خودتان رد می شوید هنوز یک کیلومتر مانده چراغ میزنی , بوق میزنی, آرام آرام سرعتت را کم می کنی 20 متر مانده به دژبانی بسيجی ها پیاده می شوی لبخند می زنی دوباره دست تکان می دهی بعد سوار می شوی و از کنار دژبانی رد می شوی. همه ما از این تبعیض ما بین ارتشی ها و بسیجی ها دلخوریم .. "
😀حاج همت با لبخند گفت: "اصل ماجرا این است که دژبان های ارتشی چند ماه اموزش تخصصی دیده اند اگر ماشینی از دژبانی رد بشود و به او مشکوک شونداز دور بهش علامت میدن بعد تیر هوایی می زنند آخر کار اگر خواست بدون توجه از دژبانی رد شود به لاستیک ماشین تیر می زنند. ولی این بسیجی ها که تو می گی اگر مشکوک شوند اول رگبار می بندند تازه بعد یادشان میافتد باید ایست بدهند یک خشاب را خالی می کنند بابای صاحب بچه را در میاورند بعد چندتا تیر هوایی شلیک می کنند و آخر که فاتحه طرف خوانده شد ؛ داد می زنند ایست".این را که حاجی گفت ، بمب خنده بود که توی قرارگاه منفجر شد...
#کتاب_گلخندهای_آسمانی
#ناصر_کاوه
راوی شهید حاج محمد ابراهیم همت
#همت_آماده_شهادت_شده_بود👇
📣بشارت_شهادت
💥بر سر دوراهی بودم، که چه بگویم به ابراهیم. نمی دانست خواب دیدم ابراهیم رفته روی قله ی بلندی ایستاده دارد برای من خانه یی سفید می سازد. نمی دانست خواب دیده ام رفته ام توی ساختمانی سه طبقه، رفته ام طبقه سوم، دیدم ابراهیم توی اتاق نشسته. دور تا دور هم خانه هایی چادر مشکی با روبنده نشسته اند...
💥گفتم: برادر همت! شما اینجا چکار می کنی؟... برگشت گفت: برادر همت اسم آن دنيای من است. اسم این دنیای من عبدالحسین شاه زید است ... این را آن روزها به هیچ کس نگفتم. حتی به خود ابراهیم... بعدها، بعد از شهید شدنش، رفتم پیش اقایی تا خوابم را تعبیر کند. چیزی نمی گفت ... گفتم: ابراهیم شهید شده. خیالتان راحت باشد. شما تعبیر تان را بکنید...گفت: عبدالحسین شاه زید، یعنی ایشان مثل امام حسین علیه السلام به شهادت می رسند. مقام شان هم مثل زید است، فرمانده لشکر حضرت رسول...
💥همین طور هم بود. ابراهیم بی سر بود و آن روز ها، در مجموع،فرمانده لشکر 27حضرت رسول بود. همین خواب بود که نگران ترم می کرد. برگشتم رفتم اصفهان، رفتم پیش حاج آقا صدیقین برای استخاره. آیه سیزده از سوره کهف آمد با این معنی که: آنها به خدای خود ایمان آوردند و ما به لطف خاص خود مقام ایمان و هدایت شان را بیفزودیم... حاج آقا پایین استخاره نوشته بود که: بسیار خوب ست، شما مصیبت زیاد می کشید برای این کاری که می خواهید انجام دهید، ولی در نهایت به فوزی عظیم دست پیدا می کنید...
💥 بعدها که ابراهیم می گذاشت می رفت دیر می آمد، بهش می گفتم: ببین استخاره ام چه خوب تعبیر شد، تو نیستی و ما هی باید فراق تو را تحمل کنیم، سختی بکشیم، دلتنگ بشویم. اخرش ولی انگار باید... می خندیدم، یک جور خاصی نگاهم می کرد و هیچی نمی گفت.او آن دوری همیشگی را دیده بود و من دل به این دوری های چند روزه و چند ماهه داشتم و فکر می کردم بالاخره کنار هم زندگی می کنیم. مانده بودم چکار کنم، خسته هم شده بودم. احساس کردم دیگر طاقت ندارم. نیت چهل روز روزه و دعای توسل کردم. با خود گفتم: بعداز چهل شب، هر کس که آمد خواستگاری، جواب نه نمی شنود... درست شب سی و نهم یا چهلم بود که باز ابراهیم آمد خواستگاری. جواب استخاره را هم می دانست. آمده بود بشنود آره. شنید. ولی این تازه اول راه بود...
📣دل_کندن_از_زن_و_بچه
💥مهدی داشت دورش می چرخید. برای اولین بار داشت دورش می چرخید ... همیشه غریبی می کرد. تا ابراهیم بغلش می کرد یا میخواست باهاش بازی کند گریه می کرد... یک بار خیلی گریه کرد، طوری که مجبور شد لباس هاش را در بیاورید ببیند چی شده. فکر می کرد عقرب توی لباس بچه است. دید نه... گریه اش فقط برای این ست که می خواهد بیاید بغل من. گفت: زیاد به خودت مغرور نشو. دختر! اگر این صدام لعنتی نبود می گفتم که بچه مان مرا بیشتر دوست می داشت یا تو را... با بغض می گفت: خدا لعنتت کنه، صدام، که کاری کردی بچه هایمان هم نمی شناسند مان... ولی آنروز صبح این طور نبود. قوری کوچکش را گرفته بود دستش، می آمد جلو ابراهیم، اداهای بچگانه در می آورد، می گفت :بابا دد... خنده هایی می کرد که قند توی دل آدم آب می شد... اما ابراهیم نمی دیدش....
محلش نمی گذاشت. توی خودش بود. آن روزها مهدی یک سال و دو سه ماهش بود و مصطفی یک ماه و نیمش...سعی کردم خودم را کنترل کنم. نتوانستم...😰
گفتم: تو خیلی بی عاطفه شده ای، ابراهیم. از دیشب تا حالا که به من محل نمیدهی، حالا هم که به این بچهها.... جوابم را نداد. روش را کرد آن طرف. عصبانی شدم، گفتم: با تو هستم مرد، نه بادیوار... رفتم روبروش نشستم، خواستم حرف بزنم، که دیدم اشک تمام صورتش را خیس کرده... گفتم: حالا من هیچی، این بچه چه گناهی کرده که....
💥بریده شدنش را دیدم. دیگر آن دلبستگی قبلی را به ما نداشت. دفعه های قبل می آمد دورمان می چرخید، قربان صدقه مان میرفت، می گفت، می خندید. ولی آن شب فقط آمده بود یک بار دیگر ما را ببیند خیالش راحت بشود برود... مارش حمله که از رادیو بلند شد گفت: "عملیات در جزیره مجنون است...ِ 👈 "به خودم گفتم: "نکند شوخی های ما از لیلی ومجنون بی حکمت نبود، که ابراهیم حالا باید برود جزیره مجنون و من بمانم این جا؟ "
💐فهرستی را یادم آمد که ابراهیم آن بار آورد نشانم داد و گفت: همه شان به جز یک نفر شهید شده اند... گفت: چهره اینها نشان می دهد که آماده رفتن هستند و توی عملیات بعدی شهید می شوند... عملیات خیبر را می گفت، در جزیره مجنون. تعدادشان سیزده نفر بود. ابراهیم پایین فهرست نوشت چهارده و جلوش سه تا نقطه گذاشت. گفتم: این چهاردهمی؟ ... گفت: نمی دانم... لبخند زد. نمی خواستم آن لحظه بفهمم منظورش از آن چهارده و از آن سه نقطه و آن لبخند چیست. بعدها یقین پیدا کردم آمده از همه مان دل بکند...
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصر_کاوه
#برشی_هائی_از_زندگی_شهید_همت
#راوی_همسر_شهید