📌 شهید علمدار: قبل از اینکه مرا در قبر بگذارید برایم مصیبت جده غریبم حضرت زهرا(س) را بخوانید
🔹️ بخشی از متن وصیتنامه شهید سید مجتبی علمدار : وصیت میکنم مرا در گلزار شهدا ساری دفن کنند
◇ تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را بروی صورتم بگذارند..
◇ قبل از آن که مرا در قبر بگذارند مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جده غریبم فاطمه زهرا(س) و جد غریبم حسین (ع) را بخواند.
◇ از مستمعین گرامی میخواهم که اشک چشمشان را داخل قبر من بریزند تا در ظلمت قبر نوری شود.
◇ این را باور کنید که از اعماق قلبم میگویم
من از ظلمت قبر و فشار قبر خیلی میترسم!
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
#جانباز_شهید
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال صبحانهای باشهدا را با کیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌#رسم_خوبان
🔹 يک بار يکی از بچه های هيأت آمد و به سيد گفت: تُو مراسم ها و روضه اهل بيت عليهما السلام، اصلاً گريه ام نمی گيرد!
◇ سيد گفت: اينجا هم که من خواندم، گريه ات نگرفت؟! گفت: نه! سيد گفت: مشکل از من است! من چشمم آلوده است، من دهنم آلوده است، که تو گريه ات نمی گيرد!
◇ اين شخص با تعجب می گفت: عجب حرفی! من به هر کس گفتم، گفت: تو مشکلی داری، برو مشکلت را حل کن، گريه ات می گيرد! اما اين سيد می گويد مشکل از من است!
◇ بعدها می ديدم که او جزو اولين گريه کنندگان مصائب ائمه اطهار عليهما السلام بود.
◇ سيد، وقتی مداحی می کرد، يک سنگينی و وقار خاصی داشت و در ازای مداحی، پول هم نمی گرفت؛
◇ می گفت: اگر در ازای مداحی کردنم پول بگيرم، چطوری فردای قيامت می توانم بگويم برای شما خواندم؟!
◇ می گويند: خواندی، پاداشش را گرفتی! من اصلا ائمه را با پول مقايسه نمی کنم !
◇ يکی از بچهها تعريف می کرد، می گفت: مشهد که بوديم، سيد داخل حرم شروع به مداحی کرد،
◇ بعد پيرمرد گفت: از نظر شرعی تکليف می کنم! بايد بگيريد! سيد پول را گرفت بعد آورد و انداخت توی ضريح امام رضا عليه السلام...
◇ همهی کارهای سيد صلواتی بود.
#مداح_اهل_بیت
#جانباز_شهید
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada