🔵 *مدیون شهداییم.......*
اوج نامردی و بی انصافی است اگر ندانیم #امنیت امروز جامعه ما مدیون رشادتها و #جانفشانی شهداست. حتی یک لحظه نباید فراموش کنیم که #مدیون_شهدا هستیم ، مدیون #خانواده_شهدا هستیم. خصوصا شهدای عزیز #مدافع_حرم که خیلی از اینها هنوز دارند تشییع میشوند و پیکرهای پاک این عزیزان بوطن برمیگرده.
⚠ هرگز نباید #فراموش کنیم چه کسانی خون این شهدای عزیز را بزمین ریختن ؛ #آمریکای_جنایتکار ، #انگلیس خبیث ، #اسراییل غاصب ، #عربستان سعودی مزدور . هیچگاه نباید دشمن را فراموش کنیم ، هیچگاه نباید به وجود #دشمن شک بکنیم ، نباید فکر کنیم دشمن بیکار نشسته ، اونها هرلحظه بدنبال ضربه زدن به ما هستند.
🔵 #شهدا راه خودشون را انتخاب کردند ، از #خانواده و همسر و بچه ها دل کندند و برای حفظ #حریم_اهلبیت و #دفاع از اسلام و قرآن رفتند. ما چه کرده ایم؟!!! ما توانستیم راهشون را ادامه بدیم؟!!!!
یا مشغول #دلار و #سکه و دنیا شدیم؟!!!!!
مشغول #شایعات دروغ #فضای_مجازی شدیم؟!!!!
مشغول کلاه گذاشتن سر همدیگه شدیم!!!!!!
مشغول لهو و لعب #دنیا شدیم!!!!!!😔😔
🌹 ای #شهید ؛ ای غرق شده در نعمت و رزق الهی ، ای #روح_آسمانی ، ای روح پرفتوح ، ما دنیازدگان را از خواب #غفلت بیدار کن .
🌹 ای #شهید ، ای جدا شده از بند تعلقات ، دست ما را بگیر و از این تجملات دنیا نجات ده.
#راه_شهدا_ادامه_دارد
#یاد_شهید
#شهدای_مدافع_حرم
#شهید_زنده_است
https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🌹تواضع:👇
❣️برای سخنرانی به یکی از نهادها اومده بود. وقتِ نماز برا تجدیدِ وضو رفتم دستشویی. درِتوالتِ اول رو باز کردم دیدم کثیفه ، برا همین رفتم توالت دوم و....
🍁همزمان با من حاج آقا شاه آبادی هم وارد دستشویی شد، در ِتوالت اول که کثیف بود رو باز کرد ، اما به جای اینکه بره سراغ توالتِ بعدی، عبا و قبایش رو بیرون آورد، آستینِ لباسش رو بالا زد و توالت رو حسابیتمیز کرد. حاج آقا شاه آبادی اون موقع نمایندۀ مجلس بود...😇👌
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا #ناصر_کاوه
خاطره ای از روحانی شهید مهدی شاه آبادی
منبع: سالنامه یاران ناب 1389
دعوتید به کانال شهدا
🔴 هر چه شما نفرمایید!*
🌹 زمانی که ایشان(شهید حجه الاسلام مهدی شاه آبادی ) را گرفته بودند، با مأموران ساواک خوب مبارزه میکرد. به برادرم گفته بودند: «آقا عمامهتان را بردارید.» پاسخ داده بود: «عمامه را برنمیدارم.» هر چه اصرار میکنند که عمامه را بردارید، میگوید: «نه، خودتان بیایید و بردارید.» افرادی که در آنجا بودند، جرأت این کار را پیدا نمیکنند.
♦️ زمانِ سرلشکر علویمقدم بود. رئیس کمیته آن موقع کشیک بوده و با سرلشکر تماس میگیرد. میگوید: «فلانی را گرفتهایم و میخواهیم او را به زندان ببریم، اما عمامهشان را بر نمیدارند. تکلیف ما چیست؟» علوی مقدم میگوید: «مشکلی ندارد، با عمامه داخل زندان بروند.» بلافاصله شهید شاهآبادی عمامه را برمیدارد و روی زمین میگذارد. یعنی برای مبارزه، اگر او اجازه داد من با عمامه بروم، بر خلاف دستورش، عمامه را خودم برمیدارم.
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا #ناصر_کاوه
خاطره ای از روحانی شهید مهدی شاه آبادی
راوی: برادر شهید – حسن شاهآبادی
#یاد_شهید
🌹بمناسبت سالروز شهادت
🕊شادی روحشان صلوات
شهید حجت الاسلام مهدی شاه آبادی، روحانی مبارز و نماینده مردم تهران در دوره دوم مجلس شورای اسلامی که سرانجام در تاریخ ششم اردیبهشت ۱۳۶۳ هنگام بازدید از جبهههای جنگ تحمیلی در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ متجاوزان بعثی به شهادت رسید...
#امام_خمینی ره
#فراق_یار
آیت الله شاه آبادی پسر آیت الله العظمی شاه آبادی ره:
🔻
از دورانی که در نجف در خدمت حضرت امام قدس سره بودم، خاطرهٔ جالبی را به یاد دارم.
قبل از تشریف فرمایی امام به نجف، شبی در خواب دیدم که در ایران، آشوب و جنگ است، مخصوصا در خوزستان. سر تمام نخلهای خرما یا قطع شده بود و یا سوخته بود، و در این جنگ یکی از نزدیکان من شهید شده بود -و التبه بعدها برادرم حاج آقا مهدی در جنگ شهید شد- جنگ که خیلی طولانی شده بود، با پیروزی ایران تمام شد. در تمام مدت خواب، من چنین تصور میکردم که جنگ میان حضرت #سیدالشهداء و دشمنانش است. وقتی که جنگ تمام شد، پرسیدم « آقا #امام_حسین علیه السلام کجایند؟» طبقهٔ بالای ساختمانی را نشان دادند که دو اتاق داشت. یکی درسمت راست و دیگری در سمت چپ، من به آنجا رفتم و خدمت حضرت #سیدالشهداء مشرّف شدم و عرض ادب کردم.
🔻
در همین حین از خواب بیدار شدم. پس از تشریف فرمایی امام به نجف، این خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند: «این جریانها واقع خواهد شد.»
عرض کردم: «چطور آقا؟»
فرمودند: «بالاخره معلوم میشود این بساط.»
من دوباره اصرار کردم و سرانجام ایشان فرمودند:
«من یک نکته به تو میگویم ولی باید تا زمانی که من زنده هستم، جایی بیان نشود. زمانی که در قم در خدمت مرحوم والدت بودم، بسیار به ایشان علاقه داشتم، به طوری که تقریبا نزدیکترین فرد به ایشان بودم و ایشان هم مرا نامحرم نسبت به اسرار نمیدانستند. روزی برای من مسیر حرکت و کار را بیان کردند. حالا البته زود است و تا آن زمان که این مسیر شروع شد، زود است، اما میرسد.
🔻
این حرف امام تا وقوع انقلاب و پس از آن و نیز جنگ ایران و عراق به یاد من نماند، یعنی اصلا آن را فراموش کرده بودم. تا اینکه زمان جنگ فرا رسید. در طول جنگ من بارها به جبهه رفتم.
در یکی از این سفرها بود که ناگهان چشمم به نخلستانهایی افتاد که سرهای نخلها یا قطع شده و یا سوخته بودند. در آن زمان به یاد همان خواب افتادم و صحبتهایی که امام در خصوص آن فرموده بودند.
🔻
اوضاع تقریبا همانطور که دیده بودم، پیش رفت تا اینکه در اردیبهشت ۱۳۶۳ برادرم حاج آقا مهدی به شهادت رسید و دوباره به یادم آمد که حضرت امام فرموده بودند که تمام جریانهای خواب من اتفاق خواهند افتاد.
#چند_واحد_خمینی_شناسی #ناصر_کاوه
منبع: #کرامات_امام_خمینی به نقل از پا به پای آفتاب، ج۳، ص۲۶۰.
@jahadetabeen8