eitaa logo
پایگاه جهادگران استان یزد
732 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
413 ویدیو
33 فایل
اینجا قرارگاه جهادی شهید محمدخانی🌹 و پاتوق دانشجویان جهادگر استان یزد✌🏻 • عرصه‌های عمرانی، آموزشی، اشتغال زایی، سلامت 📲 با ما همراه باشید: https://zil.ink/q_hajammar 📥 ارتباط با ما و ارسال خبر: @mabdinasab
مشاهده در ایتا
دانلود
پایگاه جهادگران استان یزد
📚 #بخوانیم | حسین جهادی | 📙 کتاب «حسین جهادی» ، به اهتمام معاونت عملیات جهادی سازمان بسیج دانشجویی
‌✧ 📚 | برشی از کتاب از پدر حسین خواستم چند کلمه بگوید، تا طلیعهٔ کتاب باشد. گفت: «وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (۵۸) لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ (۵۹)» (سوره حج) و بعد پرسید: بالاتر از کلام خدا دارید؟ نداشتم پس بسم اللّه ... سال دوم راهنمایی بود، یک روز از مدرسه که برگشت تعدادی عکس و کاتالوگ نشان داد. گفت اینها گزارش‌کار و معرفی اردوهای جهادی مدرسه‌مان است. من هم میخواهم از امسال در این اردوها شرکت کنم. حسین هم مؤدب بود و هم درس‌خوان، ولی به خاطر جهادی بیشتر تلاش کرد و یکی از دانش‌آموزان ممتاز مدرسه شد. یکی دو ماه قبل از عیدنوروز از طرف مدرسه یک نامه فرستادند؛ نوشته بودند حسین میتواند در اردوی جهادی آن سال شرکت کند، وقتی فهمید انگار دنیا را بهش داده بودند. بهترین هدیه برای درس‌خواندنش، مجوز شرکت در اردوی جهادی بود! وقتی حضورش در اردوی جهادی قطعی شد با خودم گفتم: معمولاً پسربچه‌ها در این سن‌وسال -بین کودکی و نوجوانی- شیطنت‌های خاص خودشان را دارند و کارهای آن اردوها، خصوصاً برای کسانی‌که تابه‌حال چنین کارهایی نکردند، خیلی سخت است، ولی مطمئن بودم با برنامه‌هایی که مدرسه دارد، تأثیرات خوبی روی بچه‌ها میگذارد. همینطور هم شد. محیط اردو بیش از آن چیزی که فکر میکردم روی حسین تأثیر گذاشته بود. قبل از اردو کمی پرخوری میکرد و چون استعداد چاقی داشت زود چاق میشد، ولی بعد از اردو کم‌خوراک شده بود. او قبل از اردو خیلی ساده‌پوش بود، بااین‌وجود بعد از اردو ساده‌پوش‌تر هم شد؛ تا جایی‌که خرید لباس برای حسین واقعاً دردسر شد! به‌هیچ‌وجه لباس‌های مجلل و گران و با ظاهر غیرساده نمی‌پوشید. حتی وقتی پدربزرگش از مکه برایش یک لباس بسیار زیبا سوغاتی آورد، برای اینکه ناراحت نشوند یکبار لباس را پوشید و با آنها عکس گرفت، ولی دیگر نپوشید. تمام زندگی‌اش شده بود «جهادی» و همه فکر و ذکرش «بچه‌های بشاگرد» بودند. __________ قرارگاه جهادی شهید محمد خانی 🚩@Q_hajammar
پایگاه جهادگران استان یزد
‌✧ #بخوانیم 📚 | برشی از کتاب #حسین_جهادی از پدر حسین خواستم چند کلمه بگوید، تا طلیعهٔ کتاب باشد. گ
‌✧ 📚 | برشی از کتاب از وقتی اولین اردوی جهادی را رفت، دیگر هیچ چیز نتوانست مانع رفتنش به اردو بشود. شده بود پای ثابت همهٔ اردوهای جهادی. یکسال حسین اردو نیامد. برای همه عجیب بود و برای من که حسین را خوب می‌شناختم عجیب‌تر. مگر می‌شد حسین جهادی نیاید؟! وسطای اردو به مناسبت شهادت یکی از ائمه(ع) هیئت گرفتیم. توی هیئت، مداح گفت: بچه‌ها شک نکنید که این اردوهای جهادی، همان جهاد فی‌سبیل‌اللّه است. قدم گذاشتن در مسیر شهداست. شهدا جبهه‌های جنگ را کربلا می‌دانستند. آیا شما هم احساس می‌کنید الان در کربلا دارید خدمت می‌کنید؟ شک نکنید همه بچه‌های جهادی در موقعیت موقعیت کربلا هستند. هم شما و هم حسین مؤمنی که الان در حرم آقا اباعبداللّه (ع) نائب‌الزیارة همهٔ شماست. تازه فهمیدیم؛ فقط زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) می‌توانست باعث شود حسین جهادی نیاید. اصلاً دلبسته به مال دنیا نبود. این موضوع را چندبار امتحان کردم و هربار مطمئن‌تر شدم که مال دنیا نمی‌تواند حسین را اسیر خودش کند. وقتی از کربلا برگشته بود بهش گفتم: برایم سوغاتی چی آوردی؟ گفت: کلاً چیزی نیاوردم. یک نگاهی به دستش کردم، دیدم یک انگشتر دُرّ نجف برای خودش از سفر آورده. با اینکه مطمئن بودم به خاطر اینکه یادگار کربلاست انگشتر را خیلی دوست دارد، گفتم: همین انگشتر را بده به من! یکم بهم نگاه کرد و انگشتر را داد. باورم نمیشد. گفتم: جدی میدهی به من؟! گفت: آره، بکن دستت. علاوه بر این انگشتر، چفیه‌ای هم از این سفر، سوغات آورده بود که بعد از آن همیشه همراهش بود. __ قرارگاه جهادی شهید محمد خانی 🚩@Q_hajammar
پایگاه جهادگران استان یزد
‌✧ #بخوانیم 📚 | برشی از کتاب #حسین_جهادی از وقتی اولین اردوی جهادی را رفت، دیگر هیچ چیز نتوانست ما
‌✧ 📚 | برشی از کتاب سید از وقتی وارد دانشگاه شد شروع کرد با بچه‌های بسیج صحبت کردن که: شما خیلی کارها می‌کنید، خیلی زحمت می‌کشید، ولی یک جای کارتان می‌لنگد. بین فعالیت‌هایتان یک چیزی کم دارید. باید یکی از فعالیت‌هایتان، برگزاری اردوی جهادی باشد. شما دانشجویانی که قرار است در آیندهٔ این مملکت مسئولیتی به عهده داشته باشید باید طعم محرومیت را هم بچشید. باید از نزدیک با قشر ضعیف جامعه در ارتباط باشید‌. ما باید به کمک اردوهای جهادی دانشجویی این کار را انجام بدهیم و... بالاخره سید بعد از یک سال موفق شد اولین اردوی جهادی دانشگاه را برگزار کند ولی آخرش خودش راضی نبود و قرار شد کنار بکشد. بهش میگفتم آخه سید جان! قربان جدت برم! کاری که شروع کردی را ادامه بده، به این زودی نباید خسته بشی. می‌گفت: خسته شدم، دارم دنبال یک گزینه بهتر و یک نیروی قوی‌تر از خودم میگردم. بعد از یک مدت آمد و گفت: پیدا کردم، خودشه! یک نیروی قوی، بی ادعا و با اخلاص. پرسیدم: کیه؟ گفت یکی از بچه‌های ورودی جدید! باهم توی یک دبیرستان بودیم. خوب میشناسمش. همان کسی‌ست که دنبالش بودم! گفتم: هرچی شما بگویی. ولی حداقل اجازه بده یکم تجربه کسب کند. مدتی مسئول بماند بعد مسئولیت را تحویل او بده. گفت: میدانی چقدر تجربه دارد؟! قبل از دانشگاه شش سال تجربه اردوی جهادی داشته و از دوم راهنمایی جهادی می‌رفته! آنقدر محکم این حرفش را زد که زبانم بند آمد، چیزی نگفتم. در آخر هم اضافه کرد: «امام خمینی می‌گفت برای رضای خدا کار کنید تا اثر کار شما تا ابد باقی بماند.» مطمئن هستم که حسین مؤمنی اردوی جهادی دانشگاه را ماندگار می‌کند. __ قرارگاه جهادی شهید محمد خانی 🚩@Q_hajammar