eitaa logo
جهادگران تبیین بسیج
3.7هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3.2هزار فایل
کانال تحلیلی ویژه هادیان ، اساتید و سخنرانان بسیج سراسر کشور پل ارتباطی با ادمین @Maahdeyar313
مشاهده در ایتا
دانلود
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎─┅═༅🍃🌸🍃༅═┅─ 📖◁ ها و کرامات 👤آقای سید محمد باقر دامغانی، ساکن مشهد، از علما و شاگردان مرحوم آیت الله آقا میرزامهدی غروی اصفهانی قدس سره بود و زیاد به خدمت آن بزرگوار می‌رسید. ☄سال‌ها به مرض سل مبتلا بود و بسیار ضعیف و نحیف شده بود. در آن زمان این بیماری غیر قابل علاج بود و همه از مداوایش مایوس شده بودند. روزی دیدم ایشان بسیار سر حال، سالم و بانشاط و بدون هیچ کسالتی نزد ما آمد. همه‌ی ما تعجب کردیم و از علت شفا یافتنش پرسیدیم. ☄گفت: یک روز که خون زیادی از حلقم آمد و دکترها مأیوسم کرده بودند، خدمت استادم، آقا میرزامهدی اصفهانی، رفتم و به ایشان شرح حالم را گفتم. معظم له دو زانو نشست و با قاطعیت عجیبی به من گفت: 🌀تو مگر سید نیستی؟ چرا از اجدادت رفع کسالت خود را نمی‌خواهی؟ چرا به محضر حضرت بقیة الله الاعظم ع نمی‌روی و از آن حضرت، طلب حاجت نمی‌کنی؟ مگر نمی دانی آنها اسمای حسنای پروردگارند؟ آیا در دعای کمیل نخوانده‌ای که فرموده یا من اسمه دواء و ذکره شفاء؟ تو اگر مسلمان باشی، اگر سید باشی، اگر شیعه باشی، باید شفایت را همین امروز از حضرت بقیه الله، ارواحنا فداه، بگیری! 🌼◁ تشرف در حرم رضوی و خلاصه، آن‌قدر سخنان محرک و تهییج کننده به من گفت که من گریه ام گرفت و از جا بلند شدم، مثل آن که می‌خواهم به محضر بقیه الله عج بروم. لذا، بدون آن‌که متوجه باشم، اشک می‌ریختم و با خود زمزمه می‌کردم و می‌گفتم: یا حجه بن الحسن العسکری ادرکنی! و به طرف صحن مقدس حضرت علی بن موسی الرضا ع می‌رفتم. وقتی به صحن کهنه رسیدم، آن جا را طوری دیگر دیدم. صحن بسیار خلوت بود و تنها جمعیتی که در آن دیده می‌شدند، چند نفری بودند که با هم می‌رفتند. و پیشاپیش آنان، سیدی بود که من فهمیدم، حضرت ولی عصر، عج، هستند. 🌀با خود گفتم: چون ممکن است آنها بروند و من به ایشان نرسم، خوب است که آقا را صدابزنم و از ایشان شفای مرض خود را بگیرم. همین که این خطور از دلم گذشت، دیدم آن حضرت برگشتند و نگاهی با گوشه چشم به من کردند و عرق سردی بر بدنم نشست. ناگهان، صحن مقدس را به حال عادی دیدم. دیگر از آن چند نفر خبری نبود و مردم به طور عادی در صحن رفت و آمد می‌کردند. من بهت‌زده شدم. در این بین متوجه شدم که آثار کسالت سل در من نیست. ☄به خانه برگشتم و پرهیز را شکستم و آن‌چنان حالم خوب شده است که هرچه می‌خواهم سرفه کنم، نمی‌توانم و سرفه‌ام نمی‌آید. 👤مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی، در این جا، به گریه افتادند و فرمودند: ✍بلی؛ این بود قضیه‌ی آقای سید محمدباقر دامغانی. و من بعد از سال‌ها که او را می‌دیدم، حالش بسیار خوب بود و حتی فربه شده بود. 📖کتاب احیاگر حوزه‌ی خراسان ص ۱۱۸ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌🆔 @tolabenglaby ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌🆔 @hafezanammareyon ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌ ─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌