eitaa logo
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
175 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
687 ویدیو
16 فایل
بسم‌رب‌المھدے💚 یک نفࢪ ماندھ از این قوم کہ بَرمیگࢪددツ نذرسلامتےوظهورآقا‌امام‌زمان(عج) وبہ‌نیابت‌ازشھداء توکلت‌علی‌الله🖇️ ¹•پیج اینستاگرام:📲 http://instagram.com/jahadi_ansar_mahdi ²•اطلاعاتمون:📌 @Ansar_mahdi_kopi ³•متحد‌جـانمون:🌱 @Jihad_Mughniyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_سیزدهم🌿 اکنون به سراغ هریک از آن دانشجویان بروید، به خوبی خواهید یافت که تمامی
🔖!" 🌿 جهاد هیچگاه از کسانی که به آنها به عنوان الگو می‌نگریست غافل نبود! او همواره از پدرش سخن می‌گفت و خاطرات مربوط به وی را تعریف می‌کرد ... جهاد همچنین از اشخاصی همچون حاج‌قاسم‌سلیمانی هم حرف می‌زد! و از خاطرات و رفت و آمدهایش با ایشان می‌گفت ... او درباره سیدالقائد امام‌خامنه‌ای(ره) هم حرف می‌زد و ایشان را بسیار دوست میداشت‌.. حاج‌عماد یکی از بی‌نظرترین فرماندهان مقاومت محسوب می‌شود که مسئولیت صدور انقلاب اسلامی ایران را برعهده گرفت ... حاج‌عماد همواره می‌گفت: من یک پاسدار هستم .. اما نه فقط در لبنان و حزب‌الله! من پاسدار انقلاب هستم؛ انقلابی که امام‌خمینی(ره) آن را به ثمر نشاند.... و اکنون من وظیفه دارم آن را به سراسر کشورهای دیگر صادر کنم! وی تصریح می‌کرد که چارچوب فعالیت من تنها به لبنان محدود نمی‌شود.. به همین دلیل است که ما شاهد بودیم وی به عراق، فلسطین و دیگر کشورهای اسلامی سفر می‌کرد .. ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_چهاردهم🌿 جهاد هیچگاه از کسانی که به آنها به عنوان الگو می‌نگریست غافل نبود! او
🔖!" 🌿 جهاد در رشته مدیریت بازرگانی تحصیل میکرد ... وی به طور رسمی وارد کار نظامی شد! در اولین مأموریت، مسئول ستاد حزب‌‌الله‌ در منطقه‌ای در سوریه شد... در آن زمان وی ۲۲ سال داشت! بنابراین، در ابتدای جنگ سوریه، به این کشور رفت و رسماً عهده‌دار مأموریت خود شد ‌‌.. جهاد در آن مأموریت دستاوردهای زیادی خلق کرد ... او فرماندهی گروهی را برعهده داشت که عمدتا اعضای آن ۱۰ سال از جهاد بزرگتر بودند!! با این حال، آنها هیچ مشکلی با جهاد نداشتند و از اوامر وی اطاعت می‌کردند و بسیار جهاد را دوست داشتند ...-!" من شخصا از یکی از آنها سؤال کردم که چگونه راضی شدی تحت رهبری فردی قرار بگیری که ۱۰ سال کمتر از تو سن و سال دارد؟ وی در پاسخ گفت: چون از ابتدا که با شخصیتش آشنا شدم دیدم با وجود اینکه تنها ۲۲ سال دارد اما بسیار مهربان، با محبت و در عین حال باهوش است و تسلط خاصی به مسائل نظامی دارد. البته همانگونه که گفتم تمامی این ویژگی‌های شخصیتی جهاد نشأت گرفته از ویژگی‌های حاج‌عماد بوده است! راوی: دوست‌شهید🌱 ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_پانزدهم🌿 جهاد در رشته مدیریت بازرگانی تحصیل میکرد ... وی به طور رسمی وارد کار ن
🔖!" 🌿 جهاد به این نتیجه رسیده بود که اولویت در آن برهه، تقویت فرهنگی جوانان است ... وی گام گذاشتن در مسیر فرهنگی را در آن زمان نوعی تکلیف می‌دانست! و قصد داشت تا از ظرفیت‌های جوانان بهره‌برداری کند ... جهاد در طول دو سال، تلاش بی وقفه‌ای را در راستای تربیت نیروهای جوان برای حزب‌‌الله لبنان انجام داد ... وی در واقع، بیش از آنکه رهبری جوانان دانشگاهی را برعهده داشته باشد، با آنها رابطه برادری برقرار کرده بود-! آثار اقداماتی را که جهاد در آن زمان در دانشگاه آمریکایی بیروت انجام داد، امروز به عینه می‌توان در این دانشگاه دید! ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_شانزدهم🌿 جهاد به این نتیجه رسیده بود که اولویت در آن برهه، تقویت فرهنگی جوانان
🔖!" 🌿 در سال آخر زندگی جهاد، در یکی از روزهایی که در یک منزل خوابیده بودیم، ساعت یک و سی دقیقه بامداد، به ناگهان صدای گریه و ناله به گوشم رسید ... از جای خود برخاستم تا علت را جویا شوم و هنگامی که درب اتاق جهاد را کمی باز کردم، متوجه شدم وی در حال خواندن دعا به شدت می‌گرید ... من در طول مدت آشنایی خود با جهاد هیچگاه با چنین صحنه‌ای مواجه نشده بودم .. آنچه که من از جهاد سراغ داشتم، یک شخصیت لطیف و شوخ طبع بود!" هیچگاه او را در حال گریستن آن هم به این صورت ندیده بودم .. جهاد حتی در سال آخر زندگی خود نماز شب می‌خواند و هر شب می گریست و با امام‌زمان(عج) مناجات می‌کرد.. پ.ن: سجاده‌‌ای که داداش جهادمون از حضرت‌‌آقا هدیه گرفتن" ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_هفدهم🌿 در سال آخر زندگی جهاد، در یکی از روزهایی که در یک منزل خوابیده بودیم، سا
🔖!" 🌿 دوره مأموریت جهاد در مقام فرماندهی ستاد منطقه‌ای در سوریه به پایان رسید. از این مرحله به بعد جهاد بیشتر توانست بر زمینه‌هایی که علاقه دارد، تمرکز کند! جهاد در آخرین سال از عمرش، شخصیت دینی و عرفانی خود را به صورت گسترده تقویت کرده بود! وی تا قبل از سال آخر زندگی خود، بیش از انجام واجبات، فعالیت چندان دیگری در انجام عبادات نداشت... با این حال، در آخرین سال زندگی خود به طور کلی متحول شده و به صورت گسترده به امور عبادی روی آورده بود🌼.." 💙
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_هجدهم🌿 دوره مأموریت جهاد در مقام فرماندهی ستاد منطقه‌ای در سوریه به پایان رسید.
🔖!" 🌿 جهاد شخصی بسیار باهوش بود و همگان به این هوش اذعان داشتند. وی در عین باهوشی و تیزهوشی، شخصیتی بسیار لطیف و شوخ‌ طبع داشت.. هوش جهاد تنها در امور و مسائل نظامی محدود نمی‌شد! بلکه در تمامی زمینه‌ها از این هوش استفاده می‌کرد .. به یاد دارم زمانی که در زمینه‌های اداری به مشکلی با شرکایم برخورده بودم، جهاد پس از فهمیدن مسأله وارد میدان شد و ضمن صحبت با شرکای من، به آنها راهکارهای بسیار مناسبی برای پایان این مشکلات معرفی کرد .. این، حاکی از هوش سرشار جهاد نه تنها در مسائل نظامی، بلکه در دیگر مسائل و زمینه‌هاست!" ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_نوزدهم🌿 جهاد شخصی بسیار باهوش بود و همگان به این هوش اذعان داشتند. وی در عین با
🔖!" 🌿 به یاد دارم، هشت ماه پیش از شهادتِ جهاد ، شبکه العربیه گفتگویی را با یکی از سران معارضان سوری ، انجام دادن. عضو ارشد معارضان سوری تصریح کرد که حزب‌الله ، جهادمغنیه را مأمور پیگیری پرونده جولان اشغالی کرده است... روزی جهاد را دیدم و از او پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟ چگونه رسانه‌هایی همچون العربیه و اسکای نیوز ، به عهده‌دار شدن عملیات جولان توسط تو پی برده‌اند؟ وی در پاسخ جمله‌ای به من گفت که هیچگاه آن را فراموش نمی‌کنم. وی گفت: «آیا زیباتر از لحظه‌ای که من در جریان بمباران بالگردهای نظامی اسرائیل ترور می‌شوم، وجود دارد؟» هیچگاه این پاسخ را فراموش نمی‌کنم. پاسخ بسیار شوکه کننده‌ای بود ، خصوصا که مدتی بعد جهاد دقیقاً با شلیکِ بالگرد صهیونیست‌‌ها به شهادت رسید💔 جهاد واقعا شخصیت بی‌نظیری بود و در تمامی زمینه‌ها از علوم و مهارت‌های بسیاری برخوردار بود ..✌️🏻🌸 ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_بیستم🌿 به یاد دارم، هشت ماه پیش از شهادتِ جهاد ، شبکه العربیه گفتگویی را با یکی
🔖!" 🌿 جهاد نقش تأثیرگذاری برای ایران در مقاومت منطقه قائل بود.. وقتی استناد به فرمایشات حضرت‌آقا داشتند ، یعنی ایشان را به عنوان رهبر پذیرفته بودند و همه فرمایشاتشان را عمل میکردند و معتقد بودند اگر حمایت‌های ایران نبود چنین مقاومتی شکل نمی‌گرفت و نقش ایران را در این زمینه پر رنگ و مقدس میدانست ... روایت‌های او از همراهی پدرش با شهیدچمران و جاویدالاثر حاج‌‌احمدمتوسلیان خود نشانه‌ای از علاقه‌اش به ایران و نقش ایران در مقاومت اسلامی بود.. ❤️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_بیست‌و‌یکم🌿 جهاد نقش تأثیرگذاری برای ایران در مقاومت منطقه قائل بود.. وقتی استن
🔖!" 🌿" هرکس او را میبیند فکر میکند جوانی بی مشکل و بی غم و غصه است یک جوان پولدار و شیک .. اما اینگونه صفات رابطه‌ای با داستان جهاد ما ندارد ...! او همزمان با کودکی خود اسلحه را دوست داشت و برای آن آموزش دید و راه‌های جنگاوری را آموخت✌️🏻 با این حال عاشق شعر و موسیقی و خواندن هم بود ...🌸✨ ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_بیست‌_دوم🌿" هرکس او را میبیند فکر میکند جوانی بی مشکل و بی غم و غصه است یک جو
🔖!" 🌿" سیدحسن‌نصرالله: فرزند حاج‌‌عماد، جوان بود و هیچ‌کس مجبورش نکرده بود در این مسیر باشد، میتوانست دانشگاهش را ادامه بدهد، هزاران فرصت داشت که به دنیا برسد! اما آن جوان که روح معنویت، معرفت و عشق حاج‌عماد را در درون خود داشت همه این‌ها را رها کرد و سوریه، قنیطره جولان رفت ...!" خبر شهادت او به هر کس رسید مثل این بود که حاج‌عماد، آن فرمانده یگانه و تیزبین و تاریخی، دوباره به شهادت رسیده است ..🍂 پ.ن: ایام نوجوانی داداش‌جهاد کنار سیدحسن‌نصرالله ..🌸 ❤️‍🩹
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_بیست‌‌_سوم🌿" سیدحسن‌نصرالله: فرزند حاج‌‌عماد، جوان بود و هیچ‌کس مجبورش نکرده بو
🔖!" 🌿" شهادت رؤیای جهاد بود‌. جوانی که همه امکانات مادی و معنوی و علمی برای او فراهم بود... او به هیچ کدام از این امور توجه نکرد! شخصیت خاصی برای خود رسم کرد، شاید دریافت که اگر فعالیتش به اندازه سرنوشتش نباشد، به زودی میراث پدری از بین خواهد رفت. شخصیت دوست داشتنی داشت و همه جذب او میشدند ...!' مدتی پس از پدرش بسیاری از جوانب شخصیتی او صیقل یافت .. شاید به این دلیل مدیریت را انتخاب کرد، که عمق این واژه در مقاومت به او مربوط میشد .. ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_بیست‌‌_چهارم🌿" شهادت رؤیای جهاد بود‌. جوانی که همه امکانات مادی و معنوی و علمی
🔖!" 🌿" پدرش یکی از کسانی بود که مفاهیم مدیریت موفق در کار نظامی را بنیان نهاد ؛ که این مواردی از شباهت او به پدرش، و آن چیزی که خود به خود، و یا به دلیل شرایط موجود، به ویژه بعد از آنکه رسانه‌های بیگانه نام او را بر سر زبان‌ها انداختند، در جهاد یافت میشد‌.✌️🏼 این بود که او به روش‌هایی تکیه کرد که پدرش سی‌سال قبل از آنها استفاده می‌کرد.. جهاد تلفن همراه با خود نداشت، و در رفت و آمدها بسیار احتیاط میکرد.. به این دلیل که همانند پدرش دوست نداشت هدفی آسان باشد‌، اما در عین حال شهادت بزرگترین آرزوی جهاد بود🌱 ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_بیست‌‌_پنجم🌿" پدرش یکی از کسانی بود که مفاهیم مدیریت موفق در کار نظامی را بنیان
🔖!" 🌿" مادر‌ِ شهیدجهاد‌ درباره شهادت پسرش ميگويد: شهادت یک آرزو و دغدغه همیشگی‌اش بود ...🍂 هم آرزوی شهادت داشت هم ناراحت از هجمه‌ها و تهمت‌ها به پدرش بود ..💔🌿 همیشه به من میگفت من دوست دارم شهید شوم اما نه هر شهادتی ‌‌...! مادر تو دعا کن که من جوری شهید شوم که هم مورد رضای خداوند باشد، هم باعث عزت و آبروی هرچه بیش‌تر پدرم شود .. ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_بیست‌‌_ششم🌿" مادر‌ِ شهیدجهاد‌ درباره شهادت پسرش ميگويد: شهادت یک آرزو و دغدغ
🔖!" 🌿" - عموقاسم♥️ جهاد، حاج‌قاسم عزیز را عمو صدا میزد🌼 (حاج‌‌قاسم‌‌‌ ، حاج‌‌رضوان‌ را‌ برادر‌ معنوی‌ خود‌ میدانست...♥️) طبیعی بود که حاج‌قاسم به خانواده برادر معنوی خود عمادمغنیه اهمیت زیادی بدهد ... اگر حاج‌قاسم در جهاد ویژگی‌هایی که میخواست نمیدید، خود به دنبال آنان میگشت ... به همین دلیل بسیار تلاش کرد تا این ویژگی‌ها را در جهاد تقویت کند تا بتواند ابعاد حقیقی و واقعی شخصیت جهاد را به او ببخشد، همه این امور به آرامی و آهستگی در جریان بود ...🌱 فکر ایرانی را میشناسید که؟ این فکر جهاد را پشت خود نشاند حاج‌قاسم، شخصیت، معرفت و افق‌هایی گسترده در برابر جهاد گشود.. او را با همه‌ی رهبران و فرماندهان جمهوری اسلامی آشنا کرد. که در ابتدای آنها رهبر معظم‌ انقلاب‌ اسلامی حضرت‌ آیت‌الله‌العظمی سیدعلی‌حسینی‌خامنه‌ای بود 🌸.. پ.ن: شهیدجهاد در مراسم ختم مادرِ عزیز حاج‌قاسم و شهیدطارمی محافظ حاج‌قاسم🌱 📸🌿 ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_بیست‌‌_هفتم🌿" - عموقاسم♥️ جهاد، حاج‌قاسم عزیز را عمو صدا میزد🌼 (حاج‌‌قاسم‌‌‌ ،
🔖!" 🌿" یک روز حاج‌عماد(پدر‌جهاد) به من گفت: حاجی یادت هست یک روز به من گفتید امام‌زمان{عجل الله} هر جا که باشند نماز اول وقت میخوانند؛ بنده از نظر قلبی به نماز اول وقت، التزام گرفتم. جهاد پسر من به دنیا آمده است‌ .. یکی از برادران را پیدا کنید که نماز صبح اول وقت او تا بحال ترک نشده است، در گوش او اذان بگوید .. یکی از برادران پاسدار ایرانی را برای این کار معرفی کردم، که بعدها آن برادر هم شهید شد .. آن برادر در گوش جهاد اذان گفت✨ -روایتی از سردار عروج🎙🌿 پ.ن: ایام‌نوزادی‌شهید‌جهاد👼🏻🌸 ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_بیست‌‌_هشتم🌿" یک روز حاج‌عماد(پدر‌جهاد) به من گفت: حاجی یادت هست یک روز به من گ
🔖!" 🌿" یک هفته قبل از شهادتش از سوریه به خانه آمد ...🌸 پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه جهاد می‌آید .. از همان لای در اتاقش نگاه کردم، دیدم جهاد سر سجاده مشغول دعا و گریه است و دارد با امام‌زمان‌(عجل‌الله) صحبت میکند💔🌿 دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم.. وانمود کردم که چیزی ندیده‌ام! صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟ چرا اینقدر بی قراری میکردی؟ چیزی شده!؟ جهاد خواست طفره برود، برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد.. من بخاطر دلهره‌ای که داشتم اینبار  با جدیت بیشتری پرسیدم. گفت: چیزی نیست مادر داشتم نماز میخواندم ‌.. دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این‌ پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم: باشه پسرم♥️!" مرا بوسید و بغل کرد و رفت... یکشنبه شب فهمیدم آن شب به خداوند و امام‌زمان(عج) چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر التماس برای چه بوده است! جهاد شهید شده بود ..💔 - مادر شهیدجهاد🎙🌼 پ.ن: شهید‌جهاد‌و‌برادر‌زاده‌شون آقا‌عماد(پسر‌آقا‌مصطفی‌مغنیه)🌿 ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_بیست‌‌_نهم 🌿" یک هفته قبل از شهادتش از سوریه به خانه آمد ...🌸 پنجشنبه شب بود، ن
🔖!" 🌿" هنوز پشت لبش سبز نشده بود، پسر کوچک عمادمغنیه خیلی زود راهی را که پدرش بیش از سی سال قبل آغاز کرده بود در پیش گرفت. او زندگی را بی ارزش نمیدانست، اما به آن اجازه نداد که وی را بفریبد! خیلی زود به پدر شهیدش پیوست .. حدود هفت سال ولی همین مقدار کافی بود تا مجاهدین درخششی از حاج رضوانی دیگر را در او ببینند. او نمونه‌ای از پدرش بود. زیرکی، فراست، شخصیت فرماندهی، نوآوری و... دقیقا ویژگی‌های "رضوانی" بود در او .. جهاد در اوج آمادگی و آماده سازی شخصیت جهادی خود بود و این کار را قبل از شهادت پدرش آغاز کرد، پس از آن نیز فرصت‌هایی برایش محیا شد که توانست ارزش‌های پنهان شخصیت خود را بشناسد ... پ.ن: شهیدجهاد کنار پدرشون در مراسم عقد برادرشون آقامصطفی🌸 ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_سی_ام🌿" هنوز پشت لبش سبز نشده بود، پسر کوچک عمادمغنیه خیلی زود راهی را که پدرش
🔖!" 🌿" آخرين باری كه حاج‌قاسم جهاد را ديد دو روز قبل از شهادتش بود با لبی خندان و پُرانرژی مثل هميشه آمد ديدن ِحاج‌قاسم، با همه برادران حاضر در جمع سلام واحوال پرسی كرد. به حاج‌قاسم اطلاع دادن‌جهاد به ديدن شما آمده. حاج‌قاسم هم با اشتياق فراوان برای ديدن او به برادران گفت بگوييد سريع بيايد داخل پيش من ‌!! تا جهاد داخل اتاق شد حاج‌قاسم از جايش بلند شد او را محكم بغل كرد، جهاد هم با لحن شيرين و هميشگی‌اش كه حاج‌قاسم را عمو خطاب ميكرد و لبخندی كه هميشه زمان ديدن حاج‌قاسم بر لب داشت با صدای بلند گفت: خسته نباشيد عمو! و شانه‌ی حاج‌قاسم را بوسيد، خم شد تا دست حاج‌قاسم را ببوسد اما حاجی ممانعت كرد. جهاد هم با صدای آرام رو به سمت او گفت: آخر من آرزو به دل می‌مانم! باهم نشستند و چای خوردن … برادری كه مسئول جهاد بود آمد داخل اتاق، حاج‌قاسم تا او را ديد گفت: برادر، جهاد را اول به خدا دوم به شما ميسپارم، جان شما و جان او! ايشان اجازه‌ی اينكه به خط مقدم برود را از طرف من ندارد! جهاد لبخندی زد و باز شانه‌ی حاج قاسم را بوسيد و دستش را بر روی شانه ايشان گذاشت و گفت عموجان من به فدای شما، حاج‌قاسم هم نگاهی پراز عشق و محبت به جهاد كرد و همينطور كه به جهاد نگاه ميكرد رو به سمت آن برادر مسئول گفتن: مراقب پسر من باشيد خدا خيرتان دهد...! آن لحظه همه حاضران در آن جمع عمق عشق و محبت پدر و پسری را بين جهاد و حاج‌قاسم فهميدند♥️🌱.. 💚
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_سی_یکم🌿" آخرين باری كه حاج‌قاسم جهاد را ديد دو روز قبل از شهادتش بود با لبی خند
🔖!" 🌿" -برادرِشهیدحاج‌حسن‌تهرانی‌مقدم: حاج‌حسن‌آقا وقتی آمد در لبنان‌ به همراه شهیدعمادمغنیه طرح‌های استراتژیک علیه اسرائیل تنظیم کردند! و به حمدالله سیستم‌ موشکی حزب‌الله را راه‌اندازی کردند✌️🏻🌸 آن زمان جهاد یک پسر کوچک بود که از همان موقع همراه پدرش بود، حاج‌حسن جهاد را بغل میکرد و میبوسید و کلی با او خوش و بش میکرد‌ ..🌿 دشمن فکر میکرد با به شهادت رساندن این فرزندان مقاومت، مقاومت از حرکت متوقف خواهد شد ... این حرکت مقاومت با این شهادت‌ها نه تنها متوقف نمیشود بلکه با عزم راسخ‌تر و انگیزه بهتر راه خط سرخ شهادت را تا نابودی اسرائیل ادامه خواهد داد..✌️🏻!" ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_سی_دوم🌿" -برادرِشهیدحاج‌حسن‌تهرانی‌مقدم: حاج‌حسن‌آقا وقتی آمد در لبنان‌ به همر
🔖!" 🌿" جهاد جوان‌ بسیار باحيايی‌ بود🌸 .. هميشه وقتی ميرفتيم بيرون سرش پايين بود. دائم و سریع هم كارش را انجام ميداد كه برويم و زياد در اين فضاها نمی‌ماند، مهمانی كه ميرفتيم يا در جمعی اگرحضور داشت لبخند دائم بر لبهایش بود اما با همان چهره‌ی مهربان وخندان دینش را حفظ ميكرد♥️-!" گاهی در جمع دوستانمان اگر از بچه‌ها حرفی ناشايست ميشنيد با همان خنده‌اش متذکر میشد🌱👌🏻!" ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_سی_سوم🌿" جهاد جوان‌ بسیار باحيايی‌ بود🌸 .. هميشه وقتی ميرفتيم بيرون سرش پايين ب
🔖!" 🌿" شانزده ساله بود که او را دیدم ، نوجوانی رشید و نورانی ...🌸✨ در حرم حضرت‌معصومه(سلام‌الله‌علیها). باهم همراه شدیم، فارسی را کمی میفهمید و عربی را کم میفهمیدم .. ولی نگاه‌های با معنایش تمام حرف را میزد .. ندیده بودم کسی با زیارتنامه حضرت‌معصومه(سلام‌الله‌علیها) گریه کند ولی او گریه کرد .. و من از گریه او بغض کردم که ما چه داریم در کنار خود و قدرش را نمیدانیم، زیارت که تمام شد گوشه‌ای نشستیم، از حال و هوا که خارج شد گفتم: من تا به حال در حرم بی بی گریه نکرده بودم ولی الان از گریه تو... خندید ، گفت: چه حسی نسبت به حضرت‌زینب(سلام‌الله‌عليها) داری؟ گویی با مشت کوبید به سرم. اشک در چشمانم جمع شد .. نه او چیزی گفت و نه من.. دو سه روزی با هم بودیم؛ استوار بود و خود ساخته. مردی بود برای خودش👌🏻.. ❤️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_سی_چهارم🌿" شانزده ساله بود که او را دیدم ، نوجوانی رشید و نورانی ...🌸✨ در حرم ح
🔖!" 🌿" اولین بار اسم او را در سالن مسجد قائم، در طول توزیع جوایز مسابقه شهیدمرتضی‌مطهری که برنده رقابت در میان هزاران نفر از شرکت‌کنندگان شده بود شنیدم. برنده سرعت پاسخ‌گویی و هوشمندی در مطالعات تفکرات شهیدمطهری ..! با شنیدن نامش همه ما ایستادیم و در حالیکه بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بودیم، با شور و حرارت تشویق میکردیم .. در اثر شنیدن نام جوان دانشجویی که روح پدر شهیدش را در بین ما زنده کرد..♥️-! نام او جهادمغنیه بود ..‌"🌿 ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_سی_پنجم🌿" اولین بار اسم او را در سالن مسجد قائم، در طول توزیع جوایز مسابقه شهید
🔖!" 🌿" اولین بار وقتی مردم با چهره جهادمغنیه آشنا شدند، که او در مراسم ختم والده شهیدحاج‌قاسم عزیز شرکت کرده بود. فرزند خوش ‌سیمای حاج‌رضوان درست پشت سر سردار ایستاده بود و به میهمان خوش‌‌آمد می‌گفت .. گاهی شانه‌‌های سردار را میبوسید و سردار گاه بر می‌گشت و با او نجوا می‌کرد .. رابطه صمیمانه حاج‌قاسم و این جوان او را در کانون توجهات قرار داد-!" سردار گاه او را به بعضی‌ از میهمانان معرفی می‌کرد و آنها با لبخند او را در آغوش می‌کشیدند .. ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_سی_پنجم🌿" اولین بار اسم او را در سالن مسجد قائم، در طول توزیع جوایز مسابقه شهید
🔖!" 🌿" اولین بار وقتی مردم با چهره جهادمغنیه آشنا شدند، که او در مراسم ختم والده شهیدحاج‌قاسم عزیز شرکت کرده بود. فرزند خوش ‌سیمای حاج‌رضوان درست پشت سر سردار ایستاده بود و به میهمان خوش‌‌آمد می‌گفت .. گاهی شانه‌‌های سردار را میبوسید و سردار گاه بر می‌گشت و با او نجوا می‌کرد .. رابطه صمیمانه حاج‌قاسم و این جوان او را در کانون توجهات قرار داد-!" سردار گاه او را به بعضی‌ از میهمانان معرفی می‌کرد و آنها با لبخند او را در آغوش می‌کشیدند .. ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_سی_ششم🌿" اولین بار وقتی مردم با چهره جهادمغنیه آشنا شدند، که او در مراسم ختم وا
🔖!" 🌿" جشن تولد يكی از دوستانمان بود با جهاد تصميم گرفتيم با هم بریم  و براش كادو بخريم ..🎁 من به جهاد يكی از بهترين پاساژها رو برای خريد معرفی كردم که به آنجا بريم اما جهاد مخالفت كرد و از من خواست كه به يكی از مغازه‌ها برای خريد كردن بريم .. وقتی رسيديم ديدم كمی چهرش درهم رفت و سرش پايين بود... ازش سوال كردم اتفاقی افتاده؟ گفت: دلم ميگيره وقتی جوونا رو اينجوری ميبينم.. ديدم نگاهش به آن سمت خيابان رفت .. چند دخترو پسر مشغول شوخی باهم و حركات سبكانه‌ای بودند.💔! دستش رو روی شانه ام گذاشت و گفت برويم‌... به داخل مغازه رفت وسريع چيزی برای هديه انتخاب كرد و برگشتيم. در داخل ماشين سرش پايين و زياد حرف نميزد مگر اينكه من باهاش صحبت ميكردم و اون پاسخ میداد .. شب هنگامی كه ميخواستيم به مهمانی بريم ناگهان او را جلوی در خانه خود ديدم و پرسيدم: اينجا چيكار ميكنی؟ من فكر ميكردم رفتی!؟ گفت: من نميام ولی از طرف من هديه رو بهش بده و تبريک بگو ازش علت اينكار رو سوال كردم.. گفت شنيدم جايی كه تولد رو گرفتن مكان مناسبی برای شركت ما نيست. ما ابروی حزب‌الله و جوانان اين راهيم، اونوقت خودمون اسمش را خراب كنيم؟! ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_سی_هفتم🌿" جشن تولد يكی از دوستانمان بود با جهاد تصميم گرفتيم با هم بریم  و براش
🔖!" 🌿" روایتی از دختر فرمانده شهید سردار سید حمید تقوی فر🎙🌸: یکی از دوستان بابا به اسم ابوجاسم در سپاه قدس تعریف میکرد ، که بعد از شهادت بابا ، جهادمغنیه به طور محرمانه و امنیتی با چند تا از بچه‌های سپاه قدس ، سر مزار بابا اومد و ساعت‌ها سر مزار بابا نشست و خیلی گریه و درد دل کرد ..💔✨ همه‌ی بچه‌ها میگفتن نمیدونیم از حاج‌حمید چی خواست تا اینکه‌ تقریبا کمتر از یک ماه بعد رسید ..🕊 و همه گفتن که جهادمغنیه شهادتش رو از حاج‌حمید گرفت‌ ...🥀 ♥️
23.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖!" 🌿!' یک بار یکی از برادران را به یاد دارم در دانشگاه نشسته بودند 3 پسر و 3 دختر و قهوه(نسکافه) می نوشند گفتگوی عادی بین آنها بود در چارچوب ؛ سپس به یاد دارم جهاد به سراغ این برادران رفت و به آنها گفت حتی اگر صحبت شما طبیعی (عادی) است، نباید با دختران بنشینید چون شما نماینده بسیج آموزشی در این دانشگاه هستید! زیرا شما الگوی دیگران هستید .. چون کار شما در این دانشگاه راهنمایی(هدایت) است ... مسئولیتی که شما دارید بسیار بیشتر از مسئولیتی است که برعهده دیگران است اگر شخص دیگری این کار را انجام داده است شما نمیتوانید این جزئیات و کارها را انجام دهید زیرا مسئولیت با شماست و نگاه به شما متفاوت است! 💌✨!'
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_سی_هشتم🌿" روایتی از دختر فرمانده شهید سردار سید حمید تقوی فر🎙🌸: یکی از دوستان
🔖!" 🌿" جهاد را کسی نمی‌شناخت اما وقتی شهید شد خیلی زود عطر شهادتش دل‌های جوانان جبهه مقاومت را پر کرد ..✨ این ویژگی شهدای حزب‌الله است. تا زنده‌اند فقط سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی آن‌ها را می‌شناسد، اما پس از شهادت همه جهان اسلام متوجه‌شان می‌شود .. عکس نوشت: همیشه جهاد را با سلاح رزم می‌دیدید، اینبار با سلاح دوربین ببینید 🎥🌿 با دوربین‌ها می‌توان در هزاران کیلومتر آن طرف‌تر خط شکنی کرد اما با تفنگ‌ها شاید کیلومترها آن طرف‌تر .. دوربین‌ها زینبی‌اند و تفنگ‌ها حسینی! ♥️
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
🔖!" 🌿!' شهید جهاد (مغنیه)، نماینده‌ی بسیج دانشجویی در دانشگاه آمریکایی لبنانی (LAU) بود؛اولین باری که وارد بسیج می‌شه هنوز تازه پدرش شهید شده بود💔✨ وقتی وارد دانشگاه شد، شروع کردند به اون حرف زدن که: پسر حاج عماد، به دانشگاهِ آمریکایی لبنان اومده؟! پسر عماد مغنیه چیا پوشیده؟! و غیره ... تو در بحث باید چه کار کنی؟ بحث‌ها می‌رسه به مادر شهید ... حاج خانم سعده بعدا نقل می‌کند: که به شهید می‌گفت: مادر، این دانشگاه آمریکایی لبنانی برای ما نیست، این داستان ها( حرف و حدیث و ...)رو میخوای چه کار؟ تو پسر فلانی هستی! برات مناسب نیست و ... جهاد بهشون میگه: (مامان) مگه تو دانشگاه آمریکایی لبنانی کسایی وجود ندارن که بخوان راجب خدا بدونن و خدارو بشناسن؟! مادرش میگه، چرا درسته ..جهاد ادامه میده، که ما همه خودمون رو از اونا مخفی کردیم، من حس میکنم اگه برم اونجا، ممکنه ان شالله کاری برای خدا انجام بدم؛با این جملات... آقای سلمان حرب دوست شهید: یعنی ببینین، بعد از شهادت (شهید جهاد)، این حرف‌ها اون مفهوم بزرگ کردنِ من و خودنماییش رو از دست میده، این فرد خدایی بودنش رو ولایی بودنش رو با خون تصدیق کرد ..🥹🍂 جهاد لباس‌های خیلی مرتب می‌پوشید، یعنی اگر می‌رفتین پیشش، کفش‌هاش مثلا هر کدوم جعبه‌ی خودش رو داشت با یه ترتیب خاصی مرتبشون کرده بود! مادرش بهش میگه: جهاد تو داری لباس‌های مارک دار میپوشی، حواست هست؟ حاج خانم با جزییات کارهای جهاد رو پیگیری می‌کرد، اینجوری خوب نیست اینجوری بده ... اونقدر دقیق پیگیری می‌کرد که جهاد به مادرش میگه: مادر من، من این لباس‌ها رو می‌پوشم، در اون لحظه‌ای که اونا منو بپوشن، (منظورشون اینکه لباس‌ها من رو به خودشون مشغول کنن و هم و غم من بشن) آتیششون میزنم ؛ اون لحظه‌ای که این لباس‌ها بخوان منو بپوشن و آتیشم بزنن، آتیششون میزنم! و این (حرف‌ها) حقیقت بود، این چیزها رو ما دیدیم..👌🏻 جهاد رو میدیدیم سوار یک ماشین خیلی شیک شده باشه، و در یک لحظه روی آن بار جابجا می‌کرد برای کارش😄 وقتی که انگشتری دستش باشه، و یه نفر بگه چه انگشتر قشنگی! محاله جهاد این انگشتر رو بهش هدیه نده🥺🍂(: 🥰
گروه‌ فرهنگی _جهادی انصارالمهدی
#زندگینامه🔖!" #قسمت_سی_نهم🌿" جهاد را کسی نمی‌شناخت اما وقتی شهید شد خیلی زود عطر شهادتش دل‌های جوان
🔖!" 🌿" یک روز من و جهادمغنیه در فرودگاه تهران با هم ملاقات گذاشته بودیم و من از قم برای دیدارش رفتم، جهاد به محض این که منو دید، گفت: چقدر لاغر شده‌ای تو مگه ورزش نمیکنی؟!! مگه آقا نفرمودند: تحصیل، تهذیب ، ورزش...! و من فهمیدم که سخنان رهبرمعظم‌انقلاب به چه میزان تاثیرگذار بوده و برای امثال جهادمغنیه به چه میزان با اهمیت است! -سید کمیل باقر زاده🎙🌱 پ.ن: شهیدجهاد در بیت رهبری در حال گوش دادن به سخنان حضرت آقا✨ ♥️