eitaa logo
کودک نوجوان بنت الهدی🌙
434 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
729 ویدیو
32 فایل
گروه جهادی تخصصی تربیتی کودک و نوجوان 😊 شعار : امید ایمان حرکت برای ایران قوی ادمین 👇 @azizplus 📍پیام و نظرات شما را به مسئول گروه منتقل میکنم درباره ی ما 👇 http://zil.ink/jahadibentolhoda
مشاهده در ایتا
دانلود
💎اینگونه تربیت نکنیم 🔻امام علی (علیه‌السلام): لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ ➖ با خشم، تربيت {ممكن} نيست. 📚 تصنیف غررالحکم ‌ ‌ •┈┈••✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ان شاءالله به زودی روز مادر را در مدینه باشیم. هدیه به مادرمان حضرت زهرا سلام الله صلوات 🌱 پ.ن طراحی روی بسته های غذای گرم ویژه کودکان @jahadibentolhoda
به نـام خــدای مهربـــان "نوح(ع)" نوح را می دیدم، خسته بود انگار. برق چشم هایش گم شده بود. شوق همه ی سالهای قبل را در چشمانش نمی دیدم. حرف های درگوشی در شهر زیاد شده بود. “ملاء” رد می شدند و مسخره اش می کردند. نوح سرش را زیر می انداخت و یادِ خدا می کرد. جای زخم هایشان، ضربه هایی که روانه ی تنش کرده بودند هنوز باقی بود. نوح آرام نبود. ولوله ای در جانش نشسته بود. می رفت و می آمد و تلاش می کرد. من از آن بالا می دیدم؛ دست هایش را که میخ به چوب می زد و می لرزید؛ چشم هایش را که هراسان بود و دنبال آدم ها تا ناپدید شدنشان کِش می آمد. دلش به هدایت شدنشان هنوز امیدوار بود. روزها به سراغم می آمد. صدای نجوایش را با خدا می شنیدم. کنعان که می آمد صورتش رنگ می باخت. دست هایش می لرزید و کمرش خم می افتاد. هربار به سخره های کنعان لبخند می زد، با مهربانی دعوتش می کرد، انذارش می داد. کنعان اما ذره ای گوش نمی داد، بلند تر می خندید و قهقهه هایش توی شهر می پیچید. به من اشاره می کرد و نوح را و خدایش را... وقتی علامت ها کنار هم چیده شدند، وقتی نوح همه ی جفت حیوانات را جمع کرد و دستِ یارانِ اندکش را گرفت و روی عرشه ایستاد؛ مکثی کرد. دلش، تپشی درجانش مانعش شد. رویش را برگرداند و به کنعان گفت : "پسرم؟بیا...بیا تا اهل نجات شوی..." کنعان در مسیر کوهی بلند بود، صدایش را بالا برد و گفت : "من راه نجاتِ خودم را بلدم" و زیرِ خنده زد. صدای قهقه اش طنین انداخت و در مسیر باد تکرار شد... من دیدم که دست نوح لرزید، که چشم از کنعان برنداشت و وقتی موجی او را بلعید روی زانو نشست... من به ذکر "بسم الله مَجراها و مُرساها" راه افتادم، موج هارا شکستم و در میان انبوه عذاب، سوارانم را نجات دادم... _نجمه حسنیه_ ⬇️ما را اینجا ببینید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
عالَم ما کجاست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ خونه تکونی مرکز دنیای ما اتاق جهادی بنت الهدی ۸ صبح تا ۶ بعد از ظهر برای قاب چشمان شما در چند ثانیه استفاده از فرصت بین تعطیلات ترم ✌️🏡🥴
8.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ بسته هنری آیینه محصولی از گروه جهادی بنت الهدی است که به شکل آزمایشی تولید و پخش شد و از آن بازخوردهایی گرفتیم. این محصول یک‌سفر هشت روزه در چند شهر ایران در ایام نوروز بود که یک خانواده ایرانی مهمان روزهای اون بودن.و البته مربی ها ‌که خودشون ‌رو همراه این سفر کردن و در هر روز سفر مهارتی رو در کنار قصه گویی و خیلی چیزهای دیگه آموختن. مهارت هایی مثل رشد خلاقیت ،آرامش ذهنی ، تمرکز ،شناخت رنگ ها و ... قصه گو :سرکار خانم نور محمدی بسته جدید در راه است ✌️🌱🏃 @jahadibentolhoda
💢 خبرنگار از ابومهدی پرسید : شما که عرب هستین؛ چطور انقدر قشنگ‌ فارسی صحبت میکنین؟؟؟ ایشون پاسخ قشنگی داد : عربی زبان قرآن است و فارسی زبان انقلاب.
معرف حضورتون هستند ؟ بزرگ مرد کوچک گروه ما🤩
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 هر شب خودتان را محاسبه کنید 🔻 رهبر انقلاب: خب، انسان به بعضی گناه‌ها عادت کرده، بعضی گناه‌ها را کوچک شمرده و به آنها تن داده. سال نو یکی از کارهائی که میشود کرد، همین است؛ آدم ببیند چطور میشود گناهان را کم کرد؛ یعنی بنویسند. 🔹 پارسال یا پیرارسال بود که من شرح حال شهید افشردی (باقری) را میخواندم - به نظرم شرح حال ایشان یا یکی دیگر از همین شهدا بود - در آنجا ذکر شده بود که ایشان هر روز خطاهای خود را مینوشته؛ همین که در توصیه‌ی علمای اخلاق و در توصیه‌های بعضی از احادیث و اینها هم هست که خطاهای خودتان را بنویسید، هر شب خودتان را محاسبه کنید. او این چیزها را روی کاغذ مینوشته. ماها رومان نمیشود خودمان بنویسیم، روی کاغذ بیاوریم، علنی کنیم؛ ولو بین خودمان و کاغذ. 🔺 او در یادداشتهای خود نوشته بود که مثلاً من شب دیدم امروز این چند تا گناه را انجام دادم.۱۳۹۰/۰۱/۲۳ 🗓 سالروز شهادت شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری) 💻 @Khamenei_ir