eitaa logo
کانال جهان عرب
962 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
463 ویدیو
848 فایل
مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز
مشاهده در ایتا
دانلود
حیاء زینبی   بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم   « يحيي مازني» كه از علماي بزرگ و راويان حديث است ميگويد:  مدتها در مدينه در همسايگي علي عليه السّلام در يك محله زندگي مي كردم. منزل من در كنار منزلي بود كه  زينب دختر علي عيلها السّلام در آنجا سكونت داشت. حتي يك دفعه هم، كسي حضرت زينب را نديد و صداي او را نشنيد. او هرگاه ميخواست به زيارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب ميرفت؛ در حالي كه پدرش علي عليه السّلام در پيش و برادرانش حسن و حسين عليهما  السلام در اطراف او بودند. وقتي هم به نزديك قبر شريف رسول الله صلّي الله عليه و اله و سلّم مي رسيدند، اميرالمؤمنين عليه السّلام شمعهاي روشن اطراف قبر را خاموش ميكرد.  يك روز امام حسن عليه السّلام علت اين كار را سؤال كرد،  حضرت فرمود: اخشي ان ينظر أحد الي اختك زينب؛ از آن مي ترسم كه كسي در روشني خواهرت را ببيند.  فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفي(ص)، الرحماني الهمداني ،صفحه :642 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم   Haya Zainabi   In the name of Allah, the Merciful   Yahya Mazani, who is one of the great scholars and hadith narrators, says:   For a long time, I lived in Medina in the neighborhood of Ali, peace be upon him. My house was next to the house where Zainab, the daughter of Ali Aylha al-Salam, lived there. Even once, no one saw Hazrat Zainab or heard her voice. Whenever he wanted to visit his great grandfather, he would go in the middle of the night; While his father Ali (peace be upon him) was in front and his brothers Hassan and Hussain (peace be upon them) were around him. When they reached the grave of the Noble Messenger of God, may God bless him and grant him peace, Amir al-Mu'minin, peace be upon him, would extinguish the lighted candles around the grave.   One day, Imam Hassan, peace be upon him, asked the reason for this.   Hazrat said: It is difficult for anyone to look at Zainab's sister. I am afraid that someone will see your sister in the light.  Fatima al-Zahra, Behjah Qalb al-Mustafa (pbuh), Rahmani al-Hamdani, page: 642 May God bless Muhammad and the family of Muhammad and hasten their relief.  کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
☀️ امروز جمعه   ۲۸  دی ۱۴۰۳ 🌙  ۱۶  رجب  ۱۴۴۶ 🎄  ۱۷  ژانویه  ۲۰۲۵ 🔸ذکر روز : اللهم صل علی محمد وآل محمد (۱۰۰مرتبه) 💠‌ ‌‌‌‌‌️️️‌️️️️️‌️️️‌‌️️️️️️️پيامبر اکرم (ص) : محبوب‌ترین کارها نزد خدا، سیر کردن گرسنه یا پرداختن بدهى یا برطرف کردن گرفتارى اوست. کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
43.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
  سرود جهانی سلام فرمانده و سلامِ یا مهدی به انگلیسی در استرالیا و زیر نویس فارسی کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان کوتاه جوجه اردک زشت جهت تقویت شنیداری کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
داستان کوتاه جوجه اردک زشت متن انگلیسی داستان انگلیسی The ugly duckling Mommy Duck lived on a farm. In her nest, she had five little eggs and one big egg. One day, the five little eggs started to crack. Tap, tap, tap! Five pretty, yellow baby ducklings came out. Then the big egg started to crack. Bang, bang, bang! One big, ugly duckling came out. “That’s strange”, thought Mummy Duck. Nobody wanted to play with him. “Go away”, said his brothers and sisters. “You’re ugly!” The ugly duckling was sad. So he went to find some new friends. “Go away” said the pig! “Go away” said the sheep! “Go away” said the cow! “Go away” said the horse! No one wanted to be his friend. It started to get cold. It started to snow! The ugly duckling found an empty barn and lived there. He was cold, sad and alone. Then spring came. The ugly duckling left the barn and went back to the pond. He was very thirsty and put his beak into the water. He saw a beautiful, white bird! “Wow” he said. “Who’s that?” “It’s you”, said another beautiful, white bird. “Me? But I’m an ugly duckling.” “Not any more. You’re a beautiful swan, like me. Do you want to be my friend?” “Yes”, he smiled. All the other animals watched as the two swans flew away, friends forever. ترجمه‌ی داستان انگلیسی جوجه اردک زشت اردکِ مادر در مزرعه‌ای زندگی می‌کرد. در لانه‌اش پنج تخم کوچک و یک تخم بزرگ داشت. روزی، پنج تخم کوچک شروع به ترک خوردن کردند. ترق، ترق، ترق! پنج جوجه اردک کوچولوی زرد و زیبا از آن‌ها بیرون آمدند. بعد تخم بزرگ شروع به ترک خوردن کرد. تلق، تلق، تلق! جوجه اردک بزرگ زشتی از آن بیرون آمد. اردکِ مادر با خودش فکر کرد: «عجیبه». هیچ‌کس نمی‌خواست با او بازی کند. خواهر و برادرهایش به او می‌گفتند «از اینجا برو». «تو زشتی!» جوجه اردک زشت غمگین بود. پس رفت تا دوستان جدیدی پیدا کند. خوک گفت: «از اینجا برو»! گوسفند گفت: «از اینجا برو»! گاو گفت: «از اینجا برو»! اسب گفت: «از اینجا برو»! هیچ‌کس نمی‌خواست با او دوست شود. کم‌کم هوا سرد شد. برف شروع به باریدن کرد. جوجه اردک زشت انباری خالی‌ای پیدا کرد و آنجا ماند. سردش شده بود و غمگین و تنها بود. سپس بهار از راه رسید. جوجه اردک زشت از انبار بیرون رفت و به برکه برگشت. خیلی تشنه بود و منقارش را در آب فرو برد. او پرنده‌ای زیبا و سفید دید! او گفت: «وای! اون کیه؟» پرنده‌ی سفید زیبای دیگری گفت: «تو هستی». «من؟ ولی من که یه جوجه اردک زشتم.» «دیگه نیستی. تو هم مثل من یه قوی زیبا هستی. دوست داری با من دوست بشی؟» لبخند زد و گفت: «آره». همه‌ی حیوانات دیگر آن‌ها را که تا همیشه با هم دوست ماندند، در حال پرواز و دور شدن از آنجا تماشا کردند. کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab#درخواستی
☀️ امروز شنبه   ۲۹  دی ۱۴۰۳ 🌙  ۱۷  رجب  ۱۴۴۶ 🎄  ۱۸  ژانویه  ۲۰۲۵ 🔸ذکر روز : یا رب العالمین (۱۰۰مرتبه) 💠‌ ‌‌‌‌‌️️️‌️️️️️‌️️️‌‌️️️️️️پيامبراکرم (ص) : ايمان نه به ظاهر است و نه به آرزو، بلكه ايمان آن است كه در دل خالص باشد و عمل آن را تصديق كند. کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
ضرب‌المثل معروف عربی را همراه با داستان کوتاه و ترجمه فارسی : ۱. "رُبَّ كلمةٍ قالت لِصاحِبِها دَعني" ترجمه: چه بسا سخنی که به گوینده‌اش می‌گوید: مرا رها کن داستان: روزی مردی در بازار با دوستش مشغول صحبت بود. در میان صحبت، سخن ناپسندی بر زبان آورد که باعث رنجش دوستش شد. هرچند بعداً پشیمان شد و عذرخواهی کرد، اما آن دوستی هرگز مانند قبل نشد. از آن پس، این ضرب‌المثل را به یاد می‌آورد که گاهی بهتر است برخی سخنان را نگفته نگه داریم. کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی روزا اصلا باانگیزه نیستم اما بخاطر نظم وظایفم رو انجام میدم این کاریه که واسه رسیدن به هدف باید انجام داد❤️‍🔥Many days I am not motivated at all But I do my duties for the sake of order I give this is the work to reach It should be done on purpose □ □کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
سلام همراهان گرامی کانال کانال جهان عرب متعلق به شماست دوست دارید چه مطلبی بگذاریم با ما در ارتباط باشید hello Dear friends of the channel Jahan Arab channel belongs to you, what would you like to post, stay in touch with us کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
☀️ امروز یکشنبه   ۳۰  دی ۱۴۰۳ 🌙  ۱۸  رجب  ۱۴۴۶ 🎄  ۱۹  ژانویه  ۲۰۲۵ 🔸ذکر روز : یا ذالجلال والاکرام (۱۰۰مرتبه) 💠‌ ‌‌‌‌‌️️️‌️️️️️‌️️️‌‌️️️️️️پيامبر اکرم (ص) : شما نمى‌توانيد با مالتان همه مردم را بهره‏‌مند سازيد، پس با آنان با روى خوش و گشاده برخورد كنيد. کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان معما در دو زبان: فارسی: در یک روستای کوچک، مردی به نام احمد زندگی می‌کرد که معروف به حکیم روستا بود. روزی او تصمیم گرفت معمایی برای اهالی روستا طرح کند. او گفت: من در دل شب، بدون اینکه کسی مرا ببیند، به خانه‌تان می‌آیم و شما را می‌ترسانم. اگر می‌توانید بگویید من کیستم، جایزه‌ای بزرگ در انتظار شماست.اهالی روستا کنجکاو شدند و شب‌ها به انتظار او نشسته بودند. یک شب، یکی از آنها صدای عجیبی شنید و با ترس به سمت صدا رفت. او دید که احمد در تاریکی ایستاده و با یک چراغ روشن، به او می‌خندد. او گفت: من کیستم؟اهالی فهمیدند که احمد تنها کسی است که می‌تواند در دل شب به راحتی ظاهر شود و هیچ کس نمی‌تواند او را ببیند. پس به این نتیجه رسیدند که معما در واقع نشان‌دهنده‌ی شناخت خودشان از ترس‌ها و ناامنی‌هایشان بود. عربی: في قرية صغيرة، كان هناك رجل يُدعى أحمد، الذي كان معروفًا بحكيم القرية. في يوم من الأيام، قرر أحمد أن يطرح لغزًا لأهل القرية. قال: أنا في قلب الليل، دون أن يراني أحد، أتيت إلى منزلكم وأخيفكم. إذا استطعتم أن تخبروني من أكون، فهناك جائزة كبيرة في انتظاركم.أصبح أهل القرية فضوليين وجلسوا في انتظار أحمد ليلاً. في إحدى الليالي، سمع أحدهم صوتًا غريبًا وذهب نحو الصوت بخوف. ورأى أحمد واقفًا في الظلام، وهو يضحك بمصباح مضيء. قال: من أنا؟فهم أهل القرية أن أحمد هو الشخص الوحيد الذي يمكنه الظهور في قلب الليل بسهولة، ولا يمكن لأحد رؤيته. لذلك، توصلوا إلى أن اللغز كان في الواقع يُظهر لهم معرفتهم بمخاوفهم وعدم أمانهم. --- امیدوارم داستان مورد پسندتان واقع شده باشد! کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab