eitaa logo
متی ترانا و نراک 🇮🇷🌷
315 دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
21.8هزار ویدیو
90 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰شهید مظلوم و #دست_بسته 🔸عکس شهید🌷 در اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۳📆 توسط «احسان رجبی» به ثبت رسیده است. محل عکس برداری📸 ارتفاع ۱۱۲، واقع در شمال منطقه عملیاتی #فکه است! 🔹پیکر این #شهید که پس از ۱۲ سال، چهره نمایانده🌷 است، ویژگی بسیار بارز و تکان دهنده ای دارد. دست ها و پاهای جسد، با سیم تلفن☎️ "بسته" شده و در غربت و #مظلومیت بی مانندی، به احتمال قوی، #زنده_به_گور گردیده است. سیم تلفن پیچیده به دور پاها، به خوبی مشخص است😔 🔸این رفتاری است که بعثی ها😈 با بسیاری از #رزمنده های مظلوم گرفتار شده، در حلقه ی محاصره ی #فکه کردند.... شهــــدا... #شرمنده_ایم😔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹🍃صلوات
🌷 🔰یک‌سری اول رفت و برگشت. بعد از بازگشت، دیدیم این بچه مثل اسپند روی آتش🔥 است، دائم می‌گفت: " ". 🔰با دیدن اوضاع آنجا، ماندن در اینجا را نداشت🚫. پدر و مادر را راضی کرد و باز هم رفت و طولی نکشید که گفتند پر زده🕊 است. 🔰وقتی بار اول از سوریه برگشت، می‌گفت: «جایتان خالی؛ در حرم (س) نماز خواندم📿.» مکه‌اش را رفت. 🔰 هرسال می‌رفت. پیاده‌روی را می‌رفت و سوریه‌اش را هم رفت و زیارت کرد👌، چه ذوق و شوقی داشت 🔰می‌گفت: «قربان خانم زینب(س)، چقدر حرمش خلوت بود😭، به‌خاطر اوضاع جنگ زیاد زائر ندارد، خدا ان‌شاءالله کمک کند که زودتر داعشی‌ها👹 و نابود شوند و سوریه آزاد شود✌️ و خانم حضرت زینب(س) هم تنها نباشد❌». 🔰وقتی می‌رفت، می‌گفت: «می‌رویم تا ان‌شاءالله را از چنگال داعشی‌ها، تکفیری‌ها، آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها دهیم👊». راوی: دایی شهید صلوات 😭🖤🍃🌷
‍ هیئت ِحسین، خانه امید است برای ناامیدان از همه جا رانده. آنان که بغض هایشان را بغل کرده و به آغوش پناه آورده اند تا اشک بریزند و عقده های دل را خالی کنند. تشنه محبت اند. همان مادر که مهمانان فرزندش را خریدارانه نگاه می کند و واسطه می شود برای روسیاهان فرزندان مادر، را از مادر به ارث برده اند. آخر یا روضه کوچه و صورت سیلی خورده شنیده اند یا از در سوخته و مادر قد خمیده خاطره دارند و یا روضه گودال و ندای یا بنی حضرت زهرا داغ شده بر دلشان اشک ریخته اند و میان هق هق ها، دست ها را مشت کرده اند. همان سینه زن های را می گویم. ، یکی از آن هاست .دلش تاب نیاورد باز هم عاشورای دیگری را ببیند.ندای از حرم عمه سادات به گوشش رسید. ضربان قلبش هیهات من الذله حسین را برایش تداعی کرد و ملکه ذهنش از سفر دنیا گفت و اینکه پایان قصه زندگی با خود اوست. کوله اش را اماده کرد و راهی شد. گذشت از دنیا و دل بستگی هایش. حتی از همسرش.. نمیدانم کار اشک های آخر روضه بود یا نجواهایش در حرم یا عشقش به حضرت مادر که در کوچه از پهلو شد و باز هم دل کوچه لرزید آری.فرزندان هم مظلومیت را به ارث برده اند هم را.... فرزند زهرا 🌹🍃صلوات
اَلابِذِڪرِالله را گفتے💚 و چشم‌هایت را بستے آرامشت در معرڪه تعبیرۍ داشت.... هرڪس ڪه در 🌸 نزد خــدا باشد خیالَــش راحت است... شهید : اولاً؛ فقط به خاطر سیـدہ زیـنب (س) به سوریه مۍروم دوماً؛ اگر به سوریه بروی قطعاً زمینۂ امام زمان (عج) را مۍبینید ... یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃