eitaa logo
متی ترانا و نراک
272 دنبال‌کننده
42.9هزار عکس
15.5هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در #سوریه با عنوان مربی آموزشی شروع کرد، اما چنان در بین نیروها #درخشید که مورد توجه فرماندهان ارشد نظامی واقع شد و بعد از مدتی به عنوان #فرمانده #تیپ هجومی سیدالشهدا(ع) منصوب شد. محمدحسین را در سوریه بنام مستعار «#حاج_عمار» می‌شناختند. حاج قاسم #سلیمانی نگاه ویژه‌ای به محمدحسین داشت و در یکی از دیدارهایش گفته بود: «عمار برای من مثل #همت بود» #شهید_محمدحسین_محمدخانی 🍃🌹🍃🌹صلوات
#ادب_وسعت_میبخشد 🔸سخنى از حضرت عيسى عليه السلام آمده است و از زبان ائمه ما عليهم السلام نيز نقل شده است كه: 🔸«علم در آسمان و زمين و ما وراى دريا نيست علم در شما نهفته است به آداب اهل الله متأدب شويد تا در درياى علم منغمر گرديد». 🔸سالک بايد بداند كه در #سير و سلوكش بايد 🍁 #همت داشته باشد 🍁 و #صابر باشد 🍁و در گرفتن #تعجيل نكند 🍁 و بداند #زود زود نمی دهند 🍁 تا كم كم #ظرفيت پيدا كند. 🍁 شايد در همين لحظه بعد رسيدى و يافتى 🌿شيخ عطار گويد: 🔸اگر يك #انبار پر از #ارزن باشد و به تو گويند كه #گنجشكى روزى يك دانه #ارزن از آن #ببرد تا انبار #خالى شود آن گاه به تو بخشيم، 🔸 بايد #صابر باشد 🔸 و بداند كسانى كه زود #میگيرند بيم آن است كه مجذوب اسمى شوند و در آن حد بمانند 🔸 لذا فرمودند كه اين گونه بودن چندان تعريفى ندارد 🔸 دير رسيدن قيمت و ارزش بيشترى دارد 🔸 زيرا قابليت پيدا می كند براى رسيدن به مقامات و حقايق. 📔ممدالهمم 🌿علامه حسن زاده آملی
﷽ خـــداونـــدا❤️ نیستم برایت گمنام بمانم ❢ نیستم برایت عارفانه باشم ❢ نیستم عاشقانه برایت قلم بزنم ❢ نیستم که برایت زیبا بمیرم ❢ مرا ببخش باهمه نقص هایم .. . با تمام گناهانم.. لیاقت ندارم ولی .. دلــــم میخواهد.... شہادت ڪجایے؟؟؟ کـــــــــــــم آورده ام.... رفيقان میروند نوبت به نوبت در آرزوی شهادت🌹 ❤️ التماس دعای شهادت
#ادب 🔸از امام حسين عليه السلام معناى #ادب را پرسيدند؟ 🔸 #امام عليه السلام فرمود: 🔸 #ادب عبارتست از اينكه وقتى كه از خانه #خارج مى شوى 🔸به هر كسى #برخورد مى كنى او را #برتر از خود بينى. 📔ديوان امام حسين عليه السلام @samad1001 سرمایهٔ راهرو #حضور و #ادب است آنگاه یکی #همت و دیگر #طلب است ناچار بود سالک از این #چهار اصول ورنه به مراد #دل رسیدن #عجب است 🌿علامه حسن زاده آملی
🌷 ❤️🕊 🔹مأموریتم که تموم شد، رفتم با حاج درباره‌ی برگشتنم صحبت کردم. شهید همت بهم گفت: یه برات بگم⁉️ گفتم بگو 🔸حاجی‌گفت: وقتی‌توی مأموریتم تموم شد ، به شهید ناصر گفتم: مأموریتم تموم شده و می خوام برم. ناصر پرسید: ؟ از سوالش تعجب کردم😳 وگفتم: منظورت رو نمی فهمم، حکمم سه ماهه بوده و حالا تموم شده... 🔹ناصر کاظمی گفت: مأموریت و مدت زیاد مهم نیست! اگه بریدی بیا کن و برو، اگر هم نبریدی بمان و کار کن، اینجا کار زیاده و بهت احتیاج داریم...😇 🔸منصرف شدم و دیگه باهاش درباره برگشتن حرف نزدم... ☺️💚 🌸 شادی روحش
💠فاتح خیبر 🍁باطرح #عملیات_خیبر مخالف بود اما در همین عملیات انقدر شجاعت💪 از خودش نشان داد ملقب شد به"فاتح خیبر" و در این عملیات به #شهادت رسید 🍁بعد از شهادتش🌷 صدام گفت اگر ۱۰تا مثل #همت را داشتم دنیـ🌏ـا را میگرفتم. #شهید_محمدابراهیم‌_همت🌷 🌹🍃صلوات
🌾این جا است جایی که احساس می کنی یک گام به نزدیک تر شده ای👌 🌿بعضی ها می گویند دلیلش مقدسی✨ است که اسلام در این پادگان برای رسیدن به این عملیات و برای رسیدن به صف 👥مجاهدان الله چشیده اند... 🌾این جا یک بار تجربه شده است؛ انتظار مقدسی که تو حالا باید برای رسیدن به صف یاوران مزه مزه اش کنی... بی دلیل نیست که خطاب به دوکوهه می گوید: 🌿دوکوهه! آیا دوست داری که پادگان یاوران مهدی نیز باشی⁉️پس ... 🌾دوکوهه را با نام های زیادی می شناسند: ، ،✓ کریمی، ✓چراغی،✓ زین الدین، ✓دستواره، ✓خرازی، ✓کاظمی و هزاران دیگر که هر کدامشان می توانند باشند برای رسیدنِ تو، به صف یاوران امام زمان❤️... 🌹🍃🌹یاد شهدا ذکر صلوات خدایا اللهم الرزقنا شهادتک
جوان انقلابی؛ ادعای شایستگی نمی کند، ارائه شایستگی می کند. تبدیل به الگو شد بخاطر آنکه نسبت خود را با جنگ تعریف کرد و به وظیفه اش عمل کرد. و نگفتند ما را فرمانده کنید! تمام وسعشان را به کار بستند؛ کارنامه موفق ارائه کردند، و مسئولیت های مهمتری گرفتند. بسیجی یعنی علمدار خمینی بسیجی یعنی سرباز ولایت(حاج‌قاسم) صلوات 🍃🌷
عکس بی سر ابراهیم همت ✍ در گذشت شهید و شهید حمید در عملیات 4⃣ در جریان  خیبر، همچنان که نیروهای در برابر ارتش عراق مقاومت می‌کردند هنگامی که برای بررسی وضعیت جبهه📊 جلو رفته بود بر اثر اصابت گلولهٔ توپ در نزدیکی‌اش🚀همراه با سید حمید میرافضلی، در غروب ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ 🗓 در محل تقاطع جاده‌های جزایر مجنون شمالی و جنوبی بر اثر اصابت گلوله توپ سر از بدن جداشده و شهید شد😢😭 ابراهیم در جریان عملیات به همرزمانش گفته بود:🗣 «باید مقاومت کرده و مانع از بازپس‍گیری مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد. یا همه این‍جا می‌شویم یا جزیره مجنون را نگه می‌داریم». محسن رضایی در مصاحبه‌ای گفته‌است: «اولین باری که در به کسی عنوان 📢 «سید الشهدا» دادند، در همین خیبر و برای حاج بود.» 🌹🍃صلوات 😭
‍ ♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃باور کن از تو نوشتن برای من است، باور کن این روزها اینجا کسی عجیب چشم توست؛ چشم انتظار همان چشم هایِ گونه ی تو! کسی زیر آسمانِ خدا هر شب تورا آرزو میکند و در رویاهایش محتاج ثانیه ای از صدای تو است. 🍃برادر جان! جان یاری نمیکند، وگرنه فریاد میزدم تا نامت را به جهانی بشناسانم. از هایت میگفتم، با اشک هایم مزارت را پاک میکردم و با لبخند زمزمه میکردم: * 🍃قدم هایم یاری نمیکند وگرنه آنقدر می دویدم تا نهایت خود را به تو می رساندم. به پاهایت می افتادم و از تو برادری کردن در حق این خود را داشتم... 🍃تو؛ شهیدِ این کشوری! تمامِ عاشقانه هایت هم در پاییز رقم خورد! از کربلا رفتنت تا و نهایت قبولی ات نزد سه ساله ی ارباب. اصلا خیالِ من این است که پاییز زیبایی اش را از وجودِ تو گرفته و من نیز عاقبتم به دست تو در پاییز ختم به (س)شد... 🍃ما کجا و روضه ی کجا، ما کجا و اشک بهر غریبیِ حسین(ع)کجا! اصلا ما کجا و چادر خاکیِ مادرِ کجا... 🍃 * ! اگر نبودی چه کسی خوش طعمیِ چایِ روضه ها را به ما می چشاند و چه کسی تا بی نهایت به پایِ روسیاهی های ما میماند تا عاقبت بخیرمان کند؟! 🍃 آری، ما هیچ نبودیم و این تو بودی که صدایمان زدی... از طرف همه ی ما :"یادت باشد" ✨بمانی برایمان برادرترین؛ سالروز ، آرامِ جان❤️ پ.ن : یادت باشد رمزی است بین شهید و همسرش به معنای دوستت دارم♡ پ.ن : شهید حمید سیاهکالی مرادی به دلیل زیبایی چشم هایشان به حمید همت معروف بودند ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ اردیبهشت ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای قزوین 🕊محل شهادت : سوریه یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
‍ 🌸 شهید غلامعلی پیچک🌸 🍂 سلام، خوش بحالتان، مهر در پرونده اعمالتان خورد و عاقبت بخیر شدید اما، اینجا بد است. دل ها گرفته است و هایمان گلوگیر شده اند و خسته ایم از زمانی که امان را از اهالی گرفته است. 🍂 هشت سال باغیرت جنگیدید برای وجب به وجب این خاک، برای اینکه حقی نشود. 🍂 اما هشت سال است که با و امید مردم را از زندگی ناامید کرده اند، پدر خانه در مقابل اهل خانه از و کمر خم کرده است. سفره خالی و هایش هم شده اند اما ترازوی عدل، حسرتِ برابری بر دارد. 🍂روی بیت المال بودید که مبادا مدیون شوید و پل صراط پایتان بلغزد اما این روزها را غارت می کنند و بعد از رفتنشان از مرزهای کشور، خبر هایشان در روزنامه های کشور به یادگار میماند. 🍂زمین های را با کمترین امکانات شناسایی می کردید پاکسازی و را نابود می کردید. حالا ستون پنجم ها، گرا می دهند، دیروز ح.ا.ج ق.ا.س.م و امروز ف.خ.ر.ی ز.ا.د.ه. خبر شهادت ها شد بر دل ...❤️ 🍂 رمز عملیات هایتان بود و فرمانده امام زمان اما حالا، دین را خواسته هایشان کردند و مردم را نشانه گرفته اند که مردم هم از شوند و هم از خرما... 🍂 وصیت هایتان شد بردیوار اما چادرها خاکی می شود و حجاب ها، سرخی خونتان را کدر می کند. آه که که این قصه ی پر غصه پایانی ندارد... شهیدجان، برگرد، بیسیم ات راهم بیاور. حاج و ح.ا.ج ق.ا.س.م را هم صدا کن. بیا و نجات بده. کم کم هم سقوط می کند هم ایمانمان... ✍نویسنده: منتظر 🕊 به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۳۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۶۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
🍃به تابلوی می نگرم. آن چشم های آرام حالا روشن تر و زیباتر از هر زمانی به نظرم می‌آمد. عکس برای چند ماه پیش بود ولی انگار روز قبل رفتنش آن را گرفته بود‌. 🍃یادم است روزی که میخواست برود نتوانستم یک دل سیر به تماشایش بنشینم، نشد آن دو گوی بلورین چشم‌هایش را ببوسم. فقط توانستم از نگرانی های برایش حرف بزنم. اینکه رفتنش برایم تاب و توان نمیگذارد، اینکه اگر برود چه بر سر می‌آید و هزاران "اگر" دیگر... 🍃میخواستم مجابش کنم که بماند. از اش گفتم؛ زمانی که سال چهل و چهار متولد شد و نام را برایش انتخاب کرد. از آن روزی حرف زدم که برای اولین بار کلمه بابا را ادا کرد. گفتم که قد کشیدنش را دیدم، رویاهایم پیش چشمانم قد علم کردند، رخت را در تنش دیدم و لحظه شماری کردم برای شدنشان. 🍃از و پشتکارش برای زمین زدن رژیم گفتم که آنها را در شب بیداری ها و و اعلامیه نوشتن هایش دیده بودم. هر شب که برای گشت بیرون میزد از خانه، دلم آب میشد و پشت سرش می‌ریخت. نذرش میکردم که سالم برگردد. 🍃اینها همه را گفتم و تاکید کردم که تو را دو سال پیش ادا کردی، بمان و اینجا خدمت کند، پشت ! یک کلمه گفت: مرگ با اگر خونین، بهتر از زندگی . و من خاموش گشتم، دلم نیز هم... 🍃دیگر نکردم، دیگر از شب بیداری هایم در دوران طفولیتش نگفتم، نخواستم بماند و جبران کند، از تا به الان برای این دیار نگفتم، منتی نبود! هرچه بود برای کرده بود... فقط دل و زبانم یک چیز را گفت: خدا به همرات! دلم آب شد و ریخت پشت سرش اما دیگر دلم شور نخورد، دیگر نشد. آرام گرفت و جگر گوشه اش را به امان خدا سپرد. و چه امانی بهتر و خوب تر از خدا! آنقدر خوب که کرد سمت خدا، آن‌هم به وقت آذر هزار و سیصد و شصت در جبهه ... ◇سالگرد حیدرم!◇ ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱ اسفند ۱۳۴۴ 📅تاریخ شهادت: ۷ آذر ۱۳۶۰ 🥀مزار شهید: اطلاعاتی در دسترس نیست. 🕊محل شهادت: مریوان 😭🌷🍃 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم