eitaa logo
وحید جلیلی
1.2هزار دنبال‌کننده
48 عکس
34 ویدیو
14 فایل
مدیر مسئول مجله «راه» و سردبیر سابق مجله سوره (تحریریه چهارم) مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 مشهدالرضا از یاد نخواهدت برد 🔰 در سوگ حاجی اکبرزاده دوست داشتنی 🔻 بسم الله الرحمن الرحیم به عشق؛ زنده بود و هست. شوق در جانش بود این پیر انقلابی مشهد و جوانش می‌دیدی آن‌گاه که از موالیانش سخن ساز می‌کرد؛ و وقتی که انقلاب را باز می‌گفت. **** 🔻 مقدمه‌اش بر "حسین پیشوای انسان‌ها " که در بهار 1343؛ چهارده سال پیش از بهمن 57 منتشر شده، یکی از اسناد مهم انقلاب اسلامی است: " از حسین اکتفا به نام حسین نبود در خور مقام حسین بلکه باید که خلق دریابند علت اصلی قیام حسین " ****** 🔻 اکبرزاده نه ادعای شاعری داشت، نه در حوزه یا دانشگاه تحصیل کرده بود، نه هیچ عنوان و اعتبار مُدرنی را یدک می‌کشید، و نه زانو در مکتب هیچ لیبرال و مارکسیست و سکولار و ناسیونالیستی به زمین زده بود ولی تا دلت بخواهد می‌فهمید و می‌دانست. مصداق بارز مومنان بصیری که آقا در "سخنرانی عوام و خواص"؛ تکیه‌گاه مردمی انقلاب دانسته بود. و چه ذوق سلیم و نافذی داشت در دیدن و برگزیدن. 🔻 مغناطیسی که آهن را از خاک اره، خوب می‌شناخت: "کوشش‌ها کردند که قیام حسین را وارونه جلوه دهند تا بدینوسیله انحرافی در مکتب عزاداری حسین که بهترین وسیله برای روشن شدن افکار بود پدید آورند و آن را یک حربه تبلیغاتی برای مشوب کردن اذهان جوانان به کار ببرند و عزاداری حسین(ع) را وسیله تخدیر اعصاب و ..." " مبلغین، محدثین، شعرا هم بدون اینکه متوجه این انحراف شده باشند با تشریح نکردن اصل قیام و نگفتن سخنان حسین علیه‌السلام بزرگترین ضربه را بر پیکره قیام آن حضرت وارد ساختند" **** 🔻 این‌ها کلمات حاجی اکبرزاده است. کاسب جوان سی ساله و بی ادعای کوچه پس کوچه‌های مشهد؛ که پنج کلاس بیشتر نخوانده بود؛ سال‌ها قبل از آن که "حماسه حسینی" آیت‌الله مرتضی مطهری منتشر شده باشد یا کسی در ایران نام دکترعلی شریعتی را شنیده باشد. و هم او با همین صداقت و صراحت و شجاعت و عمقی که انحطاط سنتی‌ها را می‌فهمد و نقد می‌کند در همان مقدمه ادامه می‌دهد: "انتقاد من بیشتر بر اغلب شعرای جوان و روشنفکر معاصر وارد است ... سوال می‌کنم آیا شما برای الهام گرفتن؛ مکتبی آموزنده‌تر و مهیج‌تر از مکتب حسین ابن علی سراغ دارید؟" ***** 🔻 در نگارش تاریخ انقلاب اسلامی؛ "حسین پیشوای انسان‌ها" کتاب بسیار مهمی است از یک نویسنده بی ادعا و معمولی؛ بمثابه نمونه و نمادی از جمهور جامعه ایرانی که ایده‌آل خود را فراتر از تجدد و تحجر، در اسلام ناب یافتند بی آن که در انتظار رهبرانی از دل احزاب یا آکادمی‌ها بمانند. گزیده‌ای که او نزدیک شصت سال پیش در معرفی "پیشوای انسان‌ها " فراهم آورده است شاید تا همین امروز بی‌نظیر باشد در میان اقران خود، از حیث نزدیکی به مبانی انقلاب اسلامی. **** 🔻 اکبرزاده فقط یک شخص نیست، نمادی است از جامعه مومن سنتی و آرمانخواه مشهدی و خراسانی و ایرانی که خلوص و بصیرت را با هم دارند. مدرن‌ها را دیده و سنجیده بود و سنتی مانده بود. حلقه وصلی بین سنتی‌ترین توده‌ها و پیشروترین انقلابی‌ها. بزرگ بود و مهربان بود و دلنشین و صاف. مظهر سماحت و صلابت. در فهرست رفاقت‌هایش از نعمت میرزازاده و محمدرضا شجریان هست تا پرویز خرسند تا برسد به محمود کاوه و اسماعیل قاآنی. سرتا پا ایمان و آمادگی برای حضور؛ در هر صحنه‌ای که اسلام و انقلاب اقتضا کند. ما تا چشم گشوده‌ایم "مقام معظم رهبری" را دیده‌ایم و خاطرات آقا را در کتاب‌ها خوانده‌ایم، او اما رفیق سال‌های غربت و مبارزه بود و "آقای خامنه‌ای" (به جزم میم) را آنچنان زلال؛ دوست داشت که وقتی نام امام مسجد کرامت را می‌برد در چشم‌هایش ابتهاج می‌تراوید و لحنش شیرین‌تر می‌شد و همزمان مراقبه داشت ذره‌ای از محبوب قدیمی‌اش خرج نکند. قدر انقلاب و امام راحل و حاضرش را او می‌دانست که درازی شب را از چشم‌های صبورش می‌شد پرسید که دوره رضا قلدر را زندگی کرده بود و اشغال ایران را و نهضت نفت را و پانزده خرداد را و انقلاب را و دفاع مقدس را. 🔻 هیآتی‌ها اگر الگو بخواهند هم اوست تمام قد. و فرهنگی‌ها هم. شصت سال بر صراط مستقیم رفتن و نایستادن و نلغزیدن وتمام بضاعت خویش را به میدان آوردن و فدای تکلیف کردن. یادت به خیر باد و نامت جاودان! هفتاد سال چه چشم‌ها که جوشید با نوای نوحه‌های حسینی و فاطمی‌ات و چه جان‌ها که جلا یافت به بینش بصیرت و چه دل‌ها که تسکین یافت با دلداری‌های شاعرانه‌ات. بنده خوب خدا، مومن بی‌ادعا، مرید مخلص اهل بیت مصطفی(ص)، مداح شهدا و سیدالشهدا(ع) انقلابی ناب؛ حاجی اکبرزاده نازنین و دوست داشتنی! سلام ما را به شهدا برسان. مشهدالرضا از یاد نخواهدت برد. 🆔 @jalili_vahid
تفكر، فرهنگ، تمدن؛ حركت! ⭕️ تاملی در "ویژگی" سید شهیدان اهل قلم وحید جلیلی: ▫️بسیاری از سه گانه تفكر – فرهنگ – تمدن نام برده‌اند. زنجیره‌ای كه هر پدیده و واقعه و تحول انسانی و اجتماعی را می‌توان در ذیلش تحلیل كرد. احتمالاً این نگاه را ابتدا دكتر فردید در محاضراتش طرح كرده و بعد در كتاب دكتر داوری مكتوب و منتشر شده و بعدها بسیاری از شاگردان و حواریون این حلقه به نام خود یا با رعایت كپی رایت؛ رواج داده‌اند. ▫️باید پذیرفت در دوره‌ای كه به مقتضای توسعه اقتصادی؛ سطحی‌نگری و تفكر شعارزده‌‌ی پوچ در جامعه ایران ترویج می‌شد؛ این رویكرد بسیار مفید و نجات‌بخش بود. نگرشی كه اذهان را به مبانی نظری و ریشه‌های فكری هر پدیده‌ای متوجه می‌كرد و با ترسیم پیوند پیچیده‌ تفكر و فرهنگ و تمدن از گلاویز شدن با پدیده‌های تمدنی و غفلت از سرچشمه پرهیز می‌داد. سید مرتضی آوینی - كه آن زمان هنوز شهید آوینی نشده بود- از كسانی بود كه بیشترین نقش را در فراگیری این نگاه لااقل در بخشی از سربازان فرهنگی و فكری انقلاب ایفا كرد. ▫️در حالی كه برخی تریبون‌ها و قرارگاه‌ها به شدت در حال مصادره گفتمان "تهاجم فرهنگی" به نفع تفكر ظاهرگرا، نتیجه‌زده و سیاست‌زده بودند، آوینی یك تنه در میانه ایستاده بود و راه را نشان می‌داد. ▫️لب كلام این بود كه نمی‌توان ساده‌ لوحانه همه‌ی محصولات تمدن غرب را پذیرفت و به همه‌ی نهاد‌ها و ساختارهای سیاسی و اجتماعی و حقوقی و... آن گردن نهاد و بعد ادعای استقلال سیاسی و مبارزه جهانی با استكبار و مقابله با تهاجم فرهنگی كرد. غرب یك مجموعه به هم پیوسته بود و اگر از انسان یا خدا یا طبیعت یا.... حرف می‌زد كه ما هم نامشان را در فرهنگ لغاتمان داشتیم؛ فقط اشتراك لفظی بود و تعبیر واحد از موضوعات متفاوت. ▫️برخلاف بعضی دیگر كه سال‌ها پس از شهادت آوینی به یاد حرف‌های او افتادند و خود را و دیگران را به عمل زدگی و سطحی نگری متهم كردند و این بار از راه ترویج تعمّق و تفكّر به هدر دادن و منحرف كردن نیروهای حزب اللهی مشغول شدند؛ آوینی همواره مرد فكر و اقدام و علم و عمل بود. حرف‌هایی كه امروز بعضی از شیفتگان كار تئوریك و علمداران اپیستمولوژی و گفتمان و رویكرد و بازكاوی و خوانش و سنت - مدرنیسم و... با هزار اهنّ و تلپ و بسیار قلمبه سلمبه تر از آنچه هست تكرار می‌کنند، آوینی سال‌ها پیش از اینان از هاضمه‌ی قدرتمند تفكر خود گذرانده بود و به ساده‌ترین بیان در مقالات "توسعه و مبانی تمدن غرب" بازگفته و بدان هشدار داده بود. ▫️امّا حتی این هوشمندی و پیشتازی فرهنگی نیز"ویژگی" او نبود. او مثل بسیاری از دیگران باور نداشت كه"ان تنصروا الله ینصركم" یا "الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا"را باید در ذیل برخی تفكرات فلسفی یا عرفانی به فراموشی سپرد و عمل را به بهانه فكر، و واجبات و محرمات را به بهانه‌ی نگاه فلسفی و عرفانی وا گذاشت. ▫️به قول میرشكاك او جامع شریعت و طریقت بود اگرچه خود هیچگاه به چنین ادبیاتی دامن نمی‌زد و اگر هم از مفردات واژگانی دیگر نحله‌های فكری در نوشته‌هایش بهره می‌برد طعم و لحن گفتارها و نوشتار‌هایش منحصر به فرد بود... سرمقاله ماهنامه سوره، شماره 10 ⭕️ متن کامل: jalili-vahid.ir/?p=109 🆔 @Jalili_vahid
تفکر، فرهنگ، تمدن؛ حرکت.pdf
466.2K
🔹 تفكر، فرهنگ، تمدن؛ حركت! ⭕️ تاملی در "ویژگی" سید شهیدان اهل قلم سرمقاله ماهنامه سوره، شماره 10، به قلم وحید جلیلی 🆔@Jalili_vahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 و «زناربسته‌ها، رجّالگان، نوچه‌ها و بزمجه‌ها» شهید آوینی کلماتی را که به کار می‌برد عمقش را می‌فهمید و نگاهش به غرب یک نگاه معقول، استدلالی و تحلیلی دقیق بود بنابراین اگر حرفی راجع به غرب‌زدگی می‌زند نمی‌توان دیگر او را متهم کرد که مثل برخی دیگر منتقدین غرب نگاهی بدون مبنا و یا سیاه‌اندیشانه دارد و هیچ مثبتی را نمی‌بیند و فقط منفیات را می‌بیند. حال به سخنانی از شهید آوینی گوش کنید: 🆔 @jalili_vahid
تاملی در خروج حاتمی کیا بر سینمای تهران شمالی .pdf
510.8K
📝 بازگشت عبّاس و سراغ خانه کدخدا 🔰 تاملی در "خروج" حاتمی کیا بر سینمای تهران شمالی فایل pdf متن کامل یادداشت وحید جلیلی درباره فیلم سینمایی "خروج" 🆔 @jalili_vahid
📝 بازگشت عبّاس و سراغ خانه کدخدا 🔰 تاملی در "خروج" حاتمی کیا بر سینمای تهران شمالی 🔻در طول بیش از دو دهه، در سینمای اِشغالی ایران، سهم چندانی به حدود سی درصد ایرانی‌ها که در روستاها زندگی می‌کنند و بیش از هفتاد درصد ایرانی‌ها که در شهرهای بزرگ زندگی نمی‌کنند؛ نرسیده است. 🔻حتی آنها که در تهران و دیگر شهرهای بزرگ، زندگی می‌کنند نیز، فقط در دو حالت، امکان بازنمایی در قاب سینمای اِشغالی ایران را دارند: یا جزو طبقه مرفهِ بی‌هویتِ غربزده (که برای رد گم کردن و بی هیچ معیاری، طبقه “متوسط”! نامیده می‌شوند) باشند و یا جز نکبت و فلاکت و سیاهی و تباهی و ناامیدی و اندوه را تداعی نکنند. 🔻کمتر سالیست که حتی پنج درصد فیلم ها، دوربینشان به سمت ماجراها و قهرمان‌های ِهفتاد درصد ایران (روستاها و شهرهای کوچک) بچرخد. در چنین سینمایی حاتمی‌کیا در بیستمین فیلمش به زیارت مزرعه‌داران ِروستای شهید پرور عدل‌آباد رفته است. 🔻حاتمی‌کیا خوب می‌داند آن مرد که برای رحمت و نه برای قضای حاجت، هلی‌کوپترش در روستا می‌نشست؛ رفته است؛ و گزارش جشن خداحافظی‌اش را، رفقای فیلمساز با شوق زایدالوصفی در بوق کردند. کسانی که بیشتر از نقاط ضعفِ مهم و خسارت‌بارِ او با نقاط قوتش مشکل داشتند و از جمله این که برای یحیی‌ها بیش از بچه سوسول‌های سعادت آباد، برای رحمت‌ها بیش از سلبریتی‌ها و برای عدل‌آباد بیش از پاستور، ارزش قائل بود. 🔻سی سال است نزدیک به ۷۰ درصد مردم ایران از جمله حدود سی درصدی که در روستاها زندگی می‌کنند، اجازه ورود به هیچکدام از ایالات متحده تهران شمالی (از جمله سینما) را ندارند. 🔻اخذ ویزا برای ورود روستاییان به سینمای ایران تنها در صورتی ممکن است که قبلا دعوت‌نامه‌ای از کن و برلین و ونیز و… برای نمایشِ “تباهی شان” داشته باشی و نه “انگیزه و تحرک و حماسه و فرهنگ و تلاش و آرمان و امیدشان”. و امروز تراکتور رحمت، هر کجای تهران که بایستد (از جمله خانه سینما یا هر کدام از دفاتر فیلمسازی) همان قدر غریبه و وصله ناجور است که جلوی ریاست جمهوری. 🔻درهای “صنعتِ تخدیرِ تهران شمالی” که دوست دارند “سینمای ایران”! بنامندش، فقط به روی روستاییان ایران بسته نیست؛ در طی ۳۰ سال گذشته به ندرت یک سردار ایرانی از همت و باکری و خرازی گرفته تا زین‌الدین و صیاد و احمد کاظمی و قاسم سلیمانی اجازه ورود به قاب دراماتیک سینما و تلویزیون ایران را داشته‌اند. 🔻هزاران دانشمند و پژوهشگر و متخصص و مخترعی که ایران را در نانو تکنولوژی، بیوتکنولوژی، هوافضا، انرژی هسته‌ای، صنایع نظامی و غیره به رده‌های اول تا هشتم جهان رسانده‌اند؛ اجازه ندارند در کنار تصویر پرتکرار قاچاقچی‌ها و معتادها و دزدها و عرق خورها و لات‌ها و و فاحشه‌های مدرن و … حتی یک فریم، حتی یک پلان در این سینما و تلویزیون دیده شوند. 🔻حاتمی‌کیا خروج کرده است و با تراکتور از روی همه قواعد سینمای تهران شمالی -سینمایی که خود، دیرزمانی گروگانش بود- رد شده است. 🔻تهران شمالی، سال‌ها کوشیده است سینمایش را با شاسی بلندهای چشم پرکن و دخترکان بزک کرده و تیکه‌های سیاسی و شوخی‌های جنسی غالب کند. تراکتور در برابر سانتافه؛ پیرمردان و پیرزنان در برابر تین‌ایجرهای عشوه‌گر، فریاد صریح سیاسی در برابر آروغ‌های آنارشیستی نئوکان‌های وطنی، و منطق نجیب و محکم ایرانی در برابر پرده‌دری غربزده‌های سخیف؛ سینمای دگراندیش انقلاب را دوباره سرافراز کرده است. 🔻 اما “خروج”؛ یک نوید با خود دارد: جنگ پارتیزانی فرزندان انقلاب در کوچه پس کوچه‌های سینمای ایران برای پس گرفتن سینمای گرانقدرِ ملی از تجزیه‌طلبان تهران شمالی، در جریان است. و پرچم افراشتنِ حاتمی‌کیا در میدان، مژده‌ای چون حضور چمران در پاوه است. متن کامل یادداشت: http://jalili-vahid.ir/?p=1824 🆔 @jalili_vahid