باهم بخوانیم 💚
برای سلامتی امام زمان عج
سلامتی کادر درمان
#قراان 513
@Jameeyemahdavi313
❣ #سلام_امام_زمانم❣
بیا موعود هنگام قیام است
جهان مجروح یک جو التیام است
زمان لبریز شوق و انتظار است
زمین بر رجعتت امّیدوار است
♥️اَلَّلهُمـ ّعجِّللِوَلیِڪَالفَرَج♥️
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@Jameeyemahdavi313
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۲۷ خرداد ۱۴۰۰
میلادی: Thursday - 17 June 2021
قمری: الخميس، 6 ذو القعدة 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
🌺5 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
🌺32 روز تا روز عرفه
🌺33 روز تا عید سعید قربان
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Jameeyemahdavi313
🍃قدرشناس يوسفِ زهرا باشیم
«هنگامی كه آنها بر او [يوسف] وارد شدند، گفتند: «ای عزيز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته، و متاع كمی (برای خريد موادّ غذايی) با خود آوردهايم؛ پيمانه را برای ما كامل كن و بر ما تصدّق و بخشش نما كه خداوند بخشندگان را پاداش میدهد!»
📖 یوسف /٨٨
💌 امام صادق(ع) میفرمايد: در حضرت قائم، شباهتی از حضرت يوسف وجود دارد.چگونه است که اين امت انکار مینمايند که خداوند با حجتش آنگونه عمل نمايد که با يوسف انجام داد که در بازارهايشان حرکت نمايد و بر فرشهايشان گام نهد در حالی که او را نمیشناسند تا اينکه خداوند اجازه دهد خود را معرفی کند، همان گونه که به يوسف اجازه داد که خود را معرفی نمايد تا اينکه به آنان گفت: «هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ ...»
[کمالالدين ج۱ ص۱۴۴]
🔹آيا گرفتاری بشر جز به خاطر قدرناشناسی و بدرفتاری با حجت خداست؟! (مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ) قرآن میفرمايد: «و اگر اهل شهرها و آبادیها ايمان میآوردند و تقوا پيشه میكردند، بركتهای آسمان و زمين را بر آنها میگشوديم» [اعراف ۹۶]
قدرناشناسي درباره حجت خدا نتیجه چيزی جز جهل نيست (یوسف ۸۹)
@Jameeyemahdavi313
❖✨ ﷽ ✨❖
✦•• فواید دائم الوضو بودن ••✦
❶☜ رزق و روزیت فراوان مےگردد از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد...
❷☜ امام صادق (علیه السلام) فرمودند : كسى كه وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک كند، یك حسنه براى او نوشته مى شود و كسى كه وضو بگیرد و صبر كند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود...
❸☜ عمرت زیاد می شود رسول خدا
(صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید....
❹☜ خواب با وضو، عبادت است
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود....
❺☜ مرگ با وضو، شهادت است
رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود...
❻☜ در قیامت نورانی می شوی پیامبر خدا می فرمایند: فردای قیامت خدای متعال امّت من را بین بقیّه ی امّتها در حالی محشور میکند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانیهای نورانی دارند...
📙منابع:
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج۱ ص۳۵۶
بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۲، باب۵
بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۳، باب۵
وسایل الشیعه: ج۱، ص ۲۹۷
ثواب الاعمال، شیخ صدوق
@Jameeyemahdavi313
💬این #عمر انسان بسیار ارزشمند است.
تک تک لحظاتش ارزش دارد.
شما ارزش پول را میدانید و بیحساب و کتاب خرج نمیکنید.
در مسائل دنیایی، همه اهل حساب و کتابیم. این نشانهی غفلت است.
افراد خواب این توجه را در امورات دنیایی دارند؛ ولی در امورات معنوی و خرج سرمایه ارزشمند عمر،هیچ حساب و کتابی ندارند.
نمیفهمد لحظهبهلحظه دارد سوخت عمرش کم میشود و وقتی ملک الموت بیاید، یک لحظه هم اجازه نمیدهد یک الهی العفو بگوید.
ولی فردی که بیدار میشود، تأسف میخورد که من تا الان بخشی از عمرم را در مسیر غیر بندگی خدا که موظف بودم در دنیا پیگیر باشم صرف کردم.
💢استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده
🌤ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌤
@Jameeyemahdavi313
17.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🚫توجه🚫🎥
اتمام حجت مردم با
جمهورى اسلامى در ٢دقيقه
👇🏻👇🏻👇🏻
عاجزانه ازتون ميخوام
چه در انتخابات شركت ميكنيد
و چه نه! حتما اين كليپ رو ببينيد
📡🚫
اسنادى كه نشان مى دهد؛
رئيس جمهور از قبل انتخاب شده
#باهم_براى_ايران
@Jameeyemahdavi313
👌🏻سه انگیزه مهم برای رأیدادن
👈🏼 برای شرکتکردن در انتخابات، غیر از مهمترین وظیفۀ دینی و سیاسی، سه انگیزۀ مهم میتوانیم داشته باشیم:
1️⃣ ناراحتی از دستِ این دولت
🔻اگر شرکت نکنیم و رأی خوب و قوی به مخالفان وضعِ موجود ندهیم، طبیعتاً این وضع در کشور باقی خواهد ماند. چون الان هم نامزدهای وضع موجود در انتخابات هستند! برای تحول در وضع موجود، نیاز به رأی و مشارکت قوی داریم.
🔻رهبر انقلاب بسیاری از انتقادهای خود را از دولت، خیلی نجیبانه بیان میکند. مثلاً یکبار فرمود: «ما در بین کشورهای جهان، بنا بر برخی محاسبات، اولین کشور هستیم که بیشترین امکانات را داریم و کمترین استفاده را از امکانات میکنیم» خُب این یعنی دولت خیلی ضعیف عمل کرده است.
2️⃣ ساختن آیندۀ فوقالعاده بهتر
🔻انگیزۀ دوم، انگیزۀ رسیدن به یک دولت بهتر است؛ دولتی که اگر با رأی خوب و قوی، روی کار بیاید، پیشرفت فوقالعادهای میتوانیم داشته باشیم. در این چهل سال، هنوز یک فرصت کامل در قوۀ مجریه به نیروهایی که هماهنگی صددرصد با سیاستهای تصویبشدۀ نظام داشته باشند، داده نشده است.
3️⃣ مشارکت ضعیف؛ عامل افزایش ضربات دشمن
🔻دشمنان احمق ما تا ببینند انتخابات ضعیف شده، هوا برشان میدارد و فکر میکنند واقعاً کشور ضعیف شده است، آنوقت به انواع طرق، امنیت ما را به مخاطره میاندازند یا تحریمها و فشارها را افزایش میدهند.
🔻با یک مشارکت پایین قطعاً دشمن بهطمع میافتد و فکر میکند که ما ضعیف شدهایم، لذا شروع میکند به ضربه زدن. در این چهل سال بعد از انقلاب چندین بار این را تجربه کردهایم:
➖وقتی دولت موقت، از خودش ضعف نشان داد، خطر تجزیۀ کشور پیش آمد و هفدههزار نفر در ترورهای داخلی کشته دادیم.
➖وقتی بنیصدر سرِ کار آمد و پالس ضعف به دشمن فرستاد، بعثیها حمله کردند و دویست هزارتا کشته دادیم.
➖بعد از جنگ و در دوران سازندگی هم وقتی به غربیها پالس دادند که «ما میخواهیم با شما کنار بیاییم» تحریمها و فشارها بیشتر شد.
➖در جریان فتنه ۸۸ هم باز دشمن از اختلافات داخلی تلقیِ ضعف کرد و تحریمها و فشارها را افزایش داد.
🔻چرا ما باید با یک انتخابات ضعیف، به خودمان ضربه بزنیم؟! دشمنان که نمیگویند این دولت آقای روحانی ضعیف عمل کرده است و مردم از دستش ناراحتند! میگویند: «چون ما تحریم کردیم، اینها به زانو درآمدند و الان باید فشار و تحریم را بیشتر کنیم!»
👤 علیرضا پناهیان - ۲۴خرداد ۱۴۰۰
🔻 در جمع دانشجویان دانشگاه گرگان
#انتخابات
@Jameeyemahdavi313
💖یاران مهدی عجل الله 💖
#پارت_چهارم #عبور_زمان_بیدارت_میکند🌹 از حرفهای مادر و چشم و ابرویی که برایم آمد فهمیدم که این تلفن
#پارت_پنجم
#عبور_زمان_بیدارت_میکند🌹
صدف نگاه متعجبی به مشتری انداخت و گفت:
–کارتون تموم شده خانم.
بعد زیر گوش من گفت:
–اونا افسانس، الکیه بابا
بعد از این که آن خانم مشتری رفت.
آقای صارمی بالای سرمان ظاهر شد و گفت:
–میشه حرفهای جذابتون رو بزارید برای بعد؟😐
اینجا فقط در مورد کار حرف بزنید. اونقدر بلند حرف میزنید که واسه همه جذابیت ایجاد میکنید.هر دو سکوت کردیم.🤐
بعد از رفتن آقای صارمی آرام گفتم:
–یعنی من فقط ازدواج کنما، یک لحظهام اینجا نمیمونم، به خاطر تحمل کردن این صارمی شغلمون جزوه مشاغل سخت حساب میشه.😂
صدف با ابروهای بالا رفته نگاهم کرد و گفت:
–تو امروز چت شده؟
ازدواج چه ربطی به کار داره؟
شاید پسره وضع مالیش خوب نباشه، زندگیتون نمیچرخه که...
شانهایی بالا انداختم.😃
–نباشه، برام مهم نیست.
بالاخره اونقدری داره که از گشنگی نمیریم. هر چی باشه بهتر از خر حمالی کردنه.😅
بهتر از تحمل کردنه این شمره که...
صدف لبی به دندان گرفت.
–الان میشنوه خودش میاد اخراجت میکنهها. حالا تو شوهر بکن بعد زبونت رو دراز کن.👅
–اخراج کنه. به جای این که نوکری اینو بکنم خب به شوهرم میرسم، حداقل اون شوهرمه جای دوری هم نمیره، زندگیمم بهتر میشه.
صدف پقی زیر خنده زد.🤣
–توهم زدیا، کدوم شوهر
حالا که فعلا خبری نیست. به نظر من که اگه این یکی سر گرفت. تا عقدتون به کسی نگو که نه، توش نیاد. به خاطر خودت میگما.
–من که طاقت نمیارم،دیشب واسه معصومه پیامکی گفتم.
صدف سری تکان داد و نگاهی به صارمی انداخت.
–فکر کن شوهرتم اینجوری بد اخلاق و اخمو باشه میخوای چیکار کنی؟
از چاله در میای میوفتی تو چاه.😅
شانهایی بالا انداختم.
–زبونت رو گاز بگیر.😠
نفوس بد نزن. حالا اگرم اینجوری باشه چارهایی نیست که دیگه باهاش میسازم.
صدف لبهایش را بیرون داد و زیر لب گفت:
–دیونه شدی؟😵
آن روز چند بار با خانه تماس گرفتم تا پرس و جو کنم. هر دفعه امینه گفت مادر پسره هنوز زنگ نزده است.
دیگر کمکم نا امید میشدم که امینه زنگ زد و خبر داد که مادر پسره زنگ زده و برای فردا قرار گذاشته که با پسرش، فعلا برای آشنایی بیایند.
آنقدر ذوق زده شدم که جیغ کوتاهی کشیدم.🤪
با سقلمهایی از طرف صدف که به پهلویم اثابت کرد در جا ساکت شدم.
تا رسیدن ساعتی که گفته بودند لحظه شماری میکردم و سر از پا نمیشناختم.
روی ابرها سیر میکردم. تکلیف من که روشن بود. مدام دعا میکردم که جواب آنها هم مثبت باشد و مرا بپسندند.😍
با وسواس بلوز و دامن توسی سفیدم را از کمد بیرون کشیدم و اتو کردم.
جلوی آینه ایستادم و روسریام را مرتب کردم. موهایم را زیر روسریام دادم و یک طرف روسریام را روی شانهام انداختم.
صورتم را با دقت از نظر گذراندم. 🧕
مژههای بلندم را کمی ریمل زدم.
با صدای زنگ آپارتمانمان پاپوشهای رو فرشیام را پوشیدم و از اتاق بیرون رفتم.
پدر و برادرم نبودند. پدر گفته بود در این جلسه نیازی به حضورش نیست. امروز آریا نقش مرد خانه را داشت. یک تیشرت و شلوار توسی سفید هم تنش کرده بود که رنگ لباسش با من حسابی همخوانی داشت. با این که سیزده سالش بود ولی حس مردانگیاش کاملا مشهود بود.
با استرس کنار نعیمه جلوی در منتظرایستادم و چشم به در آسانسور دوختم.
با باز شدن در آسانسور و بیرون آمدن مهمانها از اتاقک آهنی، برای دیدن آقا داماد سرکی کشیدم.
با دیدنش در جا خشکم زد و نتوانستم چشم از او بردارم. وقتی نگاهش به من افتاد، او هم مکثی کرد.😳😱
احتمالا او هم مرا به یاد آورده.
همان پسری بود که چند ماه پیش جلوی پارکینگ ساختمان ما پارک کرده بود. البته دو سه بار هم بعد از آن ماجرا در محل دیده بودمش، ولی او متوجهی من نشده بود.
آن روز که جلوی پارکینگ ما پارک کرده بود، به چشمم اینقدر جذاب نیامد.😌
پسری خوش تیپ با موهایی خرمایی و چشمهای سیاه. به نظر چهرهی جدی داشت.
خدایا ممنونم☺️
این همه سال این رو کجا برام نگه داشته بودی، شنیده بودم آدمارو سورپرایز میکنی ولی اصلا فکرشم نمیکردم اینجوری غافلگیر بشم."
کمی که جلوتر آمد احساس کردم سنش از من کمتر است.
از ناراحتی تمام ذوق و شوقم در جا از بین رفت.☹️
پسرهی گیج دسته گل را سمت خواهرم گرفت💐
شاید حق داشت امینه چند سال از من کوچکتر بود و کلی هم به خودش رسیده بود. نمیدانم او چرا اینقدر ترگل ور گل کرده بود، مثلا خواستگاری من بود. 😕امینه نگاهی به داماد انداخت و به طرف من اشاره کرد.
–ایشون هستن.
با عذر خواهی به طرفم آمد و دسته گل را مقابلم گرفت.😊احساساتم کور شد، صدایی مدام در ذهنم میگفت این ازدواج سر نخواهد گرفت.
اعتماد به نفسم را از دست داده بودم.
تشکر کردم و دسته گل را که چند جور گل داشت از دستش گرفتم و به طرف آشپزخانه رفتم. به سقف نگاه کردم ."خدایا دستت درد نکنه، لبخند رو لبم خشک شد.