هدایت شده از مُنتظِرِمنتظَر
پایش در اثر شکنجه زخم شده بود و نمی توانست راه برود....
به نگهبان گفت: میخواهم تیمم کنم چون به علت زخم ها نمی توانم وضوبگیرم....
این را هم نگهبان اجازه داد. او نزدیک شد و شروع کرد به تیمم کردن و هم زمان صحبت کردن به زبان عربی با آهنگ شبیه دعا خواندن که هرکس بشنود و عربی نداند خیال کند که او مشغول دعا خواندن است از جمله حرف هایش که به یاد دارم این بود که به عربی میگفت:
آقا السلام علیک و رحمة الله و برکاته... شما نمیدانید من چه عذابی میکشم آیا اگر در این وضع بمیرم شهید به حساب می آیم ؟
.....من شروع کردم به جواب دادن به زبان عربی و با همان آهنگ دعایی
و گفتم صبر کن سید بزرگوار صبر کن ...تا این جنایتکاران ازتو ناامید شوند... چیزی نگو که حتماً خدا تو را نجات می دهد...
به صحبت با ادامه دادم تا اینکه روحیه گرفت و به سلولش بازگشت.
خاطرات #رهبرمعظم #انقلاب در زندان #پهلوی
خون دلی که لعل شد ص۲۲۳-۲۲۴
#سیدعباس موسوی قوچانی
#لبیک_یا_خامنه ای
#امامزمان
به کانال مابپیوندید👇👇
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59