#برشی_از_کتاب 📖
من پرنده نیستم.
و هیچ توری مرا به دام نمیاندازد.
من یک انسان آزاده با ارادهای مستقل هستم؛
که اکنون میخواهم تو را ترک کنم.
📙کتاب: جین ایر
✍🏽اثر: شارلوت برونته
«جَـنَتْ»
#برشی_از_کتاب 📖
هر کسی فکر میکند میداند که دیگران چگونه باید زندگی کنند، اما هیچکس برای زندگی خود ایدهای ندارد.
📗کتاب: کیمیاگر
✍🏽اثر: پائولو کوئیلو
«جَـنَتْ»
#برشی_از_کتاب 📖
دوست داشتن که عیب نیست. دوست داشتن، دل آدم را روشن میکند. اما کینه و نفرت، دل آدم را سیاه میکند. اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیزهای خوب و زیبای این دنیا هستی.
دل آدم، عین یک باغچه پر از غنچه است. اگر با محبت غنچهها را آب دادی باز میشوند، اگر نفرت ورزیدی، غنچهها پلاسیده میشوند. آدم باید بداند که نفرت و کینه برای خوبی و زیبایی نیست، برای زشتی و بیشرفی و بیانصافی است…
📕: سووشون
✍️🏻: سیمین دانشور
«جَـنَتْ»
#برشی_از_کتاب 📖
ما با شور و هیجان و شتاب، گیاهی را که عاشقش بودیم یا اسمش عشق بود کاشتیم؛ امّا، قطرهیی، قطرهیی آب پایِ آن نچکاندیم جویِ باریکِ سیر کننده که هیچ؛ و آنگاه، مبهوتِ این ماندیم که چرا گیاهِ مقدسِ ما در رَوندِ خشک شدن است؛ و بعد عصبانی شدیم، و رنجیده، و افسرده، و صدایمان به خانه همسایه رفت.
📗: یک عاشقانهی آرام
✍🏼: نادر ابراهیمی
«جَـنَتْ»
#برشی_از_کتاب 📖
امّا ساحل زخم من ناپیداست!
و هیچ سرزمینی مرحمی نیست
برای تنهایی آنکه بزرگترین تبعیدش
در درون خویشتن است.
✍🏽 : نزار قبانی
📕 : در بندر آبی چشمانت
«جَـنَتْ»
#برشی_از_کتاب 📖
عطری که در نامِ مبارکِ معشوق هست عاشقان را مست میکند.
نه شرابِ راستینی که خُمره یِ مِی فروش را انباشته است.
✍🏽 : نادر ابراهیمی
📘: بر جادههای آبی سرخ
«جَـنَتْ»
#برشی_از_کتاب 📖
ذهن عادت کرده به اینکه مدام سرش را در توبره حافظه کند و از آن نشخوار نماید بدون اینکه نیاز واقعی برای ارگانیسم مطرح باشد. ذهن در طول شبانه روز بطور مستمر با نوسان در دو زمان ذهنی گذشته و آینده در صدد خلق فکر است و خود در این اندیشه سازیهایش حضور ندارد تنها نتایج این افکار خیالیش را در شکل ملالت، افسردگی و کهنگی حس میکند و همین کیفیت اندیشهگری مداوم ذهن از فکری به فکر دیگر، دقیقاندیشی را از ذهن سلب میکند و انتزاعی اندیشی را جایگزین میکند.
📕 : ذهن نا آرام
✍🏻 : هادی بیگدلی
«جَـنَتْ»
#برشی_از_کتاب 📖
جهان، هنوز جهانیست که بسیاری از انسانها، با احترامی وافر به حیوانیّتِ خویش، خوبترین آرمانها را با لذّتهای تَنْ تاخت میزنند و شرم هم نمیکنند.
📕: آتش بدون دود
✍🏽 : نادر ابراهیمی
«جَـنَتْ»
#برشی_از_کتاب 📖
انسان تا وقتی برای ایدهآلهای مادیِ روزمره ارزش قائل است که به آنها نرسیده باشد
وقتی که رسید، به پوچی میرسد.
باید ایدهآلِ انسان بهقدری متعالی باشد
که هرگز به یک جایی متوقف نشود، که اگر شد توقف است و توقف هم به عبث و پوچی میانجامد.
📗: چهار زندان انسان
✍ : دکتر علی شریعتی
«جَـنَتْ»
#برشی_از_کتاب 📖
میخواهم اقلا یک نفر باشد، که من با او از همه چیز همانطور حرف بزنم که با خودم حرف میزنم .
📙کتاب: ابله
✍🏽اثر: داستایفسکی
«جَـنَتْ»
#برشی_از_کتاب 📖
من اشخاصی را که مجبورند برای جلب توجّه مانند بمب منفجر شوند دوست ندارم. انسان در نزدیک این افراد همیشه در خطرِ از دستدادنِ حسّ شنوایی خود و حتّی چیزی بیشتر از آن، بهسر میبرد.
📕: حکمت شادان
✍🏽: فردریش نیچه
•🌜• | @Janat_writer🌻
#برشی_از_کتاب 📖
پدرم به من گفته بود که احتمالاً همیشه شکست خواهم خورد. خودش هم یک بازنده مادرزاد بود.
کار از بیخ ایراد داشت...
📕: عامه پسند
✍🏽: چارلز بوکوفسکی
•🌜• | @Janat_writer🌻