📜 #متن |🔰در متن تاريكى ها جايى براى شروع و روشنايى هست.
🔹 مايى كه خود را حامل اسلام مى دانيم، مايى كه خود را محبّ ولىّ مى دانيم، مايى كه از عشق خدا و رسول خدا سرشار شده ايم، نمى توانيم بنشينيم و ببينيم كه همه چيز بر باد مى رود. نمى توانيم ناظر از دست رفتن آخرين ها باشيم.
🔹 اميرالمؤمنين در يكى از نامه هاشان مى فرمايند كه من ديدم اگر از همه هم كه ببرّم از دين كه نبريده ام! از اسلام كه نمى توانم فاصله بگيرم! پس براى اين اسلام بايد كارى كرد.
🔹 يكى از دوستان مى گفت: من دارم مى روم، آخرين پايگاه هاى ما هم دارد گرفته مى شود، چه و چه مى شود. من به هيچ يك از اين پيش بينى ها اعتقادى ندارم.
🔹 ما معتقديم كه در متن تاريكى ها جايى براى شروع و روشنايى هست و حتى خود تاريكى ها زمينه سازِ كار و روشنايى هاست.
عرضم اين است كه تو اگر حرفى از دين دارى و سهمى از محبّت خدا و اولياى خدا، نمى توانى بنشينى و بگذرى. بايد توليد كنى، بايد قدم بردارى، بايد بدون چشم داشت، بدون مزد و سپاس قدم بردارى.
❛❛ عینصاد
📚 #مشکلات_حکومت_دینی | ص ۲۱۳
@jangenarm1
📜 #متن |🔰 کارهای خسته کننده
🌓ما هميشه يك نوع برخورد داريم، در حالى كه مشكلات متنوع اند، حرف ها متنوع اند، مكرها متنوع اند. ولى حرف هاى ما، كارهاى ما همه يك جور و قابل پيش بينى است. حتى دوست را خسته مى كند تا چه رسد به دشمن كه او را مى خنداند.
🌓اساسى ترين حرف اين است كه ما خيال نكنيم اگر كسى خوب بود تا آخر خوب مى ماند.
🌓 اين نكته اى است كه من به بچه هايى كه مى خواهند ازدواج كنند، در انتخاب همسر مى گويم.
🌓بر فرض كه تو همسرى مى گيرى با خصوصيات مطلوب، اما چه كسى گفته فردا كه مادرش فوت كرد، دست بچه اش شكست يا... او عوض نشود؟! چه كسى با تو اين پيمان را بسته است؟
🌓پس بايد بياموزى كه با طرف مقابل، در هر موقعيت و با هر شرايط چگونه برخورد كنى.
🌓 اگر تو فقط براى يك نحوه برخورد آماده شده باشى و براى يك نحوه زندگى برنامه ريزى كرده باشى، قطعا عقب مى مانى.
🌓 آن هم در دنيايى كه هم تحول مستمر ِخودش را و هم تحول مستمر ِآدم هايش را شاهد هستى.
🌓آدمى، صبح و شبش برابر نيست، صبح، مؤمن است و شب كافر. از او تعريف مى كنى، با تو دوست است، گِله مى كنى، از تو مى رمد.
❛❛ عینصاد
📚 #مشکلات_حکومت_دینی | ص ۲۱۰
@jangenarm1
📜 #متن |🔰وقتی تلقّی ات را عوض کردی...
لازمه رسيدن به حقوق متقابل اين است كه تلقّى آدمى از خودش عوض شود.
مادامى كه اين تلقّى پايين است و مادامى كه آدمى از خودش همتى ندارد و به كم قانع است، هر حكومتى مى تواند او را فريب دهد.
حتى حكومت هايى پايين تر از سطح حكومت هاى موجود هم مى توانند تو را بشكنند و حتى لوطى هاى محل مى توانند تو را به سمت و سوى مقاصد خودشان ببرند.
تو مى توانى با ترس از آنها و يا طمعى كه به آنها دارى، به سمت خواسته هاشان روى بياورى و بدون اين كه هيچ چيزى به تو بدهند و بدون اين كه بهداشت و امكان و خانه اى براى تو تأمين كنند، باز تو در چاله نياز آنها و در چنبره خواسته هاى آنها قرار بگيرى.
وقتى كه به بيّناتى رسيدى و اين بيّنات، تلقّى تو را از خودت عوض كرد، طبيعتا به سطحى مى رسى كه قراردادهاى جديدى را مى خواهى، از حاكم توقّع جديدى دارى و اين توقّع است كه تو را به على نزديك مى كند و اين توقّع است كه خوف و وحشت را در دل ديگران مى آورد.
با اين تلقّى جديد، ديگر كسى مانند مالك در دست هاى معاويه جا نمى گيرد.
بر خلاف عمرو عاص، كه او مصر را مى خواهد و با همه شيطنتش در دست هاى كوچك معاويه جا مى شود و با ذلت و حقارت هم او را جمع مى كند.
❛❛ عینصاد
📚 #مشکلات_حکومت_دینی | ص ۴۱
@jangenarm1