زينت عابدان (رهيافتي بر شخصيتشناسي، سيرهشناسي و انديشهشناسي امام سجاد(ع))
شخصيتشناسي
فصل اول: شناسنامه امام سجاد(ع)
نام مباركش: علي؛ كنيهاش: ابوالحسن، ابومحمد، ابوالحسين، ابوبكر، ابوعبد و ابوالقاسم؛ القابش: زينالعابدين، سيدالعابدين، سجّاد، ذوالثقات، قدوهالزاهدين، سيدالمتقين، امامالمؤمنين، زينالصالحين، منارالقانتين، الزكي، الامين و سيدالمجتهدين1 است.
روز پنجشنبه، پنجم شعبان سال 38 ق در مدينه و در دوران حكومت عدلگستر علي(ع) به دنيا آمد.2 پدر بزرگوارش حسينبن علي و مادرش شهربانو نام داشت. دو سال و چند ماه از دوران كودكي را در عصر نياي بزرگوارش سپري كرد، شاهدي صادق از ده سال بيوفايي و مرارتهاي مردمان با عموي مظلومش امام حسن مجتبي(ع) بود، و يازده سال نيز در عصر امامت پدر زيست. امام سجاد(ع) در رخداد جانگداز عاشورا حضور داشت و پس از شهادت جانسوز پدر، عهدهدار امامت مسلمانان شد. دوران 34 ساله امامتش، از سال 61 هجري آغاز و در روز دوازدهم محرّم سال 95 هجري، در 57 سالگي، به دستور هشامبن عبدالملك، مسموم و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد. امام سجاد(ع) همسران متعدّدي داشتند كه تنها يكي از آنها به نام امّعبداللّه ـ دختر عموي بزرگوارش حسن مجتبي(ع) ـ از طريق عقد دائم، به همسري آن حضرت درآمده بود و ديگران كنيزاني بودند كه حضرت آنها را خريده بود.
از امام سجاد(ع) 11 پسر و 4 دختر به جاي مانده است. 3
تبارشناسي امام سجاد(ع)
خاندان
امام زينالعابدين(ع) خود در مناسبتهاي مختلف به معرّفي خاندان و تبار خويش پرداخته است؛ از جمله در كاخ يزيدبن معاويه در معرّفي خود ميفرمايد: «... من فرزند مكه و منايم؛ من زاده زمزم و صفايم. من فرزند كسي هستم كه خداوند متعال او را در شب معراج از مسجدالحرام به مسجدالاقصي سير داد. من فرزند محمد مصطفايم؛ من فرزند علي مرتضايم؛ من فرزند فاطمه زهرايم كه سرور زنان عالم است؛ من فرزند از بينبَرنده شرك و نفاق در روي زمينم؛ من فرزند پيشواي مؤمنان و مشعلدار مجاهدان و زينت عبادتكنندگان خدا و پرورشيافته كامل مكتب ربّالعالمين هستم. من فرزند كسي هستم كه با مارقان و ناكثان و قاسطان جنگيد و ناصبيان را سركوب كرد و هميشه چشم و گوش به فرمان خدا و رسول او داشت؛ او كه هميشه در دين خدا ثابت قدم بود».4
پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «خداوند متعال از ميان بندگانش دو نژاد را برگزيده است و آن از عرب، قريش و از غيرعرب، ايراني است»5 و خود امام زينالعابدين(ع) ميفرمود: «من فرزند دو برگزيدهام»؛6 چون جدش، رسول خدا و مادرش، دختر يزدگرد بود.7
بلبل بوستان علوي امام سجاد(ع) در آشيانه پرمهر و محبتي به دنيا آمد كه خداوند براي توصيف آنان، سوره «هَلْ اَتي» را نازل كرد و با آيه تطهير، ايشان را از هر زشتي و پليدي منزّه ساخت.
پدر
پدر بزرگوار امام سجاد(ع) حسينبن علي است كه ابعاد بينظير شخصيت برجسته ايشان، بر اصحاب معرفت و شيفتگان خاندان نبوّت و امامت پوشيده نيست. حضرت زينالعابدين(ع) در دو سال پاياني دوران حكومت جدّش، حضرت علي(ع) به دنيا آمد. وي ده سال از امامت عمويش حضرت مجتبي(ع) و يازده سال هم از دوران امامت پدر بزرگوارش، را درك كرد كه اين امر سبب شد سه امام راستين به پرورش و تربيت او همت گمارند و دنيايي از فضايل اخلاقي و قداستها بپرورانند و اين موقعيتي بود كه براي كمتر پيشوايي واقع ميشد.
مادر
مادرش بنا به نقل مشهور، شهربانو8 دختر يزدگرد سوم است. نام مادر ايشان را غزاله يا سلامه نيز گفتهاند.9 تاريخنگاران، اين بانوي بزرگوار را تحسين كردهاند؛ از جمله گنجي ميگويد: خداوند تبارك و تعالي ائمه مهدييّن را از نسل حسين(ع)، از دختر كسري قرار داده است، نه از ديگر زنانش.10 همچنين مبرّد ميگويد كه او از بهترين زنان عالم بود.11 بهراستي كه خداوند منّان، اين بانوي بزرگوار لطف و عنايت خاص خود داشت، چرا كه ايشان را مادر بزرگوار امام زينالعابدين(ع) و جده طيبه ائمه طاهرين قرار داد. او سرور بانوان عصرش بود. در فخر و مقامش همين بس كه مفتخر به همسري سيدالشهدا(ع) و مادري امام زينالعابدين(ع) شد. او جده پيشوايان معصوم، از نسل امام سجاد(ع) است. او دخت يزدجرد، از نوادگان كسرا و معروف به شاه زنان، به معناي سرور بانوان است. او را اميرمؤمنان، علي(ع) بدين نام ناميده است.12 برخي گفتهاند: نامش شهربانويه13 بود. نامهاي مادر امام سجاد: سلامه، سلافه، غزاله، سلمه، سادرة.14
توجه اميرمؤمنان و انتخاب ايشان به همسري سيدالشهدا، خود به تنهايي گوياي فضيلت آن بانوست و شايستگييافتن بر مادري حجتهاي الهي، از ايمان و عقل بالاي آن بانو خبر ميدهد.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
عزیزان قسمت اول زينت العابدین داراي سه قسمت دیگراست که امشب بارگذاری می شود
زينت عابدان (رهيافتي بر شخصيتشناسي، سيرهشناسي و انديشهشناسي امام سجاد(ع))
ادامه۱
در خبري، اميرمؤمنان، علي(ع) خبر داد كه او مادر معصومان بعدي خواهد بود و فرمود: «وَ هِي اُمُّ الأوصِياءِ الذُّرِيَّةِ الطّاهِرَة؛ او مادر جانشينان (پيامبر) از ذريه طاهر است».15
نقل است كه ايشان پيش از اينكه به اسارت درآيد، مسلمان شده بود و سرّ اين تقيه چنين بود كه شهربانو نقل ميكند:
پيش از آمدن لشكر مسلمان، در عالم رؤيا ديدم: حضرت محمد صلی الله علیه و آله به خانه ما آمد و همراه امام حسين(ع) نشست. سپس از من براي حسين خواستگاري كرد و مرا به همسري ايشان درآورد. ... در شب دوم، حضرت فاطمه زهرا(س) را در خواب ديدم كه نزدم آمد و اسلام را بر من عرضه كرد و من اسلام آوردم. سپس فرمود: مسلمانان بر شما غالب ميشوند و تو بهزودي به فرزندم حسين(ع) ميرسي و هيچكس در اسارت آسيبي به تو نميرساند.16
درباره زمان اسارت آن بانو، سه نقل در كتابهاي حديثي و تاريخ ذكر شده است:
1. آن بانو در عهد خليفه دوم به اسارت مسلمانان درآمد.
2. در زمان خلافت خليفه سوم در فتح خراسان، مسلمانان دو نفر از دختران يزدجرد را نزد عثمان فرستادند و عثمان يكي را به امام حسين(ع) و ديگري را به امام حسن(ع) بخشيد.
3. در زمان خلافت اميرمؤمنان، علي(ع) حريثبن جابر را به طرف مشرق فرستاد و او دو نفر از دختران يزدجرد را به سوي حضرت فرستاد و امام علي(ع) شهربانو را به همسري امام حسين(ع) و ديگري را به همسري محمدبن ابيبكر درآورد.17
در روايت دوم و سوم، برخلاف روايت اول، به اسارت آن بانو به همراه خواهرش تصريح نشده است.
علامه محمدباقر مجلسي، درستي روايت اول را ضعيف ميداند و مينويسد: اسارت دختران يزدجرد، بعد از كشته شدن يزدجرد بوده است و اين امر، در خلافت عثمان رخ داد.
ولادت امام زينالعابدين(ع)، بيشك در زمان خلافت علي(ع) بوده است و از شهربانو، فرزندي جز امام سجاد(ع) متولد نشده است. همچنين اين احتمال ضعيف است كه امام حسين(ع) با شهربانو در زمان عمر ازدواج كند و بعد از بيست سال، فرزندي از او به دنيا آيد و در طول اين مدت، هيچ فرزندي از وي متولد نشود.18
علامه بزرگوار، باقر شريف قرشي نيز دو روايت نخست را رد ميكند و روايت سوم را ميپذيرد و آن را مشهورتر از دو روايت پيشين ميشمارد.19
در مقابل، محدث قمي روايت اول (اسارت در زمان عمر را) مشهورتر و قويتر ميداند و مينويسد: قطب راوندي به سند معتبر، از حضرت امام محمد باقر(ع) روايت كرده كه چون دختر يزدجردبنشهريار، آخرين پادشاه عجم را براي عمر آوردند و داخل مدينه كردند، همه دختران مدينه به تماشاي او بيرون آمدند و مسجد مدينه از شعاع نورش روشن شد. چون عمر خواست روي او را ببيند، مانع شد و گفت: سياه باد دست هرمز كه تو دست به فرزند او دراز كني.20
عمر گفت: اين گبرزاده مرا دشنام ميدهد و خواست او را اذيت كند. حضرت امير(ع) فرمود: «تو سخن او را نفهميدي، پس چگونه دانستي كه دشنام ميدهد». پس عمر دستور داد كه در ميان مردم ندا كنند و او را بفروشند. حضرت امير(ع) فرمود: «جايز نيست فروختن دختران پادشاهان، هر چند كافر باشند، ولي به او بگو يكي از مسلمانان را خود اختيار كند و او به همسري او در بيايد و مهرش را از بيتالمال او حساب كن». عمر پذيرفت و گفت: يكي از اهل مجلس را اختيار كن. آن سعادتمند آمد و دست بر دوش مبارك امام حسين(ع) گذاشت... .21
ماجراي ازدواج مادر امام زينالعابدين(ع)
پس از شكست يزدگرد سوم و فتح ايران، شهربانو طي فتوحات شهرهاي ايران، به دست مسلمانان اسير و به مدينه آورده شد. چون خواستند وي را بفروشند. اميرمؤمنان(ع) آنها را از اين عمل بازداشت و پيشنهاد فرمود كه شهربانو به اختيار خود، شخصي را به همسري خويش انتخاب كند و مهريه او نيز از بيتالمال پرداخته شود. پس در پرتو حمايت اميرالمؤمنين(ع) آزاد گرديد و به همسري حسينبن علي درآمد. اميرمؤمنان(ع) از اين انتخاب بسيار خوشحال شد و فرزند خود امام حسين(ع) را به نكوداشت و احسان در حق وي بسيار توصيه كرد. علي(ع) درباره او به فرزندش سفارش فرمود: از همسرت شهربانو، خوب محافظت و نگهداري كن و به او نيكي نما؛ زيرا كه در آيندهاي نزديك براي تو فرزندي خواهد آورد كه بهترين اهل زمين خواهد بود.22 بدين ترتيب وي افتخار يافت تا مادر امام زينالعابدين(ع) باشد و نُه امام معصوم از نسل او پديد آيد.
به دليل فضل و كمال و معرفت وي به خاندان نبوت، علي(ع) او را به حضرت مريم(س) تشبيه كرد و بعضي گفتهاند «فاطمه(س)» نام نهاد. لقب وي، «سيدهالنساء» يعني سرور زنان بود.23
رعايت شأن مادر
با آنكه امام زينالعابدين(ع) از هر كس نسبت به مادر خود بيشتر احسان و نيكي داشت، ولي اغلب از خوردن غذا با وي امتناع ميكرد.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⚠️اصلاح طلبها عرضه ندارند اما به بلوغ خوبی در رسانه داری رسیدهاند...
#سرطان_اصلاحات
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
زينت عابدان (رهيافتي بر شخصيتشناسي، سيرهشناسي و انديشهشناسي امام سجاد(ع))
ادامه۲
وقتي علت را جويا شدند و به وي گفتند شما كه بيشتر از هر كس به مادر خود عشق ميورزيد و به وي نيكي ميكنيد، چرا از غذاخوردن با او خودداري ميكنيد؟ حضرت فرمود: من به خاطر ادب و احترام مادرم با آن بزرگوار غذا نميخورم؛ زيرا بيم آن دارم به لقمهاي دست برم كه مادرم زودتر متوجه او شده و قصد خوردن آن را داشته باشد.24
عطر ولادت
در يكي از روزهاي سخت و در عين حال بابركت حكومت اميرالمؤمنين عليبن ابيطالب(ع)، در منزل فرزندش، امام حسين(ع) كودكي ديده به جهان گشود كه سالها پيش رسولاكرم صلی الله علیه و آله مژده تولّد او را داده و در توصيف او فرموده بود: «خداوند متعال او را سيد عابدان و زينت دوستان خدا خوانده است. گويي هماينك او را ميبينم كه در روز قيامت در بين صفها، شاد و سربلند و خرامان در رفت و آمد است».25 امام علي(ع) چون مادر او، شهربانو را به همسري امام حسين(ع) درآورد، به آن حضرت فرمود: «اي حسين، از اين بانوي پرهيزكار بهترين فرزند تو متولّد خواهد شد».26 آنگاه كه در روز پنجم شعبان 36 يا 38ق، اين مولود با قدوم مباركش موجبات شادي خاندان امامت را فراهم ساخت، امام حسين(ع) به سبب علاقه فراواني كه به پدر بزرگوارش داشت نام او را «علي» برگزيد.
او در خاندان پاك رسالت، قدم به دنيا گذاشت و جهاني از صفا، معنويت و دانش و بينش براي بشر به ارمغان آورد. او آمد تا شيفتگان عبادت و سالكان راه معرفت و خداشناسي را از سرچشمه زلال توحيد و عرفان ناب محمّدي سيراب سازد.
زندگي امام سجاد(ع) در يك پيام
زينالعابدين(ع)، قهرمان معنويت است، بهگونهاي كه وقتي انسان به او مينگرد، به حقيقت اسلام، نگاه ميكند. نمازهايش، پرواز روح بهسوي خدا بود و با همه وجود در پيشگاه پروردگارش آماده ميشد. آن حضرت، پيك محبت بود؛ هر جا غريب و تهيدست و بينوايي را ميديد كه ديگران به او توجه ندارد، به او محبت ميكرد و به خانه خودش ميآورد. روزي گروهي از جُذاميها را ديد كه همه آنها را از خود ميراندند. آن حضرت آنها را به خانه فرا خواند و از ايشان پرستاري كرد. خانه امام زينالعابدين(ع)، پناهگاه مسكينان، يتيمان و بيچارگان بود.27 «وقتي شورشيان، بنياميه را از مدينه بيرون كردند، مروان كه خود از دشمنان امام بود، از امام خواهش كرد كه همسر و خانواده او در خانه و پناه آن حضرت باشند و امام نيز با بزرگواري پذيرفت. بدينگونه، در روزهايي كه مدينه دستخوش قتل و غارت بود، خانه امام، پناهگاه پناهندگان بود و خانوادههاي فراواني به آستان آن حضرت پناه آوردند و امام نيز تا پايان درگيريهاي خونين از آنان پذيرايي كرد».28
ز رنج آرد به راحت، مردمان را
نشاند فتنه دور زمان را
همه راحت بُوَد بر خلق، بيرنج
وجودش خلق را شادي است چون گنج29
مقام والاي امام سجاد(ع) از ديد فرزند
امام باقر(ع) ميفرمايد: پدرم به ياد هيچ نعمتي از نعمتهاي خدا نميافتاد، مگر اينكه براي آن نعمت، سجده ميكرد و هيچ آيهاي از قرآن را كه سجده داشت، نميخواند، مگر اينكه سجده ميكرد و هيچ شري از او دفع نميشد، جز اينكه به شكرانه آن، سجده ميكرد و هيچ نماز واجبي را به پايان نميبرد، مگر اينكه به پاس آن، سجده ميكرد و به پاس هر اصلاحي كه ميان دو كس انجام ميداد، سجده ميفرمود. آنقدر سجده كرد كه نشان آن در جايگاههاي سجدهاش مشهود بود. به همين دليل، او را «سجاد» ناميدند. چون بر اثر سجده، جايگاههاي سجودش پينه بسته بود، او را «ذوثفنات» ميگفتند.30
القاب امام سجاد(ع)
حضرت سجاد(ع) به اوصاف و فضايل بسيار شايستهاي آراسته بود كه او را از هر جهت، از ديگر مردم ممتاز ميساخت؛ به آن حضرت، لقبهاي بسياري نسبت داده شده است كه هريك به بُعدي از كمالات او دلالت دارد.
امام عليبن الحسين را به سبب سجدههاي طولاني او ـ كه نظير آنها فقط در عليبنابيطالب(ع) ديده شده بود ـ سيدالساجدين و نيز سيّدالعابدين لقب داده بودند. درباره لقب سجاد گفتهاند كه آن امام هُمام آنقدر سر به سجده ميگذاشت و براي هر نعمتي سجده ميكرد كه پيشانياش پينه ميبست.31 همچنين هنگامي كه آن حضرت سر به سجده ميگذاشت، آنقدر به همان حالت ميماند تا اينكه عرق از سر و صورت مبارك ايشان جاري ميشد.32 امام سجاد(ع) را چون كوچكتر از حضرت علياكبر و بزرگتر از علياصغر(ع) بودند، علي اوسط خواندهاند و چون پس از ماجراي جانسوز عاشورا همواره به ياد پدر ميگريست، نوح آلمحمّد لقب دادهاند.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
زينت عابدان (رهيافتي بر شخصيتشناسي، سيرهشناسي و انديشهشناسي امام سجاد(ع))
ادامه۳
چون عليبن الحسين در خاندان نبوت و رسالت باليده و در محضر سبط رسول خدا صلی الله علیه و آله و سيد جوانان بهشت؛ حسينبن علي پرورش يافته بود، در مدت اندكي پس از شهادت پدرش، كمال والاي انسانياش نظر همگان را به خود جلب كرد. معاصرانش وي را به جلالت قدر ستوده و با لقبهاي متعدد، به نيكي از وي ياد كردهاند. هر يك از اين القاب، بيانگر جنبهاي از جنبههاي شخصيتي وي است. برخي از اين لقبها عبارتند از:
ـ سيدالعابدين؛33 سرور عبادتكنندگان.
ـ زينالعابدين؛34 زينت عبادتگران.
ـ سجاد؛35 بسيار سجدهكننده.
ـ ذوالثفنات؛36 داراي پينه بر پيشاني.
ـ منار القانتين؛37 مشعل شبزندهداران.
ـ امين؛38 امانتدار.
ـ زكي؛39 پاكنهاد.
آنچه بيان شد برخي از لقبهايي است كه عالمان اهلسنت به آنها اشاره كردهاند. عالمان شيعه لقبهاي ديگري نيز براي آن حضرت برشمردهاند كه عبارتاند از: قدوه الزاهدين (پيشواي زاهدان)؛ سيدالمتقين (سرور پرهيزكاران)؛ امامالمؤمنين (امام مؤمنان)؛ سيدالمجتهدين، زينالعابدين، زينالصالحين، وصيالوصيين، امام الاُمّة، مُتهجِّد، سيّدالعابدين، الزّكي، الامين، البكّاء، سيّدالساجدين، منارالقانتين، ذوالثّفنات و نوح آلمحمّد صلی الله علیه و آله .
اين لقبها مانند لقبهايي نيست كه عرب هنگام زادن كودك يا در كودكي به او ميدهد. اين لقبها را صرّافان گوهرشناس و انسانجو به آن حضرت دادهاند. آنان در آن دوران تاريك، از ديو و دد آزرده شده بودند و با ديدن آن امام، كسي را ميديدند كه آن دانشمند در روز روشن با چراغ در پي او ميگرديد و نمييافت. بيشتر كساني كه اين لقبها را بدو دادهاند، نه شيعه بودند و نه او را امام و برگزيده از سوي خدا ميدانستند. با اين حال، نميتوانستند آنچه را در او ميبينند، ناديده بگيرند. هر يك از اين لقبها، نشاندهنده درجهاي از كمال، پايهاي از ايمان، مرتبهاي از تقوا و اخلاص و ميزان اعتماد و اعتقاد مردم به دارنده اين لقبهاست. او به حقيقت، جلوهگاه آشكار اين ويژگيها بود و اين سخني است كه همگي برآنند.40
كنيه
به دليل متعددبودن فرزندان آن حضرت، ايشان را با كنيههاي مختلفي ياد كردهاند، همچون: ابومحمد، ابوالحسن، ابوالحسين، ابوعبدالله.41
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
قسمت های بعدی بسیار کوتاه هست لذا چون شناسنامه بودخواستم کامل بارگذاری شود
ممنون از حوصله شما عزیزان
هدایت شده از محصولات حجاب نرسا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸اینجا کجاست و ما کی هستیم؟!
✅اینجا کانال فروشگاه نرسا هست. ما داخل فروشگاه انواع چادر، مانتو، عبا ، روسری و تمام ملزومات حجاب رو داریم.
✅ما از سال ۹۲ فروش اینترنتی و حضوری رو شروع کردیم. پیامهاتون رو اکثرا خودم( نرگس رحیمی) جواب میدم و داخل فروشگاه دوتا از همکارهای معتمد و معتقد در خدمت شما هستند
🌹🌹خرید حضوری: فروشگاه هر روز، صبح ها ۱۰ تا ۲ و بعداز ظهرها از ۴ تا ساعت ۹ شب باز هست.
@nersaa
✨ ﴾﷽﴿✨
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
#هفت_شهر_عشق
دعای سلامتی امام زمان
متن عربی و ترجمه فارسی دعای اللهم کن لولیک
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمن و رحیم
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ،
خدایا برای ولیت حجت بن الحسن که درودهایت بر او و پدرانش باد ، در این ساعت ،
و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً
و در هر ساعت سرپرست و نگهبان و پیشوا و یاور و راهنما و دیده بان باش ،
حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً .
تا او را با رغبت مردم در زمینت سکونت دهی، و زمانی طولانی بهره مندش سازی
متن خالص عربی دعای اللهم کن لولیک
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
📲 #پروفایل | تصویری از رهبر انقلاب؛ قابل استفاده در پروفایل شبکههای اجتماعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧨سلاح مرموز ايرانى در خلیج فارس🧨
این سلاح مرموز خواب از چشم دشمنان ربود، که وزارت دفاع آمریکا تاییدش کرد.
ولی سازنده آن که سپاه پاسداران ما باشد، هنوز رسما اعلام نکرد.
فقط چند بار گفتند: ما سلاحی داریم که هنوز رونمایی نکردیم...
بهتر است خودتان فیلم و توضیحات داخل فیلم را تماشا کنید و به جوانان خلاق و متفکر ایرانی افتخار کنیم» ۱۴٠۲/۵/۲۱
🧨🧨🧨🧨🧨🧨اللهم- عجل - لولیک - الفرج
#لبیک_یا_خامنه_ای
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🌏 عدالت فقط گفتاری نیست‼️
🖌حمدان مقدم
🌐عدالت، یعنی نهادن هر چیزی به جای خود است.
عدل" ضد ظلم و جور و هم معنی قسط است، ریشه و مشتقات عدل نزدیک به سیبار در قرآن ذکر شده و این تکرار اشاره دارد به اینکه قرآن دربارۀ عدل توجه فراوانی دارد(شرباصی، احمد، دایرةالمعارف اخلاق قرآنی، ج۱، ص۴۳).
✅ امام علی (علیهالسّلام) فرمود:«بِالْعَدلِ تَصْلَحُ الرَّعِیَّةُ؛ ملت با عدل اصلاح میشود.»[ آمدی، ابوالفَتح، غرر الحکم و دررالکلم، ص۳۹۸]
❇️ با عنایت به مطالب فوق نتیجه می گیریم که عدالت یک رویکرد است و یک رفتار واقعی است .
🔵جامعه تشنه رفتارهای عادلانه هستند.تا زمانی که نتایج گفتارها به رفتارها تبدیل نشود،جامعه از طعم شیرین عدالت محروم می مانند..
✅امام صادق (علیهالسّلام) می فرمایند«العَدْلُ اَحلی مِنَ الشَّهْدِ وَ اَلْیَنُ مِنَ الزبدِ و اطیَبُ ریحاً مِنَ الْمِشْکِ؛ عدل از عسل شیرینتر، از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر است.»[کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، ج۳، ص۲۱۷].
#لبیک_یا_خامنه_ای
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
♦️نشریه آمریکایی: توافق اخیر، «تعظیم بایدن در برابر آیتالله خامنهای» بود
🔸️مقامات جمهوریخواه پس از اینکه دولت بایدن با ایران برای انتقال پنج ایرانی آمریکایی از زندان به حبس خانگی در ازای میلیاردها دارایی بلوکه نشده، به توافق رسید، دولت بایدن را به دلیل کوتاه آمدن در برابر ایران و به خطر انداختن آمریکایی ها مورد انتقاد قرار دادند.
🔸️سناتور تام کاتن نوشت: در حالی که ما همیشه از آزادی گروگانهای آمریکایی استقبال میکنیم (اگر آنها در واقع پس از پرداخت ۶ میلیارد دلار باج به ایران آزاد شوند) این اقدام خیانتآمیز تنها باعث جسارت برای گروگانگیری بیشتر میشود. تحریمهای ایالات متحده در بازدارندگی رژیم خطرناک ایران بسیار مهم بوده است. کوتاه آمدن در برابر رهبر ایران، آمریکاییها را در داخل و خارج به خطر میاندازد.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🔻استحالۀ ارزشی، ادعای روشی
🖊 مهدی جمشیدی
۱. بسیاری از منتقدان آیتالله خامنهای در طول سه دهۀ گذشته، بیشوکم در همین مسیری بودهاند که مهدی نصیری چندی است در پیش گرفته است. فضلِ تقدم، از آن او نیست، بلکه حتی استدلالهای او نیز کمترین نشانی از تازگی و طراوت ندارد و جملگی تکراری و اقتباسی هستند. ما تجربۀ چنین مواجهه و تقابلی را داشتهایم و میدانیم این تضاد از چه خاستگاههایی برمیآید و بر چه عناصری تکیه دارد و به کدام نقطه خواهد رسید. او نیز همانند گذشتگان است و گامی بیشتر بر نخواهد داشت و همۀ آنها، در چهارچوب «منطق یکسان» گفتهاند و نوشتهاند. این منطق، آنگونه که هست، بازنمایی نمیشود؛ چون قابلدفاع نیست و از اساس، انکار میشود، اما در عین حال، چنین نیروهایی میکوشند با تغییر «صورت مسأله»، بازی مواجهه را به نفع خود تغییر بدهند و آیتالله خامنهای را در موضع دفاع بنشانند. باید از پشتصحنۀ این قبیل تقابلها گفت و نشان داد که چه طرحی در میان است و غایت و غرض چیست. اگر صورت مسأله به گونهای صحیح و صادقانه بیان شود، باید اینطور قضاوت کرد که نیروهایی همچون نصیری، دچار «استحالۀ ارزشی» شدهاند اما نسبت به آیتالله خامنهای، «ادعای روشی» مطرح میکنند.
۲. استحالۀ ارزشی یعنی کسانی همانند نصیری، در اثر یک سلسله علل و دلایل، بهتدریج از گذشتۀ هویتیِ خویش پشیمان شدند و از راه بازگشتند و ارزشهای دیگری را برگزیدند، اما به این تغییر، تصریح نمیکنند و به جای آن، به واقعیتهای وفادار به هویت اولیه و نخستین میتازند. در واقع، مسألۀ حقیقی، خود آنهاست و آنها هستند که در مقایسه با بنیانهای ارزشیِ انقلاب، «وضع مسألهوار» یافتهاند و دچار امراض فکری و معرفتی شدهاند، اما موذیانه، صورت مسأله را تغییر میهند و تاریخ را وارونه جلوه میدهند تا خود را از موضع متهم برهانند و در موضع شاکی بنشانند. توقع معقول و طبیعی این است که انقلاب بر اساس همان ماهیتِ ارزشیِ آغازینش پیش برود و به اصالتهایش وفادار بماند و در نسبت با موقعیتها، دچار چرخش نشود. ازاینرو، باید انقلابی که چنین خصوصیتی داشته باشد را ستود. با این حال، کسانی جهتگیری دیگری را انتخاب میکنند و روایت عملگرایانه و اقتضایی از انقلاب دارند و با ماهیت آن، معاملۀ عملگرایانه میکنند؛ به گونهای که ارزشهای را نسبی و تاریخی تفسیر میکنند و به هر بهانه، طلب و تمنای عبور از آنها را دارند. برای اینان، «واقعیتها» دارای اصالت هستند نه «آرمانها»، و هر جا که با واقعیتهای متفاوت با آرمانها روبرو شوند، بیدرنگ از آرمانها عبور میکنند. این در حالی است که انقلاب برای شکستن و درهمپیچیدن واقعیتها شکل گرفت و تغییر بنیادین را اراده کرد. نیروهایی که در میانۀ راه، فرسوده و پشیمان میشوند، خط انقلاب را ملامت میکنند و به ارزشهای دیگری رو میآورند؛ با این توجیه که انقلاب از آغاز، چنین بوده و یا انقلاب، دچار خطا بوده و اینک باید جبران کرد. این توجیهها، راههایی برای معقولسازی چرخشها و تذبذبهای نیرویهایی هستند که به انقلاب پشت کردهاند.
۳. اصلیترین خطی که نیروهای ریزشکرده و پشیمان انتخاب میکنند، جایگزینسازی «ادعاهای روشی» با «استحالۀ ارزشی» است؛ به این معنی که هر چند دچار دگردیسی فکری شدهاند و از مسیر و مدار انقلاب بریدهاند، اما طلبکارانه مدعی میشوند که «منطق حکمرانی»، غلط است و انقلاب به بیراهه افتاده است. در واقع، تغییر خودشان را میپوشانند تا صورت مسأله، آنگونه که هست، آشکار نشود و در مقابل، منطق حکمرانی را تخطئه میکنند تا اینطور وانمود کنند که همچنان به همان معیارهای اصیل، باور دارند و این حاکمان هستند که به گذشته، پشت کردهاند. بهاینترتیب، یک روایت تحریفشده صورتبندی میشود که در آن، ضدقهرمان به قهرمان تبدیل میگردد. تمام تجربههای نیروهایی که در طول دهههای گذشته در مقابل آیتالله خامنهای ایستادهاند، از این سنخ بوده است، اما بازنمایی و روایتپردازی، اینگونه نبوده است. مسألۀ ما نیز همین است که واقعیتِ پنهان نگاه داشتهشده را آشکار کنیم و نشان بدهیم که چه کسی به حقایق انقلاب، وفادار مانده و چه کسی از این حقایق، عبور کرده است. حقیقت از رهگذر این «واسازی»، سر بر میآورد. باید مشخص کرد که «ادعاهای روشی»، پوشش فریبدهنده هستند و مسأله، «استحالۀ ارزشی» این نیروهاست، اما چون بیان صریح این دگرگونی، هزینهساز و پُردافعه است، بهناگزیر باید حقیقت را از دیدهها دور کرد و با نقدهای روشی و انکارهای سازوکاری، به جان اصالتهای انقلابی و بنیانهای معرفتی افتاد.
🖇منتشرشده در:
http://fna.ir/3e6dhm
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
بررسي تطبيقي افكار گروههاي تكفيري- وهابي با خوارج
شباهتهاي خوارج و وهابيت تكفيري از حيث معرفتي و شيوه عملكرد
معرفتشناسي
نقلگرايي افراطي و تمسك به ظاهر متون
خوارج گروهي نقلگرا بودند كه در همه مسائل علمي و عملي،فقط به نقل آيات و روايات و استفاده ظاهري از آنها بسنده ميكردند و در فهم متون ديني، هيچگونه تلاش ذهني از خود نشان نميدادند. در دفاع از خودشان به ظاهر آيات قرآن استدلال ميكردند و در پي فهم مقصود، موضوع وهدف خداوند از آيات برنميآمدند، به الفاظ استدلال ميكردند وگمان ميداشتند كه ظاهر الفاظ، دين مقدّس است؛يعني نقليات تنها منبع شناخت در حوزه مسائل ديني براي آنان بود نه چيز ديگر. بهگونهاي كه اگر در يك موضوع دو آيه يا حديث مخالف، وجود داشت، دو حكم متفاوت را در يك موضوع واحد فتوا ميدادند.اميرمؤمنان، علي(ع)در اينباره ميفرمايد: «قَاتِلوُا الخاطِئينَ الضالّينَ، القاسِطِينَ المُجرِمِينَ، الذِينَ لَيسُوا بقراءٍ للقُرآنِ، وَ لا فُقَهاءَ في الدِّينِ، وَ لا عُلَماءَ في التَأويل؛بكشيد اين خطاكاران گمراه نافرمان گناهكار را كه نه قرآن ميخوانند و نه دين را ميفهمند ونه تأويل را ميدانند».(دينوري، 1410، ص164؛ طبري، 1387، ص78)
ابوزهره مينويسد:
پنجمين ويژگي خوارج اين است كه به ظاهر آيات قرآن استدلال ميكردند و در پي فهم مقصود، موضوع وهدف خداوند از آيات بر نميآمدند. اين از ويژگيهاي گروه خوارج بوده است.(ابوزهره، 1967م، ص56)لذا آنان به ظاهر برخي آيات و روايات استناد ميجستند و امت اسلامي را تكفير ميكردند و غير از همفكران خود، ديگران را مسلمان نميشمردند.
ظاهرگرايي برخي از گروههاي خوارج به اندازهاي بود كه اگر كسي به مردي زندار نسبت ناروا ميداد، بر او حد قذف جاري نميكردند؛ چون در قرآن سخني از آن به ميان نيامده استو درعين حال، اگر كسي به زنشوهردار نسبت ناروا ميداد بر او حد جاري ميكردند؛ چون خداوند در قرآن فرمود: «وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ؛و كساني كه زنان پاكدامن را متّهم ميكنند»(نور: 4)نفرمود:«الذين يرمون المحصنين؛ كساني كه مردان پاكدامن را متّهم ميكنند».(ابنظاهر بغدادي، 1992م، ص64؛ شهرستاني، 1364، ج1، ص140)
آنان بدون هرگونه تحقيق و بررسي، آيات قرآن را بهكار ميگرفتند. نقل شده است شخصي از عبيدةبنهلالبه اتهام زنا به همسرش،نزد قاضي شكايت كرد، قاضي وي را احضار و نزد شاكي به او تفهيم اتهام كرد. عبيده از جا برخاست و گفت:
«بسم الله الرحمن الرحيم. إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَهٌ مِنْكُمْ لاَ تَحْسَبُوهُ شَرّاً لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذِي تَوَلَّي كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛به نام خداوند بخشنده مهربان. همانا كساني كه آن خبر دروغ تهمت را آوردند، گروهي از شما بودند. شما آن را شر مپنداريد، بلكه اين برايتان خير است. به گردن هريك ازآنان است گناهي كه مرتكب شدند؛ ولي آن كه منشأ اين شايعه بوده و نقش عمده را ايفاكرده، برايش عذابي بزرگ است».(نور: 11)خوارج همين كه اين آيات راشنيدند، گريستند، برخاستند و او را در آغوش گرفتند و گفتند: برايمان استغفار كن.(مبّرد نحوي، 1419، صص235- 236)
تلاوت آيهاي از قرآن، آنان را از دقت در ماجراي اتهام دور ساخت. خوارج فكر نكردند كه آيا نسبت درست بوده و او سزاوار مجازات است يا نسبت دروغ بوده و آنان به او بهتان زدهاند؟ آنان در برابر ظاهرالفاظ قرآن كريم، بدون تطبيق معاني آن، در اين مسئله، حكم برائت و پاكدامني او را صادر كردند.
ازاينرو، امام اميرمؤمنان، علي(ع)هنگام مناظره يا بحث با آنان، به آيات قرآن، استناد نميكرد؛ زيرا آنها فقط به ظاهر الفاظ تمسك ميجستند؛ بنابراين حضرت با سيره وعمل رسول خدا صلی الله علیه و آله براي آنان،حجتميآورد؛ چون عمل، تأويلپذير نيست و فقط بهگونه درستش فهميده ميشود؛بنابراين جايي براي ديدگاههاي سطحي و غير عميق و انديشههاي يكسويه آنان كه نگرشي جزئي داشت، باقي نميگذارد.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
بررسي تطبيقي افكار گروههاي تكفيري- وهابي با خوارج
شباهتهاي خوارج و وهابيت تكفيري از حيث معرفتي و شيوه عملكرد
معرفتشناسي
نقلگرايي افراطي و تمسك به ظاهر متون
ادامه👆
ترجيح نقل بر عقل و اولويت نصّ نازلشده، اعم از قرآن، سنت و عمل صحابه، به مهمترين اصل معرفتشناختي تكفيريها نيز تبديل شده است؛ بنابراينيكي از مباني مهم و محكم عقيدتي اسلاف تكفيريهاي وهابي، نقلگرايي و تمسك به ظواهر نصوص قرآن و سنت و مخالفت با هرگونه تأويل و تفسير بود. آنان فقط به ظاهر آيات و روايات بسنده ميكردند.(ابنتيميه حراني، 906، ج11، ص451؛ ابوزهره، 1967م، ص311) آنها ذات پاك خداوند را داراي كف دست، انگشتان،(ابنعبدالوهاب، 1404، ص157)دو پا و صاحب گيسوان تصور ميكردند.(ابناثير جزري، 1408، ج6، ص248) آنها فضايل اهلبيت پيامبر را انكار ميكردند،هرنوع مرثيهخواني براهلبيت(عع)، (ابنكثير دمشقي، 1407، ج11، ص261؛ ابناثير، 630ق، ج6، ص248)، زيارت قبور(ابنتيميه حراني، 1404، صص90-88) و
توسل به انبيا، پيامبراكرم صلی الله علیه و آله و اولياي الهي (ابنابراهيم نعمان، 1393، صص306 و 501) را ممنوع و حرام اعلام كردند و معتقدان به آن را بدعتگر، مشرك و كافر وآنان را مهدورالدم ميشمردند وآنها را به خاك وخون ميكشيدند واموالشان را به غارت ميبردند.(ابنكثير دمشقي، 1407، ج11، صص254 و 273؛ ابنخلدون، 1956م، ج4، صص447 و 449)تكفيريهاي معاصرنيز مانند سلفيان خويش با تكيه بر معناي ظاهري متون ديني و فارغ از هرگونه تفسير و تأويلي، احكام شرعي و تكاليف خود را توجيه ميكنند. آنان در روش بيان خود با بهكارگيري فراوان آيات قرآن و بدون توجه به ارتباط منطقي آيات و محكم يا متشابهبودن آنها يا شأن نزول خاص هر آيه، چهره واقعي اسلام راهمانطور كه خود ميپندارند، ترسيم ميكنند.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95