#امام_رضا
بس که در صحن و سرایت لطف و احسان ریخته
پای ایوان تو دل های پریشان ریخته
کاسه زائر همیشه پر شده در این حرم
گاه پنهان ریخته گاهی نمایان ریخته
مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار
پای هر گلدسته تو صد گلستان ریخته
پنجره فولاد تو از بس شفا داده است که
زیر پای زائرت انگار درمان ریخته
مرده را هم زنده خواهد کرد خاک کوی تو
این چه اکسیری ست در خاک خراسان ریخته؟
میوزد عطر مدینه در حریمت، سال هاست...
روی لب های حرم ذکر حسن جان ریخته
باز هم اسم مدینه آمد و حس می کنم
از نگاه زائرانت باز باران ریخته
محمدجواد خراشادی زاده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا
#دهه_کرامت
پرچمِ تو کلِّ دنیا را مسخّر می کند
نامِ زیبایت دهانم را معّطر می کند
عشقِ تو مانند خورشیدی ست،می تابد به من
ذرّه ای از مهر تو دنیا منّور می کند
مانده ام مشهد بخوانم یا بهشتِ اهلِ دل؟
حال و روزِ این حوالی خستگی در می کند
گنبد و صحن وسرا،ایوان طلا با جلوه ای
آخرش قلبِ تمام شیعیان زر می کند
«صحنِ گوهرشاد»با آن حس و حالِ معنوی
مرده را جان داده و جایش مطهّر می کند
ای بقربانِ تمامِ زایرانت یا رضــــا
مَحرمت گشتن وجودم را کبوتر می کند
می پرم هر شب به قصد ِ یک طوافِ عاشقی
حس و حالم را همین پرواز بهتر می کند
من نبودم لایقِ درگاهِ تو سلطانِ عشق
مادرت با یک نگاهش شورِ محشر می کند
آخرش مثلِ غلامانت شدم شکرِ خدا
رأفتِ تو هر کسی را مثلِ نوکر می کند
محسن راحت حق
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا
دست در انگور بردی رنگ مشهد سرخ شد
بعد از آن خورشید هر صبحی که سر زد سرخ شد
گشت جدش رو سپید آن جا که با یک خوشه زهر
هشتمین پیغمبر آل محمد سرخ شد
مثل جدّش منتقم می خواست پس با این دلیل
تا همیشه پرچم بالای گنبد سرخ شد
مثل زهرا مادرش در اتفاق کوچه ها
رنگ رفتن شد کبود و رنگ آمد سرخ شد
در میان کوچه ها دستار بر سر زرد شد
دست بر در زد به سرعت چهره ی در زرد شد
زهر از بس که قوی بود و امام از بس لطیف
زهر چون رد شد همه دیدند حنجر زرد شد
در غلاف و در مصاف، این گشت روضه، هرکجا؛
راویان گفتند حنجر، روی خنجر زرد شد
سرخ بود و زرد بود و مرد کم کم شد کبود
گفت یا زهرا رضا و بعد از آن دم شد کبود
با نبی و با حسن با یاعلی موسی الرضا
پیش غم های صفر ماه محرم شد کبود
گوییا رنگین کمانی می رود زیرا به زهر؛
هم سپید و سرخ و زرد این مرد شد هم شد کبود
از خراسان روضه خیلی دور شد یابن الشبیب
زهر وقتی قاطی انگور شد یابن الشبیب
اشک در چشمان آقا حلقه زد آنجا که گفت
حال و روز جدِّ ما ناجور شد یابن الشبیب
در هجوم تیر ها و نیزه ها گم شد تنش
در میان سنگ ها محصور شد یابن الشبیب
در میان علقمه عباس از بس تیر خورد
پیکرش چون کندوی زنبور شد یابن الشبیب
حرف حرفِ جنگ بود اما پس از عباس ما
حرف دشمن نیز حرف زور شد یابن الشبیب
آه زجرآورترین جای سفر آنجاست که
زجر، شب بر جستجو مٲمور شد یابن الشبیب
عمه هرجایی به دشمن رو نمی زد پیش زجر؛
در بیابان عاقبت مجبور شد یابن الشبیب
مهدی رحیمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
بسم الله الرحمن الرحیم
گناه
نباید گفت در پرورندهی آدم گناهی نیست
که در دیوان عالم "بیگناهی" کم گناهی نیست
خداوندا تو شاهد باش تنها اشتباه ما
دل از دنیا بریدن بوده که آن هم گناهی نیست
اگرچه شادی از دنیا نصیب ما نشد، اما
خوشا آنها که در دلهایشان جز غم گناهی نیست
بهغیر از اینکه "حتما حکمتی دارد" چهباید گفت؟
که در پروندهی خود هرچه میگردم گناهی نیست
خدا با نام او یک سوره نازل کرده در قرآن
که ثابت میکند بر عهدهی مریم گناهی نیست
من از غفران او یکلحظه هم غافل نخواهم شد
که غیر از "ناامیدی" در همه عالم گناهی نیست.
#مجتبی_خرسندی
#نقطهضعف
#چاپ_سوم
#مجموعه_غزل_عاشقانه
سفارش کتاب از صفحه مجازی انتشارات امتیاز؛
https://emtiazpub.ir/product/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%BA%D8%B2%D9%84-%D9%86%D9%82%D8%B7%D9%87-%D8%B6%D8%B9%D9%81/
مجتبی خرسندی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
من به راهي ميروم كانجا قدم نامحرم است
از مقامي حرف ميگويم كه دم نامحرم است
خوشدلم گر ديدة من شد سفيد از انتظار
كز پي ديدار جانان، ديده هم نامحرم است
با خيال او، نگنجد ياد خوبان در دلم
هركجا سلطان كند خلوت، حَشم نامحرم است
اي اسير عشق! طعن بيغمي بر من مزن
خلوتي دارم به ياد او كه غم نامحرم است
ما اگر مكتوب ننوشتيم عيب ما مكن
در ميان راز مشتاقان قلم نامحرم است
منزل تردامنان نبود حريم كوي عشق
هر كه نبود پاكدامن در حرم نامحرم است
فيضي! از بزم نشاط ما حريفان غافلاند
هركجا ما جام ميگيريم، جم نامحرم است
فیضی دکنی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
هر که رو انداخت، خاطرجمع، زائر میشود
قبل زائر کولهبار راه، حاضر میشود...
خوش به حال خانۀ خشتی نزدیک حرم
آخرش یک تکه از صحن مجاور میشود
دل سپردن ساده اما دل بریدن مشکل است
هر کسی یکبار آمد قم، مهاجر میشود
شیخ مییابد مفاتیح الجنان را پشت در
شاطر عباس قمی در صحن شاعر میشود
از زبان شعر بالاتر در عالم هست؟ نیست
در حرم حتی زبان شعر، قاصر میشود...
رو به قم هر بار در مشهد سلامی میدهم
خادم باب الرضا با من مسافر میشود
دست را بر سینهات بگذار و چشمت را ببند
رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر میشود
#محمدحسین_ملکیان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا
روسیاهم بی پناهم آه اینجا رو زدم
نام زیبای تو را من جار از هر سو زدم
ساعت ه هشت این دلم در ساحت سبز حرم
...پرسه می زد که میان صحن تو زانو زدم
عطر زیبای حرم تا بر مشام من رسید
طعنه بر عطر گلاب و عنبر و شب بو زدم
صاحب عالم ولیّ نعمت مایی رضا ع
خوب می دانی چرا من ناله ی "اشکوا.."زدم
هوهوی نقاره خانه از حرم دل می برد
تاشنیدم مست گشتم نغمه ی "یاهو" زدم
تا برادر دست ما گیرد به حق خواهرش
حرف از لطف "کریمه" حرف از "بانو"زدم
خواب دیدم مثل خدّام حرم در بین صحن
"آمدم ای شاه"را هِی خواندم و جارو زدم
حاجت من هم ضمانت شد همین که لحظه ای
رو به سلطان خراسان "ضامن آهو"زدم
می رسد لطف تو آقاجان به این زائر زیااااد
تا که وارد می شود از گوشه ی "باب الجواد"
اسماعیل شبرنگ
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا
جام ِجهان نماست، در این قطعه از بهشت
آرامِ جان ماست در این قطعه از بهشت
فوج فرشتگان به نیایش نشستهاند
آوای «ربّنا»ست در این قطعه از بهشت
آیینۀ شكوه ِ«كلیم» است و «کوه طور»
آن نور و آن صداست، در این قطعه از بهشت
هر دل كه زنده است به انفاس موسوی
همصحبت خداست، در این قطعه از بهشت
خورشید شاهد است، كه نقش كتیبهها
«والشمس والضحی»ست، در این قطعه از بهشت
عطر مدینه، نور نجف، رنگ كاظمین
اشراق كربلاست، در این قطعه از بهشت
هرگاه سعی در طلب معرفت كنی
هم مروه، هم صفاست، در این قطعه از بهشت
عشاق، در «طواف حرم» موج میزنند
حجّ من و شماست، در این قطعه از بهشت
جان ِجهان كجاست؟ در این عرش آستان
محرابِ دل كجاست؟ در این قطعه از بهشت
در چشم عارفان سحرخیز، آسمان
آبیتر از دعاست، در این قطعه از بهشت
صدق و صفا، خلوص و یقین، عشق و آرزو
باران واژههاست، در این قطعه از بهشت
فولاد، پای پنجرهاش آب میشود
اسرار كیمیاست، در این قطعه از بهشت
روشنتر از ستاره، به مژگان نشسته است
اشكی كه بیریاست، در این قطعه از بهشت
جای دگر، سراب فریب و غمِ فناست
سرچشمۀ بقاست، در این قطعه از بهشت
در خلوتِ خیالِ خود از خویشتن بپرس
از ما «رضا» رضاست، در این قطعه از بهشت؟
ما را به باغ و گلشن و صحرا چه حاجت است؟
تا حجّت خداست، در این قطعه از بهشت
اذن ورود ما به حرم چیست غیر اشک؟
وقتی قرار ماست، در این قطعه از بهشت
زائر در این حریم مطهر، غریب نیست
بیگانه، آشناست، در این قطعه از بهشت
تذهیبنامۀ عمل عاشقان، «شفق»!
امضای مرتضاست، در این قطعه از بهشت
محمدجواد غفورزاده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا
کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت
یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت
کافرى تا به ضریح تو نگاهش افتاد
سجدهای کرد سپس شیعۀ مولا برگشت
خسته بود از همۀ آینه ها تا اینکه
زشت آمد،متحول شد وزیبا برگشت
آنکه در صحن به دنبال شفا آمده بود
با نگاهی به ضریح تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا
نگهش کردی و با دیدۀ دریا برگشت
یک جوان حاجتش این بود: که زن میخواهم
رفت تا اینکه شبی پیش تو بابا برگشت
به گمانم که به طور تو مشرف شده بود
آنکه با معجزه و با ید بیضا برگشت
صبح درقامت یک مردگدا رفت حرم
ظهر نزدیک اذان بود که آقا برگشت
جبرئیل آمده بود ازوسط عرش، حرم
دوسه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت
نفس خادمتان خورد به آن نصرانی
در حرم شیعه شد،از مذهب ترسا برگشت
زائری بود مردد جلوی ترمینال
مشکلی داشت از اول بخدا با برگشت
علیرضا قزوه
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#رحلت_امام_خمینی
#چهارده_خرداد
عالمی از تبار صدیقین
فاضلی از دیار نیکان بود
میهن از او دوباره عزت یافت
نام او آبروی ایران بود
سرزمینی که سال ها شده بود
بَرده ی چَشمْ گویِ استعمار
آن زمین را نجات داد از خصم
پس گرفت آن زمین از استکبار
پیرمردی که چون جوان مردان
پیشِ ظلم ستمگران برخواست
عَلَم عزت و شرف برداشت
عُذرِ هر قوم ظالمی را خواست
عِلم و عرفان دو بال پروازش
تکیه بر ذوالجلالِ رحمان کرد
با همان کِسوت حکیمانه
قدرت فقه را نمایان کرد
داشت در جوهر کلام خودش
هیبت "میرزای شیرازی"
پیش یک مشت سرشکسته ی جهل
داد بر او خدا سرافرازی
دقتِ فقه "صاحب عُروة"
باورِ قلبیِ "کُلِیْنی" داشت
انعکاس حدیث و قرآن بود
آنچه در مکتبش خمینی داشت
مردِ اخلاص بود و نصرت را
همه دم در رضای حق میدید
تکیه بر قدرت الهی داشت
اگر از هیچ کس نمی ترسید
لحن گرم و صمیمی آن مرد
در زمانه مدام می ماند
با حضور امام خامنه ای
راه او مستدام می ماند
#سید_روح_الله_مؤید
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_خمینی_رحمه_الله_علیه
امام مثل کدام از شما رئیسان بود
سوال می کنم آیا امام اینسان بود ؟
شریک کاخ نشین بود و یا که کوخ نشین
رفیق میزنشینان و یا شهیدان بود
خمینی ای که من از کودکی شناخته ام
شبیه چشمه ی جاری شبیه باران بود
امام در همه لحظه های قدرت خود
نه فکر رشوه نه فکر بگیر و بستان بود
امامِ خانهی مستأجری ، نه فکر شمال
نه در خیال خریداری لواسان بود
امام ، رونق شبهای تار عصر قیام
امام نور حسینیهی جماران بود
خمینی ای که من از کودکی شناخته ام
نه گنبدیست طلایی ، که یک شبستان بود
دلم چقدر به یاد ضریح ساده اوست
همان ضریح که مانند یک گلستان بود
خمینی ای که من از کودکی شناخته ام
رفیق مردم و در فکر مستمندان بود
امام در کلماتم نمی شود تعریف ...
سلیس و ساده بگویم امام انسان بود
برای آنکه ندیدم امام را هرگز
درون سینهی من حسرت فراوان بود
پدر که سرفهی او یادگار والفجر است
پدر که در عملیات فتح مهران بود
برای آنکه بفهمم امام را میگفت :
شبیه سید علی بود، مرد میدان بود
#سیده_فرشته_حسینی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_خمینی
در اتاق کوچکم
هست قاب روشنی
توی قاب عکس من
آفتاب روشنی
با نگاه او به من
صبح میکند طلوع
با نگاه من به او
روز میشود شروع
قاب عکس کوچکم
صبح و ظهر و عصر و شام
عطر میپراکند
عطر خندۀ امام
ای که خنده میکنی
در میان قابها
از تو زنده میشود
شور انقلابها
#افشین_علا
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_خمینی_رحمه_الله_علیه
ای آفتابی که زمین شد مدفن تو
هفت آسمان راه است تا فهمیدن تو
هفت آسمان راه است تا درک نگاهت
راه است تا مفهوم چشم روشن تو
از تو چه باید گفت ای روح خدایی
از تو چه... وقتی محو شد در او «من» تو
قلبی جوان در سینهٔ تو در تپش بود
حس کرد این را سالها پیراهن تو
دل را به اوج آسمانها برد روحت
روحت نشد هرگز زمینگیر تن تو
در راه تو ای آفتاب سبز ماندیم
در سایهٔ ماهیم بعد از رفتن تو
#سیدمحمدجواد_شرافت
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#شعر_انتظار
برگشتنت حتمیست! آری! رأس ساعت
هرچند یک شب مانده باشد تا قیامت
میآید آن صبحی که آغاز جهان است
آن روز روشن، آن طلوع بینهایت
گفتند روی فرش ما پا میگذاری
جارو زدم تنها به شوق این روایت
در کوچهها دیدم تو را... نشناختم... آه
دیدم تو را، افسوس بی عرض ارادت
در زیر باران هر دعایی مستجاب است
از چشمهایت گفتهام وقت اجابت
با یاد تو از کربلا تربت گرفتم
در آرزوی آن نماز با جماعت
میبویمش در سجده بعد از هر نمازم
عطر شهادت میدهد... عطر شهادت!
#راضیه_مظفری
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا علیهالسلام
همیشه قبل هر حرفی برایت شعر میخوانم
قبولم کن من آداب زیارت را نمیدانم
نمیدانم چرا اینقدر با من مهربانی تو
نمیدانم کنارت میزبانم یا که مهمانم
نگاهم روبهروی تو بلاتکلیف میماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم
به دریا میزنم، دریا ضریح توست غرقم کن
در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم
سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه
بریز آرامشی دیرینه در سینه، پریشانم
تماشا میشوی آیه به آیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم
اگر سلطان تویی دیگر اِبایی نیست میگویم:
که من یک شاعر درباریام، مداح سلطانم
#سیدحمیدرضا_برقعی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_جواد علیهالسلام
در کوچه بود جسم امام جوان، جواد؟
یا بام، شاخه بود و گُلش بر زمین فتاد
ملعون دهر، داد به معصوم عصر، زهر
بس اُمّفَضل داشت به اِبنالرّضا عِناد
این جسم سبز بوی گل سرخ میدهد
دست که داد دستهگل فاطمی به باد؟
شد کوچههای شهر پر از عطر و بوی گل
گویی فتاده باغ گلی روی دوش باد
گه نام باب برد و گهی آب آب کرد
لبتشنه داد جان و جوابش کسی نداد
آن کس که اَنُفس از نَفس او نَفس گرفت
زد همچنان نفس نفس و از نفس فتاد
#علی_انسانی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_جواد
هرکس که تاج مهر تو بر سر ندارد
از سجده ی گمراهی اش سر بر ندارد
سرمایه ی عشق شما راه نجات است
بیچاره هر کس عشق تان در سر ندارد
لازم نکرده که مرا فردا بخوانند
جنت اگر از نامتان سردر ندارد
گشتم ولی دنیای شیعه از تو آقا
مولود پر خیر و مبارک تر ندارد
کوری چشم دشمنان إبنُ الرضایی
کی گفته سلطانم علی اکبر ندارد؟
دردانه ی سلطان طوسی یا محمد
والیِ ما غیر از شما دلبر ندارد
عطری که از ذکر لبت در شهر پیچید
عود و گلاب و نافه و عنبر ندارد
در کودکی در قله های علم بودی
علم تو را عیسای پیغمبر ندارد
هم ارزش خاک عبایت را یقینا
در ارض و در افلاک سرتاسر ندارد
فهمیده ام از نامه ی سلطان، که عالم
کُنْیه نکوتر از اباجعفر ندارد
در کاظمینت هر کسی آمد دلش ماند
راهی بجز این راه تا آخر ندارد
"وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً ..." عیدی همین بس
عالم بجز چشم شما محور ندارد
می دوزد آخر چشم خود را بر دو دستت
مرغی که در وقت پریدن پر ندارد
محشر بفهمد جایگاهِ عصمتت را
هرکس تو را در این جهان باور ندارد
محمدجواد شیرازی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_جواد
دشمنانت یک طرف ، آن آشنا از یک طرف
بی وفایی یک طرف ، زهرِ جفا از یک طرف
کُل عالم خون بگرید در عزایِ تو کم است
ارضیان از یک طرف ، اهلِ سما از یک طرف
تشنه ای و طالبِ آبی و این ها یک طرف
بر زمین می ریزد آب ، آن بی حیا از یک طرف
خاطرات کوچه و گودال پیرت کرده اند
داغِ مادر یک طرف ، کرب و بلا از یک طرف
تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان
بر زمین افتادِ از زین شاه ما از یک طرف
پیر مردان آمدند و بهر قربت می زدند ...
با لگد از یک طرف ، چوب عصا از یک طرف
روزیِ ماه محرم از شما خواهم گرفت
رزقِ اشک از یک طرف ، سوز و نوا از یک طرف
از سوی قم یا خراسان هر کدامش میلِ توست
راهی ام کن اربعین کرب و بلا از یک طرف ....
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi