eitaa logo
اشعار مذهبی
670 دنبال‌کننده
57 عکس
4 ویدیو
3 فایل
آدرس در تلگرام https://t.me/janatmahdi آدرس در واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GNrNYw6uBbEFeBunVJoiXM آدرس در ایتا https://eitaa.com/jannatolmahdi آدرس در سروش http://sapp.ir/jannatolmahdi آدرس سایت اینترنتی Www.janatmahdi.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگ هم باشم نگاه تو مرا در می‌کند لطف تو هر طیبی را عاقبت حر می‌کند زمزم و کوثر میان چشم من جوشیده است پس گلاب این گل پژمرده را کر می‌کند رزق چشمم کربلا را دیدن است اما فراق نان چشمان مرا هر بار آجر می‌کند یک سلام از پشت بام خانه دادم فطرست جای خالی مرا در کربلا پر می‌کند در زیارت بعد منزل نیست پس هر عاشقی پشت بام خانه را مرقد تصوّر می‌کند آسمان روضه گرفت و ابر گریه می‌کند رعد سینه می‌زند زهرا تشکر می‌کند مهر تربت را که بوسیدم دلم آرام شد سنگ هم باشم نگاه تو مرا در می‌کند t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را به خون نشانده دل دودمان آدم را غم تو موهبت کبریاست در دل من نمی دهم به سرور بهشت این غم را غبار ماتم تو آبرو بمن بخشید به عالمی ندهم این غبار ماتم را زمان به یاد عزایت محرم است حسین اگر چه شور دگر داده ای محرّم را اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم هزار بار بمیرم نبینم آن دم را گدای دولت عشقم که فرق بسیار است گدای دولت عشق و گدای درهم را به نیم قطره ی اشک محبّتت ندهم اگر دهند به دستم تمام عالم را محبّت تو بود رشته ی نجات مرا رها نمی کنم این ریسمان محکم را به عاشقان تو نازم که بهر جانبازی گزیده اند همیشه خط مقدم را گناهکارم و یک عمر چشم گریانم به زخم های تو تقدیم کرده مرهم را به یمن گریه برای تو روز محشر هم خموش می کنم از اشک خود جهنم را سخن زسوز دلت با که می توان گفتن که سوختی دل بیگانه را و محرم را نشست تخت سلیمان به خون چو یاد آورد حدیث قتلگه و ساربان و خاتم را سپهر از چه نشد پاره پاره آن ساعت که نقش خاک زمین دید عرش اعظم را روا نبود که امت به سر بریدن تو دهند اجر رسالت رسول خاتم را بنات فاطمه را بانگ العطش بر چرخ به جای آب بجوشد زسینه خون یم را لب از ثنات نگیرد دمی، اگر ببرند هزار مرتیه دست و زبان (میثم) را t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
عیب این است دگر بال و پری نیست که نیست سحر و نافله و چشم تری نیست که نیست در من خسته پس از این همه سال آزادی حال جز توبه شکستن هنری نیست که نیست چشم ها هرز شد از بس که تنزل کردند اه،در چشم،حیا و حذری نیست که نیست من به هر در که زدم رو به دلم باز نشد جز در مرحمتت حال دری نیست که نیست جز همین روضه،همین اشک،همین لحظه ناب در جهان هیچ کجایش خبری نیست که نیست روزه بودم،اثر روضه مرا پاک نمود که بجز اشک دوای دگری نیست که نیست بعد یک گریه بارانی عاشورایی از سیاهی گناهم اثری نیست که نیست خواهرش جانب گودال دوید و میدید بر تن زخمی ارباب سری نیست که نیست حسن کردی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
با آنكه حدّ جرمم بالاتر از عذاب است جرم مرا حساب و عفو تو بي حساب است با لطف بی کرانت در پيشگاه عفوت العفو يك گنه كار بالاترين ثواب است عفو تو كوه خجلت بر شانه ام نهاده بر روي دوشم اين كوه سنگين ترين عذاب است دستم به بند عصيان پايم به دام شيطان قلبم هماره بيمار چشمم هميشه خواب است چون لالۀ خزاني رفت از كفم جواني شرمنده پيريِ من از دوره شباب است با اين گناه بسيار گويي گنه نكردم برهر گناهم از تو صد پردۀ حجاب است مگذار تا بريزد بر خاك آبرويم بي آب رحمت تو اين آبرو سراب است اشك خجالت از من لطف و عنايت از تو جرم من است ظلمت عفو تو آفتاب است هر ناله شعلۀ دل هر شعله شاخۀ گل هر قطره اشك خجلت دريايي از گلاب است باران اشك "ميثم" از ابر رحمت توست اين ابر آسمانش از چشم بوتراب است استاد حاج غلامرضا سازگار t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
سفره تا باز شود زود گدا می آید مثل هر بار به دنبال عطا می آید آمد از عرش نوایی که بیایید همه راه گم کرده به دنبال صدا می آید همه سرمایه ی یک ساله ی خود باخته ام بنده ی باخته ی بی سر و پا می آید یک نفر نیست بگوید که میان پاکان این گنه کار زمین خورده کجا می آید آن کسی که همه جا رفته و طردش کردند تا تعارف بزنی اَش که بیا ، می آید به من و کاسه ی خالی تمنا کردن به تو و دست کریم تو سخا می آید هر دلی می شکند خانه ی تو می گردد دل که از غیر تهی گشت خدا می آید وا شود گوشِ دل ما اگر ای اهل سحر بینمان زمزمه های شهدا می آید هر چه خیر است درِ خانه ی زهرا باشد مادر ما صف محشر پِیِ ما می آید تا که گفتیم حسین مجلسمان ریخت بهم بوی سیب حرم کرب و بلا می آید بی قرارم چه کنم من نجفم دیر شده عطر زهراست ز ایوان طلا می آید قاسم نعمتی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بیا ای گل بیا بی تو زمین سرد و زمان خسته بهاران است و لیک آمد خزان در باغ نو رسته بیا در غیرت شیعه که این آیین نمیگنجد تمام مسجد و محراب و درهای حرم بسته بساط هیئت و روضه همه بر چیده شد حالا نفس در سینه سنگین است و روح و جانمان خسته تو آقایی و ما رسم رفاقت را ندانستیم از این رو راه ‌وصل‌ ما ز هر چه ‌رشته‌ بگسسته بهار روشنایی ها به تاریکی مبدل شد تو را می خوانیم ای جانا ز اشک و آه پیوسته بیا محض رضای مادرت زهرا(س) تجلی کن ز دوریت غبار غم به روی چهره بنشسته اگر چه می شود خانه بساط روضه بر پا کرد ولی شوری دگر دارد دلم در هیئت و دسته چه کردیم اشک و استغفار و عجز و توبه کاری نیست که ما اینگونه درماندیم از این فعل ندانسته خداوندا بحق نیمه‌ی شعبان که در پیش است به جان مهدی زهرا همان انسان وارسته در باغ حرم ها را به روی عاشقان وا کن به شان و حرمت زهرا(س) به آن پهلوی بشکسته بیا از کل هستی دور کن این هاله ی غم را غمی که جان عالم را گرفت آهسته آهسته! هستی محرابی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بهار پنجرۀ رؤیت خداوند است بهار فصل صمیمیت خداوند است برای رویش پر جنب و جوش بعد از مرگ بهار سبزترین حجت خداوند است مشام جان و جهان را شمیم گل پر کرد بهار شمه‌ای از رحمت خداوند است زبان گشاده زمین، لب گشوده کوه و کویر نگاه کن همه جا صحبت خداوند است دوباره خوانده زمین را به زندگی، به شهود بهار جلوه‌ای از شوکت خداوند است دلیل این همه کثرت، ظهور این همه رنگ نشان روشنی از وحدت خداوند است برای این همه صحرا که دستشان خالی‌ست بهار عیدی بی‌منت خداوند است t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بسم الله الرحمن الرحیم رحمت تا ببینم رحمت پروردگار خویش را می‌شمارم باز جرم بی‌شمار خویش را روز و شب فرقی ندارد پیش من چون با گناه تیره کردم آسمان روزگار خویش را هر زمستان رفت، آمد یک زمستان دگر چون به دست خود خزان کردم بهار خویش را هیچ‌کس مانند تو خیر و صلاحم را نخواست کاش دستت می‌سپردم اختیار خویش را از همان روز ازل باید خدایی می‌شدم در حریم یار می‌جُستم دیار خویش را کاش دست مهربانت سایه‌بان من شود تا بپوشانم خطای آشکار خویش را صحبت از عفو و بزرگی و کرامت می‌شود تا به سمت تو می‌اندازم گذار خویش را تو یقیناً می‌شناسی خوب‌تر از من مرا من نمی‌دانم صلاح کاروبار خویش را عهد می‌بندم نباشم غافل از اعمال خود باز یادم می‌رود قول و قرار خویش را کاش می‌فهمیدم این آلوده‌دل من نیستم حال که عمری کشیدم انتظار خویش را بس که سر زد از من رسوا خطا و اشتباه عاقبت از دست دادم اعتبار خویش را پیله کرده نفس امّاره به جسم و روح من کاش روزی بشکنم قفل حصار خویش را آبرو بخشیدی و من آبرو بردم فقط در میان خلق کم کردم عیار خویش را خواب غفلت آمد و خود را به چشمم عرضه کرد در عوض دادم دل شب‌زنده‌دار خویش را چندقطره اشک و دست خالی و چشمان تر... با خودم آورده‌ام داروندار خویش را بین زندان گناهان یاد تو افتاده‌ام؛ تا مگر پیدا کنم راه فرار خویش را "یا الهَ العالَمین إِغفِر ذُنوبی بِالحُسِین" هرچه باشم روی لب دارم شعار خویش را ای که با لب‌های تشنه قتل صبرت کرده‌اند... زینب از کف داده بعد از تو قرار خویش را مجتبی خرسندی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمد سحر دوباره و حال سَهَر(۱) کجاست؟ تا بلکه آبرو دهدم، چشم تَر کجاست؟ بیدار می‌نشینم و باشد دلم به خواب با این درختِ آب نداده، ثمر کجاست؟ ای داوری که دست مرا کرده‌ای بلند از من ز دستِ نفْس، زمین خورده‌تر کجاست؟ دارم دو دست سوی تو بالا و سر به زیر کو دست دیگری که گذارم به سر؟ کجاست؟ با آب می‌کنند سیاهی ز صفحه پاک پر گشته نامه‌ام ز گنه، چشم تر کجاست؟.. جز خانۀ تو، هر چه درِ خانه، بسته است یک در، که وا شود به منِ دربه در کجاست؟ یک گوشۀ نگاه، عوض می‌کند مرا در این میان، به گوشه‌نشین آن نظر کجاست؟ 📝 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱) سَهَر: شب‌زنده‌داری، بیداری t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو روزگار سادۀ‌ تو، حجرۀ رنگین تو چشم بستم تا هجوم اشک را مخفی کنم چشم وا کردم بیاموزم کمی از دین تو درد دین داری و عمری خون دل قوتت شده داغ‌ها جاری‌ست بر پیشانی پرچین تو بی‌تعلق، بی‌ریا، در خاک و خون افتاده‌ای سادگی، آزادگی، افتادگی آیین تو با خودم می‌گویم از این دو چه چیزی برتر است؟ خونِ بر عمامه یا عمامۀ خونین تو؟ می‌رود از سینه‌ات رنج تمام سال‌ها آن زمانی که می‌آید عشق بر بالین تو t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
با شما حال خراب دل ما خوب تر است وسط خیمه ی تو حال و هوا خوب تر است نیمه شب ها وسط نافله، گریانم کن سینه زن که بشود اهل بکا خوب تر است همه ی زندگی ام لذّت این نوکری است من شوم نوکر و ارباب شما، خوب تر است ما نرفتیم پی غیرِ تو ارباب کرم برسد از تو به ما خیر و عطا خوب تر است تو مریضم کنی و باز شفایم بدهی برسد از طرفت درد و دوا خوب تر است نجف و مشهد و قم، کاظمیه، مکّه، بقیع همه خوبند ولی کرببلا خوب تر است باز دلتنگ دو رکعت دمِ بالای سرم زیر آن قبّه ی تو ذکر و دعا خوب تر است پای شش گوشه زیبای تو هستیم انگار وسط روضه ی تو حال گدا خوب تر است به خدا گریه ی ما از سَرِ بی تابی نیست گریه بر داغ دل خسته ی ما خوب تر است اربعینی نرسم پیش تو دق خواهم کرد اربعین کرببلا از همه جا خوب تر است این همه راه بیایی وسط جمعیت نرسد هیچ صدایی به صدا خوب تر است ولی ای کاش که گودال کمی خلوت بود بگذارند زمین جسم تو را خوب تر است کاش قدری پسر سعد تحمّل می کرد پیش زهرا نشود رأس، جدا خوب تر است لااقل از جلو ای کاش جدا می گردید گر نبرّند سری را ز قفا خوب تر است وحید محمدی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم به صد امید به سوی تو روی آوردم به سوی خانه ی نعم الامیر برگشتم شدم ذلیل گناهم، خودم پشیمانم ببین شکسته و زار و حقیر برگشتم گرفت دست مرا دست مهربانی تو به دستگیری تو یا مجیر برگشتم ز باب لطف تو رفتم ولی غلط کردم پر از گناه صغیر و کبیر برگشتم گناه بال و پرم را شکسته مولا جان شدم دوباره زمین گیر، گیر برگشتم اگرچه پیش تو احساس فقر بی معناست ولی دوباره به سویت فقیر برگشتم عطش دوباره لبم را ترک ترک کرده به حرمت لب مثل کویر... برگشتم به یاد خواهر غمدیده ای که می فرمود ببین برادر زینب که پیر برگشتم به کوفه شهر علی بعد بیست سال حسین به لطف حرمله ها من اسیر برگشتم ولی برادر زینب همینکه فهمیدم کفن شده است تنت با حصیر... برگشتم وحید محمدی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
یا غیاث المستغیثین من تو را گم کرده ام ماه عشق و ماه قرآن و دعا گم کرده ام بی وفایی کردَم و جا مانده ام از خوب ها خسته و آلوده ام عهد و وفا گم کرده ام خواندَم اغفرلی الذنوبی...با همه رسوایی ام خالق من یا طبیبا من دوا گم کرده ام هر کسی غیر از تو بر حال دلم بی اعتناست چشم امید دلم حال بکا گم کرده ام السلام ای شاه مظلومان امیرالمومنین گریه دارد راه عشق کربلا گم کرده ام عبدالرحمن رستمیان جهرمی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
عاقبت ای بنده نالان چه کردی با خودت؟ یادی از ما بخوان قرآن چه کردی با خودت؟ گفته بودم از نگاه مَکرِ شیطان کن حذر گشته ای همسایه با شیطان چه کردی با خودت؟ ای وجود پاک تو اشرف ز هر جِنّ و ملک در سرت چرخد ولی طغیان چه کردی با خودت؟ من که مشتاقم به تو آخِر چرا از من گُریز گشته ای گم در ره خسران چه کردی با خودت؟ من دلی دادم به تو تا لامکان را آن مکان جا به من امّا ندادی هان چه کردی با خودت؟ غافل از روزی رسانی تکیه گاهت غیر حق ای وجودت بی سرو سامان چه کردی با خودت؟ دین حق را با وجود شیعه من کردم تمام میفروشی دین خود ارزان چه کردی با خودت؟ حق نخواهد روز محشر صحبت از ناری شود کافر و مشرک رود در آن چه کردی با خودت؟ دوزخ و جنّت همه حق هست و خود آگه برآن جنّت و دوزخ کنی کتمان؟ چه کردی با خودت؟ در تکبّر در جهان بالاتر از شیطان که نیست او کنون هم می دهد تاوان چه کردی با خودت؟ خواهم از بنده رساند خود به اوج نُه فلک در عمل انسان بُود انسان چه کردی با خودت؟ گـر الهـی توبه گـوید در پـی جـبران شـود فضل خود را می کنم احسان چه کردی با خودت؟ توبـه کن توبـه پذیـرم بگـذرم از معصیت بارِها بشکسته ای پیمان چه کردی با خودت؟ این ندای پاک وجدان از درون سینه است داده حق بر تو چنین وجدان چه کردی با خودت؟ آرزو دارم تـو را در اوج عـرفـان بینمت ذکر تو باشد همی سبحان چه کردی با خودت؟ در شعف غافل ز حق، در معصیت گویم چرا؟ شبنم باران کنی مـژگان، چه کردی با خودت؟ بهـر تـوبه من فـرسـتادم به تو مـاه صـیام دعوتت کردم شوی مهمان چه کردی با خودت؟ گفته بودم که رحیمم هر چه کردی بگذرم هرچه کردی ظاهر و پنهان چه کردی، با خودت؟ از رگ گردن به تو نـزدیکـم و آگـه بـر آن مُمتحَن هستی،منم سلطان چه کردی با خودت؟ «سیدی» با عجزو ناله توبه کن از عمق جان بلکه مقبول افتد این افغان چه کردی با خودت؟ سیدی زنجانی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بسم الله الرحمن الرحیم دولت کریمه أَحمَدُهُ لاتَنالُ کُنهَهُ الأَوهام فاِلقِ اَلاِْصْباحِ، ذِى الْجَلالِ وَالاِْکْرام اَفْتَتِحُ أَنّی الثَّنآءَ بِحَمْدِکَ نیست برای شروع بهتر از این نام دل نپذیرد قرار جز به هوایت سینه نگیرد مگر به ذکر تو آرام قلب ستمدیده در جوار تو شاد است دست ستمگر از آستان تو ناکام کشتی امن دعاست مأمن آدم در دل دریای بیکرانه‌ی آلام فعل بد ما زیاد و عفو تو بی‌حد طاعت ما اندک است و رحمت تو عام گرچه که توصیف ماست "کان عجولا" لطف تو از ابتدا به فکر سرانجام لَمْ اَرَ مَوْلاً کَریماً اَصْبَرَ مِنْکَ "عبد لَئیمِ" توام، تو سرور و مولام مُعْتَمَدِ الْمُؤْمِنینَ، مَوْضِعِ حاجات شد عوض یک‌قدم جواب تو صدگام بام تو بام سعادت است و به امید کفتر دل‌های ما نشسته بر این بام لحظه به لحظه نگاه لطف تو ما را داده نجات از گزند گردش ایّام بسته نشد باب توبه رو به خلایق باز شده سفره‌ی قبول تو مادام اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّک وَیلُ لَنا، كَعبةُ ملأةُ مِن أَصنام... روزی ما کن که دلخوشیم به شوق پیروی از دولت کریمه‌ی اسلام مجتبی خرسندی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بس است خواب گران، دیده باز کن ای دل خدا خدا کن و راز و نیاز کن ای دل به اشک دیده چو اسپند روی آتش باش مباش ساکت و سوز و گداز کن ای دل کریم قصد عقوبت به راحتی نکند به قصد توبه تو دستی دراز کن ای دل خود تو باعث رسوایی ات شدی یکبار قصورهای خودت را لحاظ کن ای دل خلاف روی خلاف و گناه روی گناه بیا کمی به خودت اعتراض کن ای دل! ولی همین که در این نیمه های شب اینجا نشسته ای به همه خلق ناز کن ای دل برای کرب و بلا رفتن از امام رؤوف بخواه تذکره! کسب جواز کن ای دل سپس شبیه عقیله! کنار قربانگاه تو نیز روی به سوی حجاز کن ای دل: بگو که یا نبی الله کربلا غوغاست تن حسین به خاک و سرش روی نی هاست t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بنام خدا (شب جمعه و یاد اموات و درگذشتگان) شـــام جمعــه آمــده یادی ز یاران می کنــیم قبرشـــان را با دعــائی نــور باران می کنــیم خـــوب یا بد را خـــدای لـم یــزل دانــد فقـط ما به حکـــم حضـرت حق یاد آنان می کنیم ابــتدا قــران بخـوانیــم و سپـس صدها دعا روحــشان را شـــاد با آیــات قــران می کنیم چـشـــم مادر یا پــدر دنبال احــسانات ماست زین سبب ماهر زمان همواره احسان می کنیم نـیــک می دانیـــم قــدر هر مســــافــر را بلی مــا شــب جمعــه همیشه یاد یاران می کـنیم فاخــرا غــافـل مشــو از یـاد بـی وارث دمـی شاد می گـردند آنان را چــو مهمان می کنیم در شــب جمــعه نباید لحـظـه ای غفلت کنیم ما در این شب بی گمان یاد شهیدان می کنیم مسلم فرتوت فاخر t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
علیه‌السلام ای که از سوز تو پیداست تمنای حسین «روزه یعنی عطش و روضۀ لب‌های حسین» روزه یعنی که به تکبیرة الاحرام سحر قصد قربت کنی از مسجد الاقصای حسین... روزه چون «حر» به کنار آمدن از راه خطاست چشم پوشیدنِ از غیر و تماشای حسین... این «حبیب» است که یک روزه به دست آورده‌ست سندِ دیدن محبوب به امضای حسین روزه یعنی که بخواهی به دعای شب قدر شوق پیوستنِ یک قطره به دریای حسین روزه یعنی که به صحرای بلا، جام به دست آب بردن به سوی خیمۀ گل‌های حسین روزه یعنی که توقف به لب شط فرات اقتدا کردنِ سی روز به سقای حسین وقت افطار شد ای سوخته در آتش دل «روزه یعنی عطش و روضۀ لب‌های حسین» t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
هرکه دارد چشمهای تر پناهش میدهند بنده وقتی میشود مضطر پناهش میدهند   هرکه خورده سیلی از مردم به دادش میرسند چون ندارد آبرو دیگر پناهش میدهند   غالباً مهمان اگر ناخوانده باشد میخرند غالباً درمانده را آخر پناهش میدهند   بد نشد افتاده ام از چشم صاحب کارهام پادو وقتی دَربِدَر شد سر پناهش میدهند   تاسحر باید سِمِج باشد گدا این دور و بر چونکه هرجور است پشت در پناهش میدهند   بنده سلطان که باشی پادشاهی میکنی اسم هرکس میشود نوکر پناهش میدهند   خوش بحال آن کبوتر که اسیر مشهد است لااقل وقتی ندارد پر پناهش میدهند   لنگ دیدار خدا بودم که دیدم در حرم هرکه میگوید رضا بهتر پناهش میدهند   من خودم اهل نجف، اجداد من اهل نجف کلب را در خانه حیدر پناهش میدهند   زیر پای زائران کربلا هرکس که مرد بچه های فاطمه محشر پناهش میدهند   هیچ کس اطراف گودال بلا سیلی نخورد هرکسی که مانده بی معجر پناهش میدهند رضا رسول زاده t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
نازم به این خدا که گنه‌کار می‌خرد هر روزه دار را دَم افطار می‌خرد با آبروی رفته به میهمانی آمدم هربار آبروی مرا یار می‌خرد یک لحظه‌ام کنار نزد پرده‌ی مرا با احترام حضرت ستار می‌خرد من روی آمدن به ضیافت نداشتم اما دلم خوش است که غفار می‌خرد اشک جوان ز گونه‌ی چشمش که می‌چکد بار گناه او به شب تار می‌خرد رو می‌کنیم سوی کرم‌خانه‌ی کریم اینجا ندیده صاحب آن بار می‌خرد در روز حشر هم به امیر نجف قسم ما را به عشق حیدر کرار می‌خرد حُب علی هدیه‌ی مخصوص فاطمه است ما را به این بهانه خریدار می‌خرد درحسرت یَمت یَرَنی می‌کشد مرا حیدر غلام خود دَم دیدار می‌خرد باب‌الرضای صحن نجف باب جنت است اینجا بهشت، ناز گنه‌کار می‌خرد ما را به نام تشنه‌لب کربلا حسین با یک سلام لحظه‌ی افطار می‌خرد اذن دخول کرببلا نام زینب است زینب فقط گدای گرفتار می‌خرد هر کس که مویش از غم زینب سپید شد او را یقین کنید که علمدار می‌خرد از روی ناقه دید که در کوچه‌های شام از اخنس و سنان کسی گوشوار می‌خرد پیش رباب حرمله فریاد زد کسی گهواره‌ی شکسته‌ی شیرخوار می‌خرد؟ قاسم نعمتی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
دل من لک زده تا کنج حرم گریه کنم دو قدم روضه بخوانم...دو قدم گریه کنم بروم سمت ضریحی که بهشتم آنجاست برسم پیش نگارم...برسم گریه کنم دست خود را گره بر گوشه ی شش گوشه کنم درد دل با خود ارباب کنم...گریه کنم کارم این است که سمت حرمش رو کنم و... از همین دور سلامش بدهم گریه کنم چاره ای جز غم دوری حرم نیست که نیست بگذارید به بیچارگی ام گریه کنم قسمتم نیست که من زائر شش گوشه شوم بروم بر بد اعمال خودم گریه کنم سال نو آمد و من کرب و بلایی نشدم دل من لک زده تا کنج حرم ... زینب کلانکی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بسم الله الرحمن الرحیم نهج‌البلاغه مست از شراب کوثر نهج‌البلاغه نیست هرکس که پای منبر نهج‌البلاغه نیست زیرا برای فهم کلام خدا، دری آسان‌گذرتر از در نهج‌البلاغه نیست وقتی که مرتضی و محمد برادرند قرآن چرا برادر نهج‌البلاغه نیست؟ زیبا نمی‌شود سخن هر خطیب اگر آراسته به زیور نهج‌البلاغه نیست راهی نمانده است برای صدف شدن در آن‌دلی که گوهر نهج‌البلاغه نیست در کارزار عدل صدایی رساتر از فریادهای حنجر نهج‌البلاغه نیست حق ماندنی‌تر است! که بعد از هزارسال زخمی به روی پیکر نهج‌البلاغه نیست "دون کلام خالق و فوق کلام خلق" این وصف جز به سردر نهج‌البلاغه نیست مجتبی خرسندی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
علیه‌السلام دل‌مرده‌ایم و یاد تو جان می‌دهد به ما قلبیم و بودنت ضربان می‌دهد به ما ماه خدا دومرتبه بی‌ماه روی تو دارد بشارت رمضان می‌دهد به ما برگرد! ای که لحظۀ افطار، عاقبت یک روز دست‌های تو نان می‌دهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی‌کسی‌ست حسی که بی‌تو وقت اذان می‌دهد به ما این ماه، فرصتی‌ست که باز عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان می‌دهد به ما ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین» نامی که اشک‌های روان می‌دهد به ما... بی‌شک حوالۀ همه امسال کربلاست رزقی که آخر رمضان می‌دهد به ما t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
آقا قسم به جان شما خوب می‌شوم باور کن آخرش به خدا خوب می‌شوم حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش با یک نگاه لطف شما خوب می‌شوم این روزها ز دست دل خویش شاکیم قدری تحملم بنما خوب می‌شوم من ننگ و عار حضرتتان تا به کِی شوم کِی از دعای اهل بکا خوب می‌شوم جمعی کبوتر حرم فاطمی شدند من هم شبیه آن شهدا خوب می‌شوم گر چه دلم ز دوری تان پر جراحت است در چشمه سار ذکر و دعا خوب می‌شوم من بدترین غلام حقیر ولایتم ای بهترین امام، بیا، خوب می‌شوم با این همه بدی به ظهور شما قسم با یک نسیم کرب و بلا خوب می‌شوم سیدمحمد میرهاشمی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi