آییندار صبر خدا دخت حیدر است
زهرای روزگار تجلّی کوثر است
گویند در حدیث کساء نیست نام او
زینب همان عبای یمانی دلبر است
زینب خلاصه همه پنجتن شده
شأن و مقام و مرتبهاش فوق باور است
زینب غریب آمد و زینب غریب رفت
آری ظهور جلوه او روز محشر است
یک یاحسین گفت سپاهی عقب کشید
خاتون خانواده فتاح حیدر است
در کربلاست معجر او محیالحسین
تنها گواه گفته من نعش اکبر است
داده نجات با نفسش نه امام را
تا دید روی ناقه امامی که مضطر است
ما قائلیم یکتنه او یک سپاه بود
دعوای عصر روز دهم پای معجر است
این روزها که بیت علی ریخته به هم
با دستهای کوچک خود یار مادر است
با دستمال خیس کمی پاک میکند
خونابه را که بر لب بیمار بستر است
با فضه گفت هر چه سر مادر آمده
تقصیر داغبودن مسمار آن در است
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
گریهدار است عجب نام اباعبدالله
جان فدای عطش کام اباعبدالله
هر کجا پر بکشم سوی حرم میآیم
چون کبوتر شدهام رام اباعبدالله
هر کسی صاحب اشک است نظرکرده اوست
چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله
خوش به حال شهدائی که رسیدند آخر
با شهادت به سرانجام اباعبدالله
غیر ارباب به هر بی سر و پا رو نزنیم
ما که جلدیم سر بام اباعبدالله
کعبهام کربوبلا پیرهن مشکی من
میشود حوله احرام اباعبدالله
نیزهداری به نوک نیزه خود ساکت کرد
زیر لب ناله آرام اباعبدالله
مادرش گوشه گودال تماشا میکرد
غرق خون شد به خدا کام اباعبدالله
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
آییندار صبر خدا دخت حیدر است
زهرای روزگار تجلّی کوثر است
گویند در حدیث کساء نیست نام او
زینب همان عبای یمانی دلبر است
زینب خلاصه همه پنجتن شده
شأن و مقام و مرتبهاش فوق باور است
زینب غریب آمد و زینب غریب رفت
آری ظهور جلوه او روز محشر است
یک یاحسین گفت سپاهی عقب کشید
خاتون خانواده فتاح حیدر است
در کربلاست معجر او محیالحسین
تنها گواه گفته من نعش اکبر است
داده نجات با نفسش نه امام را
تا دید روی ناقه امامی که مضطر است
ما قائلیم یکتنه او یک سپاه بود
دعوای عصر روز دهم پای معجر است
این روزها که بیت علی ریخته به هم
با دستهای کوچک خود یار مادر است
با دستمال خیس کمی پاک میکند
خونابه را که بر لب بیمار بستر است
با فضه گفت هر چه سر مادر آمده
تقصیر داغبودن مسمار آن در است
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج_آغاز_امامت
تاج امامت است به روی سر شما
خیل ملائکند به دور و بر شما
قربان چهره ات که تجلی مصطفاست
قربان آن صلابت چون حیدر شما
ای کاش صبح روز ظهورت صدا کنند
نام مرا عزیز خدا؛ یاور شما
در زیر طاق صحن گوهرشاد حاضر است
از بهر خطبه خوانی تان منبر شما
نفرین فاطمه شده صدشکر مستجاب
لبخند آمده به لب مادر شما
آقا دعا کنید که در زندگی مان
باشیم ای ذخیرۀ حق یاور شما
ای چشمۀ زلال الهی ظهور کن
ماتشنه ایم، تشنه لب کوثر شما
فرموده ای که الگوی من مادر من است
با این حساب فاطمه شد رهبر شما
کی ریشه کن کنی تو تبار یهود را
ای جان فدای طنتنه ء خیبر شما
بیرون بکش زخاک دوتا غاصب فدک
این انتقام گشته به حق باور شما
روز ظهور نعره زنی جدی الحسین
کرببلاست چون هدف آخر شما
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
این پرچم و کشور،همه جا محترم است
خونِ شهدا محافظِ این علَم است
فرماندهٔ عشق حاج قاسم فرمود:
«جمهوری اسلامی ایران حرم است»
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
برگدای خانه اش معصومه، عصمت میدهد
دستِ زائرهای خود برگ شفاعت میدهد
برکسی که خاک شد، تاثیر ِتربت میدهد
قولِ دیدارِ رضا را در قیامت میدهد
مثل سلطان ، گنبدِ این شاه بانو با صفاست
زائر ِ معصومه در قم ، زائر قبرِ رضاست
سفره ای مثل عموجانش حسن انداخته
حضرت رب الکرم اورا کریمه ساخته
هرکه بی حاجت به کویش پا گذارد؛باخته
شک ندارم اصلاً او معصومه را نشناخته
مثل زهرا مادرش احسان او بی انتهاست
دختر باب الحوائج، دیده بر راه گداست
مثل زینب مو به مو تفسیر قرآن می کند
با تکان چادرش کافر مسلمان می کند
دست او باز است و زینب وار، احسان می کند
خواهر سلطان ِعالم کار ِسلطان می کند
از کلام حضرت صادق چنین معلوم شد
زائرِ او زائرِ هر چهارده معصوم شد
رشته های معجر او دست بافِ فاطمه است
هرکه دورش گشته بی شک در طواف فاطمه است
در عفافِ زندگیِ او، عفافِ فاطمه است
عشق او تفسیر ِ عین و شین و قاف فاطمه است
هیچ مردی با چنین اعجوبه ای هم تا نشد
عاقبت هم همسری در رتبه اش پیدا نشد
سالهای سال در چشم انتظاری سوخته
در فراق روی بابا دیده بر در دوخته
اسم زندان در دل او شعله ها افروخته
گریه های بی صدا را از کسی آموخته
خانهٔ موسی بن جعفر بیت الاحزانش شده
گریه در ده سالگی روزی چشمانش شده
در یتیمی احترامش را نگه می داشتند
دور تا دورش برادر ها اقامت داشتند
بی اجازه پا کنار خانه اش نگذاشتند
جای هیزم شاخه گل در پشت در بگذاشتند
داغ بابا دید اما داغی مسمار نه
کوچه های تنگ دید اما درودیوار نه
فاطمه بود و مدینه قامتش را تا نکرد
بی حیایی با لگد در را به سویش وا نکرد
با کف پا روی چادر قاتلی امضا نکرد
گوشوارش را کسی در کوچه ها پیدا نکرد
مادرش زهرا ولی در زیر یک «در» گیر کرد
سینهی زخمی سه ماهه مادرش را پیر کرد
بعد بابا با رضا جان بیشتر مأنوس شد
ساحل چشمان او دلبند ِ اقیانوس شد
غربت آن دم در تمام ِ هستی اش ملموس شد
که رضایش از مدینه رهسپار طوس شد
شد مدینه بی رضا، یکسال مانند قفس
گریه می کرد و صدا می زد رضا را هرنفس
نامه ای از یار آمد، بالهایش باز شد
موسم ناقه سواری های او آغاز شد
تا به شهر ساوه بغض دشمنان ابراز شد
بال و پرهای های کبوتر ها شکارِ باز شد
صحنه ای از کربلا با دیدهٔ تر دیده است
در دیار بی کسی داغ برادر دیده است
سوی قم او داغدار آمد ولی با احترام
کوچه واکردند مردم در میان ازدحام
می رسید از هر طرف تنها صدای السلام
شد گریز روضه ام یک جمله «ای لعنت به شام»
چه بلایی بر سر ناموس حق آورده اند
عمه سادات را خیلی مُعَطّل کرده اند
کوچه کوچه محمل ِ بی پرده را چرخانده اند
دورِ ناقه چشمهای بی طهارت مانده اند
خارجی فرزند زهرا را به خنده خوانده اند
بسکه سرها را به روی نیزه ها رقصانده اند
بارها از روی نیزه سر زمین افتاده است
گیسوی آقام دست آن و این افتاده است
بی طهارت ، دستْ گردان آیهٔ تطهیر شد
بسته دستِ قافله در حلقهٔ زنجیر شد
باتکانِ نیزهٔ ششماهه مادر پیر شد
بارها با نیزه دار مست او درگیر شد
داد زد نامرد با بال و پرش بازی نکن
کودکم خوابیده بس کن باسرش بازی نکن
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته
درد دل با تو سخنها بر زبانم ریخته
بند میآید زبانم تا به صحنت میرسم
گوئیا ظرف عسل روی زبانم ریخته
جنس من جور است کوهی از گناه آوردهام
آبرویم پای اجناس دکّانم ریخته
دورهگردم آبرویم میفروشم میخری؟
پیش سلطان ترسم از سود و زیانم ریخته
پهن کردم سفرهای از عرش کنج خانهات
روی سنگ صحنهایت خردهنانم ریخته
گوشهای از پنجره فولاد زنجیرم کنی
من سگی بیمارم آنجا استخوانم ریخته
مستطیعم حاجیم چون آمدم بیتالرضا
دوور تا دور حرم اشک روانم ریخته
من نمیبینم تو هر دفعه بغل کردی مرا
عطر دستان تو لای گیسوانم ریخته
صحن گوهرشاد چیزی کم ندارد از بهشت
بوی سیب از هر کجایی میتکانم ریخته
در میان صحنهایت عشق من بابالجواد
صد هزاران بوسه اینجا از دهانم ریخته
هر کسی کربوبلایی گشت مدیون شماست
این حکایت در میان دوستانم ریخته
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
کریم شهر علی سفرهدار زهرا بود
جمال حق علی آئينهدار زهرا بود
به دست خالی از این خانه سائلی نرود
که در کنار علی خانهدار زهرا بود
قسم به آن زرهی که همیشه پشت نداشت
میان دست علی ذوالفقار زهرا بود
اگر چه نام علی هم ردیف با نمک است
بر این ملیح زمانه نگار زهرا بود
همه زمین و زمان در طواف روی علیست
مطاف روی علی در مدار زهرا بود
حسن کریم و حسین دستگیر عالمیان
همیشه محور این اعتبار زهرا بود
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
غزل مناجات با امام زمان عج
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد
پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد
هر روز با گناه دلت را شکسته ام
بین من و تو این همه عصیان حجاب شد
گفتند پای نامۀ ما گریه می کنی
حال شما ز دیدن نامه خراب شد
با این وجود تا که گره خورد کار من
یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد
این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای
آوای اَلرحیل به جانم عذاب شد
امسال هم گدای شب جمعۀ حرم
با یک دعای مادرتان بی حساب شد
ما را بخر عزیز دل شاه کربلا
جان کسی که صورتش از خون خضاب شد
نازم به بانویی که به معراج قتلگاه
در پاسخش نوای الیّ خطاب شد
گودال فوق عرش و تجلی رب آن
در پاره حنجر پسر بوتراب شد
عمری ست روضه خواندم و باور نمی کنم
زینب چگونه وارد بزم شراب شد
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
شعر شب زيارتى حضرت #سيدالشهداء
برپا بشود محشر کبری شب جمعه
آید ز جنان ناله ی زهرا شب جمعه
یک هفته نگه داشته غم های دلش را
تا لحظه ی دیدارِ پسر در شب جمعه
زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته
با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه
با قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی
تا صبح کند زمزمه برپا شب جمعه
پیراهن خونی شده بر دست بگیرد
آشفته شود عرش معلّا شب جمعه
مادر گره ی معجر خود باز نموده
در لحظه ی بوسیدن رگها شب جمعه
آن موی بهم ریخته که در پَسِ در سوخت
گردد ته گودال هویدا شب جمعه
این بوسه کجا! بوسه ی گودال کجا و
یادی کند از زینبِ تنها شب جمعه
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#اربعین_حسینی
کربلا تعظیم کن ، پیرِ قبیله می رسد
کوچه وا کن با ادب ، دارد عقیله می رسد
کیست این خانم علمدارِ سپاهِ اربعین
شاه بانو، دخترِ آقا امیرالمومنین
شرم دارد از تماشایِ جمالش آفتاب
شد یکی از گریه کن هایِ کلاسِ او رباب
هرنفس هر محملی یک منبرِ روضه شده
پینه های دستِ زینب ،آخرِ روضه شده
گریه آزاد است هرمنزل چه شوروحالی است
روضه خوانها دورِ هم ،جایِ رقیه خالی است
زینبِ امروز ، با روزِ دهم، ... تغییر کرد
این چهل روزِاسارت، عمه جان راپیر کرد
بارها وبارها رأسِ بریده گریه کرد
بر گرفتاریِ این ، قامت خمیده گریه کرد
سنگ هایِ بی ادب سنگِ صبورش را شکست
چشمهایِ کوچه بازاری، غرورش راشکست
چشمهایِ کوچه بازاری جسارت می کند
هرچه می بینند با لبخند قیمت می کند!!!!
هرکس و ناکس کنارِ ناقه، پایش واشده
بابنیِ الزّهرا شبیهِ خارجی ها تا شده
بچه ها را، با کمربندِ زِرِه ،می زد سنان
گیسوانت را به یک شاخه گِرِه می زد سنان
نیزه دارت از سرِ شب تا طلوعِ صبح ،مست
روی صندوقهای حملِ سر، حرامی می نشست
بسکه شد نیزه به نیزه حنجرت پاشیده شد
در میانِ پنجه ها مویت بهم تابیده شد
بدترین جایِ سفر شد مجلسِ ابن زیاد
تا که دادِ او درآید پا به روی سر نهاد
هرکجا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
بی صدا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
کوچه ها ام المصائب صبرکرد و صبرکرد
شام را ام المصائب صبر کرد و صبرکرد
حضرت پرده نشین را عاشقی ، آواره کرد
مثلِ مادر چادرش را تازیانه پاره کرد
برسیاهی های چادر جای پا افتاده است
از فشار گریه دیگر از صدا افتاده است
درد ِ غیرت بر دل ِ هفت آسمان افتاده است
نام زینب بر زبان ِ این و آن افتاده است
چادری که روی آن روح الامین حساس بود
با وقار فاطمی اش ، کعبهٔ عباس بود
بر سر بازار زیر پای ِ مردم گیر کرد
کوچه های شام اهل بیت را تحقیر کرد
باید از این روضه صدها بار مُردُ زنده شد
با چه دستی روز غارت گوشواره کنده شد
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
رو بگردانی ز ما دنیا جهنم میشود
روزی ما روز و شب اندوه و ماتم میشود
پلکهایت باز کن درهای رحمت را نبند
بی نگاه تو دل ما خانه غم میشود
عاقبت هر کس دلش را شستشو داد از گناه
در حریم آیه تطهیر محرم میشود
در سر و رویم شده پیدا دگر موی سپید
فرصت دیدار دارد روز و شب کم میشود
چون خم گیسوی تو ای لیلی صحرانشین
قامت چشمانتظاران شما خم میشود
با تکان ابروانت زود میریزم به هم
نبض عالم با نگاه تو منظم میشود
یا ولیالله راضی میشوی از دست من؟
با رضای تو رضای حق فراهم میشود
هر که زهرا مادرت را الگوی راهش کند
وقت لبخند تو مشمول دعا هم میشود
خاک پای مادر تو سرمه چشمان ماست
دستبوس او رسولالله خاتم میشود
شک ندارم که حسین هم با دعای مادرش
صاحب کربوبلا ارباب عالم میشود
گریه ما باعث تسکین قلب فاطمه است
این حسینجانها به زخم سینه مرهم میشود
فاطمیه کربلا شبهای جمعه دیدنیست
مادرت صاحب عزای ذبح اعظم میشود
این پسر هم مثل مادر جای تنگی گیر کرد
دندهها اینگونه شکلش نامنظم میشود
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi