شده کارم پیاپی و مادام
ذکر یاذالجلال والاکرام
طلب عفو دارم این ایام
مِن جمیع الذنوبِ والآثام
یا من أرجوه ، عشق حیدر را
واصرف از اعتقاد من شر را
أعطنی کلَّ خیر ، کوثر را
أعطنی جرعه جرعه ساقی ! جام
گر غریبم گر آشنا هستم
گر اسیرم اگر گدا هستم
از یتیمان مرتضی هستم
کیست غیر از علی ابوالایتام
بت اگر چوب با تبر بهتر
ضربه را گاه بیشتر بهتر
بت شکن حیدر است اگر بهتر
بشکند از سر قریش اصنام
بی علی در گلو فغانی نیست
در گلوی مناره جانی نیست
بی علی هیچ جا اذانی نیست
گر صداها رها شود بر بام
أشهدُ أنَّ از علی دینم
چون علی دیده ام خدابینم
أشهدُ أنَّ حیدر آیینم
أشهدُ أنَّ مرتضی اسلام
در جزا بی علی عبوری نیست
بی علی شادی و سروری نیست
تا نخواهد شراب و حوری نیست
بی علی جنت است بی إِنعام
هستِ حیدر به هستِ فاطمه است
تا علی پای بست فاطمه است
نار و جنت به دست فاطمه است
او نخواهد نمی کند اقدام
#محسن_ناصحی
.
t.me/janatmahdi
https://chat.whatsapp.com/GNrNYw6uBbEFeBunVJoiXM
https://eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_خمینی قدسسره
مرا هر قدر ذوق رفتن و پرواز شاعر کرد
تو را اندیشهات مانای تاریخ معاصر کرد
میان آیۀ والفجر یا بعد از لیالٍ عشر
تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟!
تو را با کشتی نوح و تو را در نیل با موسی
تو را همپای ابراهیم میباید مجاور کرد
پیمبروار در اطراف تو پروانه پروانه
کلامت مردم این شهر را عمار یاسر کرد
جوانها را مرامت کربلا در کربلا قاسم
کهنسالان عاشق را حبیب بن مظاهر کرد..
سپاه فیل آوردهست دنیا و نمیفهمد
ابابیل آنچه را با لشکر بیدین و کافر کرد
به تحریف تو در ذلت نشستند و نمیدانند
که عزت را همین نام خمینی بود صادر کرد..
#محسن_ناصحی
eitaa.com/jannatolmahdi
لطف تاریخ ها به تکرار است
به مرور هزاره های قدیم
به نگاه و تجاربی که جدید
نه به شکلی که مانده در تقویم
مثلا فرض کن زمان علی ست
با خودت فکر کن که بی طرفی
عاقبت انتخاب خواهی کرد
یا که از اصل می شوی آباد
یا در آخر خراب خواهی کرد
مرز صفّین مثل مو شده است...
در همین گیر و دار می بینی
همه جای جهان پر از سَلَفی ست
و تو ماندی در این میان که دلت
آن طرف رفته یا که این طرفی ست؟!
راستی نهروان همین بغل است!
شک و تردید می کند کاری
که فقط توبه از گناه کنی
دیگران راه را بیابند و
بنشینی فقط نگاه کنی
کربلا، با من و تو شکل گرفت
یک نفر می شود حبیب و دو بار
جان فدا می کند امامش را
یک نفر حُجر می شود که دو بار
قبر او رو کند مرامش را
شیعه یعنی ؛ تو هم دومرتبه باش
بار دوم برای من چیزی ست
قدر پوسیدن و نپوسیدن
یا پس از قرن ها فنا شدن و
یا که چون چشمه گرم جوشیدن
حکمیت نرفته وا ندهیم
گم شده م بین دست و پا زدنم
وسط زرق و برق عاریه ای
بین جهلم رسوب کردم و برد
شام را خلسه ی معاویه ای
حیله ی عمروعاص ها کاری است
به من از من ، شبیه تر شده است
این در آیینه مثل من، این من
بی تفاوت منی ، که رو به رویم
شده مانند شیشه ای نشکن
کاری از سنگ بر نمی آید
قصه خوانی قدر شدیم و چه سود
پند تاریخ یادمان رفته است
روزگاری ، دری شکست اما
اثر میخ یادمان رفته است
لگد روزگار سنگین است
حرف آخر؛ هنوز عاشورا
احتمال وقوع خواهد داشت
وارث کربلا که برگردد
قصه از نو شروع خواهد داشت
سیصد و سیزده نفر
کافی ست
#محسن_ناصحی
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسن_مجتبی
شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است
شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است
با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد
حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است
هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز
زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است
مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا
مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است
پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت
من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است
سرِ من سبز ، زبان سرخ ، سرم هم برود
أیُهاالناس بدانید ; امامم حسن است
#محسن_ناصحی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
کتاب خلق را فردا روایت می کند حیدر
جماعت ایستاده ند و امامت می کند حیدر
حساب دشمن حیدر که روز حشر معلوم است
میان دوستدارانش قضاوت می کند حیدر
علی عمّار می خواهد علی تمّار می خواهد
جز این باشد ، ز دست ما شکایت می کند حیدر
تو بینا باش و ردّ پای حیدر را بجو در شهر
که با هر کور نابینا ، محبّت می کند حیدر
*
شهیدا ! فتنه در خون تو تن شُست و نمی داند
به حکم مَن یَمُت ... با تو رفاقت می کند حیدر
شهیدا ! ای چراغ پیش رو ! امروز فهمیدم
که با خون تو خلقی را هدایت می کند حیدر
کماکان مرتضی فُزتُ و ربّ الکعبه می خواند
کماکان بین خون دارد عبادت می کند حیدر
عجب محراب خونینی ! دعایم کن که می دانم
قنوت شیعه را در خون اجابت می کند حیدر
#محسن_ناصحی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#مناجات
#مرگ
نمی دانم چرا از روشنی از نور می ترسم
به من نزدیکی و من از تو دورا دور می ترسم
چنان با تیرگی خو کرده ام یک عمر که حتی
ببینم خانه ام را می کنی پر نور می ترسم
بمیرانم ولی اول بخوان این اعترافم را
خدایا هرچه باشم باز هم از گور می ترسم
الهی وحشتی مِن ضیقِ لحدی ، رحم کن بر من
من از تاریکی این قبر سرد و کور می ترسم
الهی لا تؤدبنی ، عقوبت کار رحمان نیست
من از اخم و سوال آن دوتا مأمور می ترسم
اگر نیش زبانم خانه و همسایه را آزرد
به فریادم برس ، از نیش مار و مور می ترسم
خدایا هرچه کردم ، بر حسینت گریه هم کردم
من از بی آبرویی پیش او ، بدجور می ترسم
به اشکی بر حسبنت می کنی خاموش آتش را
مرا بر آتش خشمت نکن مجبور ، می ترسم
#محسن_ناصحی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#ورود_کاروان_به_کربلا
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
عباس آمدهاست و علی اکبر آمدهاست
وقتی رباب هست، علی اصغر آمدهاست
جمعند خانواده زهرا کنار هم
اینجا برادریاست که با خواهر آمدهاست
یکسو رسیده لشکری از کوفه (سیهزار)
یکسو عزیز فاطمه بیلشکر آمدهاست
صفین دیدهاند که با دیدن حسین
آه از نهاد این همه لشکر برآمدهاست
اکبر رسید و دشمنش از روی بهت گفت:
«ایمان بیاورید که پیغمبر آمدهاست!»
حرف از فدک که نه؛ سخن از غصب مهریهاست!
با بچههای فاطمه، آبآور آمدهاست
گیرم فرات بخل کند، چشم ما که هست
رودی کشیدهایم که از کوثر آمدهاست
زینب پیاده شد، وسط دشت رفت و گفت:
«اینجا چقدر خار مغیلان درآمدهاست»
شاید به شام میرسد این ره که هر زنی
در این مسیر با دو سه تا معجر آمدهاست...
#محسن_ناصحی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi