eitaa logo
اشعار مذهبی
669 دنبال‌کننده
57 عکس
4 ویدیو
3 فایل
آدرس در تلگرام https://t.me/janatmahdi آدرس در واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GNrNYw6uBbEFeBunVJoiXM آدرس در ایتا https://eitaa.com/jannatolmahdi آدرس در سروش http://sapp.ir/jannatolmahdi آدرس سایت اینترنتی Www.janatmahdi.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
هو اللّطيفُ الخَبير ، هو العليُّ الكَبير هو السّميعُ البَصير ، هو الوليُّ القَدير قسم به اسماء ذات، قسم به جمع صفات كه از ازل تا ابد ، علي ست تنها امير رسول گفته ست اگر ، انا البَشير النَّذير طبق همين قاعده ست ، علي سراجُ المُنير اگر به ذات علي ، فكر كند لحظه اي در آورد سر ز جهل ، عارف روشن ضمير رفيق - دست نياز مكن به هر سو دراز كسي بجز دست حق نيست تورا دستگير در عوض پرده ي خانه ي خشت و گِلين وقت توّسل برو دامن او را بگير بايست باحال زار ، رو بروي مُستجار بگو به صاحب حرم ، أنَا بِكُم مُستجير پير غم عشق او جوان تر از هركسي ست در اين حساب و كتاب خضر نبي نيست پير سايه به سايه برو ، پشت سر نور او كه وقت رفتن به عرش علي ست تنها مسير به دست پر بركت علي رقم مي خورد قسمت شيخِ كَبير ،نصيبِ طفلِ صغير چه غم اگر بكشند دست و سر و پاي من كه گوشه چشم علي ست جابرُ عَظمِ الكَسير وليّ ذات خداست، خليفه ي مصطفاست كسي كه در نُه فلك ، مُدبّر است و مُدير به هر كجا پا نهد مي آفرينـد بهشت بعد غديرش مخوان ، وادي خُم را كوير به صبح نورانيِ عيد ولايت قسم كه مُنكر حقّ اوست سياه رو تر ز قير بر سر دست نبي چو دست او شد بلند بر تن نحس عمر زد از حسادت كهير حاكم مُطلق علي ست نه آن خَسي كه مُدام درون مُرداب جهل ، شبيه خر كرده گير به حُكمِ عقل سليم بگو به آن بي شعور نيست شغال سياه ، حريف شير دلير به كفو بي مثل او قسم كه در هفت چرخ علي ندارد شبيه علي ندارد نظير از غضبش صحنه ي جحيم شد دلخراش از گُل لبخـند او ، بهشت شد دلپذير چگونه وصفش كنم با كلماتي حقير ؟ شعر همان ست كه فؤاد گفت و صغير @jannatolmahdi
هو اللّطيفُ الخَبير ، هو العليُّ الكَبير هو السّميعُ البَصير ، هو الوليُّ القَدير قسم به اسماء ذات، قسم به جمع صفات كه از ازل تا ابد ، علي ست تنها امير رسول گفته ست اگر ، انا البَشير النَّذير طبق همين قاعده ست ، علي سراجُ المُنير اگر به ذات علي ، فكر كند لحظه اي در آورد سر ز جهل ، عارف روشن ضمير رفيق - دست نياز مكن به هر سو دراز كسي بجز دست حق نيست تورا دستگير در عوض پرده ي خانه ي خشت و گِلين وقت توّسل برو دامن او را بگير بايست باحال زار ، رو بروي مُستجار بگو به صاحب حرم ، أنَا بِكُم مُستجير پير غم عشق او جوان تر از هركسي ست در اين حساب و كتاب خضر نبي نيست پير سايه به سايه برو ، پشت سر نور او كه وقت رفتن به عرش علي ست تنها مسير به دست پر بركت علي رقم مي خورد قسمت شيخِ كَبير ،نصيبِ طفلِ صغير چه غم اگر بكشند دست و سر و پاي من كه گوشه چشم علي ست جابرُ عَظمِ الكَسير وليّ ذات خداست، خليفه ي مصطفاست كسي كه در نُه فلك ، مُدبّر است و مُدير به هر كجا پا نهد مي آفرينـد بهشت بعد غديرش مخوان ، وادي خُم را كوير به صبح نورانيِ عيد ولايت قسم كه مُنكر حقّ اوست سياه رو تر ز قير بر سر دست نبي چو دست او شد بلند بر تن نحس عمر زد از حسادت كهير حاكم مُطلق علي ست نه آن خَسي كه مُدام درون مُرداب جهل ، شبيه خر كرده گير به حُكمِ عقل سليم بگو به آن بي شعور نيست شغال سياه ، حريف شير دلير به كفو بي مثل او قسم كه در هفت چرخ علي ندارد شبيه علي ندارد نظير از غضبش صحنه ي جحيم شد دلخراش از گُل لبخـند او ، بهشت شد دلپذير چگونه وصفش كنم با كلماتي حقير ؟ شعر همان ست كه فؤاد گفت و صغير @jannatolmahdi
لب صیّاد من جز ذکر یاحیدر نمی‌گیرد هوایی جز هوای عشق او در سر نمی‌گیرد من آن مستم که حتّی از خماری گر بمیرد هم ز دست هیچ‌کس غیر از علی ساغر نمی‌گیرد شدم حکّاک تا ناد علی بر سنگ بنویسم که انگشتر به خود نقشی از این خوش‌تر نمی‌گیرد اگر میلیاردها نوکر بگیرد دور حیدر را یکیشان تاج و تخت از حضرت قنبر نمی‌گیرد چگونه عاشق و دل‌بسته شاه نجف باشد؟ کسی که شیر پاک از دامن مادر نمی‌گیرد غدیر این راز را افشا نموده جز امیر ما کسی جای نبی را بر سر منبر نمی‌گیرد محبّش نوش خواهد کرد از کوثر زمانی که به جز زقّوم از دست علی کافر نمی‌گیرد حکایت همچنان باقی‌ست امّا غافل از این‌که فضیلت‌های عبدش جا به صد دفتر نمی‌گیرد سگ اهلی این خانه شود گر سنگ باران هم دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
این بارگاه قدس که از عرش برتر است آرامگاه دختر موسی بن جعفر است جانم فدای گنبد زردش که سال‌هاست خورشید از تشعشع نورش منّور است بر شانه‌های گرم حرم تکیه کرده مست این دو مناره که به بلندای محشر است در چشم ما زمرّد و درّ و عقیق و لعل گر چه رواق‌ها همه از سنگ مرمر است جایی که شهر قم حرم آل فاطمه‌ست تولیّتش به عهده او تا به محشر است عطر مزار گم‌شده را پخش می‌کند قبری که عکس واضحی از قبر مادر است او خواهر امام رضا نه که عشق اوست اصلاً بگو که دار و ندار برادر است از اشتیاق آمدنش سمت شهر طوس فهمیده‌ام امام رضا جان خواهر است مثل برادرش شده یعنی که پلک‌هاش زخمی ز فرط گریه بر آقای بی‌سر است با گریه خو گرفته کنارش دو چشم ما جایی که اشک دیده او روضه‌پرور است خیلی شبیه حال رباب است حال او از بس به یاد خشکی لب‌های اصغر است زهر جفا چه‌ها که نکرده‌ست با دلش در این دقایقی که نفس‌های آخر است هرچند داغ دیده و هجران کشیده باز شکر خدا که روی سرش دست معجر است یک لحظه رو به جانب گودال کن ببین زینب هنوز خیره به رگ‌های حنجر است شلّاق و کعب نیزه و سیلی به یک طرف زخم زبان شمر ز هر چیز بدتر است t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
کنار کوه صفا هم دلش صفا نگرفت کسی که زیر لوای حسین جا نگرفت اگر چه سنگ‌دلی خوب نیست بد هم نیست که خاک با همه نرمی‌اش جلا نگرفت صداش کن که حسین عاشق صدازدن است به این دلیل همان ابتدا دعا نگرفت شکایتی مکن از طرز دست‌گیری او همین بس است ز لطفش مچ تو را نگرفت به خود ببال اگر صید دام او شده‌ای که تیر غمزه چشمش ره خطا نگرفت شود به دم‌زدن از غیر حضرتش محکوم کسی که بر در این آستانه پا نگرفت هزار سال کند عمر باز ناکام است کسی که رخصت رفتن به کربلا نگرفت بدون نسخه‌نویسی تربت اعلاش مریض هیچ کسی در جهان شفا نگرفت از آن غروب که او سر گذاشت بر سر نی به جز به گوشه غم هیچ نی نوا نگرفت به یاد طشت طلا بود و داستان سرش که عمداً از کرمش سائلش طلا نگرفت t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
لب صیّاد من جز ذکر یاحیدر نمی‌گیرد هوایی جز هوای عشق او در سر نمی‌گیرد من آن مستم که حتّی از خماری گر بمیرد هم ز دست هیچ‌کس غیر از علی ساغر نمی‌گیرد شدم حکّاک تا ناد علی بر سنگ بنویسم که انگشتر به خود نقشی از این خوش‌تر نمی‌گیرد اگر میلیاردها نوکر بگیرد دور حیدر را یکیشان تاج و تخت از حضرت قنبر نمی‌گیرد چگونه عاشق و دل‌بسته شاه نجف باشد؟ کسی که شیر پاک از دامن مادر نمی‌گیرد غدیر این راز را افشا نموده جز امیر ما کسی جای نبی را بر سر منبر نمی‌گیرد محبّش نوش خواهد کرد از کوثر زمانی که به جز زقّوم از دست علی کافر نمی‌گیرد حکایت همچنان باقی‌ست امّا غافل از این‌که فضیلت‌های عبدش جا به صد دفتر نمی‌گیرد سگ اهلی این خانه شود گر سنگ باران هم دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
مژده دادند ، مسيحاي مسيحا آمد عشق در خانه ي ارباب به دنيا آمد صوت تكبير ملائك دوجهان را پُركرد نكــند روي زمين حَــيّ تعاليٰ آمد در شب جلوه نمايي عليّ بن حُسين حالِ لبهاي من از ذكر علي ، جا آمد آنچنان مثل محمّد شده كه ميگويند شأن نازل شدن سوره ي طاها آمد با تماشاي علّو درجاتش،از عرش ---اسم زيباش به دنبالِ مُســمّا آمد پي توصيف خمِ گيسوي او نستعليق پي تعريف قدش ، خطّ مُعلّيٰ آمد ذوالفقارِ اَسدُالله به وجد آمد و گفت: كسيت اين شير كه با هيبت مولا آمد؟ پيش از آمدن عاشــق كنعاني او زائرِ بيــدلش از وادي سينا آمد مثل عيسي كه به پاي علي اكبر افتاد مريم از عرش به پابوسي ليلا آمد گفت"يافاطمه"عبّاس از اوّل امّا اين پسر با دَمِ "يازينبِ كُـبريٰ"آمد بعد بوسيدن او مرتبه اش بالا رفت حــاملِ عـرش كه از عالم بالا آمد تاكه تكميل شود شادي فرزندانش به مبارك بادش ، حضرت زهرا آمد نه فقط مثل محمّد شده و عين علي مُجتبايي ست كه در هيأت سقّا آمد بُخل ورزيدن او را احدي ديد ؟ نديد هرچه در محضر او دستِ تقاضا آمد از سه درياي كرم فيض فراوان بُرده كه به ياد از كرمش وسعت دريا آمد دانش آموخته ي فاتح جنگ جمل است وقت پيكار اگر اين قـدر توانا آمد هي به مركب زد و ديدند كه جبريل امين لافــتي گفت و علي از پيِ اِلّا آمد مردها شيونشان مثل زنان گشت بلند نوه ي شير چو در عرصه ي هيجا آمد زد به لشگر،نَه بگو رفت سوي گندم زار داس برداشت چو دهقان پيِ سرها آمد همه يادِ اُحُد و بدر و حُنين افتادند با بلايي كه سـرِ لشگرِ اعدا آمد ورق واقعه برگشت كه ناگاه به گوش ناله ي يا ابتا از دل صحرا آمد ازاباالفضل بپرسيد كه با ضرب عمود چه بلايي سر آن صورت زيبا آمد به گواهي مقاتل جگر مارا سوخت داغِ سختي كه سراغ دلِ بـابـا آمد بسكه پيچيد به هم پيكر ارباً ارباش پدرش در صَــدَدِ حلّ مُـعمّـا آمد آه از آن وقت كه از كربـبلا جمعش كرد پير شد پير ! ولي بين عبا جمعش كرد t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi