#امام_حسین
#مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
اگر چه فاصله ها تا حریم و حائر توست
دل شکسته ما تا ابد مجاور توست
فقط نه قلب جهان بی قرار کرببلاست
بهشت هم همه ی جمعه ها مسافر توست
بهشت قیمت این عشق اسمانی نیست
بهشت باغچه ای زیر پای زائر توست
بهشت و حور و قصورش برای زاهد ها
تمام تاب و تب من فقط به خاطر توست
به سجده های بلند شب تهجّد نیست
شرار عشق که در خلسه های شاعر توست
به هیچ خلعت دنیا عوض نخواهد کرد
عبای نور که بر شانه های ذاکر توست
تو ابروی خدایی که در دم رفتن
خدا"رضأ به رضائك" كلام اخر توست
#حسن_کردی
@jannatolmahdi
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
به درگه احدی خم نمی کنم سر را
مگر به جز تو که داری هوای نوکر را
رسد به هرچه که خیراست بی برو برگرد
هرآنکه بر کرم تو سپرد باور را
تو دست خیر خدایی برای جملهٔ خلق
کشانده تا به حرم رحمت تو کافر را
معرفم به همه ، پای ثابت روضه
نوشته اند کنار حرم ، کبوتر را
هوای صحن دلم حال روضه می گیرد
رسید پنجه گرفت از سه ساله زیور را
برای آنکه نگاهش همیشه بود ،حسین
چه مشکل است ببیند حسین بی سر را
نوشتن از عطشت صفحه مرا سوزاند
حرارت لب تو خشک کرده جوهر را
#حامد_آقایی
@jannatolmahdi
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
زائری دیدم که دارد چشمِ تر میآورد
یک نفر هم نذر پاهای تو سر میآورد
کفتری دیدم که از بالابلندِ گنبدت
نذر چوبِ جاروی صحن تو پر میآورد
مادری دیدم؛ شب جمعه؛ که با قدی کمان
بین صحن تو زبانِ نوحهگر میآورد
خواب ، چشمم را که میبندم به پابوسی تو
میبرد روح مرا ؛ وقتِ سحر میآورد
من یقین دارم نسیمی که به پرچم میخورد
از دلِ تنگم برای تو خبر میآورد
رو به صحنت سجده کردم ؛ مُهرِ تربت خیس شد
بوی خاک کربلا هم گریه در میآورد
دَلوِ چشمم از تهِ چاهی که در آن اشک نیست
با طنابِ روضهات خونِ جگر میآورد
نسل اندر نسل نوکرزاده ؛ مجنون زادهایم
میرود دیوانهای ؛ دیوانهتر میآورد
شاد خواهد شد؛ چرا که سینهزن آورده است
از تبارِ نوکران هر کس پسر میآورد
زائرم؛ حتی پس از مرگم؛ چرا که در حرم ...
باد ، از خاکم غباری مختصر میآورد
#رضا_قاسمی
@jannatolmahdi
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شش دانگ قلب من شده وقف شما فقط
از کودکی به نوکری ات مبتلا فقط
با ذره پروری خودت موج می زند
در روضه ها خِیلِ عظیم گدا فقط
باران گرفت دیده ی من کُنجِ هیئتت
این اشک می دهد دل من را جلا فقط
دنیا و آخرت به خدا میخری حسین
از بینِ خَلق، سینه زنت را جدا فقط
با لطف خود دعای دلم مستجاب کن
عمریست گشته مُلتَمِسِ این دعا فقط
شرطِ بقا و رمزِ حیاتم یک آرزو
چشم انتظاریِ حرمِ کربلا فقط
#محسن_زعفرانیه
@jannatolmahdi
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
دوای درد عالم یا حسین است
شفای روح آدم یا حسین است
به لوح آفرینش با خط نور
نوشته اسم اعظم یا حسین است
اگر باشد تمام عمر یکدم
همان یکدم مرا، دم یا حسین است
اگر بر مرده جان بخشد عجب نیست
دم عیسی بن مریم یا حسین است
پس از ذکر خداوند تعالی
ز هر ذکری مقدّم یا حسین است
نجات اهل محشر، روز محشر
خموشی جهنم یا حسین است
به یاد آن لب عطشان هماره
صدای آب زمزم یا حسین است
نوار قلب کل سینهزنها
نفسهای محرّم یا حسین است
درون سینه آهم یا ابالفضل
به صورت نقش اشکم یا حسین است
نسیم نینوا، پیک شهادت
صدای کربلا هم یا حسین است
کتاب "نخل میثم" را بخوانید
تمام نخل میثم یا حسین است
#استاد_غلامرضا_سازگار
@jannatolmahdi
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
روی جسمَش نیزه وتیر و سِنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
#علی_اصغر_یزدی
@jannatolmahdi
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
سلامِ رو به ضریحم؛ جواب میخواهم
جواب، از لبِ عالیجناب میخواهم
سراب، آمده سیراب، از حرم برود
چقدر، تشنهام از تشنه آب میخواهم
پُر است، از بتِ طاغوت، کعبهی دل من
به دستِ بتشکنت انقلاب میخواهم
اگر چه بیادبم، از خجالت آبم کن
غرورِ کوهِ یخم؛ آفتاب میخواهم
به سمتِ دستِ کریمت قنوت میگیرم
دعایم و نفسی مستجاب میخواهم
تمامِ نوکریام "قُربة اِلیالعشق" است
که گفته است، که از تو ثواب میخواهم ؟!
سرِ دوراهِ بهشت و زیارتِ حرمت
من اختیار، در این انتخاب میخواهم
#رضا_قاسمی
@jannatolmahdi
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
گندم ری ثمنت شد، بابی انت و امی
غرق خون کل تنت شد، بابی انت وامی
تو نفس می زدی اما، بین دشمن چه جدالی
بر سر پیرهنت شد، بابی انت وامی
وای از آن واعطشا گفتن تو، قاتلِ جانم...
ناله ی دلشکنت شد، بابی انت و امی
بر لبت ذکر مناجات و دعا بود ولی حیف
نیمه کاره سخنت شد، بابی انت وامی
جلوی چشم همان خواهر دلداده ات آقا
قطعه قطعه بدنت شد، بابی انت و امی
مادرت آمد و با قامت خم در دل صحرا
اولین سینه زنت شد، بابی انت و امی
پیکرت ماند غریبانه روی خاک و در آخر
بوریایی کفنت شد، بابی انت و امی
#محمدجواد_شیرازی
@jannatolmahdi
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
روی جسمَش نیزه وتیر و سِنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
#علی_اصغر_یزدی
@jannatolmahdi
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
در قتلگاه چشم تو سمت خیام بود
دعوا برای غارت رأس امام بود
ای کاش مانده بود لباسی که داشتی
شاید برای مادر تو التیام بود
می گفت شمر بعد علی اصغرش حسین
دیگر توان نداشت و کارش تمام بود
آقا ببخش ،زینب اگر دیر آمده
در قتلگاه دور و برت ازدحام بود
فرمود تا امام علیکن بالفرار
بهر مخدرات فرار التزام بود
عدل علی به کینه ی این قوم علتی ست
این قوم پست در صدد انتقام بود
رأسی که چوب خورد به دندان وبرلبش
آیه به آیه صوت رسایش پیام بود
گیسوی او به قامت نی ناله می سرود
بر اهلبیت سایه ی او مستدام بود
#علی_اصغر_یزدی
@jannatolmahdi
#شب_سوم_محرم
#مناجات_امام_حسین
از جهان گر چه به جز غصه ندیدیم حسین
غم و اندوه شما باز خریدیم حسین
شیوه ی چشم شما بود به دل آتش زد
چقدر از غم تان داغ کشیدیم حسین
آتش عشق تو تا روز ازل شعله کشید
ما چنان دانه ی اسپند پریدیم حسین
تو قتیل العبراتی، تو حسین اشکی
ما هم عمری است به پای تو شهیدیم حسین
قصد، پروانه شدن بود که بر سینه زدیم
پیله ی عشق تو در سینه تنیدیم حسین
**
قامت افراخته بودیم چنان سرو ولی
دخترت را چو بدیدیم خمیدیم حسین
ما به دنبال تو با پای پر از آبله اش
در پی قافله ی روضه دویدیم حسین
آنقدر خار به پاهای من و عمه رسید
تا به این منزل ویرانه رسیدیم حسین
#امیر_عظیمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi