eitaa logo
اشعار مذهبی
765 دنبال‌کننده
61 عکس
4 ویدیو
3 فایل
آدرس در تلگرام https://t.me/janatmahdi آدرس در واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GNrNYw6uBbEFeBunVJoiXM آدرس در ایتا https://eitaa.com/jannatolmahdi آدرس در سروش http://sapp.ir/jannatolmahdi آدرس سایت اینترنتی Www.janatmahdi.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
علم افراشتۀ قلۀ دنیا عباس قمرهاشمی عالم بالا عباس اولین گل پسر ام بنین و حیدر سومین شیر نر حضرت زهرا عباس وارث هیبت مولا همۀ عشق حسین دانش آموز حسن حضرت سقا عباس صاحب پرچم فرماندهی عاشورا پارکاب قدم زینب کبری عباس ای عموی علی اکبر٬پدر تشنۀ مشک ای لبت آب بقا صاحب دریا عباس بانفسهای تو هر مرده دلی زنده شود ای دم تو دم صد حضرت عیسی عباس با ادب هست هر آنکس به شما منتصب است روز میلاد تو میلاد خدای ادب است متولد شدی و ام بنین دلشاد است روز میلاد تو هر سینه علی آباد است ساقی کرببلا هستی و با آمدنت کاسۀ خالی هر دلشده ای پر باده ست چه کسی گفته حلال است شراب این غلط است خوردن می فقط از دست شما آزاد است روز میلاد تو حیدر بخودش گفت علی بازوان پسرت سخت تر از فولاد است بوسه زد دست خدا دست تو را آقا یا بوسه زد برلب شیرین شدهٔ آقا دست؟ نام زیبای تو هر ذائقه را شیرین کرد عاشق روی تو فرهاد تر از فرهاد است به علی حیدر کرار شدن می آید به تو عباس علمدار شدن می آید عالم از عشق تو بی تاب شود حق دارد ماه از نور تو بی خواب شود حق دارد سالی یک دوره اگر درس ادب داشتنت در تمامی جهان باب شود حق دارد دری از صحن تو باز است سوی صحن حسین درِ صحنت اولوالالباب شود حق دارد باادب هستی و باغیرتی و آقا پس چون تویی ساقی ارباب شود حق دارد پسر شیر خدا ای گهر ام بنین خاک پای تو زرِ ناب شود حق دارد پدر مشک تویی آب بفرمان تو است پس ضریح تو پر از آب شود حق دارد تو جگردارترین زادۀ حیدر هستی مثل ارباب به زینب تو برادر هستی تو ابوفاضلی و دلبری ات بی همتاست تو اباالفضلی و ویرانگری ات بی همتاست جنگ صفین شد و عالم و آدم دیدند نحوۀ سرزدن حیدری ات بی همتاست با غضب کردن تو مالک اشتر ترسید بعدفهمید که جنگاوری ات بی همتاست نوجوان بودی و پرچم به سرِ دوش تو بود همه دیدند که سرلشگری ات بی همتاست آفرین ام بنین چه پسری پرورده به خدا تربیت مادری ات بی همتاست عبد صالح شدنت بنده اللهم کرد یااباالفضل خداباوری ات بی همتاست گرهی بسته ندارد به تو دلبسته شده خوش بحال دل آنکه به تو وابسته شده کربلا رفتی و ماه از برت افتاد زمین اشکها از سر چشم ترت افتاد زمین به فدای سرو دستت که علی می بوسید ناگهان بازوی آب آورت افتاد زمین تیری آمد وسط هلهله ها خورد به مشک شیشه عمر علی اصغرت افتاد زمین خبر آمد به سوی اهل حرم وای عمو بازمین خوردن تو خواهرت افتاد زمین کاش این قصه غم خاتمه اش اینجا بود از سر نیزه عزیزم سرت افتاد زمین در مدینه خبر پرچم سقا پیچید بی هوا ام بنین مادرت افتاد زمین ای عموجانِ حرم، باز به من احسان کن یک شب جمعه مرا کرببلا مهمان کن @jannatolmahdi
عمری برای داغ زهرا گریه کردی هر نیمه‌شب هم‌پای مولا گریه کردی درپای تو خاک بقیع از اشک گل شد وقتی که گفتی «واحسینا» گریه کردی اول برای زینب و داغ حسینش بعدش برای دست سقا گریه کردی یکبار دیدی که رباب از حال رفته صدبار مثل موج دریا گریه کردی دیدی رقیه نیست جای او سکینه هربارکه می‌گفت بابا گریه کردی خوب است که شام غریبان را ندیدی با روضه‌های خار صحرا گریه کردی حرف سه شعبه آمد و ازحال رفتی دیدی کسی می‌افتد از پا گریه کردی گرم عزای بچه‌های خود نبودی با گریه‌های زینب اما گریه کردی تشت طلا و خیزران را که ندیدی ابری شدی با حرف زن‌ها گریه کردی حرف کنیز آمد، سکینه زود تب کرد لطمه زدی هی صورتت را گریه کردی بی بی  نبودی موی دختر بچه‌ها سوخت قد تمام سینه‌زن‌ها گریه کردی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
هر که از قافله یار جدا می‌گردد عاقبت اهل دو رنگی و ریا می‌گردد گره اهل ولا کور اگر باشد هم با نگاه علی و فاطمه وا می‌گردد عبد آلوده نفس هم بکشد پیش علی پاک‌تر از همه آینه‌ها می‌گردد هر کسی روبروی نام علی سر خم کرد در قنوت سحر فاطمه جا می‌گردد هر کسی مست علی نیست بداند این را تا خود حشر گرفتار بلا می‌گردد هر کسی قطره‌ای از جام ولایت بچشد علوی می‌شود و از عرفا می‌گردد ترک خانه کعبه به دو عالم فهماند دل که بشکست فقط جای خدا می‌گردد t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
درد دارم ای پدر در قسمت پا بیش‌تر چون اثر کرده به پایم خار صحرا بیش‌تر گر چه گل انداخته رویم ز سیلی‌ها ولی بر تنم انداخته شلاق‌ها جا بیش‌تر بارها از ناقه‌ها افتاده‌ام با سر ولی قامت من ای پدر شد از کمر تا بیش‌تر دست بر پهلویم و از دیده می‌ریزم سرشک روزها خیلی کم اما نیمه‌شب‌ها بیش‌تر تا نیندازد سرت را از سر نیزه زمین ما قسم دادیم خولی را به زهرا بیش‌تر از سر بغضی قدیمی بر سر ما سنگ رفت از تو کینه داشتند اما ز مولا بیش‌تر این که چشمش را عمو بالای نیزه بسته بود ای پدر هستیم فکر این معما بیش‌تر گر چه بوسیدند رویت را تمام سنگ‌ها دوست دارم که ببوسم من لبت را بیش‌تر بعضی اوقات ای پدر جان جای کل کاروان می‌زدند این بی‌حیاها عمه‌ام را بیش‌تر تو کنار قتلگاه عمو کنار علقمه آرزو دارم بمیرم من همین‌جا بیش‌تر  t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi