#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
نفسی تازه شد از عطر خدایی آری
شد عطا باز به ما فیض گدایی آری
شد نصیب دل غمدیده صفایی آری
شد غزلخوان همه عالم به نوایی آری
شعر ، الهام ز سر چشمه ی سرمد دارد
تا که بر دل همه دم نور محمد دارد
باز ماه رجب از نور منور گشته
به شمیم قدم دوست معطر گشته
چشم در راه نبی دیده ی حیدر گشته
گو خدیجه ، که عزیز تو پیمبر گشته
شد پیمبر به همه آنکه خدای کرم است
شد پدر بر همه آنکس که یتیم حرم است
آمد از غار پیمبر نفسش قرآن شد
قبله ی کعبه شد و بر تن کعبه جان شد
جان جانان شد و جانش به ره جانان شد
بعد از آن عشق به احمد محک ایمان شد
اولین مرد علی بود مسلمانش شد
و خدیجه که زن اول میدانش شد
شب مبعث شده احوال خوشی دارم من
همچو مجنون پی هر کوچه و بازارم من
گاه مجنون شده ی احمد مختارم من
گاه در تاب و تب حیدر کرارم من
فاش گویم که به دل هست دو صد شور و شعف
می پرد مرغ دل از مکه به ایوان نجف
گرچه امشب همه جا نور خدای ازلی ست
گرچه احمد همه آیات خداوند جلیست
نکته ای هست که در گفتن آن شکی نیست
نمک سفره احمد همه دم نام علیست
همه جا یار نبی حضرت حیدر بوده
و علی بود که دلدار پیمبر بوده
و علی بود که در جای پیمبر خوابید
و علی بود که جز روی خدا هیچ ندید
و علی بود که دل از همه ی خلق برید
و علی بود که انگشتریش را بخشید
نیست بالای دو دستان علی دیگر دست
مدح حیدر چه کنم تا که خدا مداح است
مدح حیدر بشنو روی خدا دارد او
فاطمه محور اصحاب کسا دارد او
چو حسن شیر جمل شاه عطا دارد او
چو حسین پادشه کرببلا دارد او
زینبی مردتر از از هر چه پسر دارد او
شیر مردی چو ابوالفضل قمر دارد او
#ناصر_شهریاری
@jannatolmahdi
#شب_یلدا
#امام_زمان
#مناجات_امام_زمان
دو دیده از غم نادیدن تو دریا بود
تویی که ماه رخت مقتدای شبها بود
کجا قدم زده بودی کجا گذر کردی
که دیدن مه رویت مرا تمنا بود
میان سلسله ی عاشقانتان دیدم
پر از تبار زلیخا و قوم لیلا بود
به سردی شب چله دل سیاه مرا
فقط شراره ی عشق رخ تو گرما بود
به صبح سرد زمستان دل بهاری تو
همیشه دل به خیالت پر از تماشا بود
شبی که با تو نشستم به کنج خلوت خویش
به از هزار نشستن به شام یلدا بود
خدا کند که بگویی به صبح روز جزا
که این غلام سیه رو ، غلام زهرا بود
#ناصر_شهریاری
@jannatolmahdi
ز بوی زلف تو یک عمر مست و مدهوشم
ز چشم خویش ز داغت همیشه میجوشم
اگر چه نیست نصیب دو دیدهام رویت
ولی خیال جمال تو میبرد هوشم
منی که سوخته این سینهام ز سوز فراق
بیا و لحظه آخر مکن فراموشم
نبین که غرق سکوتم در این دو روزه عمر
پر از نوا و فغانم اگر که خاموشم
بیا و بر سر بازار و این گدا بنواز
که نقد جان به هوای نگاهت بفروشم
به شوق روز وصال تو یوسف زهرا
به نام نامی یابنالحسن به چاووشم
بیا و این شب جمعه ببر حرم جانا
که در هوای طواف حریم ششگوشم
چو نی نوای غم نینوا به سینه توست
شبیهتان ز غم جدّتان سیهپوشم
خدا گواست که آبی اگر که بردارم
بدون یاد لبش قطرهای نمینوشم
#ناصر_شهریاری
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi