💚آیت الله بهجت در اواخر عمر شعری زمزمه می کردند که به شرح زیر است:
با كدام آبرويی روز شمارش باشيم؟
عصرها منتظر صبح بهارش باشيم؟
سال ها منتظر سيصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبوديم كه يارش باشيم...
گيرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد
مركبی نيست كه راهی ديارش باشيم
سال ها در پی كار دل ما افتاده
يادمان رفت كمی در پی كارش باشيم
ما چرا؟ خوبترين ها به فدای قدمش
حيف او نيست كه ما ميثم دارش باشيم؟
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهيد
به گمانم كه بنا نيست كنارش باشيم...
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه
یوسف چرا به گوشه ی کنعان نمی رسد
این هجر، این عذاب به پایان نمی رسد
خشکم زده، ترک ترکم، تشنه ام، چرا
بارانِ رحمتی به بیابان نمی رسد
راهی شدم ز شهر و دیاری که داشتم
چشم ترم به حضرت باران نمی رسد
آه ای برادرم سر و سامانِ من تویی
این خواهرِ تو به سر و سامان نمی رسد
هم نیست قسمتم برسم محضرت رضا
هم بر لبِ ترک زده ام جان نمی رسد
در بینِ بسترم، نفسم با تو می زند
جانانِ من، به این دلِ ویران نمی رسد؟
قسمت نبود پیش تو باشم عزیز من
کارم دگر به دارو و درمان نمی رسد
آنقدرْ ناخوشم که در این لحظه های تلخ
دستم به سمتِ زلفِ پریشان نمی رسد
گرچه برادرانِ مرا سر بریده اند
آهم به آهِ زینبِ نالان نمی رسد
زینب دلش گرفت و صدا زد، خدای من
یک تن به دادِ این لب عطشان نمی رسد؟
شکرخدا نه نیزه، نه شمشیر خورده ای
نه از کمان حرمله ها تیر خورده ای
رضا باقریان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه_مدح
#دهه_کرامت
امام کل گنبدهاست گر تَحْتُ الْحَنَک دارد
که در پشت سرش معصومه فوجی از ملک دارد
جهان را می کند روشن ولی با نور این گنبد
یقین دارم به نور افشانی اش خورشید شک دارد
جهان کوچکی دارد ولی از هر نظر کامل
که زیر گنبدش هم چرخ دارد هم فلک دارد
کسی که مبدأ میل جهان را می دهد تغییر
برای طعم این تغییر،دریایی نمک دارد
اگر که این همه گلدسته دارد معنی اش این است
به زُوّار گرفتارش فقط قصد کمک دارد
حریمش عُشِّ آل الله گشت و هرکه او را خواند
یقینا روی لب یا لَیْتَنا کُنّا مَعَک دارد
کریمه،عالمه،یا ساجده یعنی که این خانم
فقط با چارده معصوم فصل مشترک دارد
یکی با دیدن گنبد یکی با بوسه بر مرقد
برای زائرانش نسخه های تک به تک دارد
منم در زیر پای زائرانش خسته و بی تاب
اگر دیدی که سنگی در حرم قدری تَرَک دارد
#مهدی_رحیمی_زمستان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
ما را خدای حضرت معصومه
خوانده گدای حضرت معصومه
انگار روی عرش خدا هستیم
زیر لوای حضرت معصومه
قم شورهزار بود و گلستان شد
از خاک پای حضرت معصومه
عمری به او "کریمه" لقب دادهست
جود و سخای حضرت معصومه
وا میکند هزارگره، دستِ
مشکلگشای حضرت معصومه
در زندگی غریب نشد هرکس
شد آشنای حضرت معصومه
معصومهی امامرضا بانوست
مولا، رضای حضرت معصومه
مثل حریم شاه خراسان است
صحنوسرای حضرت معصوم
در این حریم ذکر ملائک چیست؟
مدحوثنای حضرت معصومه
" مَن زارَها بِقُم فَلَهُالجَنَّه "
این شد بهای حضرت معصومه
در این حرم طلا شده مسهامان
با کیمیای حضرت معصومه
شبهای جمعه زائر اربابیم
در کربلای حضرت معصومه
درمان دردهای دوعالم شد
دارالشفای حضرت معصومه
شکر خدا ضریح دلم بودهست
یکعمر جای حضرت معصومه
ناقابل است هدیهی من، اما؛
جانم فدای حضرت معصومه
تعجیل در ظهور امام ماست
تنها دعای حضرت معصومه
#مجتبی_خرسندی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح_ولادت
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
مهمان درگاهت شدم با اينكه میدانم
اين خانه جای هر گدای لاابالی نيست
مانند شمعی میدرخشی بين زائرها
دور ضريحت هرگز از پروانه خالی نيست
باران لطف و رحمتت يکريز میبارد
در هيچ فصلی اين حوالی خشکسالی نيست
حاجت روا از قم به تهران باز میگردم؟
بعد از زيارت ديگر اين جمله سؤالی نیست
خواهش فراوان است در این دل، ولی بانو
جز دوری و دلتنگیِ مشهد، ملالی نيست
#نفیسه_سادات_موسوی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد
نزدیک میشوم به تو، چیزی نمانده است
قلبم از اشتیاق زیارت بایستد
بانو سلام! کاش زمان با همین سلام
در آستانهٔ در ساعت بایستد
و گردش نگاه تو در بین زائران
روی من ـ این فتاده به لکنت ـ بایستد
تا فارغ از تمام جهان روح خستهام
در محضر شما دو سه رکعت بایستد
بانو اجازه هست که بار گناه من
در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟
در این حرم هزار هزار آیهٔ عذاب
هم وزن با یک آیهٔ رحمت بایستد
باید قنوت حاجت بیانتهای ما
زیر رواقهای کرامت بایستد
شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید
طاقت نداشت تا به قیامت بایستد
آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است
در روز حشر هم به شفاعت بایستد
تو خواهر امام غریبی و این غزل
با بیتهاش در صف بیعت بایستد
من واژه واژه عطر تو را پخش میکنم
حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد...
#هادی_جانفدا
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
«خونینشهر آزادشد»
عاقبت بهسرآمد انتظار خونینشهر
شد لوای حق بر پا در دیار خونینشهر
ای منادی معنا، مژده ده شهیدان را
گشت امت طاها رهسپار خونینشهر
از حماسة امت وز تجلی وحدت
بازگشت امنیت بر جوار خونینشهر
رزم لشکر توحید آفرید بس امید
وه که جاودان گردید اعتبار خونینشهر
بانگ زد جنود الله «لا اله الا الله»
دست غیبی الله شد حصار خونینشهر
خصم دون به دام افتاد، گو که معجزه رخ داد
زین ظفر مبارک باد افتخار خونینشهر
حبّذا دیار یار هست خالی از اغیار
عشق و همت و ایثار گشت یار خونینشهر
از دل این ندا خیزد شکر باد بر ایزد
کاشک شوق میریزد پاسدار خونینشهر
قلب خصم محزون شد، باغ عشق گلگون شد
آبیاری از خون شد لالهزار خونینشهر
ای سپاه جانبرکف، وی قوای مستضعف
برکشید محکم صف در کنار خونینشهر
راه عاشقی پویید، ذکر «یا حسین» گویید
تا غبار غم شویید از عذار خونینشهر
پایدار خواهد شد، استوار خواهد شد
برقرار خواهد شد اقتدار خونینشهر
هان «کلامیا» اصلاً بی وضو مرو آنجا
تربت است سر تا پا رهگذار خونینشهر
مأخذ:انقلاب خمینی
تاریخ انتشار:۱۳۶۰
#استاد_کلامی_زنجانی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا
روسیاهم بی پناهم آه اینجا رو زدم
نام زیبای تو را من جار از هر سو زدم
ساعت ه هشت این دلم در ساحت سبز حرم
...پرسه می زد که میان صحن تو زانو زدم
عطر زیبای حرم تا بر مشام من رسید
طعنه بر عطر گلاب و عنبر و شب بو زدم
صاحب عالم ولیّ نعمت مایی رضا ع
خوب می دانی چرا من ناله ی "اشکوا.."زدم
هوهوی نقاره خانه از حرم دل می برد
تاشنیدم مست گشتم نغمه ی "یاهو" زدم
تا برادر دست ما گیرد به حق خواهرش
حرف از لطف "کریمه" حرف از "بانو"زدم
خواب دیدم مثل خدّام حرم در بین صحن
"آمدم ای شاه"را هِی خواندم و جارو زدم
حاجت من هم ضمانت شد همین که لحظه ای
رو به سلطان خراسان "ضامن آهو"زدم
می رسد لطف تو آقاجان به این زائر زیااااد
تا که وارد می شود از گوشه ی "باب الجواد"
اسماعیل شبرنگ
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا
بس که در صحن و سرایت لطف و احسان ریخته
پای ایوان تو دل های پریشان ریخته
کاسه زائر همیشه پر شده در این حرم
گاه پنهان ریخته گاهی نمایان ریخته
مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار
پای هر گلدسته تو صد گلستان ریخته
پنجره فولاد تو از بس شفا داده است که
زیر پای زائرت انگار درمان ریخته
مرده را هم زنده خواهد کرد خاک کوی تو
این چه اکسیری ست در خاک خراسان ریخته؟
میوزد عطر مدینه در حریمت، سال هاست...
روی لب های حرم ذکر حسن جان ریخته
باز هم اسم مدینه آمد و حس می کنم
از نگاه زائرانت باز باران ریخته
محمدجواد خراشادی زاده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا
#دهه_کرامت
پرچمِ تو کلِّ دنیا را مسخّر می کند
نامِ زیبایت دهانم را معّطر می کند
عشقِ تو مانند خورشیدی ست،می تابد به من
ذرّه ای از مهر تو دنیا منّور می کند
مانده ام مشهد بخوانم یا بهشتِ اهلِ دل؟
حال و روزِ این حوالی خستگی در می کند
گنبد و صحن وسرا،ایوان طلا با جلوه ای
آخرش قلبِ تمام شیعیان زر می کند
«صحنِ گوهرشاد»با آن حس و حالِ معنوی
مرده را جان داده و جایش مطهّر می کند
ای بقربانِ تمامِ زایرانت یا رضــــا
مَحرمت گشتن وجودم را کبوتر می کند
می پرم هر شب به قصد ِ یک طوافِ عاشقی
حس و حالم را همین پرواز بهتر می کند
من نبودم لایقِ درگاهِ تو سلطانِ عشق
مادرت با یک نگاهش شورِ محشر می کند
آخرش مثلِ غلامانت شدم شکرِ خدا
رأفتِ تو هر کسی را مثلِ نوکر می کند
محسن راحت حق
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا
دست در انگور بردی رنگ مشهد سرخ شد
بعد از آن خورشید هر صبحی که سر زد سرخ شد
گشت جدش رو سپید آن جا که با یک خوشه زهر
هشتمین پیغمبر آل محمد سرخ شد
مثل جدّش منتقم می خواست پس با این دلیل
تا همیشه پرچم بالای گنبد سرخ شد
مثل زهرا مادرش در اتفاق کوچه ها
رنگ رفتن شد کبود و رنگ آمد سرخ شد
در میان کوچه ها دستار بر سر زرد شد
دست بر در زد به سرعت چهره ی در زرد شد
زهر از بس که قوی بود و امام از بس لطیف
زهر چون رد شد همه دیدند حنجر زرد شد
در غلاف و در مصاف، این گشت روضه، هرکجا؛
راویان گفتند حنجر، روی خنجر زرد شد
سرخ بود و زرد بود و مرد کم کم شد کبود
گفت یا زهرا رضا و بعد از آن دم شد کبود
با نبی و با حسن با یاعلی موسی الرضا
پیش غم های صفر ماه محرم شد کبود
گوییا رنگین کمانی می رود زیرا به زهر؛
هم سپید و سرخ و زرد این مرد شد هم شد کبود
از خراسان روضه خیلی دور شد یابن الشبیب
زهر وقتی قاطی انگور شد یابن الشبیب
اشک در چشمان آقا حلقه زد آنجا که گفت
حال و روز جدِّ ما ناجور شد یابن الشبیب
در هجوم تیر ها و نیزه ها گم شد تنش
در میان سنگ ها محصور شد یابن الشبیب
در میان علقمه عباس از بس تیر خورد
پیکرش چون کندوی زنبور شد یابن الشبیب
حرف حرفِ جنگ بود اما پس از عباس ما
حرف دشمن نیز حرف زور شد یابن الشبیب
آه زجرآورترین جای سفر آنجاست که
زجر، شب بر جستجو مٲمور شد یابن الشبیب
عمه هرجایی به دشمن رو نمی زد پیش زجر؛
در بیابان عاقبت مجبور شد یابن الشبیب
مهدی رحیمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
بسم الله الرحمن الرحیم
گناه
نباید گفت در پرورندهی آدم گناهی نیست
که در دیوان عالم "بیگناهی" کم گناهی نیست
خداوندا تو شاهد باش تنها اشتباه ما
دل از دنیا بریدن بوده که آن هم گناهی نیست
اگرچه شادی از دنیا نصیب ما نشد، اما
خوشا آنها که در دلهایشان جز غم گناهی نیست
بهغیر از اینکه "حتما حکمتی دارد" چهباید گفت؟
که در پروندهی خود هرچه میگردم گناهی نیست
خدا با نام او یک سوره نازل کرده در قرآن
که ثابت میکند بر عهدهی مریم گناهی نیست
من از غفران او یکلحظه هم غافل نخواهم شد
که غیر از "ناامیدی" در همه عالم گناهی نیست.
#مجتبی_خرسندی
#نقطهضعف
#چاپ_سوم
#مجموعه_غزل_عاشقانه
سفارش کتاب از صفحه مجازی انتشارات امتیاز؛
https://emtiazpub.ir/product/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%BA%D8%B2%D9%84-%D9%86%D9%82%D8%B7%D9%87-%D8%B6%D8%B9%D9%81/
مجتبی خرسندی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
من به راهي ميروم كانجا قدم نامحرم است
از مقامي حرف ميگويم كه دم نامحرم است
خوشدلم گر ديدة من شد سفيد از انتظار
كز پي ديدار جانان، ديده هم نامحرم است
با خيال او، نگنجد ياد خوبان در دلم
هركجا سلطان كند خلوت، حَشم نامحرم است
اي اسير عشق! طعن بيغمي بر من مزن
خلوتي دارم به ياد او كه غم نامحرم است
ما اگر مكتوب ننوشتيم عيب ما مكن
در ميان راز مشتاقان قلم نامحرم است
منزل تردامنان نبود حريم كوي عشق
هر كه نبود پاكدامن در حرم نامحرم است
فيضي! از بزم نشاط ما حريفان غافلاند
هركجا ما جام ميگيريم، جم نامحرم است
فیضی دکنی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
هر که رو انداخت، خاطرجمع، زائر میشود
قبل زائر کولهبار راه، حاضر میشود...
خوش به حال خانۀ خشتی نزدیک حرم
آخرش یک تکه از صحن مجاور میشود
دل سپردن ساده اما دل بریدن مشکل است
هر کسی یکبار آمد قم، مهاجر میشود
شیخ مییابد مفاتیح الجنان را پشت در
شاطر عباس قمی در صحن شاعر میشود
از زبان شعر بالاتر در عالم هست؟ نیست
در حرم حتی زبان شعر، قاصر میشود...
رو به قم هر بار در مشهد سلامی میدهم
خادم باب الرضا با من مسافر میشود
دست را بر سینهات بگذار و چشمت را ببند
رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر میشود
#محمدحسین_ملکیان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا
روسیاهم بی پناهم آه اینجا رو زدم
نام زیبای تو را من جار از هر سو زدم
ساعت ه هشت این دلم در ساحت سبز حرم
...پرسه می زد که میان صحن تو زانو زدم
عطر زیبای حرم تا بر مشام من رسید
طعنه بر عطر گلاب و عنبر و شب بو زدم
صاحب عالم ولیّ نعمت مایی رضا ع
خوب می دانی چرا من ناله ی "اشکوا.."زدم
هوهوی نقاره خانه از حرم دل می برد
تاشنیدم مست گشتم نغمه ی "یاهو" زدم
تا برادر دست ما گیرد به حق خواهرش
حرف از لطف "کریمه" حرف از "بانو"زدم
خواب دیدم مثل خدّام حرم در بین صحن
"آمدم ای شاه"را هِی خواندم و جارو زدم
حاجت من هم ضمانت شد همین که لحظه ای
رو به سلطان خراسان "ضامن آهو"زدم
می رسد لطف تو آقاجان به این زائر زیااااد
تا که وارد می شود از گوشه ی "باب الجواد"
اسماعیل شبرنگ
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا
جام ِجهان نماست، در این قطعه از بهشت
آرامِ جان ماست در این قطعه از بهشت
فوج فرشتگان به نیایش نشستهاند
آوای «ربّنا»ست در این قطعه از بهشت
آیینۀ شكوه ِ«كلیم» است و «کوه طور»
آن نور و آن صداست، در این قطعه از بهشت
هر دل كه زنده است به انفاس موسوی
همصحبت خداست، در این قطعه از بهشت
خورشید شاهد است، كه نقش كتیبهها
«والشمس والضحی»ست، در این قطعه از بهشت
عطر مدینه، نور نجف، رنگ كاظمین
اشراق كربلاست، در این قطعه از بهشت
هرگاه سعی در طلب معرفت كنی
هم مروه، هم صفاست، در این قطعه از بهشت
عشاق، در «طواف حرم» موج میزنند
حجّ من و شماست، در این قطعه از بهشت
جان ِجهان كجاست؟ در این عرش آستان
محرابِ دل كجاست؟ در این قطعه از بهشت
در چشم عارفان سحرخیز، آسمان
آبیتر از دعاست، در این قطعه از بهشت
صدق و صفا، خلوص و یقین، عشق و آرزو
باران واژههاست، در این قطعه از بهشت
فولاد، پای پنجرهاش آب میشود
اسرار كیمیاست، در این قطعه از بهشت
روشنتر از ستاره، به مژگان نشسته است
اشكی كه بیریاست، در این قطعه از بهشت
جای دگر، سراب فریب و غمِ فناست
سرچشمۀ بقاست، در این قطعه از بهشت
در خلوتِ خیالِ خود از خویشتن بپرس
از ما «رضا» رضاست، در این قطعه از بهشت؟
ما را به باغ و گلشن و صحرا چه حاجت است؟
تا حجّت خداست، در این قطعه از بهشت
اذن ورود ما به حرم چیست غیر اشک؟
وقتی قرار ماست، در این قطعه از بهشت
زائر در این حریم مطهر، غریب نیست
بیگانه، آشناست، در این قطعه از بهشت
تذهیبنامۀ عمل عاشقان، «شفق»!
امضای مرتضاست، در این قطعه از بهشت
محمدجواد غفورزاده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا
کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت
یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت
کافرى تا به ضریح تو نگاهش افتاد
سجدهای کرد سپس شیعۀ مولا برگشت
خسته بود از همۀ آینه ها تا اینکه
زشت آمد،متحول شد وزیبا برگشت
آنکه در صحن به دنبال شفا آمده بود
با نگاهی به ضریح تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا
نگهش کردی و با دیدۀ دریا برگشت
یک جوان حاجتش این بود: که زن میخواهم
رفت تا اینکه شبی پیش تو بابا برگشت
به گمانم که به طور تو مشرف شده بود
آنکه با معجزه و با ید بیضا برگشت
صبح درقامت یک مردگدا رفت حرم
ظهر نزدیک اذان بود که آقا برگشت
جبرئیل آمده بود ازوسط عرش، حرم
دوسه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت
نفس خادمتان خورد به آن نصرانی
در حرم شیعه شد،از مذهب ترسا برگشت
زائری بود مردد جلوی ترمینال
مشکلی داشت از اول بخدا با برگشت
علیرضا قزوه
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi