eitaa logo
اشعار مذهبی
672 دنبال‌کننده
57 عکس
4 ویدیو
3 فایل
آدرس در تلگرام https://t.me/janatmahdi آدرس در واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GNrNYw6uBbEFeBunVJoiXM آدرس در ایتا https://eitaa.com/jannatolmahdi آدرس در سروش http://sapp.ir/jannatolmahdi آدرس سایت اینترنتی Www.janatmahdi.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
باز باران است، باران حسین بن علی عاشقان جان شما، جان حسین بن علی خواه بر بالای زین و خواه در میدان مین جان اگر جان است قربان حسین بن علی شمرها آغوش وا کردند، اما باک نیست وعدۀ ما دور میدان حسین بن علی... در همین عصر بلا پیچیده عطر کربلا عطر باران، صوت قرآن حسین بن علی پرچم بیداد را روزی به آتش می‌کشد شعله‌های عشقِ سوزان حسین بن علی قدسیان از سفره‌اش نان و نمک خوردند و ما تا ابد هستیم بر خوان حسین بن علی هر کجا عشق است نام او طنین‌انداز شد در جهان برپاست طوفان حسین بن علی هر کجای خاک من بوی شهادت می‌دهد عشقم ایران است، ایران حسین بن علی گفته بودی «مرد را دردی اگر باشد خوش است» دردهای ما و درمان حسین بن علی دست بالا کن ببین لبیک‌گویان آمدند نوجوانان و جوانان حسین بن علی دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی دست‌های ما به دامان حسین بن علی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
﷽ روز پاسدار گرامی باد «تقدیم به روح بلند حاج قاسم سلیمانی و همه خادمین کشور» خدا باشد گواه پاسداران که جز حق نیست راه پاسداران شرف دارد به تاجِ آلِ وَهّاب یونیفُرم و کلاه پاسداران نبود ایران زمین را این صلابت نبودی گر سپاه پاسداران هراسان می‌کند طغیانگران را خروش گاه گاه پاسداران "سلاح" هسته‌ای ارزانی غرب بود ایمان سلاح پاسداران به دل تشویشی از ظلمت ندارند که عباس است ماه پاسداران عیان شد در دفاع هشت ساله به عالم عزّ و جاه پاسداران الا ای ماجرا جویان خود بین بترسید از نگاهِ پاسداران هوای سلطنت دارند اجانب ولی مهدی‌است شاه پاسداران سلیمانی اگر قربان دین شد جهان را سوخت آه پاسداران به غیر از یاری دین و ولایت چه بود آیا گناه پاسداران چو سگ می‌ترسد آمریکا از این قوم که افتاده به چاه پاسداران گرانقیمت تر از کاخ سفید است یکی خالِ سیاهِ پاسداران بود سردار دلها حاج قاسم نگارِ خیر خواهِ پاسداران کشیده خط سرخی از شهادت شهید حق به راه پاسداران حسین بن علی شاه شهیدان بوَد پشت و پناه پاسداران مصون بادا ز تیر فتنه یارب دوبال ودو جناح پاسداران سپاه امروز یار ارتشی هاست هم ارتش تکیه گاه پاسداران t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
آمدم تا عیدی خود را بگیرم یاحسین همچو فطرس بال و پر از سر بگیرم یا حسین کربلا نه سامرا نه مشهدم آقای من در پناه شاه ایران من فقیرم یاحسین عیدیم باشد شهادت محضرت مولای من وقف تو جانم نمایم تا نمیرم یاحسین می‌شود ذرّه به یک لطف شماها آفتاب می‌شوم سرباز مهدی گرچه دورم یاحسین جان آقایم رضا ما را نبر از ياد خود شیعه نه از دوست‌داران حقیرم یاحسین t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
علیه‌السلام من آمدم کلماتت به من زبان بدهند زبان سادۀ رفتن به آسمان بدهند من آمدم کلماتت مرا فرو ریزند و مثل زلزله روح مرا تکان بدهند به من که کور و کر و لال هستم و تاریک مسیر چشمۀ نوری ز کهکشان بدهند به من که گوشه‌ای از دوزخ خودم هستم به قدرِ یک سرِ سوزن کمی امان بدهند به من مجال ملاقات با خدا در شب به من زبان سخن گفتن و بیان بدهند... کجاست تا کلماتت مرا منا ببرند برات مرقد شش‌گوشۀ جهان بدهند؟ بریده‌ام... کلماتت کجاست ای باران! که قدر تشنگی‌ام لحظه‌ای توان بدهند؟ t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
تو نور آمدي و شب ز خواب خوش پا شد تو چشمه آمدي اما مدينه دريا شد گل از گل همه ي خانواده ات بشكفت شكوفه هاي نگاه تو تا شكوفا شد دوباره دور و بر كوچه ي بني هاشم بهشت گمشده هر فرشته پيدا شد نه بين اهل زمين بين آسماني ها سر زيارت تو در مدينه دعوا شد ز بس ستاره براي زيارت آمده بود شب تولد تو مثل روز زيبا شد تو طعم نوبر فرزند را چشانيدي به يمن آمدن تو حسين بابا شد همينكه در بغل مادر آمدي گفتند بهشت زينت آغوش و دوش ليلا شد تو از قبيله ي ليلايي و دل ليلا ز حسن روي تو مجنون دشت و صحرا شد حديث مجمر و اسپند را بخوان و ببين كه چشم هاي حسد محو در تماشا شد هزار مرتبه الله اكبر از قدّي كه آرزوي بلنداي سرو و طوبا شد هزار مرتبه الله اكبر از چشمي كه مست از آن همه انگورهاي دنيا شد هزار مرتبه الله اكبر از مويي كه لطف مختصرش رفت و شام يلدا شد هزار مرتبه الله اكبر از آن دم كه معتكف به شفا خانه اش مسيحا شد هزار مرتبه الله اكبرت گويم كه با صداي تو داوود مست و شيدا شد تمام خِلقت و خُلقت شبيه پيغمبر تمام ناز و نيازت شبيه زهرا شد تويي تو يوسف يعقوب شهر پيغمبر منم همانكه به يك غمزه ات زليخا شد علي اول نسل علي ، علي يارت كه هيبت تو تماماً علي اعلي شد به شوق صوت اذانت به عرش گلدسته چقدر مأذنه دلتنگ صبح فردا شد پس از تو رفت دگر خير از سر عالم پس از تو خاك به فرق تمام دنيا شد رشيد بودي و بعد از شكستنت بابا شكست بس كه كنار تو از كمر تا شد هنوز عطر تو از بين دشت مي آيد به ياد لاله سرخي كه ارباًاربا شد محسن عرب خالقی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
واژه ها در هیجان اند علی گفتن را صرف کن بر لب من خواهش فهمیدن را ای که واداشته مدحت به سخن دشمن را بنویسید غلام علی اکبر من را از هیاهوی جهان نوکری ات ما رابس قحط عشق است،ولی دلبری ات ما را بس تا لبت رو به پدر خنده کنان وا میشد غنچه ی شهد بهارانه شکوفا میشد چشم یک شهر به تو گرم تماشا میشد در تو صد یوسف گم گشته هویدا میشد آمدی سهم پدر شادی بی اندازه ست با تو لبخند مسیحای پیمبر تازه ست چشم عالم مگر از روی تو بهتر دیده ست؟ در تو دیده ست هرآنچه به پیمبر دیده ست یا که در چشم تو پیغمبر دیگر دیده ست آینه مانده علی،یا علی اکبر دیده ست تاب گهواره ی تو روزی جبراییل است شعر لالایی تو قسمت میکاییل است از دو سر سلسله توفیق سیادت داری حسنی هستی و معیار کرامت داری چون ابالفضل هر آیینه شهامت داری بر سر گم شدگان دست عنایت داری از مزامیر جهان لحن اذانت بوده پدرت بند دلش بند به جانت بوده آتش بام تو فانوس بیابان ها بود خانه ات در قرقِ خنده ی مهمان ها بود دست بخشنده ی تو مصدر احسان ها بود گرمْ اغوش تو مأوای پریشان ها بود شعر بخشندگی ات ورد زبان ها میشد چشمهایت غزلی فوق بیان ها میشد آمده مرد مسیحی به تماشای نبی خواب دیده است مسلمان شده در پای نبی هست در او عطش دیدن سیمای نبی ناگهان شهر نشان داد تو را جای نبی مستِ مبهوتِ علی اکبری ات را عشق است اشهدُ انكَ پیغمبری ات را عشق است هم جوار پدرت مقصد میقات شدی چون ابالفضل تو هم قبله ی حاجات شدی نفس طاهایی و بی معجزه اثبات شدی بر لب خواهش ما ذکر مناجات شدی در بنی هاشمیان مظهر احساسی تو کاشف الکرب مسیحایی عباسی تو سر تعظیم تو در پیش پدر دیدنی است طرز جنگ آوری ات وقت خطر دیدنی است چرخش تیغ به دستت چقدر دیدنی است بر لب دشمن تو اَينَ مَفر دیدنی است آیه های رجزت داغ تر از شمشیر است در کمان خم ابروت هزاران تیر است گرد باد است چنین پا به رکابت باشد دشت در سیطره ی چنگ عقابت باشد صولت مصطفوی پشت نقابت باشد لشکر کینه زده خانه خرابت باشد کوه با چرخش تیغت ز کمر می شکند چقدر گردش چشمان تو سر می شکند گره خورده ست نگاهت به نگاه پدرت سایه ات مثل ابالفضل پناه پدرت تیغ ابروی کجت بود سپاه پدرت رفتی و رفت به دنبال تو آه پدرت نا امیدانه نگاهی ز پی ات می دوزد دست بر اشک محاسن زده و می سوزد ای که ممسوس خدایی کمی آهسته برو پیری ام را تو عصایی کمی آهسته برو بر دلم عقده گشایی کمی آهسته برو دلبر کرب و بلایی کمی آهسته برو می روی و پدر پیر زمین خواهد خورد زخم از خنده ی این قوم لعین خواهد خورد از نسیم تن تو دشت گلستان شده است جای جای بدنت فرش بیابان شده است پدرت زائر این پیکر بی جان شده است اربن اربایی تو سهم جوانان شده است اولین داغ حرم آینه ی یاس شده ملتهب تر ز همه غیرت عباس شده حسن کردی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
نخستين نقش عالم یاعلی بود تمام اسم اعظم یاعلی بود ملایک را پس از ذكر خداوند ز هر ذكری مقدّم یاعلی بود اذان شد بر خليل آتش گلستان كه ذكر او دمادم یاعلی بود اگر آن بت‌شكن بر كف تبر داشت همان نقش تبر هم یاعلی بود عصا در دست موسی ياعلی گفت دم عيسی‌بن‌مريم یاعلی بود از آن شد بطن ماهی جای یونس كه ذكرش در دل يم یاعلی بود به چاه و تخت شاهب ذكر يوسف چه در شادی چه در غم یاعلی بود اگر موسي كليم الله گرديد كلام او مسلّم یاعلی بود دعای حاجيان بر گرد كعبه صدای آب زمزم یاعلی بود به بام آسمان از صبح آغاز فلک نقش پرچم یاعلی بود چو هنگام ولادت گريه كردم به صورت نقش اشكم یاعلی بود چو جان در پيكر آدم دميدند همان دم ذكر آدم یاعلی بود كجا می‌سوخت شيطان گر ندايش در اعماق جهنّم یاعلی بود t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
به یمن حضرت دلبر خدا بر من کرامت کرد همین که نامش آوردم دعایم را اجابت کرد نه تنها من سرآغاز امورم یاعلی گفتم خدا هم یاعلی گفت و شروع امر خلقت کرد تمام انبیا هر جا گره بر کارشان افتاد دم حیدر گرفتند و خود مولا وساطت کرد پدر بعد از اذان در گوش من نادعلی خوانده همان نادعلی عمری از ایمانم حفاظت کرد به دل حبّ علی دارم شده زهرا خریدارم خودم لایق نبودم که ولی مادر محبّت کرد منم کلبی ز اکلاب امیرالمومنین حیدر مرا انسیه حورا چنین منصب عنایت کرد گرفتار و پریشانم سراپا غرق عصیانم دل ویران من را ساقی کوثر مرمّت کرد نمی‌پرسد چرا مستی؟ نمی‌گوید برو پستی گدا هر قدر بد بوده علی بر او کرامت کرد به هجر او گرفتارم به دل شور نجف دارم به هر کس که نجف رفته دل زارم حسادت کرد دوباره دیشبی در خواب دیدم زیر ایوانم دوباره این دل شیدای من میل زیارت کرد هوای نوکرانش را همیشه مرتضی دارد در اوج هر گرفتاری مرا راهی هیئت کرد t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
او شد قرار عالم و ما بی قرارش نان همه دنیا رسیده از کنارش هر سال از عمرش بهار اندر بهار است هر کس که شد صاحب زمانی روزگارش آن روز نوروز است که برپا نماییم این سفره هایش هفت سین را درکنارش یکسال دیگر طی شد و آقا نیامد یک سال رفت و همچنان ما شرمسارش مردم به امید خدا سال ظهور است سالی که که بوی سامرا دارد بهارش با حضرت هادی ببندیم عهد امسال خرج اباصالح شود لیل و نهارش محمد حسین رحیمیان t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
هوا بهاری شوقت، هوا بهاری توست خروش چلچله لبریز بی‌قراری توست چه ساقه‌ها که سلوکش به صبح صادق توست چه باغ‌ها که شکوهش به آبیاری توست تویی که در همه ذرّات جلوه‌گر شده‌ای هنوز آینه، مبهوت بی‌شماری توست بگو کدام غزل شرح ماجرای تو گفت؟! بگو کدام چکامه به استواری توست؟! بیا بیا که در این کوچه‌باغ دلتنگی دلِ شکستۀ هر عاشقی، قناری توست بیا که چشم به راه تو بعثت است و غدیر حَرا هر آینه در انتظار یاری توست مرا امید ظهور تو زنده می‌دارد و آن‌که شوکت باران به هم‌جواری توست بهار، هم‌نفس باغ‌های خرّم توست بهار، همسفر چشمه‌های جاری توست جواد محمد زمانی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
«مظهر اجلال حسین» . نازم به تجلّای جمال علی اکبر دل برده ز ما حُسن کمال علی اکبر . خال سیَه اش نقطۀ بسم الله عشق است خورشید زند بوسه به خال علی اکبر . ارباب خِرَد منتظرِ مقدم اویند بی تاب بود دل به وصال علی اکبر . آداب پسندیده اش الگوی جوانهاست غبطه بَرَد احباب به حال علی اکبر . بنگر به جهادش که به میدان شهادت شد خون سر و سینه مدال علی اکبر . او اَشبه طاها بود ای یوسف مصری در ملک ادب کیست مثال علی اکبر . او مظهر اجلال حسین است، «کلامی» عالم همه قربان جلال علی اکبر . ـ t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
برای آمدنش ، انتظار کافی نیست سری خمیده و چشمانِ زار، کافی نیست اگرچه دست تضرع به سر نهی خوب است ولی نشسته به منبر، دچار؛ کافی نیست غمِ بزرگِ دلش فهمِ اندکِ من و توست شعور خود برسان، چون شعار کافی نیست بسنجد او چو تمنا ز روی اعمالت بدان دعای فرج بی شمار، کافی نیست بدونِ اذنِ نگاهش اجابتی نرسد به ندبه ای که در آن جان نثار، کافی نیست بساطِ جشنِ تولد به نیمه ی شعبان برای جلبِ رضای نگار، کافی نیست به این رویه چو عزمی بر ارتباط کنی تو را خبر برسد، اعتبار کافی نیست برای رؤیتِ سیمایِ منجیِ عالم بجز تنی که شده بی قرار، کافی نیست چهار فصل وجودت شود چو بی تابَش رسد گلی که برایش بهار، کافی نیست غزل سروده دلِ شاعرِ گنه کاری ز نرگسی که به دیوان هزار کافی نیست به یک کرشمه ی چشمش گِره گشا گردد کسی که بر قدمش روزگار کافی نیست        t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
در حوالیِّ نیمه شعبان بود عطرِ یاسی عجیب می آمد سامرا بود و خانۀ پدری باز طفلی نجیب می آمد باید اسپند ، دود می کردند نوهء ماه ، می رسید از راه حاملِ پرچم ابالفضل و ذوالفقارِ علی ولی الله گل نرگس که زیرِ پاهایش باغِ گل فرش شد همان اول مثلِ جدَّش حسین ، قنداقش شرفِ عرش شد همان اول بر غمِ اهل بیت در حُکمِ جرعه ای آب بود بر آتش از همان کودکی به دوشش بود پرچمِ سرخِ یالثاراتش وَ ورق خورد صفحۀ تقویم تا که هنگامِ غیبتش آمد آسمانِ وجود ، ابری شد دوری از ماه ، نوبتش آمد بیشتر از هزار و صد سال است جمعه ها را شمرده ایم آقا دردش اینجاست بعدِ این مدت از فراقت نمرده ایم آقا ظاهراً زخمیِ فراقیم و منتظرهای یازده صده ایم شرم داریم این همه جمعه ندبه ات را فقط ورق زده ایم در سخن ، عهد خوانده ایم و فرج در عمل ، کم صداقتیم آقا مثلِ بحرالعلومها کم بود غالباً بی لیاقتیم آقا از تو غافل شدیم از بس که ماتِ غربیم و خیرهء شرقیم یادمان میرود که تو هستی بس که در روزمَرِّگی غرقیم مثل حیدر برای پیغمبر مردِ بدر و اُحُد نداری تو سیصد و سیزده نفر ، حتی دور و اطرافِ خود نداری تو من بمیرم ، غریب یعنی تو ... تو که تنها شدیّ و بی لشگر نه کنارِ تو زینبی هست و نه ابالفضل و نه علی اکبر نکند پایِ سفره های ظهور میهمانِ اضافی ات باشیم پسر فاطمه دعایی کن مثلِ مرحوم کافی ات باشیم باز هم غیرتِ قدیمی ها... اندکی از گناه ، پرهیزی عصرِ جمعه ، و یا سه شنبه غروب یک سَماتی ، توسلی ، چیزی ما که در خوابِ خود فرو رفتیم یک تلنگر نیازِ مُبرَمِ ماست اینکه غافل شدیم از بودت علتِ زندگیِّ مبهمِ ماست الغرض ، سهله ، کوفه یا عرفات یا که خلوت نشینِ سردابی هر کجایی خدا نگهدارت غایبِ قصه های بی تابی دلِ ما تنگِ این دو تا رنگ است دلِ ما را تو کهکشانی کن گنبد زرد ، گنبد آبی کربلائیّ و جمکرانی کن شاه بیتِ همه غزلهایم همه کار و کسم بیا برگرد به بدیِّ دلم نگاه نکن جان زهرا قسم بیا برگرد مهدی مقیمی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
در دل ما محبت مهدی است هستی ما به برکت مهدی است او اولی الامر هر مسلمان است دین ما در اطاعت مهدی است گر چه ما غافلیم از او اما همه عالم به طاعت مهدی است غرب تا شرق، آسمان تا ارض همه تحت حکومت مهدی است خیر دنیا به هر کسی که رسد از نگاه عنایت مهدی است آسمان زیر چتر رحمت اوست فیض باران به برکت مهدی است عِدل قرآن به گفته ی ثقلین ذات پر نور حضرت مهدی است تا توانی بخوان کتاب الله فیض قرآن، زیارت مهدی است آیه نور در صحیفه ی نور چهره ی پر طراوت مهدی است احسن الخالقین که فرمودند علتش خلق صورت مهدی است سال ها یوسف و زلیخا را حسرتِ ماهِ طلعت مهدی است هر کجا جمع خوب رویان است گلِ صحبت، حکایت مهدی است خال او یک نشان احمدی است نمکین چهره اش محمدی است یار گل چهره، ناز هم دارد وصل خوبان، نیاز هم دارد به خدا شکر نوکریّ درش سجده دارد نماز هم دارد وصل، بی ناله ی فراقی نیست این شعف، سوز و ساز هم دارد پای این وصل، جان ببخش و ببین دست مهمان نواز هم دارد خاک شو تا تو را بلند کند هر نشیبی فراز هم دارد او نشسته به انتظار گدا تازه آغوش باز هم دارد در کنار دعای نیمه ی شبش ناله ای جانگداز هم دارد حیف و صد حیف غافل از اوییم سخنی هم از او نمی گوییم او که آید بهار می آید گل به هر شاخسار می آید عدل پا در رکاب خواهد شد امنیت بر مدار می آید صدق و تقوا و غیرت و اخلاص باز در روزگار می آید خضر و ادریس یاورش باشند عیسی از چرخ چار می آید یا لَثارات روی لب دارد در کفش ذوالفقار می آید بر خلاف تصور بعضی! با همه او کنار می آید مگر آن کس که یار دجال است... ناصبی در شمار می آید در زمان حکومت مهدی دین حق روی کار می آید امن گردد جهان که حتی شیر بی خطر از شکار می آید دولتی که بهار هم عهدی است بهترین ها به دولت مهدی است ای بهار دلم بیا مهدی! ای همه حاصلم بیا مهدی! غیبت توست، مشکل کارم حل نما مشکلم، بیا مهدی! گرچه شایسته ی تو نیست ولی یک قدم منزلم بیا مهدی! ای دو دست تو آیه ی انفاق پیش تو سائلم، بیا مهدی! سوت و کور است جمع مشتاقان رونق محفلم بیا مهدی! خادم پیر جمکران می گفت: هجر شد قاتلم، بیا مهدی! بعد هر روضه ذکرمان فرج است من به این خوشدلم، بیا مهدی! ای به قربان قلب پر محنت جان نوکر فدای آمدنت t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بیا وَ گرنه در این انتظار خواهم مرد اگر که بى تو بیاید بهار، خواهم مرد به روى گونه من، اشک سال‌ها جارى است و زیر پاى همین آبشار، خواهم مرد نیامدى و خدا آگه است، من هر روز به اشتیاق رخَت چند بار خواهم مرد خبر رسید که تو با بهار مى آیى در انتظار تو، من تا بهار خواهم مرد تمام زندگی من در این امید گذشت که در رکاب تو با افتخار خواهم مرد t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
وقتی که می خواهد دلم سامان بگیرد باید که چشمانم کمی باران بگیرد مثل همیشه این غزل تا بیت آخر حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد تا اینکه آید ذکر مهدی بر لبانم شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد با چشم گریان ندبه می خوانم برایت شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد آقا بیا تا در میان قلب شیعه این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد هر جمعه من روی تو را را چشم انتظارم تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد... t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺁﺷﻔﺘﻪ‌ﺍﻡ ﮐﻪ ﻣﺎﻩ ﺷﺐ ﺗﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻭﺍﯼ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ‌ﺭﺳﺪ ﺍﻣّﺎ ﻃﺒﯿﺐ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﯾﻮﺳﻒ ﻧﻤﯽ‌ﺭﻭﺩ ﺣﻖ ﻣﯽ‌ﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺟﻤﻌﻪ ﻭ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻏﺮﻭﺏ‌ﻫﺎ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺁﯾﻪ، ﻗﺴﻢ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﺷﮑﺮ ﺧــــــﺪﺍ ﺯ ﻣﺎ ﻧﻈﺮ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﯿﺮﺍﻫﻪ ﺭﻓﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﻭ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺍﻭ ﺳﺎل‌هاﺳﺖ ﺁﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺑﺮ ﮐَﺮَﻡ ﺯ ﻋﺒﺪ ﮔﻨﻬﮑﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺍﺻﻼ‌ً ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭ ﭼﻪ ﺑﻬﺎﺭﯼ؟ ﭼﻪ ﻟﺬّﺗﯽ؟ ﺑﯽ ﺍﻭ ﻧﺴﯿﻢ ﻫﻢ ﺳﻮﯼ ﮔﻠﺰﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﺟﺪﯾﺪ، ﺳﺎﻝ ﻓﺮﺝ، ﺳﺎﻝ ﮐﺮﺑﻼ‌ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ محمدجواد پرچمی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار در رهت به انتظار، صف به صف نشسته‌اند کاروانی از شهید، کاروانی از بهار... بر سرم نمی‌کشی دست مهر اگر، مَکش تشنۀ محبت‌اند لاله‌های داغدار دسته‌دسته گم شدند سهره‌های بی‌نشان تشنه‌تشنه سوختند، نخل‌های روزه‌دار می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار! t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
جهان اگرچه که در ظاهر امن‌وآرام است ولی بدون تو در هاله‌ای از ابهام است تمام آن‌چه که درباره‌ی تو می‌دانیم اگر درست تامل کنیم، اوهام است قسم به‌دوستی گرگ‌ومیش صبح‌وغروب که غیر بام تو هر بام دیگری دام است در این زمانه‌ی‌شهرت خوشا‌به‌حال دلی که آشنای تو و بین خلق گمنام است تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن کسی که از غم هجران نمرده ناکام است در این تلاطم امواج تند سردرگم خیال هر اقیانوس با تو آرام است برای سوختن آماده‌اند عشاقت چرا که پخته شدن آرزوی هر خام است سپیده‌وار سر از شب برآر ای خورشید که آفتاب جهان بی‌تو بر لب بام است t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
در مدح حضرت رقیه (سلام الله)   مَسنَد نِشين مُلكِ سُلِيمان رقيه است استاد درس بوذر و سلمان رقيه است   بيهوده نيست سوره ي كوثر  سه آيه است يك آيه از سه آيه ي قرآن رقيه است   در آن سه سال،موى سرش هم سفيد شد معناىِ واژه واژه ى هجران رقيه است   او بادِبانِ كشتىِ اربابِ بي سر است كشتى شكست خورده ى طوفان رقيه است   او طعنه خورد، كه به ما ياحسين رسيد پس رازق تمام محبّان رقيه است   او فخر كُلّ بزرگانِ شيعه است بالاترين ذكرِ مريدان رقيه است   در هيئتى كه نقش و نگينش رقيه شد ذكر تمام سينه زنان جانِ رقيه است   بيتى بگو "حقير" قلمت را خجل نكن دختر براي شاه شهيدان رقيه است t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
قرآن چه باشد؟ اول و آخر رقیه اسلام احمد چیست؟ سرتاسر رقیه سیر و سلوکش رفته بر حیدر رقیه معراج ما باشد توسل بر رقیه یک دم نشد با رب گسسته اتصالش زهراست پیدا و نمایان از خصالش با آیه آیه جلوه های هر سه سالش تطبیق شد بر سوره ی کوثر رقیه نامش معطر می کند صحن دهان را درس ولایت می دهد سینه زنان را رد می کند هر منزل از هفت آسمان را بر شانه ی عباسِ آب آور، رقیه بر داغ او اهلِ مناسک گریه کردند ذاتِ الهی با ملائک گریه کردند آل عبا بر او یکایک گریه کردند مرثیه خوان تا گفت بر منبر رقیه یاسِ سه ساله، رنگ و بوی لاله دارد هر کس که رویش دید، آه و ناله دارد خیلی سوال از عمه اش، غساله دارد رنگین کمان پیداست ازچه در رقیه؟! با این همه زخمی که مانده در وجودش با این همه دردسرش، وقتِ سجودش با این پرِ زخمی و با روی کبودش شد وارثِ ارثیه ی مادر رقیه آن قدر، سنگِ شامیان بر ابرویش خورد آن قدر، بر روی زمین با زانویش خورد آن قدر محکم، ضربِ پا بر پهلویش خورد مثل گلی در شعله شد پر پر رقیه محمدجواد شیرازی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
من سفیر پسر فاطمه ناموس خدایم در دل شام چراغ دل مصباح هدایم گر چه بین اسرا از پدر و عمّه جدایم تا صف حشر پیام آور خون شهدایم غنچه کوچک و نورسته ای از گلبن عشقم زینب دیگری از کرب و بلا تا به دمشقم شام شام آمده از آه دل سوختۀ من مهد توحید بود دامن افروختۀ من عشق و ایثار و وفا تربیت آموختۀ من جود و احسان و عنایت بود اندوختۀ من گر چه در گوشه ویرانه غریبانه نشستم گره خلق خداوند شود باز به دستم گاه گردیده پدر شیفتۀ گفت و شنودم گاه با گردش چشمم دل عبّاس ربودم گاه با مهر رخم ماه بنی فاطمه بودم گاه زینب زده گلبوسه به رخسار کبودم جامه ام پاره و خود دخت کریم ابن کریمم خوش تر از فرش سلیمان بود این کهنه گلیمم من زبان علی ئ معجزۀ فاطمه دارم کنج ویرانه ام و جای به قلب همه دارم با خدا گرم مناجات و به لب زمزمه دارم دخت شیرم نه ز رو به صفتان واهمه دارم شیر دخت پسر شیر خدا دختر شیرم مشمارید در این گوشۀ ویرانه حقیرم عرش توحید ز سرو قد من قائمه دارد دور بیدادگر از داد دلم خاتمه دارد اشگ مظلومی من موج به چشم همه دارد چادر خاکی من بوی خوش فاطمه دارد من و قد خم و گیسوی سفید و رخ نیلی صورتم صورت زهرا شده از ضربت سیلی عمّۀ کوچک سادات جهان زینب ثانی غنچۀ نورس زهرا گل رعنای خزائی ای لبت کوثر قرآن و رخت سبع مثانی ای گدای در ویرانۀ تو عالی و دانی حیف باشد که تو در گوشه ویرانه بمیری دل شب اشگ بریزی و غریبانه بمیری حیف حیف از تو که غسّاله بشوید بدنت را یا در آرند دل شب ز بدن پیرهنت را یا که در گِل بگذارند گُل یاسمنت را دفن کردند نهانی شب تاریک تنت را توز سوز تا به قدم آینۀ فاطمه هستی دل شب دفن شدی تا که ندانند که هستی تو به ویرانه ای امّا گل گلزار حسینی نه گرفتار عدو بلکه گرفتار حسینی دیده بستی ز همه عاشق دیدار حسینی ما عزدار توایم و تو عزادار حسینی چشم «میثم» به تو و لطف و عطا و کرم توست هر کجا هست، دل سوخته اش در حرم توست استاد حاج غلامرضا سازگار t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
یاعلی بر فلک عشق تو پرچم زده‌ای خیمه اندر حرم شاهد اعظم زده‌ای   شمع حسن تو فروزان و جهان پروانه ز آتش عشق شرر بر دل عالم زده‌ای   قهرمانان میادین اسدت می‌خوانند بس که شمشیر تو در خطّ مقدّم زده‌ای   پیش هر مدّعی بی‌خرد و بی‌مایه دم ز خود نازده‌ای ور زده‌ای کم زده‌ای   در هراسند هنوز از تو بنی‌اسرائیل زآنکه بر مرحبشان سیلی محکم زده‌ای   گام ستوار تو نازم که ز همّت همه عمر قدم اندر ره اخلاص دمادم زده‌ای   کرده ز ایثار تو تجلیل خدا در قرآن سکّه بر نام خود از بخشش خاتم زده‌ای   قوت خود بر فقرا دادی و این عزّت نفس دست ردّی‌ست که بر سینه حاتم زده‌ای   عرفا کمتر از آنند که لب بگشایند در مقامی که تو از صدق و صفا دم زده‌ای   خفته در بستر طاها و چو غوّاص جسور دل به دریای پر از حادثه و غم زده‌ای   فلکت منزل و همسایه تو خورشید است خیمه مافوق‌تر از عیسی مریم زده‌ای   انبیا از لب شیرین تو بوسند که تو بوسه‌ها بر ید پیغمبر اکرم زده‌ای   شب معراج مگر همسفر او بودی؟ کاحمدت دید به تخت عظمت لم زده‌ای   ساقیا زمزمه سعی تو در بزم صفاست ز آب کوثر نمکی بر لب زمزم زده‌ای   چه غم از کید اجانب که معینت زهراست با یکی یار تو صد سلسله بر هم زده‌ای   کی ز بام فلک افتد علم اهل‌البیت کان لوائی‌ست که با فاطمه با هم زده‌ای   مفتخر باش کلامی که پی اخذ مراد چنگ بر دامن آن مفخر آدم زده‌ای t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
نزدیک‌تر از خوب و بد هرعملت باخبرم من چون از رگ‌گردن به‌تو نزدیک‌ترم من صدبار اگر توبه شکستی و گذشتم صدبار دگر توبه کنی می‌گذرم من درخواب فرومی‌روی و غافل ازاین‌که مشتاق به دیدار تو در هرسحرم من تو ثانیه‌ای حال‌خوش خویش بیاور تا با همه‌ی جاه و جلالم بخرم من وقت‌خوشی‌و‌خنده به‌من نیست‌حواست در وقت گرفتاری‌ات اول نفرم من ترسی‌به‌دلت راه‌نده، چون‌که برایت در واهمه‌ی روز قیامت سپرم من از رحمت و بخشندگی‌ام باخبری تو از خوب و بد هرعملت باخبرم من t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
پرنده‌ها که می‌پرند از صدای انفجار انارهای سرخ، محو می‌شوند در غبار و دفتری که پاره است، تند برگ می‌خورد ورق ورق کتاب را گرفته موج انفجار یکی یکی مدادهای رنگی از کنار میز یکی یکی فشنگ‌ها که از کنار تیربار... کنار تخته، دانه‌ دانه گچ که پخش می‌شود جنازه‌ی معلمی گرفته دست خود انار و دست‌های کوچک قلم گرفته توی مُشت و دست‌های کوچک قلم‌شده به هر کنار قطار کرده روی خط، حروف سرخ و ساده را جنازه‌های کودکانه‌ای که می‌شود قطار... میان کادر، خنده‌های سرد یک جنازه است شبیه خنده‌های خشک مهرماه یک انار t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi