بیتاب و صبور، ایستادهست هنوز
همقبلۀ نور، ایستادهست هنوز
بر گرده و سینه زخم دارد اما
کوه است و غیور، ایستادهست هنوز
#میلاد_عرفانپور
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
در کنار تو به حیرانشدنم خندیدند
خواستم از غم تو ناله زنم خندیدند
سیزدهبار تو را بوسه زدم جای حسن
و به هر بار به بوسهزدنم خندیدند
اولش معرکه از آمدنم حیران بود
ولی افسوس که دیدند منم خندیدند
تا رسیدم به برت داد زدم واحسنا
تا شنیدند نوای حسنم خندیدند
هو شدم تا که یتیم حسنم را کشتند
بارها هم به همین هو شدنم خندیدند
دست و پا میزنی و خاک به سر میریزم
و به خاکیشدن پیرهنم خندیدند
کفنت سرخ شد از خون تنت سرخ شدم
و به سرخی عقیق یمنم خندیدند
از ترکخوردن هر تکه تو خرد شدم
آه دیدند که من میشکنم خندیدند
ماندهای زیر سم اسب و میسوزم من
اسبها هم به همین سوختنم خندیدند
آه ممتد بکشم چون که تو ممتد شدهای
در کنار تو به آه و سخنم خندیدند
میکشی پا به زمین و بدنم میلرزد
به همین لرزش کل بدنم خندیدند
تا که دیدند تو همقامت سقا شدهای
به قد و قامت سرو چمنم خندیدند
بغلت کردهام و سینه به سینه ببرم
کل کشیدند و به تو روی تنم خندیدند
#رضا_قاسمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_حمزه
#زبان_حال_صفیه (خواهر حضرت)
گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد
تنی که مُثله شده در برابرم باشد
گمان نمی کنم این تکه های پخش شده
همان عموی رشید پیمبرم باشد
بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟!
اگر خدای نکرده برادرم باشد...!
چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا
دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟
*
فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت:
کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت:
*
گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده
حسین فاطمه یعنی برادرم باشد
تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم
که قول می دهم این بار آخرم باشد
کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟!
بد است بی کفن این مرد محترم باشد
برای آن که روی پیکرش بیاندازم
نمی شود بگذارید معجرم باشد؟
علی اکبر لطیفیان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_علیهالسلام
بلبل شوقم و باغوچمنم کرببلاست
بیسبب نیست که ورد دهنم کرببلاست
کفتر جلدم و هرآینه برمیگردم
آخرین مقصد هر پرزدنم کرببلاست
غیر لیلا سخنی ورد لب مجنون نیست
من که مجنون حسینم سخنم کرببلاست
شعر گفتم به امیدی که بخوانم آنجا
شاعری سادهام و انجمنم کرببلاست
دوستش دارم و حبّالوطن از ایمان است
گرچه ایرانیام، اما وطنم کرببلاست
زائر عرش خداوند شود زائر او
پس در این راه بهشت عدنم کرببلاست
حال من حال حبیب و تو حبیبم شدهای
شوق من شوق اویس و قرنم کرببلاست
اربعین قسمت اگر شد که زیارت بروم
شاهد نالهی "یابنالحسنم" کرببلاست
#مجتبی_خرسند
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسین ع
ز هر طرف مه رخساره ات، به جلوه گری است
خموش باد، نگاهی که ناظر دگری است
دو صد مسیح نفس، مانده واله و مبهوت
که در فضای شفاخانه ات، عجب اثری است
کنم به تاجوران ناز، از غلامی تو
که نوکری، در این خانه، فوق تاجوری است
اگر تو جلوه نمایی به وقت دادن جان
به عمر، افضل ساعات بنده، محتضری است
به دهر، هر خبری هست، زیر گرچم توست
اگر کسی در دیگر زند، ز بی خبری است
سزد، تمام بخوانم نماز، در حرمت
که حائر توأم، ای شاه! خانه پدری است
ز عمر نوح فزونتر دهند اگر کس را
به هرزه می رود، ار بی غم رخت، سپری است
هزار سال ز سر دادنت گذشت و فلک
هنوز هم به عزای تو، گرم نوحه گری است
صف جزا، نفسی، خنده از لبش نرود
«رحیق»! آنکه دمی در غم حسین گریست
علیرضا قاسمی رحیق
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#آرزوی_شهادت
شهادت میتواند مرگ در راه وطن باشد
شهادت میتواند خلوتی با خویشتن باشد
شهادت میتواند در نفاق خنجری از پشت
شهادت میتواند در مصافی تن به تن باشد
شهادت میتواند ساده مثل عاشقی کردن
شهادت میتواند سخت مثل سوختن باشد
شهادت میتواند خستگیهای پرستاری
کنار بستر بیماری یک پیرزن باشد
که میداند؟ شهادت در مرام عاشقان شاید
به بیپیراهنی پوشاندن یک پیرهن باشد
شهید کربلای چند لبخند تو خواهم شد
تو لبخندی بزن، شاید شهادت سهم من باشد
#مهدی_جهاندار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_حمزه علیهالسلام
ای شیر خدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
هم پیشتر از حزب خدا یار محمّد
هم بهر نبی بعد علی، حیدر کرار
از خشم تو بر جان عدو آتش دوزخ
وز تیغ تو در سینه، نفسها شرر نار
در بدر مه روی تو چون بدر درخشید
در جنگ اُحُد جان به کف و عاشق ایثار
رویید ز لبهای محمّد گل لبخند
در رزم چو کردی به عدو حمله علیوار
با دست غضب فرق ابوجهل شکستی
تا کس نرساند به محمّد دگر آزار
هرجا که تو شمشیر گرفتی به کف دست
دشمن به هراس آمد در عرصۀ پیکار
در خطبۀ شام از تو و نام تو سخن گفت
چارم وصی ختم رسل، حجّت دادار
هم شیرخدا خوانْدَت و هم شیر پیمبر
هم خواند تو را همقدم جعفر طیّار
ای کاش که در عرصۀ صفّین تو بودی
تا یار علی بودی چون مالک و عمار
ای کاش پس از ختم رسل بودی و بودی
یار علی و فاطمه بین در و دیوار...
#غلامرضا_سازگار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
سالروز شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام و حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام را محضر حضرت امام زمان (عج) و شما همراهان گرامی تسلیت عرض میکنم.
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زینب
دست بر دامان آن زن میشوم کز شوکتش
قرنها افتاده هر مردی به پای عزتش
قدر اگر زهراست!قدر فاطمه این دختر است
باخبر هرگز نباشد هیچکس از قیمتش
با همان دستی که آتش را گرفت از خیمه ها...
آبرو بخشیده ابراهیم را با ملتش
آستینپاره نه با خود ذولفقار آورده است...
کاخ استبداد را ویران کند با قدرتش!
می نویسند عالمان از معجزات خطبه اش
می نشینند انبیا هرروز پای صحبتش
سوختن پای حسین از واجبات زینب است
او بلا را میخرد هرقدر باشد قیمتش
بین این بزم عزا هرکس حسینی میشود
مطمئنا بوده با امضای زینب دعوتش
چادرش را بر کمر میبنند و بالای تل
منتظر می ایستد پس کی بیاید نوبتش
سهم آبش را میان بچه ها تقسیم کرد
تشنه تر بود از همه حرفی نمیزد از عطش..
سیدپوریا هاشمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_صادق
دلم هواى بقیع دارد و غم صادق
عزا گرفته دل من ز ماتم صادق
دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم
زنم به سینه که آمد محرم صادق
سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه به غربت صادق
سلام من به مدینه به آستان بقیع
سلام من به بقیع و کبوتران بقیع
سلام من به مزار معطّر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع
سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع
سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع
ز غربتش چه بگویم که سینه ها خون است
براى صادق زهرا مدینه محزون است
دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت
که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است
همانکه غربتش از قبر خاکى اش پیداست
امام صادق شیعه سلاله ی زهراست
ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد
هدف به تیر جسارت امام صادق شد
همان که فاطمه را بین کوچه زد گویا
ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد
امام پیر و کهنسال شیعه را کشتند
امان که روح سبکبال شیعه را کشتند
براى فاطمه از بى کسى سخن مى گفت
براى مادرش از غربت وطن مى گفت
بخاک حجرهاش از سوز سینه مى غلطید
پسر به مادر خود از کتک زدن مى گفت
از آن شبى که زد او را ز کینه اِبْن ربیع
دوانده در پی اش اندر مدینه ابن ربیع
فضاى شهر مدینه بیاد او تار است
هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است
هنور می کشد او را عدو به دنبالش
هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است
هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است
هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است
سید محمد میرهاشمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_صادق
از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند
روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند
حتم دارم با قلاف و تازیانه ریختند
یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست
بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست
نیمه شب هست آه فکر سن و سالش نیستند
ریسمانها میکشند و فکر بالش نیستند
بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند
او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم
پیش طفلانش مَکِش نامرد میریزد بِهَم
باز هم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد
این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد
سنگ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد
باز هم صد شُکر در ، آئینهاش را خط نزد
در میانِ شعله میخی سینهاش را خط نزد
در میانِ کوچهها با زور او را میکِشند
بر زمین میاُفتد و بدجور او را میکِشند
روی مرکب میروند از دور او را میکِشند
پیرمرد شهر با هر زحمتی پا میشود
آه میگوید فقط " یا عَمَّتی" پا میشود
دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده
من یتیمم طشتِ زر یک شب سرش را پس بده
جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده
حرمله وقتی که میآید پریشان میشوم
پشتِ عمه ، زجر وقتی هست پنهان میشوم
کوچه کوچه تکه تکه پیشِ ما نان ریختند
شامیان نان خشکها را پیش مهمان ریختند
دختران تَه ماندهها را پای طفلان ریختند
عمه جان حس میکنم مژگانِ بابا کم شده
خیزران ای وای یک دندانِ بابا کم شده
حسن لطفی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#مناجات_با_امام_حسین
سر نخواهم کرد خَم پیش کسی الا حسین
قلب من خورده به نام نامی مولا حسین
در رهش امروز هر کس یک قدم برداشته
خوب میداند تلافی میکند فردا حسین
آه از آن روزی که خلوت میشود دور مزار
بعد میبینی که مانده پیش تو تنها حسین
بندگان شیخ و شاه و مال و دنیا نیستیم
از همه عالم کفایت میکند ما را حسین
شک ندارم نوکران را از صف یوم الحساب
میکشد بیرون ملک، میگوید: این ها با حسین
ابر و باد و ماه و خورشید و فلک در مشت اوست
لحظهای ابرو بیاندازد اگر بالا حسین
کولهباری از گناه آوردهام، چون گفتهاند
با دو قطره اشک، پاکش میکند یکجا حسین
رمز و راز کاف و ها و یا و عین و صاد، اوست
کَلْمَةُ الحسنی حسین و عُروةُ الوثقی حسین
بس که بخشیدهست میترسم میان قتلگاه
شمر را بخشیده باشد روز عاشورا حسین
مادرم میگفت اگر شوق حرم داری بگو_
بعد تسبیحات بی بی حضرت زهرا، حسین
هر که دلتنگ است بسم الله، هموار است راه
خرج چندانی ندارد کربلا، یک یا حسین !
#سعید_پاشازاده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
قلبم از کینه ی دشمن چقَدَر ریخت به هم
تا که زد بر جگرم زهر شرر ریخت به هم
یاد بزمی که بپا کرد در آن شب منصور
از سر شب جگرم تا به سحر ریخت به هم
جگرم سوخته از زهر نباشد،که عدو
ناسزا داد به زهرا که جگر ریخت به هم
اثری نیست به جا جز سرم،از زهر ولی
صورت مادرم از شعله ی در ریخت به هم
خانه ام سوخت ولی سینه ای از میخ نسوخت
آن که شد بهر علی سینه سپر ریخت به هم
با لگد زد به در سوخته تا در افتاد
میوه از شاخه جدا گشت و ثمر ریخت به هم
دست بسته وسط کوچه کشاندند مرا
دیده ام از غم زینب شده تر،ریخت به هم
داغهای من و عمه چه تفاوتها داشت
وای من عمه ام از تیر نظر ریخت به هم
می دویدم عقب مرکب و میسوخت دلم
بهر آن طفل که از پای به سر ریخت به هم
#محمود_اسدی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_صادق_علیه_السلام
ای خوشهای ز خرمن فیضت تمام علم!
با منطق تو اوج گرفته مقام علم
با صد زبان به علم کلامت، سلام علم
هر جا که علم بود، تو بودی امام علم
تو وارث کمال و جلال محمّدی
مصداقِ صدق و صادقِ آل محمّدی
آیینۀ تمامِ کمالات روی توست
یادآور رسول خدا خلق و خوی توست
دارالشفای هر دل بیمار، کوی توست
گلواژههای وحی، پر از رنگ و بوی توست
بیمنطق رسای تو قرآن زبان نداشت
بیهمت تو دین، شرف جاودان نداشت
توحید معتبر شده از اعتبار تو
گلخانۀ وسیعِ امامت، بهار تو
«بحرالعلوم»، قطرهای از جویبار تو
«شیخ مفید»، لالهای از لالهزار تو
«طوسی» و «مجلسی» و «صدوقت» سه آیتاند
با نور دانش تو چراغ ولایتاند...
با آنکه خاک پاکِ مدینه دیار توست
ویرانۀ بقیعِ دلِ ما مزار توست
تا روز حشر، سینۀ ما دغدار توست
هر شیعۀ شکستهدلی اشکبار توست...
ای آفتاب، زائر صحن و سرای تو!
خاموش شد چگونه صدای دعای تو؟...
#غلامرضا_سازگار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_صادق علیهالسلام
حقپرستان را امامی هست، دینش دلبری
نور رویش کوثری، شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریخته در ساغری:
آیههای احمدی را با حدیث جعفری
حرف او عشق است، فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه
سیدِ طاووسها، طاووس بُستانش همه
شیخها، علامهها، طفل دبستانش همه
گردنافرازانِ دانش، گَرد میدانش همه
جامی از «اَلعِلمُ نورٌ» ریخت تا در جان ما
از هَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسید ایمان ما
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها
علمها را هر حدیثش، زد گره با نورها
نور، مجرم بود اما، در نظام کورها
ترس میانداخت حقش، در دل منصورها
در هراساند از وجودش، چون که میدانند کیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علیست
باز از این کوچه، امام دیگری را میبرند
باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غریب مادری را میبرند
پا برهنه، سیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را، با نیمهشب بردن نبود
حق پیر آسمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست، آخر از زبان کوچه است
باز معصومی، پریشان در میان کوچه است
پیر ما، یادِ گل یاس جوان کوچه است
با طنابی بر دو دستش، روضهخوان کوچه است
در مدینه تا که مینوشد چنین جام بلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای از خیمههای کربلاست
باز آتش، شعلهور در خانۀ آل عباست
حضرت شیخالائمه در میان کوچههاست
گرد، بر پیشانیِ آیینۀ روی خداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعیان! فرزند زهرا از نفس افتاده است
خواستم دورت بگردم مثل زائرها، نشد
یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پر کشم با قالَ صادقها و باقرها، نشد
شاعر خوب تو باشم بین شاعرها، نشد
بر خلاف زندگیِ از خطا آکندهام
صادقانه گفتم این یک بیت را، شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم
صادقانه، عاشقانه این جهان را بنگرم
مثل تو، با یاد فرزندت، به فردا بنگرم
روی مهدی را ببینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
در تنور غیبت، آن مردان که میباید شدند
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند
هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند
غم ندارند اولیاءالله، غمخوار هماند
با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکماند
دولت فردا از آنِ صالحان عاشق است
صبح نزدیک است آری! وعدۀ حق صادق است
#قاسم_صرافان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_صادق_علیه_السلام
#شهادت
دنیای کلام تو جهان برکات است
عمریست جهان ریزهخور این کلمات است
در ساحت عرفانِ غمت، فلسفه مات است
نام تو پر از عطر سلام و صلوات است
ای سورۀ شأن تو پر از سجدۀ واجب
زانو زده در محضرت ادیان و مذاهب
دارند نصیب از نفست حاضر و غایب
راهی که تو ابلاغ کنی راه نجات است
فیض ازلی چیست؟ مسلمانِ تو بودن
لطف ابدی شیعۀ چشمان تو بودن
در خوف و رجا دست به دامان تو بودن
مهر تو و قهر تو حیات است و ممات است
ای کاش که باشد نظر لطف تو با ما
تا سوی تنور امر کنی باز اماما
با عشق تو آتش شده برداً و سلاما
آتش نه که این روشنی آب حیات است
نام تو بلند است و مقام تو رفیع است
لطف تو مدام است و عطای تو وسیع است
هم در دل ما حسرت دیدار بقیع است
هم در دل ما حسرت درک عتبات است
#سیدمحمدجواد_شرافت
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_صادق علیهالسلام
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید
مبادا از قلمها جا بیفتد واژهای اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید
«سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید
الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
نسیم صبح صادق میوزد از گیسوی صادق
از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید
به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که میگوید
غلام خستهام خفته، قدم آرام بردارید
اگر فرمان او باشد، نباید پلک بر هم زد
به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید
«رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...»
به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید
به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجوییست
کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید
اگر در گوش نوزادی اذان میخواند، میفرمود
که با آب فرات و تربت از او کام بردارید
میان شعلهها آیات ابراهیم میسوزد
میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید
#سیدحمیدرضا_برقعی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح_ولادت
شب کویر، شبی ساکت است و رازآلود
شب ستاره شدن زیر آسمان کبود
شب کویر، سراپا نوازش است و سکوت
شب سفر، شب رفتن ز خاک تا ملکوت
شب کویر چه یکدست و صاف و تاریک است
خدا چقدر به ما در کویر نزدیک است
شب کویر شب قصههای دور و دراز
شب رها شدن آبشار راز و نیاز
خوش است اگر که در این آبشار، گم باشی
علی الخصوص اگر در کویر قم باشی
کویر قم که پر از عطر مهربانیهاست
قرارگاه و قدمگاه جمکرانیهاست
کویر قم که پر از آفتاب شد سبدش
به نام حضرت معصومه مهر شد سندش
مشام دشت پر از عطر و بوی گندم شد
قطار خاطره با شوق وارد قم شد
به قم رسیدم و دیدم که آسمان ابریست
که کار این دل ابری همیشه بیصبریست
نگاه کردم و دیدم که صحن غوغا شد
گل محمدی بوستان جان وا شد
فضای صحن پر از رنگ و بوی مشهد بود
لبالب از نفس حضرت محمد بود
لبالب از نفحات بهشت بود حرم
پر از شکوفه و اردیبهشت بود حرم
شب کویر پر از نور شد پر از مهتاب
امام گل به نماز ایستاد در محراب
پر از ترانه پر از گل پر از سخن بودم
خسی که در دل میقات بود، من بودم
پس از زیارت بانوی مهربان کویر
وداع کردم از این خاک، خاک دامنگیر
قطار خاطره از دشتها گذشت و گذشت
رسید صبح به مشهد، درست ساعت هشت...
هوای گنبد و گلدسته آسمانی بود
پگاه، مست صدای کریمخانی بود
صدای «آمدم ای شاه» بود و عطر حضور
حضور آن همه عاشق حضور آن همه نور
شب کویر شبی ساکت است و رازآلود
شب ستاره شدن زیر آسمان کبود
#سعید_بیابانکی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_معصومه_سلامالله
یافاطمه معصومه اشفعی لی ...فان لک عند الله شان من الشان
خانهای که سایهاش موسیابن جعفر میشود
خوشبحال آنکه در این خانه دختر میشود
از زیارت نامهات پیداست بیش از آن ، رضا
از مقاماتت بگوید خلق کافر میشود
از سفارشهای آقایم رضا فهمیدهام
خوشبحال هرکه با تو او برادر میشود
باورش سخت است اما باورِ ما هست که..
زائرت با زائرِ زهرا برابر میشود
میشود امابیها هرکه نامش فاطمه است
دختر این خانه هم یک روز مادر میشود
در مقام زائرانت دیدهام این شأن را
هرکه از قم میرود مشهد کبوتر میشود
تکه سنگی بودم و گفتند باید قم روی
سنگ اگر عاشق شود در صحن مرمر میشود
میشود مرمر ولی نه ، چند وقتی بگذرد
زیر پای زائران یک تکه گوهر میشود
دانشآموز آمدند و عاقبت مرجع شدند
سنگ هم اینجا بیاید عاقبت زر میشود
هر کویری که تو را فهمید میگردد بهشت
هر بهشتی که به تو دل داد قمصر میشود
گاه در مشهد زمانی قم زمانی شهرری
خوشبحال ما که با تو عمرِ ما سر میشود
(حسن لطفی ۴۰۱/۰۳/۱۱)
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
شمع محفل اگر سراج شده...
سوخته هستیاش حراج شده
زیر پا بوده و به سر رفته
بند نعلین بوده تاج شده
مالیات فقیر از جگر است
خون دلهاست که خراج شده
مرض لاعلاجمان اغلب...
با همین آب شور علاج شده
چند قرنست در قبیلهی ما..
سجده بر سمت قم رواج شده
کعبه گرچه نصیب مردم بود
قبلهی ما از ابتدا قم بود
مورم و در تمام اوقاتم
به کرامات قدسیات ماتم
چند رکعت تورا صدا کردم
راضیام! راضی از عباداتم
سنگفرش حیاط صحن توأم
به رضای تو هشت قیراتم
شور عشق تورا درآوردم
غرق شیرینی است افراطم
اینهمه آدم به کوچهی تو
میدهی وعدهی ملاقاتم؟
گرچه روحم گرفته روی گناه
فاطمه اشفعی لی عندالله
تو به زیر عبای موسایی
ربنا ربنای موسایی
گره خلق را تو وا کردی
دستگیری عصای موسایی
خواهر بی نظیر سلطانی
کوثر بچههای موسایی
کوه طور شماست بیت النور
تو کلیم خدای موسایی
هم مسیحا برای عیسایی
هم تجلی برای موسایی
برگ غفران رسید و بیمه شدم
سائل حضرت کریمه شدم
باده ناب از خم است هنوز
رزق عشاق از قم است هنوز
نانخور سفرهی حریم توأیم
در بهشت تو گندم است هنوز
نخ چادر نمازتان خانم!
باب حاجات مردم است هنوز!
تا ابد در طواف کوی توأم
تازه این دور هشتم است هنوز
روبروی ضریح داد زدم...
حرم مادرت گم است هنوز
کهنهام وصله پینه میخواهم
از قم تو مدینه میخواهم
هرکسی خاکسار این در شد
ناخودآگاه دیدهاش تر شد
به طواف ضریح دختر رفت
داغدار عزای مادر شد
یاد آن لحظهای که در میسوخت
میخ در روزی کبوتر شد
پای نامحرمان به خانه رسید
نوبت قتل صبر شوهر شد
فضه آمد کمک کند اما...
یاس خانه شکست، پرپر شد...
#سیدپوریا_هاشمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح_ولادت
اگر درمان درد خویش میخواهی بیا اینجا
دوا اینجا، شفا اینجا، طبیب دردها اینجا
شکستهبالی ما میدهد بال و پری ما را
اگر از صدق دل آریم روی التجا اینجا
طلب کن با زبان بیزبانی هرچه میخواهی
که سر دادهست گلبانگ اجابت را خدا اینجا
به گوش جان توان بشنید لبّیک خداوندی
نکرده با لب خود آشنا حرف دعا اینجا
هزاران کاروان دل در اینجا میکند منزل
اگر اهل دلی ای دل، بیا اینجا، بیا اینجا
دل دیوانۀ من همچو او گمکردهای دارد
ز هر دردآشنا گیرد، سراغ آشنا اینجا...
صدای پای او در خاطر من نقش میبندد
مگر میآید آن آرامجانها از وفا اینجا؟...
مشو از حرمت این بارگه غافل که مهدی را
زیارت کردهاند اهل بصیرت بارها اینجا
حریمش را اگر دارالشفا خوانند، جا دارد
که میبخشد خدا هر دردمندی را شفا اینجا
علاج درد بیدرمان کند لطف عمیم او
نباید بر زبان آورد حرفی از دوا اینجا!
حدیث عشق با «پروانه» میگویی، نمیدانی
که میسوزد بهسان شمع، از سر تا به پا اینجا
#محمدعلی_مجاهدی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد
لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی
تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی
هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا
بی اختیار سمت حرم میکشد مرا
با شور شهر فاصله دارم کنار تو
احساس وصل میکند آدم کنار تو
حالی نگفتنی به دلم دست میدهد
در هر نماز مسجد اعظم کنار تو
با زمزم نگاه دمادم هزار شمع
روشن کننند هاجر و مریم کنار تو
تا آسمان خویش مرا با خودت ببر
از آفتاب رد شده شبنم کنار تو
در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست
خونین تر است ماه محرم کنار تو
مادر کنار صحن شما تربیت شدیم
داریم افتخار که همشهری ات شدیم
ما با تو در پناه تو آرام می شویم
وقتی که با ملائکه همگام می شویم
بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات
مردان شهر نوکرو زنها کنیز هات
زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست
تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست
باران میان مرمر آیینه دیدنیست
این صحنه در برابر ایینه دیدنیست
مرغ خیال سمت حریمت پریده است
یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است
خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم
جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم
اعجاز این ضریح که همواره بی حد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است
من روی حرف های خود اصرار میکنم
در مثنوی و در غزل اقرار میکنم
ما در کنار دختر موسی نشسته ایم
عمریست محو او به تماشا نشسته ایم
اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست
ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم
قم سالهاست با نفسش زنده مانده اس
باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم
بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا
ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم
از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان
از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان
من هم دلیل حسرت افلاک می شوم
روزی که زیر پای شما خاک می شوم...
سید حمیدرضا برقعی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد
لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی
تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی
هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا
بی اختیار سمت حرم میکشد مرا
با شور شهر فاصله دارم کنار تو
احساس وصل میکند آدم کنار تو
حالی نگفتنی به دلم دست میدهد
در هر نماز مسجد اعظم کنار تو
با زمزم نگاه دمادم هزار شمع
روشن کننند هاجر و مریم کنار تو
تا آسمان خویش مرا با خودت ببر
از آفتاب رد شده شبنم کنار تو
در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست
خونین تر است ماه محرم کنار تو
مادر کنار صحن شما تربیت شدیم
داریم افتخار که همشهری ات شدیم
ما با تو در پناه تو آرام می شویم
وقتی که با ملائکه همگام می شویم
بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات
مردان شهر نوکرو زنها کنیز هات
زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست
تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست
باران میان مرمر آیینه دیدنیست
این صحنه در برابر ایینه دیدنیست
مرغ خیال سمت حریمت پریده است
یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است
خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم
جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم
اعجاز این ضریح که همواره بی حد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است
من روی حرف های خود اصرار میکنم
در مثنوی و در غزل اقرار میکنم
ما در کنار دختر موسی نشسته ایم
عمریست محو او به تماشا نشسته ایم
اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست
ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم
قم سالهاست با نفسش زنده مانده اس
باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم
بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا
ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم
از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان
از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان
من هم دلیل حسرت افلاک می شوم
روزی که زیر پای شما خاک می شوم...
سید حمیدرضا برقعی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه
ما گدایان قم و شهر خراسان هستیم
عاشق و دربه در و بی سر و سامان هستیم
خاک زیر قدم ذریه ی زهراییم
نسل در نسل همه نایب سلمان هستیم
نوکر حلقه به گوشیم همه می دانند
خاکبوسان دَر ِ بیت کریمان هستیم
سائل طایفه ی حضرت کاظم شده ایم
فاطمه کرده نظر، شیعه ایران هستیم
عاقبت ، عاقبت ما بشود ختم ِ به خیر
حاجیان حرم خواهر سلطان هستیم
کفتر مشهد و قم شد دل آواره ی ما
زینب ضامن آهوست همه کاره ی ما
ما گدایان تو هستیم سعادت داریم
از کرامات تو بانوست که قیمت داریم
کرمت کاسه ی ما را نگذارد خالی
بده در راه خدا باز ، که حاجت داریم
ما گنه کار ،گنه کار ،گنه کار، اما
روز محشر ز تو امّید شفاعت داریم
بین این طایفه ی آینه ها بعد حسین
جور دیگر به رضای تو ارادت داریم
هر که دارد به جهان عادتی و اخلاقی
ما به بوسیدن درگاه تو عادت داریم
دل ِ وابسته به تو خانه امّید شود
هر که شد خادم تو مرجع تقلید شود
آمدی شد همه قم یاور تو ، شکر خدا
خاکی و پاره نشد معجر تو ، شکر خدا
آمد اشک تو ز دوری برادر اما
کس نخندید به چشم تر تو ،شکر خدا
مردم قم همه خوبند نریزند ز بام
آتش و سنگ به روی سر تو ، شکر خدا
به سری نیست درین شهر ولایی فکر ِ
غارت زیور و انگشتر تو ، شکر خدا
آمدی و کسی از مرد و زن شهر نداشت
قصد توهین به تو و دلبر تو ، شکر خدا
غصه ی زینب کبری و چهل روز عذاب
بین این شهر نیامد سر تو ، شکر خدا
زینب و کوفه و اشرار امان از این غم
زینب و تشت و سر یار امان از این غم
محمدحسین رحیمیان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi