eitaa logo
اشعار مذهبی
672 دنبال‌کننده
57 عکس
4 ویدیو
3 فایل
آدرس در تلگرام https://t.me/janatmahdi آدرس در واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GNrNYw6uBbEFeBunVJoiXM آدرس در ایتا https://eitaa.com/jannatolmahdi آدرس در سروش http://sapp.ir/jannatolmahdi آدرس سایت اینترنتی Www.janatmahdi.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
روسیاهم بی پناهم آه اینجا رو زدم نام زیبای تو را من جار از هر سو زدم ساعت ه هشت این دلم در ساحت سبز حرم ...پرسه می زد که میان صحن تو زانو زدم عطر زیبای حرم تا بر مشام من رسید طعنه بر عطر گلاب و عنبر و شب بو زدم صاحب عالم ولیّ نعمت مایی رضا ع خوب می دانی چرا من ناله ی "اشکوا.."زدم هوهوی نقاره خانه از حرم دل می برد تاشنیدم مست گشتم نغمه ی "یاهو" زدم تا برادر دست ما گیرد به حق خواهرش حرف از لطف "کریمه" حرف از "بانو"زدم خواب دیدم مثل خدّام حرم در بین صحن "آمدم ای شاه"را هِی خواندم و جارو زدم حاجت من هم ضمانت شد همین که لحظه ای رو به سلطان خراسان "ضامن آهو"زدم می رسد لطف تو آقاجان به این زائر زیااااد تا که وارد می شود از گوشه ی "باب الجواد" اسماعیل‌ شبرنگ t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ذکر ورود به حرم یار مجتبی‌ است سبط عزیز احمد مختار مجتبی‌ است بعد از علی امام وفادار مجتبی است تنها وصی حیدر کرار مجتبی است عباس هم به دست حسن مرد رزم شد استاد فن رزم علم‌دار مجتبی است جنگ جمل به دست حسن ختم گشته است  از قاتلان لشگر کفار مجتبی است بر تن زره نکرده به مانند مرتضی وقت نبرد مرد جگردار مجتبی است از لطف اوست اشک دو چشم حسینیان در مجلس حسین میاندار مجتبی است بازار عشق گرم و تو سردی عجیب نیست؟ بفروش جان خود که خریدار مجتبی است t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
درحسینیه ی جبین روضه است خط به خط گریه، چین به چین روضه است آسمان گریه کرده بالأخره هرشبی راکه در زمین روضه است به کجا می روی؟در عالم اگر؛ خبری هست در همین روضه است سند ادعای من محشر که بفهمی تمام دین روضه است هدیه ی ما به ساکنان بهشت باز در روز واپسین روضه است درمیان اهالی گریه اولین روضه آخرین روضه است اینکه بعد از غدیر،پیغمبر ازعلی گفت و گفت، این روضه است زهر کم کم براو اثر می کرد زردی چهره هم یقین روضه است *لفظِ اِرْجِع فاِنَّه یَهْجُر تا قلم خواست بدترین روضه است با گریزش شکستن دندان وسط کوچه اولین روضه است با دلیل شهادت زهرا لفظ پیغمبر امین روضه است شتر سرخ درجمل فتنه است اسب اما بدون زین روضه است روضه ازاین به بعد رفت به دشت روضه دنبال خواهرش می گشت روضه شد عاطفی دمی که حسین یک قدم رفت یک قدم برگشت باغدیر و کریم و بزم شراب روضه می زد گریز هی بر تشت کاش بودم پس از دوماه عزا پشت باب الجواد، ساعت هشت t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
اين جا رهِ اميدِ كسی سد نمی‌شود كس نا اميد از حرمت رد نمی‌شود اين جا دعا به مرز اجابت رسيده است راه دعای اهل دعا سد نمی‌شود مهمان اين حريم بهشتی، بهشتی است حال كسی كه با تو بود، بد نمی‌شود هردل دخيل عشق نبندد بر اين ضريح_ دراين حرم، كبوتر گنبد نمی‌شود بين همه ز رأفت تو صحبت است و كس مانند تو به مهر، زبانزد نمی‌شود ای انعكاس مهر! چنان تو كسی دگر آئينه‌دار خُلق محمّد نمی‌شود حسرت بَرَد كسي كه به چندين بهار عمر بهر زيارت تـو مقيّد نمی‌شود هركس رسيده است به‌جایی، ز لطف توست بي التفات تو كه مؤيَّد نمی‌شود بی بهره از ولايتِ تو، روز رستخيز مستوجب عنايت ايزد نمی‌شود بسيار رفته است «وفایی» سفـر؛ ولی جائي دگر به‌خوبی مشهد نمی‌شود t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهار بندگی ام را خودم خزان کردم گناه کردم و از کرده ام زیان کردم چقدر دل، سرِ آمال خویش آزردم چه کارها که برای دو لقمه نان کردم رضای صاحب خود را نکرده ام منظور نگاه بر سخن و حرف این و آن کردم به جای خیر فقط دردسر شدم عمری همیشه خون به دل صاحب الزمان کردم مرا گرفت به آغوش و زیر و رویم کرد همین که وضع بدم را کمی بیان کردم هزار بار زمین خوردم و خدا را شکر هزار بار توسل بر آسمان کردم مرا همیشه دعا کرد و مهربان تر بود... از آن چه در همه ی زندگی گمان کردم همین که فاطمه گفتم مرا خرید آقا قسم به فاطمه صد بار امتحان کردم دم غروب غریبانه گریه و زاری برای غربت آن قبر بی نشان کردم پرش شکسته پرستو و در قنوتش خواند: هوای پر زدن از بین آشیان کردم برای آن که نبیند علی چه شد دستم سه ماه بازوی خود را از او نهان کردم محمد جواد شیرازی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
دوشنبه ای که غروبش طلوع ماتم بود اگر غلط نکنم اول محرم بود بنا به نص روایت بلای کرب و بلا عظیم بود و بلای مدینه اعظم بود چه کربلاست که تاریخ آن به وقت خدا اگر حساب کنی با مدینه توام بود دری شکست و حریمی که اذن خواستنش برای هر که به غیر از خدا مسلم بود بدون اذن "فَلا تَدْخُلوا بیوتَ نبی" دری شکست که از آیه های محکم بود فرشته زیر لگدهای لشکر ابلیس بهشت سوخته ی آتش جهنم بود نوشته اند که قبل از قلاف در کوچه برای زخم زدن میخ در مقدم بود مقصر آتش در بود اگر که بعد از آن گرفت رو ز علی چهره ای که مبهم بود چقدر دیر رسیدم کنارت آه... افسوس... دمی که میخ هم از شرم قامتش خم بود بمان که ماندن تو زنده ماندن روزیست که باغ خانه ی ما سبز بود و خرم بود نَه  نُه بهار، هزاران بهار هم می رفت برای زندگیِ با تو باز هم کم بود اگر بمیری من نیز با تو خواهم مرد اگر که باشی من نیز با تو خواهم بود محمدعلی بیابانی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
با من بگو در با پرِ مادر چه کرده؟ در کنده شد مادر به زیر در چه کرده؟ پهلوی مادر را حرامی ها شکستند وقتی که افتاده بگو حیدر چه کرده؟ در بین آتش ناله می زد محسنم رفت در بین آتش با گلِ پرپر چه کرده؟ دستان سنگین و رخِ نازک تر از گل با صورتش آن ضربت کافر چه کرده؟ وقتی که افتاده میانِ خاکِ کوچه با اشک مادر کودک مضطر چه کرده؟ بازوی مادر مثل پهلویش شکسته زهرا بدونِ مَحرم و یاور چه کرده؟ زینب تماشا کرده آتش را بر آن در در کربلا با آتش و معجر چه کرده؟ شام غریبان یک حرم بود و عقیله با اشک و آه و ضَجه ی دختر چه کرده؟ آنجا حسین ابن علی مُرد از خجالت با حلق خونین علی اصغر چه کرده؟ از روی مرکب بر زمین افتاد ارباب با جسم صدچاک علی اکبر چه کرده؟ دارد تماشا میکند گودال و مقتل با دیدن آن لحظه ها خواهر چه کرده؟ پیچیده در کرببلا ذکرِ ؛ بُنَیّ وقتی که میزد از قفا خنجر چه کرده؟ داغ اسیری و غم زینب به جایش مهدی زهرا با غم کوثر چه کرده؟ نذر ظهورش ذکر یا محسن گرفتیم عشق عزیز فاطمه درسر چه کرده؟ عبدِ کریم t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
قلب دنيا سنگ شد وقتي كه آن در مي شكست بايد از شرمندگي آنجا زمين سر  مي شكست فاجعه تازه رقم مي خورد وقتي كوچه ديد در كمال بهت مردم قلب حيدر مي شكست چشم هاي ذولفقاري علي خون گريه داشت هيبت اسطوره سردار خيبر مي شكست آيه اي از سوره اش روي زمين افتاده بود قامت رعنايي بانوي كوثر مي شكست نيروي پروانه بر در كارگر واقع نشد بال هايش شعله ور گرديد و پر پر مي شكست در به روي شعله ها چرخيد و تا پهلو رسيد از تلاقيِ در و ديوار مادر مي شكست t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ما مطیع و سینه چاک بچه های حیدریم ما همیشه داغ دار  کوچه ها و مادریم عاشقان محسنیم و منتظرهای فرج ما گدای حیدریم و از دو عالم سَرتریم هر که گردد منکر امر و کلام اهل بیت آبرویش را یقینا در دو عالم می بریم دین ما دارد رئیس مذهب و وجه خدا ما مطیع مذهب برحق مولا جعفریم گوش کن ای دشمن اولاد مولایم علی عاقبت با منتقم قلب کثیفت می دریم از دل ما حُبِ جنت،ترسِ دوزخ کن جدا ما فقط دیوانه ی لبخند مولا حیدریم ما در این دنیا فقط راه علی را میرویم ما به دنبال رضای آن امیر محشریم ما در این دنیا برای نوکری ها آمدیم با گدایی علی از پادشاهان سرتریم محسنیه،فاطمیه،خط قرمزهای ماست اهل بدعت ما همه دلخون داغ مادریم لال باشید و به دنبال حقیقت ها رَوید آخرین هشدار اینکه، ما سگان حیدریم عبدِ کریم t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
﷽ «قصیده جدید» تقدیم به رزمندگان هشت سال دفاع مقدس یاد باد آن روزگاری که جوان بودیم ما بانشانِ جان‌فشانی بی نشان بودیم ما آمد آزادی اسیر دام خود خواهی شدیم! حال حیران درهمینم  که همان بودیم ما؟ این چه نجوایی است ای دل ای رفیق نیمه‌ راه وقت آن آمد شوی ظاهر ، نهان بودیم ما باکری قبل از شهادت پیش بینی کرده بود عاشق  آن جان آذربایجان بودیم ما گفت بعد از جنگ ، خاکی ها سه فرقه می‌شوند یادشان آرید کاهل آسمان بودیم ما در شب تاریک قومی راه را گم می‌کنند کس نمی‌پرسد کدامین سو روان بودیم ما عده ای را نیز دنیا میکند مشغول خود میرود از یاد ، روزی با ، کیان بودیم ما فرقه ای اما وفادار اصول و اعتقاد می‌سرایند اینکه با جانان و جان بودیم ما آری ای دنیا نکردیم از ره دین ما عدول گرچه پیریم آن زمان شیر ژیان بودیم ما بر سر قبر شهیدی داشتم دی گفتگو گفت ،گو ، مشروط اندر امتحان بودیم ما نا امیدی کار شیطان است ، ای دل باز خوان کز غزل خوانانِ باغ ارغوان بودیم ما اهل غیرت غیر راه عشق نشناسد رهی در دفاعی که مقدس بود آن بودیم ما معرفت بود و صفا بود و وفاداری به عهد جان نثار انقلاب و آرمان بودیم ما از حریم مملکت کردیم جانانه دفاع جان به کف آری مدافع از کیان بودیم ما اهرمن تا قلب خوزستان هجوم آورده بود بر سرش آتشفشانی بی امان بودیم ما هشت سال این جنگ را تقوا مدیریت نمود لشکری انبوه از پیر و جوان بودیم ما از دیار آشنا بیگانه را کردیم دور قهرِمان را دید دشمن قهرَمان بودیم ما یک وجب حتی نماند از خاکمان در دست خصم جاودان خواهیم بود و جاودان بودیم ما گو «کلامی» پیرو امر امامین قیام انتظار مهدی صاحب زمان بودیم ما مورخه ۱۴۰۲/۶/۳۱ کلامی زنجانی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
از درد زهر سوخته جان مطهرش محروم می شود جهان ز جمال منورش آثار تشنگی به لبانش رسیده است می لرزد از شراره ی این درد پیکرش دارد برای هر نفسش درد می کشد تنها خداست با خبر از قلب مضطرش مهدی مگر بیاید و این درد کم شود مانده ست تا به شوقِ تماشای دلبرش سر را به زانوی پسرش تا گذاشت رفت تشویش و اضطراب ز سیمای انورش دارد یتیم می شود آقای کائنات در حال رفتن است_خدا_سایه ی سرش آقا یتیم می شود اما قرار نیست سیلی زند کسی به رخِ ماه منظرش دیگر قرار نیست که بعد از پدر کسی آتش زند به خیمه ی تنهای خواهرش اینجا پسر ندیده تن بی سر پدر اینجا پسر ندیده اسیری مادرش t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
والطور دل به طور ولایش اقامت است واللیل لیلۀ شرف است و کرامت است والعصر عصر منزلت است و زعامت است والشمس روز جلوۀ شمس امامت است عید خدای عزّوجلّ عید احمد است عید غدیر دوم آل محمّـد است عید صعود آدم و میلاد خاتم است عید نزول حضرت عیسی ابن مریم است عید ظهور منجی اولاد آدم است یک عید نه، تجلی اعیاد عالم است شب رخت بسته صبحدم نصر آمده عید امامتِ ولیِ عصر آمده عید امید سلسلۀ انبیاست این عید نزول مصحف نصر خداست این ای اهل آسمان و زمین عید ماست این مستضعفان به پیش! که عید شماست این عالم به ظلِّ رایت توحید مهدی‌اند اعیاد ما مقدمۀ عید مهدی‌اند مهدی که سکۀ ابدیت به نام اوست مهدی که حکم آدم و خاتم پیام اوست مهدی که آرزوی خلایق قیام اوست مهدی که منجی بشریت نظام اوست پیراهن بلند امامت بـه پیکرش شمشیر شیر حق به کف عدلْ گسترش بر اوج کائنات لوای گشاده‌اش آزادگان به سلسله گردن‌نهاده‌اش سرهای سرکشان به زمین اوفتاده‌اش گویی که بسته کار فلک با اراده‌اش هر چند شهر کوفه بوَد پایگاه او یک لحظه هست بر همه‌عالم نگاه او او شهریار عالم و عالم حضور اوست خورشید را بشارت صبح ظهور اوست سروِ قد کلیم خدا، خم به طور اوست نعش ستمگران همه فرش عبور اوست بوجهل‌ها به چرخ کشد سر، خروششان «تبت یدا ابی لهب» آید به گوششان گیرید از جمال محمّد نشانی‌اش بر تن چو انبیاست لباس شبانی‌اش چشم زمین به شعشعۀ آسمانی‌اش بر چهره بنگرند به سن جوانی‌اش خوبان گرفته جان پی قربانی‌اش همه پیران دهر طفل دبستانی‌اش همه اوّل به کعبه عالمیان را صدا کند خود را معرفی چو رسول خدا کند با یک ندا قیامت کبری به‌پا کند ملک حجاز را نفسش کربلا کند باشد هماره پشت سر او دعای ما او پای کعبه روضه بخواند برای ما آن روز روز عزّت و اقبال می‌شود مفتوح، باب کعبۀ آمال می‌شود با نطق او خطیب حرم لال می‌شود روز ولایتِ علی و آل می‌شود سازد برای فتح فراهم زمینه را تسخیر می‌کند به سپاهش مدینه را بر تشنگان سقایت جام ولا کند بعد از مدینه رو به سوی کربلا کند ننگ بنی امیه همی بر ملا کند نابودشان به تیغۀ شمشیرِ «لا» کند دریا کند ز اشک مصیبت دو عین را گیرد به دوش پرچم سرخ حسین را ای آه سینه‌سوز علی ذوالفقار تو ای آل فاطمه همه امیدوار تو با یک نفس تمام خزان‌ها بهار تو شمشیر انتقام تو چشم انتظار تو  «یاصاحب‌الزمان به ظهورت شتاب کن» «عالم ز دست رفت، تو پا در رکاب کن» باز آ که فتح با دم تیغت خدا کند باز آ که شیعه در قدمت جان فدا کند باز آی تا مسیح به تو اقتدا کند تا کی تو را امام شهیدان صدا کند؟ بازآ که سینۀ شهدا بی‌‌قرار توست بازآ که چشم فاطمه در انتظار توست تو غایب استی و دل عالم اسیر توست بالله قسم سلالۀ آدم اسیر توست بیش از هزار سال محرّم اسیر توست یک عمر طبع خستۀ «میثم» اسیر توست تنها امید آل پیمبر تویی تویی منجی خلق اوّل و آخر تویی تویی استاد حاج غلامرضا سازگار t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمری‌ست در فراق تو با اشک سر کنیم گریه اگر کم است بگو بیشتر کنیم جا مانده‌ایم حوصله شرح قصه نیست تربت بیاورید که خاکی به سر کنیم ری‌زاده‌ایم و هر شب جمعه در این حرم شب را به یاد کرب‌وبلایت سحر کنیم با هر قدم به سمت تو صد حج برابر است راضی نشو که این همه آقا ضرر کنیم یک گوشه می‌رویم و فقط گریه می‌کنیم یک روز می‌شود به ضریحت نظر کنیم؟ t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
من ذکر بسم الله الرحمن الرحیمم تصویر اسماءِ خداوند کریمم من قل هو الله احد را رازدارم یعنی علیِ عالی ام، ذکر قدیمم من ذکر الله الصمد را عینِ معنام عینِ خداوندِ علیمم، من علیمم از کعبه راز لم یلد باید بپرسید لم یولَدَش، خود پاسخی از آن حریمم کفواً اَحد را فاطمه معنا نموده: خَلقاً و خُلقاً چون علی خَلقِ عظیمم همتای کوثر، کفوِ زهرای بتولم أبتر سزاوار است بر خصمِ عقیمم کِی زادگاه دیگران در کعبه باشد؟ من صاحب بیتُ اللَّهَم، رُکنم، حَطیمم۱ من کعبه ام، من قبله ام، من عینِ ذاتم میزانِ دین،یعنی شریعت را حریمم من در رکوعِ خویش، مُحییِ زکاتم مجریِ احکام خداوند حکیمم آن حاکمِ شرعم که در وقت قضاوت حتی برای دشمنان خود حلیمم خود پادشاه عالمم، اما به زُهدم این بس، که فرش کُلبه اَم، تنها گِلیمم حتی برادرهای خود را منع کردم زانچه به بیت المال باشد زرّ و سیمم * جانِ پیمبر هستم و نفسِ رسالت سلطان عالم هستم و عبدالکریمم من، آسمانِ بی ستون را آفریدم من حاکم و جبریل در جنّت ندیمم من سفره دار خلقت و کون و مکانم رزق سماوات و زمین، بارِ عَمیمم۲ کوه و در و دشت و دَمن یک گوشه چشمم بر بادها فرش سلیمان، یک نسیمم موسی عصا انداخت، کردم اِژدهایش در طور سینا،یارِ موسای کلیمم عیسی نفَس زد، مُرده را من زنده کردم عالم شود إحیاء از عطرِ شمیمم آتش به ابراهیم اگر بَرد و سلام است نامِ مرا آورد، من قلب سلیمم راه زمین، راه سما، راه کُراتم تنها در عالم من صراط المستقیمم بر لشگر پیغمبران، مولا منم من بر احمد مختار چون سیبِ دونیمم من اولین مؤمن به اسلامِ رسولم خود در تمام کارها با او سهیمم با نَصِّ پیغمبر امیرالمومنینم تنها منم دارای این اسم عظیمم من جانشینِ حضرت ختمی مآبم داده ولایم را خداوند علیمم اولاد معصومم، امامانِ مبینند آری امامانِ مبین را هم زعیمم حتی ولایت بر همه کفّار دارم پس منکرانم را بخوان خصمِ لئیمم * کی میتوان شاعر کِشد پَر در حریمم دستانِ من بنوشت ابیاتِ فخیمم حق«لافتی الا علی» در شأنِ من گفت در جبهه وحشت میکند دشمن ز بیمم من پهلوان خیبر و بدر و حنینم من قالعِ هر یل یلِ بازو ضخیمم با جاهلیَّیت در ستیزم تا به آخر من دشمنِ دیرینِ شیطان رجیمم چشمان اهل فتنه را من کور کردم آرامشِ مَردم در اوضاعِ وخیمم ابطالِ باطل میکنم، احقاقِ حق نیز فاروقم و در این سِمَت دُرِّ یتیمم هر منحرف را از رهِ خود بازدارم تحریفِ دین را بر نمیتابم، قَویمم۳ هر روز با کفر و نفاق و شرک در جنگ هر شام، سفره دارِ أطفال یتیمم دست خدا، چشم خدا، گوش خدایم هر صحبتی باشد به هر جمعی، فهیمم من دستِ مهدی میشوم روز عدالت من قاسمِ کیفر ز جنّت تا جحیمم *** عقبای من زهراست، دنیایم که پاشید با فاطمه، صحرای محشر من قسیمم در پیش من بازوی زهرا را شکستند بستند پیشِ او دو بازوی حَجیمم سیلی زنَم، آنکس که ناموسِ مرا زد من ظلم دیدم وَز غم زهرا ظَلیمم۴ من از مدینه تا نجف در انتظارم تا صبحِ روز انتقام آنجا مقیمم از کوفه تا شام است، هر روزم عزادار شبهای جمعه کربلا خوانِ نعیمم عالم بگِرید بر حسینِ من که گوید: پُر غصه تر از قصۀ کهف و رقیمم رأسِ بریده دیده کس، قرآن بخواند؟ من ناطقِ قرآن و مقتولِ خصیمم۵ گودال بود و پیکرم زیر سُم اسب من بودم و حالِ مناجات صمیمم۶ تنها کلامم: یا غیاث المستغیثین! این جانِ بی جان است، احسانِ قدیمم ۱_جای اجابت دعا درکعبه ۲_بارعام ۳_درست کننده و معتدل ۴_بسیارستمدیده ۵_دشمن لجوج ۶_خالص ژولید t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
آسمان جلوه ای از خون شهیدان باشد نامِ پاکِ شهدا عزت ایران باشد عُرفا رَشْک به احوال شهیدان دارند این چه سِرّی است که در کار شهیدان باشد زنده تر می شود آن کس که شهیدش کردند شاهد گفته ی من آیه ی قرآن باشد جان عزیز است ولی جمع شهیدان گفتند: بذل جان در ره دین خوب تر از جان باشد ترکِ سر گفتن و سر دادن و سر زنده شدن امتیازی است که مخصوص شهیدان باشد هر که اخلاصِ عمل داشت گرامی گردد عملِ صدق نشان دادن ایمان باشد بی تفاوت مگذر از حرمِ نامِ شهید گرچه آن تابلویی بین خیابان باشد زندگیّ شهدا جای تأمل دارد این سلوکی است که زیبنده ی انسان باشد خوش به احوال جوانی که تلاشش این است... چون شهیدانِ خدا، آینه گردان باشد t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
سخن ز حبل الهی و بانگ «وَ اعتَصِمُو»ست حقیقتی که هدایت همیشه زنده به اوست حقیقتی که همه انبیا از آن گفتند به امت خود از آن چشمۀ روان گفتند حقیقتی که از آن، طاعتی فراتر نیست حقیقتی که اساس شریعت نبوی‌ست برادریم همه، در پناه پیغمبر کدام نعمت از این نعمت است بالاتر؟... اگر که خواهی از آن ذات، رحمتی ازلی برای وحدت امّت بکوش، مثل علی علی ستارۀ صبرش، شبی افول نداشت و حرف‌های عجولانه را قبول نداشت علی پس از جمل آیا پی قیام گرفت؟ مگر ز همسر پیغمبر انتقام گرفت؟ علی اگر چه به سینه بسی جراحت داشت در ازدحام صفوف نماز، شرکت داشت... علی کجا سر بازار ظلم، حجره گرفت؟ مقدسات که را یک به یک به سخره گرفت؟ علی که در سخنش لحن ناگوار نبود علی که اهل سخن‌های نیش‌دار نبود... علی نگفت و به نام علی چه‌ها گفتند به جان حضرت او یک به یک خطا گفتند... بسا مرید علی‌اند و کارشان شوم است علی هنوز در این روزگار مظلوم است جنایتی‌ست به نام علی جفا کردن زبان به یاوه و حرف سخیف وا کردن جنایتی‌ست جهان را به چوب خود راندن هر آن‌که گفت ز وحدت «خلیفه‌ای» خواندن! هر آن‌که گفت ز وحدت منافقش خواندن برای هَدم برائت، موافقش خواندن... کجا کس از طمع خام، شیعه خواهد شد؟ کجا به یاوه و دشنام شیعه خواهد شد؟ به‌هوش باش که طرد و تنش برائت نیست اسائۀ ادب و سرزنش برائت نیست... برادر! این دل پر زخم را مداوا کن بیا به خاطر مولا کمی مدارا کن برادرم، سخن از «اتحاد» باطل نیست چنان که «روزه» و «حج» و «جهاد» باطل نیست اگر میان من و تو هنوز مهر و وفاست به نص آیه «اَلمؤمنون اِخوَه» به پاست برادر! آن نفس مهرپروری چه شده‌ست؟ به من بگو که حقوق برادری چه شده‌ست؟ چه شد که بانگ به صلح و صفا زدن عار است؟ تو را به نام برادر صدا زدن عار است؟ بگو به امت پیغمبر این سخن دائم: روایت است که «اَلمُسلِمُ اَخُ المُسلِم»... از آن بترس که خوبان پی ستم افتند برادران مسلمان به جان هم افتند به افتراق زمان، افترا به هم بزنند به نام حق علی، پشت پا به هم بزنند... چنان مگو که کلامت به خصم، خانه دهد به دست ظالم تکفیریان بهانه دهد سکوت کن، نه سکوتی که گوشه‌گیر شوی به دست ظالم جبر زمان اسیر شوی! نه هر که اهل سکوت است بی‌گمان خفته‌ست که در سکوت هزاران هزار ناگفته‌ست برادرم، سحری با دلم موافق باش بیا و پیرو راه امام صادق باش که بر فضیلت او دست مدعا نرسد «به حُسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد»... t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ﻃﻔﻞ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯽ‌ﺧﺒﺮ ﺳﯿﻨﻪ‌ﺯﻥ‌ﻫﺎ ﺩﻭﺭ ﻣﻦ ﺩﺳﺖ ﯾﮏ ﺁﻗﺎ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﻢ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺩﻟﮕﯿﺮﺕ ﺷﺪﻡ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺁﻧ‌ﭽﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻧﻢ اشک ﺭﻓﺖ ﻃﻌﻢ ﺷﻮﺭﺵ ﺭﺍ ﭼﺸﯿﺪﻡ ﺗﺎ ﻧﻤﮏ‌ﮔﯿﺮﺕ ﺷﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﻧﻤﮏ ﻃﻮﺭﯼ ﺍﺟﯿﻨﻢ ﮐﺮﺩ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﺖ ﺣﺴﯿﻦ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﯿﺌﺖ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﺯﻣﯿﻦ‌ﮔﯿﺮﺕ ﺷﺪﻡ @janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
از چيست كاسمان ز كواكب  منوّر است باد صبا  چو  باد  بهاري  مُعطّر  است قمري به بوستان شده از شوق نغمه خوان در دامن چمن بَرِ گل هاي  اَذفر است مُشك  تتار  مي چكد  از  ابر  نوبهار كاینسان نسيم دشت پُر ازبوي عنبر است خلد و جنان تأسي از اين روز ميبرند زيرا كه باغ و راغ پُر از ياس و عبهر است ساقي خراب كن ز  مي نابِ  خود  مرا آور قدح كه موسم  شادي  ديگر است باشد   شب   تولّد    آن    والي الولي كاینسان مُشعشع آن مه و پروين و اختر است نو باوه اي به عرصة  هستي  نهاد  پاي كز يمن مقدمش همه آفاق انور است نطقم به مدح آن شه دين گشته دُرفشان طبعم روان چو آب به شأنش مُكرّر است بيت الحرام  گشته  مُزيّن  ز  نور  وي پنهان به زير ابر نگر قرص  خاور  است شد نطق ها ناطق  و گويا به  مدح  او باغ  اِرم  ز  پرتو  رويش   منوّر   است جاه و جلال و شأن و مَقامش همين که بس او جانشين و بن عم و صهر پيمبر است آن شهسوار و صاحب تيغ دو سر علي كان بازوی يداللهيش  اژدها  در است آن كس كه ماية شرفِ خاص و عام شد لاشك بدانكه باب شبير است و شبر است شاه عرب  ،  علي ولي   ،   سرور اُمم مقصود كل ، امام  به  حق  نور ازهر است نام گراميش كه  بود  زيب  عرش حق بر کائنات دَرج و به گيتي مُصوّر است شاهي كه نوح را شده حامي به بحر غم در كشتي نجات بشر طُرفه لنگر است آن لايموتِ  مُلك  ابد  مقتداي   دين در شرق و غرب و كون مكان حيّ و حاضر است يعقوب داشت آگهي از وصل پور و گفت شاه نجف به گمشده ام  يار و ياور است يونس به بطن  حوت بُد آگاه  كان  امام فريادرَس به جمله مسلمان و كافر است اي دل كن افتخار كه خاك رهش شوی زيرا كه خاك رتبه اش از  تاج  برتر است هستي اگر  مُحبّ  علي  شاه  لو كشف هان اي عزيز گو كه چه بيمت ز محشر است حُبّ علي  اگر  به   دل   مؤمني   بود جایش به حشر جنّت و فردوس اكبر است بغضش اگر  به  قلب كسي جا گزين  شود در دين ما ز جملۀ غالي  و كافر است عهد شباب طي شود و پيري  اَر  رسد پيوسته در دلم سخن از مدح حيدر است زاهد درون مسجد و محراب روز و شب مشغول شكر و حمد خداوند اكبر است صوفي  درون  صومعه  با  سبحة  مراد سرگرم  در  ستايش  خلاق داور است خصم عدو ، قوام جهان ،  مظهر عيان مصداق کل،دليل سبل،مير و صفدر است گفتي تو اين قصيده به هجده بهار عمر به طبع تو صِله امروز درخور است محمد رونقی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
گرفته نورِ وجودِ تو آسمانها را اِحاطه کرده زمین را و هم زمانها را شُکوه داده ظُهورت به عالمِ هستی وقار داده حُضورِ تو کهکشانها را به بوی عطرِ تنت، یاس مات شد، اُفتاد خراب و مَست نِمودی تو باغبانها را تویی که روح گرفته، صَلات از نَفَسَت عُروج می دهی هردَم نمازخوانها را تو خواستی که توجُّه به قامتت نشود کنارِ خویش نشاندی اگر جوانها را به خُلق و خو و خوش اخلاقیِ تو جَذب شدند کشیده ای پیِ خود خِیلِ کاروانها را میانِ مُشتِ تو سنگی خُداخُدا می گفت نخوانده درس، تو از بَر شدی زبانها را مرا که نیست زَبانی، بیان کنم مَدحَت که گفته حق به کتابش یکایک آنها را علی عِدالتِ مَحض و، تو رَحمتِ مَحضی به این صفات گرفتید، روح و جانها را چه ارتباطِ عجیبی ست در میانِ شما که مات کرده تمامیِ نکته دانها را علی کنارِ تو، یعنی: تو در کنار خدا کشانده اید به دیوانگی روانها را قیامت است به دستانِ دخترت زهرا شفیعه ای که پناه است بی اَمانها را ...همان که خَلق شد از نورِ او همه عالم ...همان که داده خُدا دستِ او کرانها را ...همان که بر حَسَنش سَجده می کند یوسف که وا گذاشته حُسنَش همه دهانها را ...همان که خونِ حُسینش بقای دینِ تو شد که قَبضه کرده به نامَش همه زمانها را ...همان که زینبِ او داده با عَمَل تعلیم شجاعتی که خودش داشت، خطبه خوانها را مرا دوباره به آیینِ خویش دعوت کن بگیر دستِ ضعیفان و ناتوانها را نفس بزن، که مُسلمان شَویم بارِ دگر نگاه کن، که بهاران کنی خَزانها را t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذکر زبان ما صلوات محمد است زیرا حیات ما ز حیات محمد است مولا علی امامِ نخستین شیعیان شیر است و ضیغم غزوات محمد است خیرالنساء عالمِ ايجاد ، فاطمه خودکوثراست وجلوه ی ذات محمد است سلطانِ حُسن ،امام حَسن ، سیدالکریم مرآت و مظهرِ حسنات محمد است شمع هدایت است حسین بن فاطمه در بحر عشق فُلکِ نجات محمد است معصوم ششم آیت حق زین العابدین احیاگر قیام و صلات محمد است مولا محمد بن علی باقرالعلوم همنام و متّصف به صفات محمد است صادق رییس مذهب شیعه معین دین نشر علومش از کلمات محمد است موسی بن جعفر آن گُهَرِ بحر معرفت آیینه ی صفا و ثباتِ محمد است جانان ما امام رضا در دیار طوس قبرش نشانه ی برکات محمد است بر ساحَتِ جواد الائمه سلام باد او پشتوانه ی حرکات محمد است هادیّ ما امام علیّ النقی بوَد نورش تجلّی لُمَعات محمد است معصوم سیزدهمِ اسلام عسکری وارث به عزّت و درجات محمد است پر میزند دلم به ولای ولی عصر نور جمال او جلواتِ محمد است دل میبرد چو شعر "کلامی" عجب مدار این هدیه ی حسین و براتِ محمد است t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
طبيبٌ دَوّارٌ بِطِبّهِ سلام ما به تو ای شخص اوّل عالم درود ما به تو ای سیّد بنی آدم چه احتیاج به اعجاز دیگری که تویی خلیل آیت و موسی ید و مسیحا دم نگین تو علی و نقش نام او زهراست به دست حق تویی از بین انبیا خاتم تو آمدی و شدند آسمانیان مسرور تو آمدی و گرفتند ساحران ماتم طبیب اگر که تویی خوش به حال بیماران که می‌بری ز دل امروز درد و فردا غم تو مهربان پدر اُمّتی و ما فرزند که خورده است گره سرنوشت ما با هم t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
رو گرفتی که کبودی تو پیدا نشود باعث رنجش زخم دل مولا نشود سر سجاده دعا کرده حسن آهسته بی کسی کاش نصیب دل بابا نشود ز دهان زن همسایه شنیده زینب حال او بسکه وخیم است مداوا نشود بشکند دست مغیره که به قنفذ میگفت آنقدر ضربه شدید است که او پا نشود پسرش دید غم کوچه و غصب فدکش به گمانم که دگر عقده ی او وا نشود چه سرش آمده مرگش ز خدا می خواهد گذرش کاش دگر سمت گذرها نشود حال او زار و خراب است بمیرم ای وای دیگر از بستر بیماری خود پا نشود علی بهرامی نیا t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi