eitaa logo
اشعار مذهبی
672 دنبال‌کننده
57 عکس
4 ویدیو
3 فایل
آدرس در تلگرام https://t.me/janatmahdi آدرس در واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GNrNYw6uBbEFeBunVJoiXM آدرس در ایتا https://eitaa.com/jannatolmahdi آدرس در سروش http://sapp.ir/jannatolmahdi آدرس سایت اینترنتی Www.janatmahdi.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃دعاى روز پنجم ماه مبارك رمضان🍃🌹 بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ الْقَانِتِينَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنْ أَوْلِيَائِكَ الْمُقَرَّبِينَ بِرَأْفَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛ ترجمه : خدايا قرار ده مرا در اين ماه از آمرزش جويان، و از بندگان شايسته فرمانبردار، و از اولياى مقرّبت، به رأفتت اى مهربان ترين مهربانان. @jannatolmahdi
ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسم است از همان روزیکه رزق نوکران تقسیم شد کربلای سینه زنهای حسن با قاسم است این کریمان به نگاه خود گره وامیکنند آنکه عمری درد ما کرده مداوا قاسم است گوسفندی نذر او کردیم و مرده زنده شد آنکه نامش میکند کار مسیحا قاسم است روی ابرویش اگر تحت الهنک بسته حسین در حرم زیباترین فرزند زهرا قاسم است نعره زد : ان تنکرونی ریخت لشکر را بهم وارث شیر جمل شاگرد سقا قاسم است مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا سایه ی روی سر مادر به هر جا قاسم است با اشاره هر کجا میگفت : یا زینب ببین آن سر عمامه بسته روی نی ها قاسم است زیر سم اسبها با هر نفس قد میکشید گفت با گریه حسین ، این تن خدایا قاسم است نعل های خاک خورده دنده هایش را شکست مثل مادر این تنی که میخورد پا قاسم است چونکه قاسم بود بین گرگها تقسیم شد یوسف پاشیده از هم بین صحرا قاسم است @jannatolmahdi
گر چه با کوه گران‌سنگ گناه آمده‌ایم لیک چون سنگ نشان بر سر راه آمده‌ایم بر سیه‌کاری ما هر سر مویی‌ست گواه گر چه خاموش ز اقرار گناه آمده‌ایم... شب ظلمانی ما نامه‌سیه چون مانَد؟ که به جولان‌گه آن رویِ چو ماه آمده‌ایم سبز کن بار دگر مزرع بی‌حاصل ما گر چه مستوجب آتش چو گیاه آمده‌ایم... جان ما را به نگهبانی عصمت دریاب که ز کوته‌نظری بر لب چاه آمده‌ایم رحم کن بر نفَس سوختۀ ما یارب! که در این راه، عنان‌ریز چو آه آمده‌ایم نیست ممکن که شود خدمت ما پا به رکاب با قدِ خم شده آخر همه راه آمده‌ایم... پاک کن از خودی، آیینۀ خودبینی ما که به درگاه تو از خود به پناه آمده‌ایم... نیست انصاف، نظربسته گذشتن از ما به امیدی به سر راه نگاه آمده‌ایم «صائب» این آن غزل «حافظ» والا گهر است: «که در این بحر کرم غرق گناه آمده‌ایم» @jannatolmahdi
🌺🌺 دعای روز ششم ماه رمضان 🌺🌺 اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِیتِکَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ  وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ  سَخَطِکَ بِمَنّکَ وأیادیکَ یا مُنْتهی رَغْبـةَ الرّاغبینَ.» ترجمه : «خدایا در این روز مرا به نفس سرکشم، وامگذار تا پی طغیان و نارضایتی تو روم و مرا با تازیانه خشم و غضبت ادب مکن، مرا از موجبات ناخرسندیت، بر کنار بدار، به حق مهربانی و نعمت نوازیت، ای نهایت آرزوی مشتاقان @jannatolmahdi
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی تو نمایندۀ فضلی تو سزاوار ثنایی بری از رنج و گدازی بری از درد نیازی بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی بری از خوردن و خفتن بری از شبه و شبیهی بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی نبُد این خلق و تو بودی، نبود خلق و تو باشی نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی همه عزّی و جلالی همه علمی و یقینی همه نوری و سروری همه جودی و جزایی همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی همه بیشی تو بکاهی همه کمّی تو فزایی اَحدٌ لَیسَ کمِثلِه صَمدٌ لیس له ضِد لَمِنَ المُلک تو گویی که مر آن را تو سزایی لب و دندان «سنایی» همه توحید تو گوید مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی @jannatolmahdi
🌟استغفار، زنگارهای دل نورانیتان را پاک میکند 🔻رهبرانقلاب: استغفار، زنگارهای دل نورانیتان را که خدای متعال به شما داده است، پاک میکند. 🔹هر انسانی، نورانی است. حتّی انسانی که با خدا رابطه و آشنایی ندارد، در جوهر و ذات خود، نورانیّت دارد؛ منتها بر اثر بی‌معرفتی و گناه و شهوت‌رانی، آن را دچار زنگار کرده است. 🔺 ، این زنگار را از بین می‌برد و نورانیّت میبخشد. ۱۳۷۵/۱۱/۱۲ 🌟در سحرگاه ایام ماه مبارک رمضان، یک نکته‌ی اخلاقی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این حساب منتشر خواهد شد. @khamenei_ir
مناجات با خدا - امام حسین(ع) با صدای ربنا هردم به هنگام وضو نام زیبای تو را آهسته نجوا می کنم بعد مغرب وقت افطار و زمان عاشقی با زیارت نامه ات سجاده را تا می کنم روزه ی بی ذکرتواصلا نمی چسبد به من طول روزم کربلایت راتمنا می کنم بانگاهت برمن سائل کرامت داده ای قطره ی ناچیزم وروسوی دریامی کنم سفره پهن است وکریمان منتظربر یک گدا کاسه ام را می برم تقدیم زهرامی کنم در سحرها هم به فکرروضه هایت بوده ام درمیان سینه ام یک تکیه برپامی کنم دور تسبیحم شد آقا `یاغریب فاطمه” من خودم رابین عشاق شما جا می کنم @jannatolmahdi
مناجات با خدا وقت استغفار حال زار را از من مگیر حس و حال گریه بسیار را از من مگیر چند قطره اشک مانده از همه دارای‌ام پس عنایت کن همین مقدار را از من مگیر من همین یک ماه را در خواب غفلت نیستم بعد از این هم چشم شب‌بیدار را از من مگیر با وجود معصیت، بر توبه هایم دلخوشم یاغفور این حال استغفار را از من مگیر جرم، کم‌تر می‌شود با اعترافِ بر گناه یا اله المذنبین اقرار را از من مگیر بهر درمان دلم گاهی به تو سر می‌زنم ای طبیب اصلا دل بیمار را از من مگیر روز مشحر بر دهانم مهر خاموشی مزن در قیامت فرصت گفتار را از من مگیر هرکه را خواهی بگیر از من ولی جان علی اهل بیت حیدر کرار را از من مگیر حب حیدر شاخص تشخیص حق از باطل است راه را گم می‌کنم معیار را از من مگیر هفته ای یک بار هیات میروم در طول سال تا قیامت هفته ای یک بار را از من مگیر کاری از من بر نمی‌آید بجز سینه زدن التماست می‌کنم این کار را از من نگیر لحظه افطار حالم کربلایی می‌شود حال خوب لحظه افطار را از من مگیر @jannatolmahdi
🌹🍃دعاى روز هشتم ماه مبارك رمضان🍃🌹 بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ رَحْمَةَ الْأَيْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ صُحْبَةَ الْكِرَامِ بِطَوْلِكَ يَا مَلْجَأَ الْآمِلِينَ ؛ ترجمه: خداى در اين ماه مهرورزى به ايتام، و خواندن طعام، و آشكار كردن سلام، و همنشينى با اهل كرامت را نصبم فرما، به عطايت اى پناهگاه آرزومندان. @jannatolmahdi
ای كه چون من هزارها داری آسمانی پر از دعا داری دست‌هايم دخيلتان هستند بس‌كه دست گره‌گشا داری از گدا هم كريم مي‌سازی بس‌كه اعجاز كيميا داری من هوای تو را به سر دارم تو هوای دل مرا داری هر چه بيمار هم بيايد باز تو برای همه دوا داری دل‌شكسته كسی به من می‌گفت: خوش به حالت امام رضا داری @jannatolmahdi
مستحقم بده در راه خدا آقا جان آمدم باز به امید شما آقا جان دست‌تنگم به امید کرمت آمده‌ام رحم کن بر من افتاده ز پا آقا جان اهل ایرانم و همسایه چشمان شما حق آب و گل ما هست به جا آقا جان؟ فقط این جاست که رویم به گدایی باز است داده‌ای بس که خودت رو به گدا آقا جان گره آخرتم دست تو را می‌بوسد مکن آن روز فراموش مرا آقا جان سر سال است و من خرجی خود می‌خواهم بعد دو ماه غم و اشک و عزا آقا جان من به این آب و هوا انس گرفتم اما چه کنم با هوس کرببلا آقا جان کودکی من از این صحن به آن صحن گذشت مثل پروانه در باد رها آقا جان با همان لهجه پاک پدری می‌گویم قربون کفترای صحن رضا آقا جان @jannatolmahdi
میل اگر داشت فدای حرمش خواهم‌شد و یکی از شهدای حرمش خواهم‌شد گرد و خاکم ولی از لطف کریمانهٔ او خادم صحن و سرای حرمش خواهم‌شد هر زمان حال و هوای حرمش را بچِشم شاعر حال و هوای حرمش خواهم شد شاید آن روز دل سنگ بدردم بخورد گوشه‌ای سنگ بنای حرمش خواهم شد حرمش را که بسازند به‌حج خواهم‌رفت بعد از آن وقف برای حرمش خواهم‌شد مثل مشهد که مناجات سحر میخوانند هر سحر سوز دعای حرمش خواهم‌شد @jannattolmahdi
بر شعر زلال شاه بیتی تو حسن اکسیر قریحه ی کمیتی تو حسن از بارگهت کسی نگردد مأیوس والله کریم اهل بیتی تو حسن @jannatomahdi
علیه‌السلام با نیت نگاه تو آغاز می‌کنم احساس خویش را به تو ابراز می‌کنم شوقی درون سینۀ من جا گرفته است حسی غریب در دل من پا گرفته است حسی میان غربت و شادی و شوق و غم حسی که گاه می‌چکد از چشم در حرم ماه مبارک رمضان روی ماه توست باید سرود شعر که مضمون نگاه توست من زائر نگاه توام از دیار دور آن ذره‌ام که آمده تا پیشگاه نور در نام تو چه حس غریبی نهفته است در نام تو چه خاطره‌ها می‌شود مرور آقا غریب هستی و وقت سرودنت حسی غریب در دل من می‌کند ظهور من هم غریب مثل تو یا ایها الغریب من کی صبور مثل تو یا ایها الصبور با تو چقدر ماهیتم فرق می‌کند مانند ایستادن شب در حضور نور در پیشگاه آینه مرد مقربی تو بضعة‌الرسولی و ریحانة‌النبی ای نور روشنای دل و خانۀ نبی ای جایگاه عرشی تو شانۀ نبی روح تو آسمان نه که هفت آسمان کم است نور تو ابتدای جهان روح عالم است از قلب تو ندیده‌ام آقا رحیم‌تر از بخشش و کرامت دستت کریم‌تر حاتم به دست بخشش تو بوسه‌ها زده‌ست نزد فقیر بر لب تو نه نیامده‌ست مضمون بی‌بدیل غزل‌ها تبسمت می‌آورد به وجد غزل را تبسمت غمگین‌ترین روایت دنیاست اشک تو شیرین‌ترین حکایت دنیا تبسمت در هر نگاه تو چقدر غم نشسته است غم می‌چکد ز چشم تو اما تبسمت... یک شهر پیش روی تو دشنام هم دهد پاسخ نمی‌دهی تو مگر با تبسمت شیرین‌تر است نزد فقیران کدام‌یک خرمای دست بخشش تو یا تبسمت؟ سنگ صبور، مأمن غم‌ها و دردها ای خانه‌ات پناه همه کوچه گردها... @jannatolmahdi
چنان که هر زنی صدیقه ی اطهر نمی گردد یقینا هرکسی هم سبط پیغمبر نمی گردد دوباره سوره کوثر به احمد میشود نازل کسی که مجتبایش میدهند ابتر نمی گردد شمیم اش هر سحر هوش از سر اهل محل برده حریف عطر و بویش نافه و عنبر نمی گردد ولایش کیمیا هست و خودش از کیمیاگرهاست مس جانم بدون مهر پاکش زر نمی گردد کریم بن کریم است و وجودش روح کرّمنا کسی از محضر او دست خالی برنمی گردد هر آن که با نگاه مهربان او مسلمان شد بمیرد هم برای لحظه ای کافر نمی گردد ندارد گنبدی تا جلد بام او شوم اما پری که وا نشد سوی بقیع اش پر نمی گردد کسی که هدیه بر او میکند باران چشمش را یقینا کور فردا وارد محشر نمی گردد خبر دارد شریک اش قاتل جانش شود لکن دلش راضی به ترک خانه و همسر نمی گردد سکوت و درد و داغ و صبر و عمری خون دل خوردن... به آسانی کسی که محرم مادر نمی گردد صدای در که می آید دوباره حال آقایم میان کوچه بدتر میشود بهتر نمی گردد @jannatolmahdi
🌟بکوشید شعر فارسی عفیف، حکمت‌آمیز و امیدآفرین باقی بماند 🔻حضرت آیت الله خامنه‌ای در دیدار امشب جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب، با تحسین پیشرفت شاعران جوان در آراستن لفظی و معنایی اشعار، شعر فارسی را در طول تاریخ شعری «عفیف و محجوب» دانستند و تأکید کردند: بکوشید این عفت و پاکی همچنان در محفوظ و پایدار بماند. 🔹ایشان و جریان‌سازی در خصوص مسائلی همچون «عدالت، مقاومت و ترویج فضائل اخلاقی» را از دیگر رسالت‌های شاعران برشمردند و افزودند: شعر فارسی همواره مملو از حکمت و اخلاق، و در تولید و تعمیق اندیشه و امید نقش‌آفرین بوده است که باید این روحیه و حالت در شعر امروز نیز برجسته و درخشان باشد. 🔹رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تلاشها و سرمایه‌گذاری‌های مخالفان انقلاب برای منحرف‌ساختن شعر و سوق دادن آن به مسائلی همچون «سطحی‌نگری در اندیشه، لاابالی‌گری در عمل، وادادگی در سیاست و بی‌تفاوتی در مواجهه با دشمن» تأکید کردند: در مقابل این تلاشها، باید «حکمت، جدیت و کوشش و انضباط در عمل، ژرف‌نگری در اندیشه، استحکام هویت و مجاهدت در مقابل دشمن» در اشعار برجسته شود. 🔺ایشان همچنین و ترانه خوب را در ایجاد نشاط و حرکت‌های اجتماعیِ مفید، بسیار اثرگذار دانستند و خاطرنشان کردند: باید از فرصت علاقه‌مندی مردم به شعر در جهت انتقال مفاهیم مورد نیاز جامعه به بهترین شکل استفاده کرد. ۹۷/۳/۹ @Khamenei_ir @jannatolmahdi
علیه‌السلام این خانواده آینه‌های خدایی‌اند در انتهای جادۀ بی‌انتهایی‌اند خیل ملک مقابلشان سجده می‌کنند این‌ها خدا نی‌اند و لیکن خدایی‌اند هر کس که می‌رسد سر اطعام می‌برند فرقی نمی‌کند که فقیران کجایی‌اند یک «السلام» و یک «و علیک السلام» سبز این‌ها همان مقدمۀ آشنایی‌اند صدها هزار مثل سلیمان در این حرم مشغول لحظه‌های شریف گدایی‌اند سوگند می‌خوریم که پروانه زاده‌ایم همسایۀ قدیمی این خانواده‌ایم تو آسمان جودی و ما یا کریم تو پرواز می‌کند دل ما تا حریم تو احساس می‌کنم به تو نزدیک می‌شوم وقتی که می‌وزد سر راهم نسیم تو وقت کرامت است که از راه آمده‌ست آن آشنای کوچه‌نشین قدیم تو قرآن بی‌بدیل، حروف مقطّعه! کی می‌رسم به فهم الف لام میم تو سوگند می‌دهیم خدا را در این سحر بر پینه‌های رحمت دست کریم تو ما را همیشه سائل دست شما کند ما را به زیر پای شما خاک پا کند... آن‌کس که پیش پای شما خم نمی‌شود در خانۀ فرشته هم آدم نمی‌شود آقای من بدون توسل به نام تو حالی برای توبه فراهم نمی‌شود دست مرا بگیر و به سمت خدا ببر چیزی که از بزرگی‌تان کم نمی‌شود آرامش تو باعث طوفان کربلاست بی‌صلح تو قیام مُحَرم نمی‌شود تا کربلا رسید صدای سکوت تو این قیل و قال‌ها به فدای سکوت تو... @jannatolmahdi
در این حریم ذکرم یارب و یاکریم است دستم اگرچه خالی‌ست خرجیم با کریم است کم می‌شود مگر از این سفره هر چه بردند؟ وقتی طرف حساب شاه و گدا کریم است بیهوده زائرانش دست کرم ندارند هر کس شد آشنای این آشنا کریم است تضمین ذکر یا من یعطی الکثیر من اوست گرچه زیاده خواهم او منتها کریم است با این لباس پاره فوراً مرا بغل کرد من باورم نمی‌شد این‌قدرها کریم است نوکر غریب باشد مولا نمی‌پسندد گفته سه جا می‌آیم آقای ما کریم است اصلاً بهشت یعنی در این حرم نشستن امروز با رضاییم فردا خدا کریم است باب‌الجواد بودیم دیدیم کاظمینیم باب‌الرضا نوشته ابن‌الرضا کریم است هر جا که روضه بوده بالا نشسته زهرا آن کس که برده من را تا کربلا کریم است @jannatolmahdi
عطر پیراهن بیاور سال را تحویل کن 💠رَتّل القران  امّا باده را ترتیل کن 💠روزگار دشمنت را سرگذشت فیل کن 💠از سیاهی ها ببر اندیشه ی پیکار و پس 💠آیه نصرُ منَ اَلله را خودت تاویل کن 💠همچون هفتاد و دو تن سر از سران روزگار 💠سیصد و اندی بیاور امر کن تحمیل کن 💠چشم من در روزه ی نادیدنش جانا گرفت 💠عید فطر ما عطا کن روزه را تعطیل کن 💠قلب یعقوبت شکسته تازه کن اندیشه را 💠سوره ی یوسف بیاور آیه ای تنزیل کن 💠زنده ها گر مرده اند بهر تمنای غمش 💠مردگان را زنده کن ساغر بده تقتیل کن 💠رستم و سهراب هم، از مرگِ هم رنجیده اند 💠خان آخر را ببر شهنامه را تکمیل کن 💠تا که من عهد تماشایت بخوانم بر غزل 💠حُرمتِ دیدار رخ را بهر جان تحلیل کن 💠دیده ی یعقوب زخم است از تمنای وصال 💠عطر پیراهن بیاور سال را تحویل کن 💠فوت آخر را بکن این کوزه گرها مرده اند 💠با دمت آدم بساز و اندکی تعجیل کن 💠ذوالفقارت را به حرف آور ولیکن بعد از آن 💠سوره ی والعصر را با صبر خود تکمیل کن 💠چون به دریا ریختی خاکستر فرعونیان 💠خواهشا از شیخ کاشی هم کمی تجلیل کن سید علی حسینی @jannatolmahdi
مناجات با خدا آدمی چیست که اینقدر به خود می نازی؟ داری از عمر خودت می زنی و می سازی زندگی مثل قماری ست مسلم که در آن هر قدر خبره شوی آخرسر می بازی به دوای تو طبیبان همگی دل سردند چه بلایی به سر روح و تنت آوردند این قدر زور نزن زندگی ات آمال است آخر عمر مگر بیش تر از صد سال است؟ به چه دلخوش شده ای موی سر و قد بلند نفس برده است به تاراج جهانت را چند؟ همه ی زندگی ات را سر این تن دادی خوب بنگر که به افسار که گردن دادی؟ اینکه اینگونه تورا بند زده شیطان است روز و شب هی به تو لبخند زده شیطان است دشمن توست اگر همره راهت شده است باعث خستگی و روی سیاهت شده است تو که با دست خودت آفت جانت شده ای چه قدر پیش همه قفل زبانت شده ای دست بردار به تسبیح خداوند خودت کی خودت را تو رها می کنی از بند خودت کی صدای تو رها گشت و به الله رسید خواب ماندی و شب هفدهم ماه رسید توبه کن توبه تو که وقت عبادت داری سیزده روز دگر مانده و فرصت داری سیزده روز دگر مانده و سرگردانی نفس را باید از این راه تو برگردانی دست بر دامن هرکس بزنی بیهوده ست نفس تو سرکش و مغرور و گناه آلودست بارالها چه کنم آب حیاتم بدهی باز وقت سحر از غصه نجاتم بدهی @jannatolmahdi
علیه‌السلام روی زمین نگذاشتی شب‌ها سر راحت وقتی که دیدی مستمندی را سر راهت در جمع مردم با تبسم می‌نشستی آه اما نگفتی با کسی جز چاه از آهت در بین نخلستان عرق می‌ریختی هر روز تا شب کمی خرما و نان باشد به همراهت رؤیای زیبایی برای هر یتیمی بود بین خرابه نیمه‌شب‌ها چهرۀ ماهت محراب کوفه شاهد راز و نیازت بود مولای یا مولای نجوای سحرگاهت هر چند طوفانی میان سینه‌ات جاری‌ست آرامشی دارد توکلت علی اللّهت شهری کمیلت می‌شود با هر فرازی از یا نور و یا قدوس‌های گاه و بیگاهت امروز هم دنیا به مردی چون تو محتاج است... @jannatolmahdi
علیه‌السلام شگفتا کرامات ماهی تمام چه ماهی که خورشید صبح است و شام چه ماهی که فرزند اُم القُری چه ماهی که لبخند بیت الحرام چه ماهی چه مردی سلامٌ علیه چه مردی چه ماهی علیه‌السلام چه حُسن شروعی‌ست ماه رجب چه حُسن ختامی‌ست ماه صیام همه عمر او یک نماز است و بس سکوتش قعود و خروشش قیام دم از حق زده دم به دم تیغ او اگر در مصاف است اگر در نیام چه ژرف است آری چه ژرف و شگرف کلامُ الامیرِ امیرُ الکلام در اوصاف آن حسن بی‌خاتمه رسید این ترنم به حسن ختام به لب دارم این نغمه را دم به دم به سر دارم این سایه را مستدام امیری حسینٌ و نعم الامیر امامی علیٌ و نعم الامام @jannatolmahdi
خسته از مردمِ دنیاست ، چه تنها مانده چند سالی است که در حادثه ای جا مانده وقتِ رفتن ز درِ خانه به خود میگوید: روی "در" ، چند نخ از چادرِ زهرا مانده زیرِ لب زمزمه اش ذکرِ " اَغِثْنِی یا رَب " فاطمه رفت ، خدا... حیدرش اینجا مانده بعدِ سی سال غریبی و غمِ در به دری باز ، چشمانِ علی سوی "دری" وا مانده او فقط منتظرِ فاطمه ی زهرا بود... پس بدیهی است که بیگانه ز دنیا مانده زینبش گفت: پس از حادثه ی ”سیلی” و ”در”... نه در این خانه "حسن" مانده ، نه "بابا" مانده... سحرِ نوزدهم بود... علی راهی شد میرَوَد سوی قراری که به فردا مانده با چه شوقی طرفِ مسجد و محرابش رفت در و دیوار و ستون ها به تماشا مانده فاطمه ، منتظرِ دیدنِ روی علی و... دو سه تا چشم ، ولی در پِیِ آقا مانده یک طرف ، زینب و کلثوم و برادرهایش یک طرف ، فاطمه و حضرتِ طاها مانده یک طرف ، "خاک" عزادارِ غمِ بابایش... یک طرف ، منتظرش عالمِ بالا مانده ولی انگار که دلتنگِ رُخِ فاطمه است رفت مولا و... جهان ، واله و شیدا مانده وقتِ رفتن به لبش زمزمه ای داشت علی: روی "در" چند نخ از چادرِ زهرا مانده @jannatolmahdi
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی! ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود دور محرابت نمی‌بیند ملائک را مگر؟ با چه رویی دارد این شمشیر می‌آید فرود ساقیا در سجده هم جام شهادت می‌زنی اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود کینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود در وداعت با حسین اشک تو جاری می‌شود دیده‌ای گویا از اینجا خیمه‌ها را بین دود بین فرزندانی اما این حسینت را غریب می‌کشندش با لبان تشنه در بین دو رود با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟ @jannatolmahdi
صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت آسمان تیره شد از بسکه دل ماه گرفت بر سر سفره کمی درد دل خود را گفت یک نفس گفت؛ ولی آینه را آه گرفت راه افتاد میسحا که نفس تازه کند زیر سنگینی گامش نفس راه گرفت خانه آوار شد و روی قدم هاش افتاد اشک هی آمد و تا پای قدمگاه گرفت سمت در رفت ولی در به تقلّا افتاد و از این حادثه یک فرصت کوتاه گرفت درب بسته شد و قلاب به پهلوش گرفت روضه ای شد که دل حضرت درگاه گرفت باز هم روضۀ دیوار و در و یک مادر... باز با دختر خود ذکر "وا اُمّاه " گرفت لحظه ای بر در این خانه به زانو افتاد "اشکِ بر فاطمه" را توشۀ این راه گرفت وقت رفتن شده بود و سحرش آمده بود پا شد و جلوه ی "یا فالق الاصباح" گرفت رفت معشوق خودش را بکشد در آغوش رفت و وقتی که تنش حالت دلخواه گرفت بوسه ای زد به سرش تیغ و تنش آتش شد آتشی که به دل سنگ و پر کاه گرفت مثل زهرا به زمین خورد و به سجده افتاد آنچنان که دل محراب و دل ماه گرفت آه یک دست بر آن فرق شکسته که گذاشت خم شد و دست به پهلوش به ناگاه گرفت پا شد و رو به مدینه شد و با فاطمه گفت عاقبت حاجت خود را اسدالله گرفت @jannatolmahdi