eitaa logo
اشعار مذهبی
670 دنبال‌کننده
57 عکس
4 ویدیو
3 فایل
آدرس در تلگرام https://t.me/janatmahdi آدرس در واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GNrNYw6uBbEFeBunVJoiXM آدرس در ایتا https://eitaa.com/jannatolmahdi آدرس در سروش http://sapp.ir/jannatolmahdi آدرس سایت اینترنتی Www.janatmahdi.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست به هرکه می‌نگرم در لباس احرامش دلش به جانب کعبه‌ست، رو به سوی خداست یکی به جانب مسلخ برای قربانی یکی روانه به دنبال یوسف زهراست.. یکی به خیمه ندای الهی العفوش... یکی دو دیده‌‌اش از اشک شوق چون دریاست یکی به امر خداوند سر تراشیده یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست سلام باد بر آن مُحرم خداجویی که روح بندگی از اشک دیده‌اش پیداست.. سلام باد به اخلاص و صدق ابراهیم که بهر ذبح پسر همچو کوه، پابرجاست سلام باد به ایثار و عشق اسماعیل که سر به دست پدر داد و خویش را آراست وجود او همه تسلیم محض پا تا سر که دست شست ز جان و سر و، خدا را خواست کشید تیغ ولی آن گلو بریده نشد فتاده بود به حیرت که عیب کار کجاست به تیغ گفت ببر! تیغ گفت ابراهیم! خدات گفته نبر! گر برم خطاست خطاست «خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی» هوالعزیز، همانا که حکم، حکم خداست چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی تو از خدا و خداوند از تو نیز رضاست مباد تیغ کشی بر گلوی اسماعیل که این پسر پدر بهترین پیمبر ماست درست اگر نگری در وجود این فرزند جمال نفس رسول خدا، علی پیداست گذار خنجر و دست ذبیح خود بگشا که ذبح اعظم ما ظهر روز عاشوراست... بدان خلیل که تنها ذبیح ماست حسین که بهر داغ لبش چشم عالمی دریاست ذبیح ماست حسینی که جلوه‌گاه رخش تنور و نیزه و دیر و درخت و تشت طلاست ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر تمام وسعت ملک خداش بزم عزاست سلام خالق و خلقت به خون پاک حسین که زخم نیزه و خنجر به پیکرش زیباست.. به جز ز اشک غمش دل کجا شود آرام به غیر تربت پاکش کدام خاک، شفاست؟ به یاد دست علمدارش آهِ ماست علم برای آن لب خشکیده چشم ما سقاست به غیر وجه خدا «کُلُّ مَن عَلیها فان» یقین کنید همانا حسین، وجه خداست به یاد خون گلوی حسین تا صف حشر سرشک «میثم» اگر خون شود همیشه رواست t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زدرد غربت تو شهر،غرق آهم شد  نگاه گرمِ تو از دور در نگاهم شد  همین که نام تو بردم شکست دندانم  سلام دادم و تنها همین گناهم شد  چه زود مردم کوفه عمارتم دادند  بلند مرتبه قصری که قتلگاهم شد  وفای امت کوفی نماز مغرب بود  عشا نیامده این قوم سد راهم شد  فریب مردم پیمان شکن نباید خورد  میا که بیعت نامردمان سپاهم شد  تمام شهر مرا از امان خود راندند  به غیر خانه طوعه که سر پناهم شد  چه سخت غربت شب را به روز آوردم  زلال صورت ماهت،هلال ماهم شد  به این امید که گودال، قسمتت نشود  به کوچه ای ته گودال، حربگاهم شد  سرم قناره قصابخانه ها را دید  گمان کنم که همین با تو وعدگاهم شد  سخن ز کشتن وتمرین سر بریدن بود  و شاهد سخنی ناسزا الاهم شد  زگوشوار و گلوبند حرفها دارند  و بی حیا تر از این خصمِ روسیاهم شد  از این اراذل و اوباش هر چه می آید  زمان هرزگی دشمن تباهم شد  قسم به چادر زینب میا به کوفه حسین  که وقت غارت معجر دگر فراهم شد  ترا به فاطمه سوگند سیدی برگرد  که زخم سینه زهرا بدون مرهم شد  محمود ژولیده t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
نگاه رحمتت بر ماست؛ می‌دانم که می‌آیی ز اشک دوستان پیداست؛ می‌دانم که می‌آیی گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا تو تنها و علی تنهاست می‌دانم که می‌آیی به گوش شیعه از پشتِ در آتش‌زده گویی صدای نالۀ زهراست می‌دانم که می‌آیی به یاد کربلا، کرب و بلا شد عالم امکان زمان، هر روز عاشوراست، می‌دانم که می‌آیی هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی به گوش زینب کبراست، می‌دانم که می‌آیی به یاد آب‌ آب تشنگان، چشم محبانت ز اشک و خون دل دریاست، می‌دانم که می‌آیی هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد به چشم خون‌فشان ماست می‌دانم که می‌آیی تماشای خیالیِّ سر اصغر به نوک نی شرار آتش دل‌هاست می‌دانم که می‌آیی به خون پاک مظلومانِ عالم می‌خورم سوگند که مهدی مصلح دنیاست می‌دانم که می‌آیی اگر چه غایبی «میثم» به چشم خویش می‌بیند لوای دولتت برپاست می‌دانم که می‌آیی استادحاج غلامرضا سازگار t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
اینان که حرف بیعت با یار میزنند آخر میان کوچه مرا دار میزنند اینجا میا که مردم مهمان نوازشان طفل تو را به لحظه دیدار میزنند این کوفه مردمش ز مدینه شقی ترست یعنی کسی که باشد عزادار میزنند دیدم برای آمدنت روی اُشتران چندین هزار نیزه فقط بار میزنند اینجا برای کشتن طفل سه ساله ات هر لحظه حرف سیلی و مسمار میزنند فتوای: خون نسل علی شد حلال را هر شب به روی مأذنه ها جار میزنند آقا نیا که آخرش این شور چشم ها تیری به صحن چشم علمدار میزنند سر بسته گویمت که پریشان زینبم حرف از اسیر کوچه و بازار میزنند می ترسم از دمی که یتیمان تو حسین پائین پای نیزه ی تو زار میزنند این کوفه آخرش به تو نیرنگ میزند حتی به رأس اصغر تو سنگ میزنند مهدی نظری t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا، حسین ای دل بُریده از همه ی رنگ ها، حسین بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بِداد رأی ای کُشته ی شیوخِ مقدس نما، حسین سَمتِ تو از تمامی مردم فراری ام ای با غریب های جهان آشنا، حسین ای بی کفن رها شده‌ی دشتِ کربلا ما را به حالِ خود تو نکردی رها، حسین مصراعِ (شهریار) چنین نیز خواندنیست: ای عهده‌دارِ مردم بی دست و پا، حسین در حقِ دشمنانِ خودَت هم تو سالها کردی به جای لعنت و نفرین دعا، حسین با یک نفس تمامِ جهنم شوَد بهشت گویند اگر جهنمیان یک صدا: حسین امیدِ عابدان شده بعد از نماز، حج امیدِ عاشقان شده بعد از خدا، حسین آری برای یاری او استخاره ها کردند مومنان و نماندند با حسین معیار اگر که پینه ی پیشانی است و ریش تنها نبود این همه اربابِ ما حسین ننگا به ما که بی ادبانه برایمان گشته خلاصه در عطش و کربلا، حسین من از حسینِ معرکه گیران گریختم از این حسین راهِ زیادیست تا حسین او را اگر که زنده شود باز می کُشند یک عِدّه زاهدانه و با ذکرِ یاحسین! ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان… t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ای حالِ خوب مردمِ دنیا ، حسین من تنها دلیلِ زندگیِ ما ، حسین من امروز در تلاطم هیئت شناوریم آرامشِ تلاطمِ فردا ، حسین من ای روزنِ امیدِ شبِ ناامیدها ای مونسِ جماعتِ تنها حسین من از دِیر راهب است که عیساست سربلند ای رونقِ مسیح و کلیسا حسین من ترکیبِ بی نظیر حروف است ، نام تو زیباترین حروفِ الفبا حسین من پایان جستجوی همه جستجوگران هم فال و هم بهشتِ تماشا حسین من t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
عطر تو زینت فضای روضه ها، مهدی بیا هجر تو از پا می اندازد مرا، مهدی بیا مهربان تر از پدر و مادر به فرزندان تویی العجل ای بهترین بابای ما، مهدی بیا فَلاَندُبَنَّکَ از دردِ فراق وَ لَأَبْكِيَنَّ  صَبَاحاً وَ مَسَاء، مهدی بیا به تقاص خون جدت یا لثارات الحسین زودتر با ذوالفقارِ مرتضی،مهدی بیا جان به لب آمد ولی نامت نیافتد از لبم عمر من آمد به سر با ذکر یا مهدی بیا صبح عاشورا نشد پس وعده ی ما اربعین درمسیرِ از نجف تا کربلا،مهدی بیا شیرخواری با گلوی خشک  و با چشمان تر از دل گهواره میخواند تو را مهدی بیا t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
نگاه رحمتت بر ماست؛ می‌دانم که می‌آیی ز اشک دوستان پیداست؛ می‌دانم که می‌آیی گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا تو تنها و علی تنهاست می‌دانم که می‌آیی به گوش شیعه از پشتِ در آتش‌زده گویی صدای نالۀ زهراست می‌دانم که می‌آیی به یاد کربلا، کرب و بلا شد عالم امکان زمان، هر روز عاشوراست، می‌دانم که می‌آیی هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی به گوش زینب کبراست، می‌دانم که می‌آیی به یاد آب‌ آب تشنگان، چشم محبانت ز اشک و خون دل دریاست، می‌دانم که می‌آیی هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد به چشم خون‌فشان ماست می‌دانم که می‌آیی تماشای خیالیِّ سر اصغر به نوک نی شرار آتش دل‌هاست می‌دانم که می‌آیی به خون پاک مظلومانِ عالم می‌خورم سوگند که مهدی مصلح دنیاست می‌دانم که می‌آیی اگر چه غایبی «میثم» به چشم خویش می‌بیند لوای دولتت برپاست می‌دانم که می‌آیی استادحاج غلامرضا سازگار t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
دیدم بیابانی پُر از خار مغیلان را بالای محمل آفتابی سخت سوزان را 《انا الیه راجعونت》کُشت زینب را نسپار دست باد گیسوی پریشان را پنداشتم از دور نخلستان به چشمم خورد! از ناقه هامان دور کن این نیزه داران را دلواپسم! این شیوه ی مهمان نوازی نیست! دیدی ببندد میزبانی راه مهمان را !؟ با نیتِ عرض خوش آمدگویی آوردند یک لشکر از شمشیرهای مست و بُران را انگار خوبی های تو از یادشان رفته! یادآوری کن قصه ی دیروز باران را سربسته می گویم! یقین دارم که می بینی در چشم های دخترت ترس از بیابان را از حج نیمه کاره ی دیروز دانستم در کربلا باید بگیری عید قربان را وحید قاسمی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ای حضرت غریب من ای آشنای من ای کعبه معظمه ی کربلای من زانو بگیر تا به زمین نازلم کنی رحلی گذار تا برسد آیه های من هرجا تویی بهشت معلای زینب است صحرا و خانه فرق ندارد برای من! خون تو با اسارت من‌ جلوه میکند پس انتهای توست همان ابتدای من تا شیرهای آل علی دور زینب اند کرببلاست مرکز دولت سرای من حالا نبین برای تو فریاد میکنم! همسایه لحظه ای نشنیده صدای من! گفتی قرار گریه کنان است این زمین خرج تمام گریه کنانت به پای من! عباس! خیمه را بغل خیمه ام بزن هرجا که میروم تو بیا از قفای من زینب علی ست هیچ نمی‌ترسد از بلا گیرم به کوچه ها برسد ماجرای من امروز که به شانه تو تکیه میکنم روز دهم چه میشود اینجا خدای من.. وقتی که نیزه ها به تنت سجده میکنند تا عرش میرود شرر وای وای من بگذار تا که ذبح شوم‌ من به جای تو با بچه ها برو به مدینه به جای من عالم اسیر سفره ی خیرات زینب است نان بیات کوفه نباشد غذای من لعنت به نیزه های میان گلوی تو لعنت به خنده ها وسط گریه های من سیدپوریا هاشمی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
من آمدم که گریه کنم دست من بگیر ترسم زمان رود شود این عرصه زود، دیر قسمت نشد اگر که جوانمرگ تو شوم لطفی نما شوم درِ این خانه پیرِ پیر باشد مرا به نوکری خود مکن قبول من داد میزنم که شمائی به من امیر ماه محرّم است خودم که نیامدم ! زهرا(س) مرا کشانده دوباره به این مسیر چونکه شفای تو اشک است، فاطمه(س) بر گریه بر عزای تو کرده مرا اجیر آخر شنیده ام به غمت خنده کرده اند بر خشکی لبان تو در خشکی کویر مثل زنی که مُرده جوانش شبانه روز من زار میزنم به تن رفته در حصیر مجتبی صمدی شهاب t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
نیست کوچک او بزرگ عالم است کی سه ساله ؟ پیر بازار غم است وای اگر می ماند ، اگر قد میکشید دلبر عالم در این عمر کم است مُحرم حج حسین بن علیست در حریم کبریایی مَحرم است کسب فیض از دامن عباس کرد پس یقین مانند او صاحب دم است در مسیر جذب عشاق حسین بر سر دوش رقیه پرچم است روز محشر دستگیر ما همه است دست او در دستهای فاطمه است سیدحسین میرعمادی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
حق خواسته که دست عطا داشته باشی بالا بنشینی و گدا داشته باشی والله که حق است که در جمع بزرگان بالای سر عمّه تو جا داشته باشی رزّاقی و روزی خور این سفره دوعالم ای کاش برایم تو غذا داشته باشی تو جمع صفاتی تو خودت جلوه ذاتی باید حرمی نزد خدا داشته باشی از آن همه شهزاده ی ارباب تو باید مخصوص خودت صحن و سرا داشته باشی صد مریم و حوا به درت سجده نمایند گر قصد کنی که خاک پا داشته باشی گر قصد کنی نیل شکافی به نگاهی محتاج نباشی که عصا داشته باشی تو فاتح شامی سزد آن کس که مقامت فرمانده ی کل قوا داشته باشی بد نیست که در اریکه سلطنت خود تو چند غلام رو سیه داشته باشی پیغمبر عشاق حسینی و عجب نیست صد تازه مسلمان همه جا داشته باشی ای کاش که در رهگذر عرش؛ توقف... ....در بین حسینیه ما داشته باشی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
اگر چه زخمی و خاموش و بی صدا آورد تو را برای من از عرش ِ نی خدا آورد تو را درون طبق رویِ دست های بلند برای گرمی این بزم ِ بی نوا آورد قدم گذار به چشمي كه ريخت مژگانش سرت به گوشه ي ويرانه ام صفا آورد نه دست مانده برایم نه پا، ولی عمه مرا برای تو از زیر دست و پا آورد عدو شده سبب خير تا تورا بوسم ولي نپرس عزيزم سرم چها آورد دلم براي عمو سوخت پيش ِ نامردي كه قرص ِ نان تصدق براي ما آورد به قصد كشت سراغم گرفت با سيلي و باز نيت خود را ادا به جا آورد به پاره معجر ِ من هم طمع نمود آنكه مرا به حلقه ي چشمان بي حيا آورد مرا تو كُشتي و زينب براي تدفينم اگرچه شام كفن داشت بوريا آورد حسن لطفی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ویران‌نشین شدم که تماشا کنی مرا  مثل قدیم در بغلت جا کنی مرا  گفتم می‌آیی و به سرم دست می‌کشی  اصلاً بنا نبود ز سر وا کنی مرا  آن شب که گم شدم وسط نیزه‌دارها  می‌خواستم فقط که تو پیدا کنی مرا  از آن لبی که دور و برش خیزرانی است  یک بوسه‌ام بده که سر و پا کنی مرا  با حال و روز صورت تغییر کرده‌ات  هیچ انتظار نیست مداوا کنی مرا  معجر نمانده است ببندم سر تو را  پیراهنت کجاست که بینا کنی مرا  وقتی که ناز دخترکت را نمی‌خری  بهتر اسیر زخم زبان‌ها کنی مرا  حالا که آمدی تو؛ به یاد قدیم‌ها  باید زبان بگیری و لالا کنی مرا  عمّه ببخش دردسر کاروان شدم  امشب کمک بده که مهیّا کنی مرا  احسان محسنی ‌فر t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
خانه زادیم در این خانه که بیت النّور است قبله گاه مَلَک و جنّ و پری و حور است گریه کردیم و به ما اذن زیارت دادند اشک ما را به حرم بُرد، حرم کِی دور است؟ اشک ارثی است به هر بی سر و پایی ندهند طعم شیرینی محض است اگر چه شور است مجلس روضه بساطی است که بر خادمی اش از فرشته چِقَدَر دور و بَرش مأمور است شب سوم که رسیدیم تأمّل کردیم بین عُشّاق شب قدر شبی مشهور است دست هر کَس که به دامان رقیّه نرسد نوهء فاطمه چون مادر خود مستور است چقَدَر بهر دفاع از حرمش جان دادند هر که شد مُنکر آن بُقعه یقینا کور است هر کسی خوب نداند که رقیّه چه کشید روضه چیز دگری با نفس منصور* است گفته منصور که مو شعله بگیرد سخت است گره اش وا نشود سوختگی ناجور است مجتبی صمدی شهاب t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ای کاش جهان بر سرم آوار نمی شد در سینه غمی کهنه تلمبار نمی شد یک ذره اگر حرمله رحمی به دلش داشت این چشم ورم کرده دگر تار نمی شد در"شام" اگر سایه ی سقا به سرم بود دردانه ی تو دست به دیوار نمی شد اینگونه اگر پهلوی من ضربه نمی خورد تاریخ در این واقعه تکرار نمی شد ای کاش در آن بزم شرابی که به پا شد اینقدر اهانت به علمدار  نمی شد این قافله "دروازه ی ساعات"به خود دید ای کاش دگر وارد بازار نمی شد احسان نرگسی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
گوشوارم را بگیر انگشترش را پس بده آه ، تنها دلخوشی دخترش را پس بده موی بابا را رها کن ، گیسوی من را بکش هر چه میخواهی بزن اما سرش را پس بده چشمهایش پر ز خاکستر شده ، نشناختم لطف کن مژگان چشمان ترش را پس بده معجرم آتش گرفت و گیسوانم سوخته جای آن ، کهنه لباس مادرش را پس بده لااقل قبل از رسیدن تا سر بازار شام تکه ای از روسری خواهرش را پس بده عاقبت جان میدهد از این پریشانی رباب جای این طعنه زدن ها اصغرش را پس بده کودکی از بام سنگی را به سویم پرت کرد داد زد خلخال پای لاغرش را پس (نده) روضه خوان مبهوت مانده در ردیف روضه ها گوشوارش را نگیر ، انگشترش را پس بده احمد ایرانی نسب t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
باز امشب در دلِ بابا خودت را جا بده در خرابه بوسه ای بر صورتِ بابا بده بر همان صورت که جای زخم شمشیر است و سنگ- دست هایت را بکش! دردانه را معنا بده دست هایت را سپس بر روی پاهایت بکش مرهمی بر التهابِ تاول پاها بده گریه کن دردت به جانم! با تنور و خیزران شعله ور کن! داغ، بر این ماتم عُظمی بده جانِ آن مَشکی که جایِ آب، چندین تیر خورد حاجتم را با عموجان؛ حضرت سقّا بده جانِ هر کس دوست داری قسمتم کن کربلا تا ابد سهم مرا اینگونه از دنیا بده یارقیه(س) باز جاماندم بگو تکلیف چیست؟ یا براتم را بده یا اینکه صبرش را بده! مرضیه عاطفی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
گریه کردم گریه دارم مثل رود جاریم یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداریم تا توقف میکنم از پشت با پا میزنند بعد تو محکوم بر این رفتن اجباریم گاه چوب نیزه از شلاق دردش بدتر است آنقدر زد به تنم لبریز زخم کاریم من همان یک بار خوابیدم برایم کافی است از نگاه زجر میترسم پر از بیداریم نیست واضح صحبتم دندان ندارم عفو کن مشت محکم خورده ام در وقت گریه زاریم باورش سخت است میخواهند تحقیرم کنند باورش سخت است بین عده ای بازاریم دختران بابای خود را هی نشانم میدهند جان بابا نیمه جان از این یتیم آزاریم یک طبق آمد غذا آورده اند!اما چرا بوی تو دارد غذای سفره ی افطاریم؟! سیدپوریا هاشمی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
با ذکر یاحسین دمادم گریستم یک سال در فراقِ محرّم ‌گریستم هنگام‌ آب خوردن و هنگام تشنگی در هر زمان‌ که یاد تو کردم گریستم با گریه بر تو، توبه‌ی آدم قبول شد آری شبیه حضرت آدم گریستم از داغ توست عالم و آدم به اشک‌ و آه من‌ هم شبیه آدم و عالم گریستم شکر خدا که چشم و سرم وقف روضه شد هم بر سرم ‌زدم ز غمت، هم گریستم هم در میان سینه زنی گریه‌ کردم و هم بین روضه‌های تو نم نم گریستم مُردم به پای خط به خط مقتلت حسین از بس که با "لُهوف" و "مُقَرّم" گریستم افتاد پادشاه دو عالم به قتلگاه از داغ این مصیبت اعظم گریستم تعداد زخم‌هات کجا؟! اشکِ من کجا؟! شرمنده در مصیبت تو کم گریستم کربلایی علی مقدم t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
از جهان گر چه به جز غصه ندیدیم حسین غم و اندوه شما باز خریدیم حسین شیوه ی چشم شما بود به دل آتش زد چقدر از غم تان داغ کشیدیم حسین آتش عشق تو تا روز ازل شعله کشید ما چنان دانه ی اسپند پریدیم حسین تو قتیل العبراتی، تو حسین اشکی ما هم عمری است به پای تو شهیدیم حسین قصد، پروانه شدن بود که بر سینه زدیم پیله ی عشق تو در سینه تنیدیم حسین ** قامت افراخته بودیم چنان سرو ولی دخترت را چو بدیدیم خمیدیم حسین ما به دنبال تو با پای پر از آبله اش در پی قافله ی روضه  دویدیم حسین آنقدر خار به پاهای من و عمه رسید تا به این منزل ویرانه رسیدیم حسین t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi