eitaa logo
جان و جهان | به روایت مادران
526 دنبال‌کننده
985 عکس
48 ویدیو
2 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @mhaghollahi @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
،_بعدها_بخوان! لگوی زرد را روی لگوی قرمز می‌گذارم و نگاهی به خانه‌ی بی‌قاعده‌ی عروسکش می‌اندازم. دارم فکر می‌کنم خوب می‌شود یک لگوی قرمز دیگر کنار قبلی بگذارم، که می‌گوید: «مامان من میتلسم(میترسم) تو پیشم نباشی… قووووول بده همیشه پیشم باشی.» می‌گویم: «من همیشه مراقبتم مامان. اگر هم لازم باشه جایی برم، پیش کسی که دوستش داری و جایی که بهت خوش بگذره میذارمت.» - نه تو بری کسی میاد. یه آقایی میاد منو با تفتگ میتوشه(می‌کشه)!! گفت‌و‌گوی این روزهای من و نورای ۳سال و یک‌ماهه حتما به این موضوع می‌رسد. دخترک در این سن دوباره با اضطراب جدایی دست و پنجه نرم می‌کند، ولی این‌بار خیال‌پردازی‌ و داستان‌سرایی هم چاشنی‌اش شده؛ من هر لحظه باید به شکلی، امن بودن و امنینت داشتن را برایش ترسیم کنم. در آغوش می‌گیرمش، محکم، گرم و آرام. می‌گویم: «من و بابا همیشه مراقب تو و خودمون هستیم. مراقب خونه‌مونم هستیم؛ هیچکس بدون اجازه‌ی ما نمی‌تونه بیاد خونه‌مون مامان جان‌.» و به کشیدگی قول گفتن خودش، با اطمینان می‌گویم: «بهت قووووول میدم.» بغض کوچکی در گلویم نبض می‌گیرد، می‌پرسم: «اصلا تو تا حالا آقایی رو دیدی که تفنگ داره؟ یهو بیاد خونه‌ی کسی‌ و بهش صدمه بزنه؟!» - نه ندیدم. ✍ادامه در بخش دوم؛
‎⁨پادکست «خانه»_ جان و جهان.mp3
زمان: حجم: 7.41M
،_بعدها_بخوان! نویسنده، گوینده و تنظیم: در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 http://eitaa.com/janojahanmadarane https://ble.ir/janojahan https://rubika.ir/janojahaan