حدیث سرخ
سکوت کردم و با چشم خیس می خوانم
شب است و باز نشستم حدیث می خوانم
حدیث سادهی سرخی که بر لبم جاریست
حدیث عشق عظیمی ست، گرچه تکراریست...
حدیث عشق عظیمی ست، پای تا سر سرخ
از آستان ازل تا قیام آخر سرخ
شب است و داغم و در دل گدازه ای دارم
خیال می کنم احساس تازه ای دارم
نشسته در دلم انگار رد پای شهید
دلم دوباره گرفته ست، در هوای شهید
*
الا شما که خدا انتخابتان کرده است!
قنوت ها! که خدا مستجابتان کرده است!
نه اینکه فکر کنم شب نشین دلهایید؛
شما و خاطره هاتان همیشه با مایید
هزار لعن به آنان که سردِ بی دردند
و نان
به خون گلوی شهید
تر کردند ...
همان خدانشناسانِ «یاخدا» بر لب
همان گروه مسلمان نمای لامذهب
غریبِ شرعِ حلال، آشنای عُرفِ حرام
اسیرِ مال و منال و شهیدِ جاه و مقام
حماسه های شب افروز یادشان رفته ست
امام جبهه دیروز یادشان رفته ست
چراغ باغ شهادت
خموش
افتاده ست ...
پیام سرخ شما
پشت گوش
افتاده ست ...
*
سکوت کردم و چشمم دوباره می بارد
به روی دامن شعرم ستاره می بارد
چقدر اشک بخواباند آتشِ دلمان؟
بعید نیست بگرید امام راحلمان...
*
در این زمانه یکی پله پله اوج گرفت
در آن میانه یکی را چه ساده موج گرفت...
یکی بریده نفس، سرفه های خردلی اش...
یکی برای همیشه اسیر صندلی اش...
یکی نه، بلکه هزاران دلیر جنگیدند
به اقتدای امام کبیر جنگیدند
اگر که چشم، اگر پا، اگر که دست و سری
به انقلاب خمینی شدند بال و پری
*
زمان گذشت و تن فتنه را سری دگر است
و
«چادر من» و
«چشم تو»
سنگری دگر است
زمان گذشت و زمین غرق شور و زمزمه ایست؛
امام جبهه اکنون
«امام خامنه ای»ست!
به حال و روز خودش، خصم، چاره ای بکند
اگر مراد دل ما اشاره ای بکند!
عنان حوصله مان را به باد اگر دادیم
سکوت و صبر تمام است، اوج فریادیم!
***
عزیز فاطمه! بنمای رخ که حیرانیم
در انتظار تو امّن یجیب می خوانیم
علی ظهورکَ عجّل ... الا امام غریب!
سپاه فتنه!
الیس غروبکم بقریب؟...
#فاطمه_معین_زاده
#مثنوی
#امام_امت
#امام_خمینی
#امام_خامنهای
#شهیدان
کلیک کنید ⬇️
@janpanaah