🌸🍃🌸🍃
#حکایت_شب
#ماست_وخیارناصرالدین_شاهی
نقل است در زمان ناصرالدین شاه، روزی امیرکبیر که از حیف و میل سفره های خوراکِ درباری به تنگ آمده بود، به شاه پیشنهاد کرد که برای یک روز آنچه رعیت می خورند را میل فرمایند. شاه پرسید: مگر رعیت ما چه میل می کنند!؟ امیر گفت: ماست و خیار... شاه سر آشپزباشی را صدا زد و فرمان داد برای ناهار فردا ماست و خیار درست کند...
سر آشپزباشی به تدارکات چی دستور تهیه مواد زیر را داد:
1) ماست پر چرب اعلا 6 من...
2) خیار نازک و قلمی ورامین 2 من...
3) گردوی مغز سفید بانه 1 کیلو...
4) پیاز اعلای همدان 1 من...
5) کشمش اعلا و مویزِ شاهانی بدون هسته 1 کیلو...
6) نان مرغوب مغز دار خاش خاش دارِ دو آتیشه 3 من...
7) نعنای باغی اعلا و سبزیهای بهاری 1 کیلو...
8) و ...
خلاصه مطلب این که ناصر الدین شاه قبله عالم صاحب قَران بعد از این که یک شکم سیر ماست و خیار تناول فرمودند، فرمان به یک کاسهِ اضافه دادند و در حالی که ترید می فرمودند، رو به امیرکبیر فرمودند: «پدر سوخته ها، رعایای ما چه غذاها می خورند و ما بی خبر بودیم! هر کس نارضایتی کرد و کفرانِ نعمت، به چوب و فلک ببندینش»
http://eitaa.com/joinchat/204472353Cbb461f6e3a