شب که جوی نُقرهی مهتاب
بیکرانِ دشت را دریاچه میسازد،
من شراعِ زورقِ اندیشهام را میگشایم در مسیرِ #باد؛
شب که آوایی نمیآید
از درونِ خامُشِ نیزارهایِ آبگیرِ ژرف،
من امیدِ روشنم را همچو تیغِ آفتابی میسُرایم #شاد؛
شب که میخواند کسی نومید
من ز راهِ دور دارم چَشم
با لبِ سوزانِ خورشیدی که بامِ خانهی همسایهام را گرم #میبوسد؛
شب که میماسد غمی در باغ
من ز راهِ گوش میپایم
سُرفههایِ #مرگ را در نالهی زنجیرِ دستانم که #میپوسد .
▪️ زندانِ موقتِ شهربانی
▪️ ۱۳۳۲ [هـ . ش]
#احمد_شاملو
🔘 شِراع: بادبان / زورق: کشتی کوچک، قایق
@jargeh
گفتم به پیشِ تیرِ غمَت دل سپر کنم
پیکانِ #غمزهی تُـو ز پـولاد بگـذرد
بر هر که بُگذری بِبری جانش ای عجب
سروی و #سرو همچو تو #آزاد بگذرد
شیرینْ به ناز خُفته و در شرطِ عشق نیست
گـر خواب بـر دو دیـدهی #فرهاد بُـگذرد
#نزاری_قهستانی
🖼 آرامگاه #نزاری / #بیرجند
✔️ مجموعه مقالاتِ همایش ملی نقد و تحلیل زندگی، شعر و اندیشهی حکیم نزاری قهستانی، دانشگاه بیرجند، سال ۱۳۹۳
@jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
زَنجیرِ صبرِ ما را بُگسَست بَندِ زُلفی بازارِ زُهدِ ما را بِشکست عشقِ خالی #خاقانی @jargeh
چون ماهِ عید جویم هر شب تُو را ولیکن
ماهی چُنان نبیند جوینده، جُز به سالی
#اوحدی_مراغهای
@jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
چون ماهِ عید جویم هر شب تُو را ولیکن ماهی چُنان نبیند جوینده، جُز به سالی #اوحدی_مراغهای @jargeh
از بهرِ دوست خواهم هم جان و هم جهان را
چون دیگران نباشم در بندِ جاه و مالی
#همام_تبریزی
@jargeh
هدایت شده از شعر هیأت
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
گنجایشت در سینۀ این خاکها نیست
باید تو را دستان پیغمبر بگیرد
هرکس مزار مادرش را آرزو کرد
باید سراغش را از این دختر بگیرد
بانو، رهایی را نمیخواهم که ننگ است
بیجذبۀ مهرت کبوتر پر بگیرد
قلب مرا از سینهام بردار، نگذار
دار و ندارم را کس دیگر بگیرد
دلواپس، اما دلخوشم، شاید که دستت
دست مرا هم لحظۀ آخر بگیرد
📝 #فاطمه_نوری
🌐 shereheyat.ir/node/1790
✅ @ShereHeyat
ملکوت است که در منظرِ من جلوهگر است
تُو بر آن باش که بَحر و بَر و شمس و قمر است
#حسن_حسنزاده_آملی
@jargeh