«نجوای معتکف»
سه روز به خانهات آمدم تا نفس و روحم را جلا دهی، سه روز به خانهات آمدم تا از بندهای دنیا رها شوم،از هر آنچه مرا از تو دور میکند.
معبودم، مهربانم، آن لحظه که به نعمتها، لطف بیپایان، کرم و عفتت میاندیشم، عاشقتر از همیشهات میشوم.
تنها بودم، تو کنارم بودی.
دلشکسته بودم، تو کنارم بودی.
شاد بودم، باز هم تو کنارم بودی.
حتی وقتی از گرداب گناه صدایت کردم، تو باز کنارم بودی.
ای خدای دانا، به من آگاهی و علم عطا کن،
قدرتی ببخش تا هرچند اندک، بتوانم ذرهای از لطف و محبتت را جبران کنم.
اما میدانم، حتی به اندازه پر کاهی نمیتوانم شکر نعمتهایت را به جا آورم.
حال که مهمان خانه تو هستم، چقدر آرامم.
مگر میشود در خانه محبوب بود و آرام نبود؟
کمکم کن این ساعات را بهخوبی استفاده کنم،
تا بالهای زخمیام از هجوم غفلتها دوباره جان بگیرند و به سوی تو پرواز کنند.
سکوت و خلوت خانهات، گواهی است که حتی در سکوت،به نجواهای این عبد روسیاه گوش میسپاری و نگاه مهربانت را از من دریغ نمیکنی.
ای معبود بیهمتا، عاشقم کن، اما نه عاشق دنیا،
عاشق خودت کن، تا قلبم در این عشق الهی به آرامش برسد. مرا از قفس تردیدها و وابستگیها برهان و به سوی رهایی هدایت کن.
یا رب، قلبم را چون آیینهای شفاف کن،
آیینهای که جز تو در آن نمایان نباشد.
بخشش و هدایتت را از من دریغ نکن،
که جز تو پناهی ندارم.
"إِلٰهِی هَبْ لِی قَلْبًا یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ، وَلِسَانًا یَرْفَعُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ، وَنَظَرًا یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ."
(خدایا، دلی به من ببخش که شوقش مرا به تو نزدیک کند، زبانی که صداقتش به تو پیوندم دهد، و نگاهی که حقیقتش مرا به تو رساند.)
معتکف یعنی اسیر در بند تو بودن،
و چه بندگیای زیباتر از این؟
ای خدای بزرگ، مرا اسیر خودت قرار بده،
که جز تو پناهی ندارم.
✍سیده الهام موسوی
#اعتکاف
#نجوا
#ماه_رجب
🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
🌱 در جریان باشید.
💠حتما عبارت کوتاه «پاراگراف شروع» را شنیدهاید. نویسندهها، خصوصا داستاننویس ها، اهمیت این پاراگراف را خوب میدانند. همان خطوط اولیه که قرار است با آن علاقهی مخاطب خود را شکار کرده و کنجکاوی او را برانگیخته تا او به ادامهی خواندن داستان ترغیب شود.
👈در این مبحث جدید قرار است دربارهی پاراگراف اول داستان، ویژگی ها، اهمیت و انواع آن صحبت کنیم.
🔹بهترین پاراگراف های شروع، جملاتی هستند که با قصهی اصلی شروع میشوند و خیلی زود میروند سر اصل مطلب!
خواننده را با توصیفات طولانی و مقدمه چینی های غیرلازم خسته نمیکنند، همان ابتدا دستِ ذهنِ خواننده را میگیرند و با خود به درون ماجرا میبرند. جملات ساده، کوتاه و پر از تصویر دارند.
🔸به پاراگراف اول داستان گناه از جلال آل احمد دقت کنید. بلافاصله وارد داستان شده و خواننده در موقعیت شخصیت اصلی قرار میگیرد. 👇
«شب روضه هفتگیمان بود و من تا پشت بام خانه را آب و جارو کردم و رختخوابها را انداختم. هوا تاریک شده بود و مستمعین روضه آمده بودند. حیاطمان که
تابستانها دورش را با قالیهای کناره مان فرش میکردیم و گلدانها را مرتب دور حوضش می چیدیم، داشت پر میشد. من کارم که تمام میشد توی تاریکی
لب بام مینشستم و حیاط را تماشا می کردم وقتی تابستان بود و روضه را توی حیاط میخواندیم، این عادت من بود...»
☕️ ادامه دارد...
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جاده
مدتهاست من و این جاده رفیق هم شدهایم.رفیق روزهای دانشجویی!
برف و باران،طلوع و غروب خورشیدش را تجربه کردهام.
جاده جای عجیبی است.
محال است آدم را به فکر کردن وادار نکند.
تو را به سفری درون خودت میبرد.
ظاهراً به مقصد نزدیکتر میشوم،اما مُدام ازخود میپرسم از سفر درون چه خبر؟
پیچوخم جاده،درست مثل مسیرِ زندگیام میماند.
گاهی گذر زمان برایم سخت میشود تا بزرگ شدنرا یاد بگیرم و گاهی آسان،تا باز سنجیده شوم و تسلیم راحتی نشوم.درواقع همان «انَّ مَعَ الْعُسرِ يُسْرًا» در کنار«لَقَد خَلَقنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ».
به کوه و دشتهای کنار جاده نگاه میکنم.
چقدر خالقشان باحوصله همه چیز را آفریده است.وسعت و بزرگی دشتها مرا یاد فرازی از دعای کمیل میاندازد«لاَ يُمكِنُ الْفِرَارُ مِن حُكُومَتِكَ».جملهاش تلنگری میشود تا جای خودم را بفهمم.
با صدای بوقی که راننده اتوبوس میزند حواسم به خود جاده بر میگردد.
ماشین ها از هم سبقت میگیرند تا زودتر به مقصد برسند. اما کدام مقصد؟
آیا در مسائل زندگی هم حواسم به «فَاستَبِقُوا الْخَيْرَاتِ» هست؟!
چشمم به تابلوی کنارجاده میافتد. نوشته «پیچ خطرناک».وقتی به گذشته فکر میکنم میبینم چقدر شبیه این تابلو را خدا جلوی چشمهایم گرفته بود ومن غفلت کرده بودم.خواستم قید پیشرفت را بزنم اما جمله «وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ» دوباره مرا زنده کرد.
مثل کسی که روزها تشنه بوده و حالا به آب رسیده است.همانقدر لذت بخش.
آری!محال است جاده آدم را به فکر کردن وادار نکند.
✍فاطمه لشکری
🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
🌱 در جریان باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم
#معرفی_کتاب_کودک
نام کتاب: مامان من کو؟ خرگوش کوچولو
ترجمه و نشر: توسط شهرقلم
گروه سنی: ۳+
🐰🐰🐰🐰🐰
کتاب مامان من کو کتابی با جلدسخت است و ماجرای خرگوش کوچکی را دنبال می کند که در لابه لای حیوانات مختلف، به دنبال مادرش می گردد و هر کدام از دوستانش با بیان شباهت های حیوانات که در متن و نیز در تصویر آمده او را به سوی جستجوی بهتر راهنمایی می کنند.
بیان این تفاوت ها دقت کودک را در تشخیص بیشتر می کند و به او مفاهیم مختلفی را اعم از اندازه، جنس و... می آموزد.
طراحی جلد این مجموعه طوری است که شکل و جنس تقریبی حیوانات را نشان میدهد. همچنین اگر شکم این حیوانات را فشار دهید سوت میزنند.
🎁🎁🎁🎁🎁
#مامان_من_کو؟
#خرگوش_کوچولو
✍ آمنه افشار
🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
بسم الله الرحمن الرحیم
#ادبیات_کودک
"نقش فلسفه در ادبیات کودک و نوجوان"
▪️فلسفه در ادبیات کودک نقش بسیار مهمی ایفا میکند و به عنوان یک پل ارتباطی میان تفکر عمیق و دنیای خیالی کودکان عمل میکند. این ارتباط به کودکان کمک میکند تا سوالات بنیادی درباره زندگی، وجود، اخلاق و حقیقت را مطرح کنند و به دنبال پاسخهای خود بگردند.
▪️یکی از جنبههای کلیدی فلسفه در ادبیات کودک، تشویق به تفکر انتقادی است. داستانها و روایتهای فلسفی به کودکان این امکان را میدهند که به جای پذیرش بیچون و چرا، به بررسی و تحلیل موضوعات بپردازند. این نوع ادبیات میتواند به آنها بیاموزد که سوال بپرسند، نظرات مختلف را بررسی کنند و به نتیجهگیریهای منطقی برسند.
▪️علاوه بر این، فلسفه در ادبیات کودک میتواند به کودکان کمک کند تا با مفاهیم پیچیدهای مانند عدالت، آزادی، عشق و دوستی آشنا شوند. این مفاهیم به طور غیرمستقیم از طریق شخصیتها و داستانها به آنها منتقل میشود و به آنها این امکان را میدهد که ارزشها و اصول اخلاقی را در زندگی خود درک کنند.
▪️فلسفه همچنین به کودکان کمک میکند تا دنیای خود را از زوایای مختلف ببینند و به تنوع افکار و فرهنگها احترام بگذارند. این تنوع به آنها یاد میدهد که هر فردی ممکن است دیدگاهها و تجربیات متفاوتی داشته باشد و این تفاوتها بخشی از زیبایی زندگی هستند.
▪️در نهایت، ادبیات کودک با ترکیب فلسفه، به کودکان این امکان را میدهد که نه تنها داستانهای جذاب را بخوانند، بلکه به عمق آنها فکر کنند و درک عمیقتری از خود و دنیای اطرافشان پیدا کنند. این فرآیند نه تنها به رشد شناختی آنها کمک میکند، بلکه به توسعه عاطفی و اجتماعیشان نیز یاری میرساند.
✍ سمیرا خسروپور
🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
داستانِ این روزهای فلسطین، قصه درد در کنار خنده و شادی است. مردمانی که دیروز در دست صهیونها بودهاند حالا در کنار خانوادههایشان نفس تازه میکنند. برخی نمیدانستند، یکی یا چند عزیزشان شهید شده.حالا که برمیگردند همزمان با واقعیتهای رفت و آمد این روزگار مواجه میشوند.(انا لله و انا الیه راجعون)
چه دردِ سنگینی است این درد و چه حجم عظیمی از غمها دارد اینکه ندانی عزیزت رفته و تو در کنارش نبودی.
امّا ملت فلسطین، به چشمانِ خود چه دردها که دیده و چه رنجهایی را تحمل کرده. برایش افتخار آفرین است که خانوادهاش در زمرهٔ شهدا باشد اما غمش از این است که چرا این رژیم غاصب باید آنها را محبوس کند و طعم خوش زندگی را از آنها بگیرد. این سوالی است که نمیشود با عقل پاسخ داد بلکه قلبها باید بتپد. اندیشهها به کار بیفتد و حماسه ها بیافریند!
#فلسطین
#مقاومت
✍مائده اصغری
🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
🌱 در جریان باشید.