eitaa logo
نویسندگان جریان
583 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
127 ویدیو
9 فایل
در جریان باشید. کانال انتشارات @jaryane_zendegi زیرنظر مجموعه فرهنگی تربیتی کتاب پردازان @ketabpardazan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📚پست امشب نقل معروفی از آقای رضا بابایی در کتاب ٫خارج از نوبت٫ است که بنظرم آمد محتوای جامع و کاملی برای بحث نویسندگی ما باشد. 🎙«نویسنده کسی است که نوشتن برای او آسان است؛ اگر چه محصول کارش متوسط باشد.» پس نویسنده، کسی است که از نوشتن نمی‌هراسد؛ بلکه آن را دوست دارد و از آن لذت می‌برد. کسی که نوشتن برای او، به‌آسانی و شیرینی گشت‌وگذار در طبیعت باشد، نویسنده است؛ حتی اگر آنچه می‌نویسد، چشم‌ها را خیره نکند. این گمان که نویسنده، باید با هر نوشتۀ خود، خواننده‌اش را شگفت‌زده کند و به تحسین و اعجاب وا دارد، دور از آبادی است. اگر کسی، به همان راحتی که می‌گوید، بنویسد، نویسنده است؛ اگر چه دیگران، به سختی و با رنج فراوان، بهتر از او بنویسند.» ✨پس قانون طلایی نویسندگی می‌شود همین یک عبارت: راحت‌نوشتن + بسیارنوشتن = زیبایی و سنجیدگی تمرین زیر را انجام دهید.👇 📝بنویسید؛ فقط همین.. . ☕️ ادامه دارد... ✍ انصاری زاده 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
⭕️امشب تصمیم داریم درباره‌ی اهمیت کار نویسندگی حرف بزنیم. همه ما می‌دانیم که حرفه‌ی نویسندگی، جدا از مهارت و هنر بودن آن، یک رسالت است. رسالتی که با اراده کردن و برداشتن قلم به هدف نوشتن، بر دوش نویسنده قرار می‌گیرد. یکی از جایگاه های نمود و بروز این رسالت، مسائل روز جامعه است. قلم زدن برای مسائل روز جامعه باید در جهت اعتلای فرهنگ ایرانی اسلامی مردم باشد و بتواند مشکلی را از جامعه حل یا در جهت رفع آن یا آگاهی بخشی، سخنوری کند. امروز با توجه به اهمیت جهاد در منطقه و دفاع از حق در مقابل رژیم منحوس صهیونیستی، قلم یک نویسنده حکم سلاح را دارد و جملاتی که می‌نویسد، همان رسالت دیرین اوست.» 📝و اما به جهت تمرین:👇 اولین و مهمترین قدم، ثبت وقایع و روایت درست از اتفاقات این روزهاست. می‌توانید تصاویر و فیلم های کوتاهی را که این روزها منتشر می‌شود، بصورت متن های کوتاه روایی یا داستانی در بیاورید. و یا در کوچه و خیابان شهر خود قدم بزنید و از کارهای جهادی که برای همراهی جبهه حق در این جنگ، صورت می‌گیرد، بنویسید. ☕️ ادامه دارد... ✍ انصاری زاده 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
«نکات کاربردی برای شروع داستان» 🍀یک حرکت آنی ایجاد کنید. در پاراگراف اول: 👈باید یک صدای مشخص، 👈موضوع اصلی داستان 👈یک نقطه نظر، 👈معرفی شخصیت‌ اصلی 👈ارائه فضا و کشمکش‌ها اتفاق بیفتد. ✨برطرف ساختن این نیازها نباید منجر به سنگین شدن یا ایجاد پیچیدگی در جملات ابتدایی شود. به عنوان مثال به جمله‌ی ابتدایی فلانری اکانر در کتابِ «آدم خوب کم پیدا می‌شود» اشاره می‌کنیم: «مادربزرگ هرگز نمی‌خواست به فلوریدا برود». در این‌جا یک صدای مشخص داریم، چیزی غیرصمیمی یا حتی کنایه‌آمیز که اشاره‌ای به مادربزرگ است که لحنی قطعی دارد. ما یک طرح کلی را می‌توانیم ببینیم که همان امتناع از سفرکردن است. و شخصیت‌سازی را نیز در آن می‌توانیم حس کنیم که یک زنِ سالخورده‌ی لجوج یا مصمم است. در ادامه پاراگراف اول بلافاصله ما با تعدادی سؤالِ بالقوه مواجه می‌شویم. سؤالاتی مانند: چرا مادربزرگ نمی‌خواست به فلوریدا برود؟ به‌جای فلوریدا به کجا می‌خواست برود؟ همراه چه کسی قرار بود به فلوریدا برود؟ ✨شروع موفق، تعدادی سؤال (نه زیاد) ایجاد می‌کند. به عبارتی آن حرکت آنی را به وجود می‌آورد. و اما برای تمرین...👇 این نیم جمله را تا یک صفحه ادامه دهید. در حین نوشتن از قدرت تخیل خود استفاده کرده و سعی کنید یک حرکت ناگهانی ایجاد کنید تا برای خواننده جذاب باشد. «وقتی به خانه رسیدم، همه جا تاریک و خاموش بود...» ☕️ ادامه دارد... ✍ انصاری زاده 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
«نکات کاربردی برای شروع داستان» 🍀از کل به جزء بیایید. در سینمای مدرن، معمولا فیلم‌ها با نمای بسته‌ای از یک چیز شروع می‌شوند و رفته‌رفته این تصویر دورتر می‌آید تا تأثیر آن را روشن سازد. این تکنیک برای نوشتن هم مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما بیشتر خوانندگان ترجیح می‌دهند که در متن داستان فرود بیایند و کم‌کم بر روی آن تمرکز کنند. شما نیز داستان خود را با این روند آغاز کنید. 📝و اما تمرین..👇 برای اجرای درست این تمرین، پس از تصور شخصیت اصلی و جان گرفتن او در ذهن، برایش یک تاریخچه بنویسید. سپس داستان را با توضیح اینکه او چه کسی است شروع کنید. برای پاسخ به این سوال، بهتر است او را در یک محیط تقریبا بزرگ، همراه با دیگر شخصیت‌ها نشان دهید. ☕️ ادامه دارد... ✍ انصاری زاده 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
«نکات کاربردی برای شروع داستان» 🍀با سوال آغاز کنید. 👈یک روش عالی برای شروع داستان این است که یک سوال مطرح کرده و در شناساندن یک شخصیت مهم از داستان خود، با صحنه سازی مخاطب را درگیر کرده و برای او هیجان و چالش ایجاد کنید. البته باید توجه داشته باشید که این سوال اگر در قالب دیالوگ مطرح می‌شود، باید کوتاه و مختصر باشد که در این رابطه هفته‌های آتی صحبت خواهیم کرد. اما در متن داستان، راوی می‌تواند با طرح سوال، توضیحات بیشتری بدهد. 📌یکی از داستان‌های معروف که با یک سوال شروع می‌شود، "ماجراهای تام سایر" نوشتهٔ مارک تواین است. داستان با این سوال شروع می‌شود: "تام! کجایی؟" این سوال ساده و کودکانه مقدمه‌ای است برای معرفی شخصیت اصلی داستان، تام سایر، و شروع ماجراهای او در کنار دوستانش. داستانی پر از کشف، ماجراجویی و شیطنت‌های کودکانه که همچنان مورد علاقه خوانندگان در سراسر جهان است. 📝ابتدا یک سوال جذاب انتخاب کنید که بتواند شروعی قوی برای داستان‌تان باشد. این سوال باید به گونه‌ای باشد که خواننده را کنجکاو کند و آنها را به ادامه دادن وادارد. ☕️ ادامه دارد... ✍ انصاری زاده 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
«نکات کاربردی برای شروع داستان» 🍀با یک موقعیت بحرانی آغاز کنید. ✨شروع با یک لحظه بحرانی می‌تواند تنش و هیجان را در همان ابتدا ایجاد کند. مطمئن باشید با این ترفند خواننده خود را میخکوب، پای داستان‌تان خواهید نشاند. گاهی بعضی نویسندگان، اصلی‌ترین حادثه داستان خود را برای شروع آن انتخاب می‌کنند و سپس به خط اصلی داستان می‌پردازند. این نیز در صورتی که باعث از بین رفتن تعلیق داستان نشود، جذاب و تنش‌زاست. 📌مثال: «ساعت به سرعت به نیمه‌شب نزدیک می‌شد و جان هنوز هیچ اثری از کلید نمی‌دید.» 📝و اما تمرین... «صبح خیلی زود، قبل از اینکه آفتاب پرچین را گرم کند...» این جمله‌ی ناتمام را در حد یک صفحه ادامه دهید و سعی کنید در همین پاراگراف های ابتدایی، حادثه یا بحرانی غیر قابل حدس رقم بزنید. ☕️ ادامه دارد... ✍ انصاری زاده 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
«نکات کاربردی برای شروع داستان» 🍀 موضوع را مستقیماً بیان کنید. ✨گاهی اوقات بیان صریح موضوع می‌تواند راهی موثر برای شروع باشد. این مدل شروع‌ها را معمولاً در داستان‌های نوجوان می‌بینیم. در این الگو، خواننده با خیال راحت، شروع به خواندن داستان می‌کند و قرار نیست به آهستگی تمام جزئیات داستان را کشف کند؛ بلکه می‌داند با چه ماجرایی روبروست و فقط به دنبال کشف جزئیات داستان و به هدف رسیدن شخصیت اصلیست. 📌مثال: «این داستان دربارهٔ یک پسر بچه است که به دنبال گنجی پنهان در دل جنگل‌های تاریک است.» 📝و اما تمرین... «پس از یک باران سخت، رودخانه صندوقی چوبی با خود می‌آورد.» برای این جمله یک شروع با توضیح مستقیم بنویسید. ☕️ ادامه دارد... ✍ انصاری زاده 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
«نکات کاربردی برای شروع داستان» 🍀مکالمه‌ها را به حداقل برسانید. 🔹اگر فکر می‌کنید مجبورید داستان خود را با مکالمه آغاز کنید، بدانید که کار سختی در پیش دارید و حتی پر ریسک . چراکه اگر گفتگو به اندازه کافی قوی نباشد، خیلی زود خواننده خود را ازدست خواهید داد. راه‌حل‌اش این است که با گذشت یک خط از مکالمه و پیش از ادامه‌ی آن، به زمینه‌ی اصلی خود برگردید و اطلاعات تکمیلی در مورد آن بدهید. تجربه نشان داده دنبال کردن مکالمه‌های طولانی در ابتدای داستان همیشه سخت و خسته کننده است.» 📌مثال: چی گفتی؟» -گفتم که با خودم می‌برمشان بد نیست کمی از اینجا دور باشند... مادرشوهرم پرسید: «کی؟» -همین حالا.» +همین حالا؟ فکر نمی‌کنی که... -فکر همه چیز را کرده ام. +یعنی چی؟ ساعت نزدیک یازده است، پی‌یر تو... -سوزان دارم با کلوئه حرف میزنم کلوئه به من گوش کن دلم میخواهد شماها را ببرم جایی دور از اینجا موافقی؟..» 🔹این گفتگو، شروع داستان «دوستش داشتم» اثر اناگاوالدا است. همان طور که می بینید، صحبت راجع‌به یک موضوع مهم است اما بهتر این است که بعد از اندکی گفتگوی پینگ پونگی میان دو شخصیت، راوی شروع به صحبت کند تا هم خسته کننده نباشد هم شخصیت‌ها به شکل متفاوت‌تری معرفی شوند و هم از مخلوط شدن صداها باهم پرهیز شود. ☕️ ادامه دارد... ✍ انصاری زاده 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
🖊 توصیه های نویسندگی مارک‌تواین 💠فرق بین کلمه ی درست و کلمه‌ی تقریبا درست، مثل فرق بین رعد و برق و صاعقه است. کلمه‌ی «تقریبا درست» باعث شده تا خواننده به اتفاقات فکر کند؛ اما «کلمه‌ی درست» احساسات آنها را درگیر تجربه‌ی آن اتفاق می‌کند.☘ ⭕️ پ.ن: توجه داشته باشیم که وسواس در انتخاب واژگان خیلی خوب است اما این نباید باعث اتلاف وقت و کشیدن ترمز نوشتن شود، راهکار این نویسنده مختص مرحله‌ی بازنویسی داستان است. ☕️ ادامه دارد... ✍ انصاری زاده 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
🖊 توصیه های نویسندگی مارک‌تواین 💠هرچه بیشتر توضیح بدهید، من کمتر می فهمم. ⭕️ شاید فکر کنید با توضیحات اضافه و حشویات در حال توصیف بهتر موقعیت هستید؛ اما احتمالا در حال گره زدن ذهن خواننده به گره ای دیگر هستید؛ بنابراین، کوتاه، ساده و البته واضح بنویسید. 🍀🍀🍀 پ.ن: نکته‌ای که نویسنده بهش اشاره کرده، بسیار مهمه، اما توجه داشته باشید به این معنا نیست که ما از تکنیک موثر توصیف استفاده نکنیم؛ اتفاقا توصیف ابزاری موثر و کاربردی در جهت تفهیم حالات انسانی، فضاسازی و صحنه پردازی هست. منتها باید دقت داشته باشیم که توصیفات طولانی، سخت و پیچیده نشوند. ☕️ ادامه دارد... ✍ انصاری زاده 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
🖊 توصیه های نویسندگی مارک‌تواین 💠ننویسید پیرزن فریاد کشید، حوادث را به گونه ای بنویسید که پیرزن چاره ای جز فریاد کشیدن نداشته باشد. ⭕️ پ.ن: نگو، نشان بده. بگذارید به جای اینکه خواننده را تنها از احساسات و رفتار کاراکترهایتان آگاه کنید، قابل درک شوند. و این نکته‌ی بسیار مهمی در القای احساس و عاطفه شخصیت های داستان است. این تکنیک باعث می‌شود خواننده بتواند با آدم‌های داستان شما هم‌دلی و هم‌ذات‌پنداری کند. ☕️ ادامه دارد... ✍ انصاری زاده 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
💠حتما عبارت کوتاه «پاراگراف شروع» را شنیده‌اید. نویسنده‌ها، خصوصا داستان‌نویس ها، اهمیت این پاراگراف را خوب می‌دانند. همان خطوط اولیه که قرار است با آن علاقه‌ی مخاطب خود را شکار کرده و کنجکاوی او را برانگیخته تا او به ادامه‌ی خواندن داستان ترغیب شود. 👈در این مبحث جدید قرار است درباره‌ی پاراگراف اول داستان، ویژگی ها، اهمیت و انواع آن صحبت کنیم. 🔹بهترین پاراگراف های شروع، جملاتی هستند که با قصه‌ی اصلی شروع می‌شوند و خیلی زود می‌روند سر اصل مطلب! خواننده را با توصیفات طولانی و مقدمه چینی های غیرلازم خسته نمی‌کنند، همان ابتدا دستِ ذهنِ خواننده را می‌گیرند و با خود به درون ماجرا می‌برند. جملات ساده، کوتاه و پر از تصویر دارند. 🔸به پاراگراف اول داستان گناه از جلال آل احمد دقت کنید. بلافاصله وارد داستان شده و خواننده در موقعیت شخصیت اصلی قرار می‌گیرد. 👇 «شب روضه هفتگی‌مان بود و من تا پشت بام خانه را آب و جارو کردم و رختخواب‌ها را انداختم. هوا تاریک شده بود و مستمعین روضه آمده بودند. حیاط‌مان که تابستان‌ها دورش را با قالی‌های کناره مان فرش می‌کردیم و گلدان‌ها را مرتب دور حوضش می چیدیم، داشت پر می‌شد. من کارم که تمام می‌شد توی تاریکی لب بام می‌نشستم و حیاط را تماشا می کردم وقتی تابستان بود و روضه را توی حیاط می‌خواندیم، این عادت من بود...» ☕️ ادامه دارد... ✍ انصاری زاده 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱