✴️ پرسش
برخی چون استاد رائفی پور بعد از قتل کودکی در عربستان آنرا از نشانه های نزدیکی ظهور بیان میکنند آیا چنین تطبیقی درست است؟
🍁🍁🍁
✅ پاسخ
مستند سخنان افرادی که این قضیه را دلیلی بر نزدکی ظهور می دانند روایتی است که مرحوم کلینی از بزرگان شیعه نقل فرموده است . درآن روایت می خوانیم: « قَالَ يَا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِينَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ لَيْسَ يَقْتُلُهُ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ قَالَ لَا وَ لَكِنْ يَقْتُلُهُ جَيْشُ آلِ بَنِي فُلَانٍ يَجِيءُ حَتَّى يَدْخُلَ الْمَدِينَةَ فَيَأْخُذُ الْغُلَامَ فَيَقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْياً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَا يُمْهَلُونَ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَوَقُّعُ الْفَرَجِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. اى زراره! بناچار جوانى در مدينه كشته مىشود، عرضكردم: قربانت، مگر لشكر سفيانى او را نميكشند؟ فرمود: نه، بلكه او را لشكر آل بنى فلان بكشند، آن لشكر مىآيد تا وارد مدينه مىشود و آن جوان را ميگيرد و ميكشد، پس چون او را از روى سركشى و جور و ستم بكشد، مهلتشان بسر آيد، در آن هنگام اميد فرج داشته باش ان شاء اللَّه.»
📙 (الکافی،ج1،ص337)
⤴️⤴️در پاسخ باید گفت :
📌یکم:این روایت مجهول است و سند معتبری ندارد .
📙 (مجلسی،مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج4، ص: 39)
📌دوم:صرف نظر از سند این روایت، دلالت آن نیز مقصود را ثابت نمیکند . چون: مراد از این غلام نفس زکیه است . که مطابق روایتی دیگر نزدیک ظهور جوانی با نام نفس زکیه کشته میشود . و با توجه به اینکه کشته شدن نفس زکیه با خروج سفیانی و یمانی همراه است کشته شدن این کودک در شهر عربستان ربطی به این روایت ندارد .چون هنوز سفیانی و یمانی خروج نکردهاند.
➖همچنین آقایانی که بدین روایت تمسک کردهاند چگونه می توانند «آل بنی فلان » را به آل سعود تطبیق دهند چون احتمال دارد مراد بنی امیه یا بنی العباس که در نزدیک ظهور دوباره حاکم میشوند باشند.
💢قبلا نیز این جریان با تمسک به حدیثی ضعیف مدعی بودند بعد از مرگ ملک عبدالله پادشاه عربستان ،آن کشور به هم میریزد و امام زمان ظهور میکند . چند سال از مرگ ملک عبدالله گذشت و خبری نشد.
#کلام
🔶 گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو
@javadheidari110
💠 پرسش:
اگر منظور از "اولوالأمر الامر" در آیه 59 سوره نساء امامان و رهبران معصوم است، پس چرا در ذيل آيه كه مسئله تنازع و اختلاف مسلمانان را بيان میکند میگوید: «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اهلّه وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا»؛ اگر در چيزى اختلاف كرديد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد اگر ايمان به پروردگار و روز بازپسين داريد، اين براى شما بهتر و پايان و عاقبتش نيكوتر است.
همانطور كه میبینیم در اینجا سخنى از "اولوالأمر" به ميان نيامده و مرجع حل اختلاف تنها خدا (كتاب اهلّه، قرآن) و پيامبر (سنت) معرفیشده است.
✅ پاسخ:
شكى نيست كه منظور از اختلاف و تنازع در جمله فوق، اختلاف و تنازع در احكام است نه در مسائل مربوط به جزئيات حكومت و رهبرى مسلمين، زيرا در اين مسائل مسلماً بايد از "اولوالأمر " اطاعت كرد (همانطور كه در جمله اول آيه تصریحشده).
بنابراین؛ منظور از آن، اختلاف در احكام و قوانين كلى اسلام است كه تشريع آن باخدا و پيامبر (صلیالله علیه و آله) است، زيرا میدانیم امام فقط مجرى احكام است، نه قانونى وضع میکند و نه نسخ میکند، بلكه همواره در مسير اجراى احكام خدا و سنت پيامبر (صلیالله علیه و آله) است و لذا در احاديث اهلبیت (علیهمالسلام) میخوانیم كه اگر از ما سخنى برخلاف كتاب اهلّه و سخن پيامبر (صلیالله علیه و آله) نقل كردند هرگز نپذيريد، محال است ما چيزى برخلاف كتاب اهلّه و سنت پيامبر (صلیالله علیه و آله) بگویيم.
بنابراین؛ نخستين مرجع حل اختلاف مردم در احكام و قوانين اسلامى خدا و پيامبر (صلیالله علیه و آله) است كه بر او وحى میشود و اگر امامان معصوم بيان حكم میکنند، آن نيز از خودشان نيست بلكه از كتاب اهلّه و يا علم و دانشى است كه از پيامبر (صلیالله علیه و آله) به آنها رسيده است؛ و بهاینترتیب علت عدم ذكر "اولوالأمر " در رديف مراجع حل اختلاف در احكام روشن میگردد.»(1)
پینوشتها:
1.مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 3، ص 442-441.
#کلام
🔶 گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو
🍀
🍀🍀
🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀🍀@javadheidari110