eitaa logo
جوادیه 📝
3.4هزار دنبال‌کننده
56 عکس
7 ویدیو
4 فایل
﷽ 🔰کانال اشعار و متن مداحی های کربلایی جواد مقدم 🔵وبلاگ جوادیه: Javadieh.blog.ir آدرس کانال جوادیه روبیکا: rubika.ir/javadieh_channel آدرس کانال جوادیه تلگرام: t.me/javadieh_channel ارتباط 1: @ad_javadieh ارتباط 2 تبادلات: @rezvansaied
مشاهده در ایتا
دانلود
با نوکریت سر میکنم حالمو توی روضه بهتر میکنم میام و با سینه زنی خستگیامو از تنم در میکنم عشقه همین سینه زنی دم میگیرم حُبُ الحسین اَجَنَنی لیلی کیه برای من تو بهترین دلیل عاشق شدنی عاشقت شدم ارباب این قَدَر که آقایی من همیشه مجنونم وقتی که تو لیلایی ..... لیلایی مجنونم عشق منی من دوسِت دارم میگم علنی سَر زندم هر دم با سینه زنی ابی عبدالله 2 دلتنگم اربابم واسه حرم از دوری میباره چشم ترم لطفی کن بازم ای شاه کرم ابی عبدالله 2 من هر لحظه به تو نزدیکتر میشم وقت مرگم بیا اربابم پیشم دنیامی و بی تو من میمیرم آقا آروم کرده یه نگاهت دردامو توو دستای تو میذارم دستامو از رُقیت روزیمو میگیرم آقا ... آقام آقام یا حسین ابی عبدالله ... ---------------------------------- دلم فقط جای توئه مست حسینیه و شیدای توئه نشون میدم مدالمو سرخیِ سینم جای امضای توئه سینه زنت بهشتیه تقدیرش هرچی که خودت نوشتیه روضه ی تو نجات ما هرکی توو روضته سوار کِشتیه لذت بهشت داره توی روضه میشینم سینه میزنم اسمت حک بشه روی سینه ..... سینه میزنم اسمت رو حک کنم وسط سینم تا بدونن همه دنیا کربلائیه آئینم زندگی رو که میسنجم روزگارو که میبینم بین مدعیا ارباب من فقط به تو خوشبینم آقا بالاخره من راه خودمو پیدا کردم حالا دیگه نمیخوام آقا به گذشتم برگردم جونم فدات ، کشتیِ نجات مبدل السیئاتِ بِالحسنات نوکرتم میبینی منو کافیه بندازی نگاتو زیر پات ... یا اباعبدالله ، یا اباعبدالله ... -------------------------------- از آدما دل میبَری دل اگه بشکنه تو میشی مشتری وقتی برات گریه کنم تو اشک چشمامو به قیمت میخری به به عجب نعمتیه ازت میگیرم آقا هر حاجتیه باورمه توو هیئتت چشمی که گریه میکنه قیمتیه بیقراره هرکس از اشک و گریه محرومه هر کی گریه کرد واست توی دنیا آرومه ..... اکسیرِ شَهپَر پروازه قربون معرفتت آقا آغوشت روو به همه بازه وسط این همه مردم دنیا منو بغل کردی همیشه گفتی هواتو دارم بهش عمل کردی شبیهت اصلاً پیدا نمیشه تو واقعاً مَردی مردِ مردا حسین ، مرهم دردا حسین از همین ثانیه تا خودِ فردا حسین بد به حالم شدو ، غصه وبالم شدو ولیکن روضه هات معجزه کردا حسین ... یا حسین (2) ، جان و جهانم حسین ... ---------------------------------------- معجره کرد دمت حسین منو عوض کردی با پرچمت حسین قرارِ ما کرب و بلا ایشاالله اول محرمت حسین جاری شده اشک روون حاجتمو ایندفه از چشام بخون یه ساله که منتظرم دستمو آقا به محرم برسون عطر روضه های تو آره ماجرا داره این شبا چقدر هیئت بوی کربلا داره ..... بوی بهشت کربلا بوی محرمش میاد عطری که از حوالیه خیمه و پرچمش میاد مست و خرابم میکنه کهنه شرابم میکنه ممنونشم همین که باز نوکر حسابم میکنه میزنم پَر به سمت رؤیاهام رمقی تو پرم اگه باشه گاهی سر به هوا شدن خوبه به هوای حرم اگه باشه ... اَللّهم الرزقنا حرم حرم ... ---------------------------- هروله کن هوایی شو رها شو ممنونِ همین رهایی شو بزن بریم سمت حرم با شعرای قدیمی کربلایی شو یادش بخیر قدیم ترا کنار هم سینه زدیم برادرا هیئت بین الحرمین غروب چهارشنبه و شور نوکرا از همون قدیما تو بودی کنارم آقا هیچی نمیخوام وقتی من تورو دارم آقا ..... من تورو دارم هیچی نمیخوام کرب و بلاته آخرِ دنیام من نمیدونم چقدر تو خوبی هواتو کردم دمِ غروبی مهربون تر از بابامی تو همونی که میخوامی تَه هر لطف و مرامی یه کلام آخه آقامی آقامی ، همه ی دنیامی به خدا رؤیامی ، همیشه باهامی ... اربابم ، یا حسین اربابم ... ------------------------------ کربلا خونمه از چی دل بکنم حق دارم که بگم با تو هم وطنم بارونِ بارون چشمای گریون این شبا گریه عادتم شده توی رؤیاشم کربلا باشم برا یکی دو ساعتم شده خیلی بیتابم نکنه خوابم حالا که دیگه نوبتم شده باز ببین اومدم با یه چشمای خیس جزو گریه کنات اسممو بنویس منم و اشکام همینو میخوام که اینا یادگاری میمونه ما میریم اما از ما توو دنیا یه دنیا بیقراری میمونه با تو میدونم دل دیوونم توو پاییز هم بهاری میمونه ... وای کرب و بلا ، وای کرب و بلا ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir
گفتم که بیا آقا گفتم همه چی خوبه اما نمیدونستم این فتنه و آشوبه حالا میگن آوردی هفتاد و دو لیلارو پنهون کن از این چشما چشمای علمدارو دلِ تنگم حسین نگرانه برات که تو تشنه بشی لبِ آبِ فرات نگرانم اگه بشه خون دلِ تو یا بگیرن ازت ابوفاضلِ تو خیمت اگه بی علم بمونه ترسش به دلِ حرم بمونه میترسم حسین که از اباالفضل دستای قلم قلم بمونه ... آه حسین 3 ... مثل منم انگاری دلواپسته زهرا کاشکی نمیاوردی شیش ماهه توو این صحرا اینجا همه نامرد و جلادن و بی رحمن شیرخواره نداره جنگ اینها که نمی فهمن کوفه پُر شده از بوی فتنه و خون میذارن روو دلت آقا داغِ جوون شده عادتشون بی وفایی کنن با سه شعبه ازت پذیرایی کنن دلشوره ی من یه چیزه اینجا تیغا همه تند و تیزه اینجا کُشته منو اضطراب اینکه خون پسرات اینجا بریزه ... آه حسین 3 ... چند روزه که حس کردم دردِ غم و غربت رو محکم بگیر این روزا دستای رُقیت رو توو بار سفر واسش معجر اگه برداشتی کاشکی دیگه توو گوشش گوشواره نمینداختی آقا اینجا نبود جای دخترِ تو چه بلایی میاد سر خواهرِ تو تورو پیش چشاش میکُشن نگران وا میشه به حرم پای زجر و سنان ای وای من از غروبِ آخر ای تشنه لب ای غریبِ مادر وای از غمِ اون شبی که زینب میبینه روی نِی سرِ برادر ... آه حسین 3 ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir
غمگینی و محزونی ای همسفر زینب میبینی پُر از خونه چشمای ترِ زینب من دلهرم از دستِ روی بدِ تقدیره این خاکی که میبینم از من تورو میگیره پُره دردسره تَه این سفرا بیا رد شیم حسین مثه رهگذرا بیقراره زمین ، پریشونه هواش روزا گرمه میگن ولی سرده شباش خیمه نزن و بریم مدینه اشکای منو کسی نبینه میبینی دلم نداره طاقت توو صورتِ تو غبار بشینه ... آه حسین آه حسین ، بیا برگردیم ... اشکام نتونست آخر آروم کنه این دردو خاکش چه غمی داره ما دلواپسیم هردو دلواپس دخترها ، دلواپس شیرخواره میترسه علی اصغر چون حرمله بیداره ما رسیدیم و حرمله داره خبر که میگن با خودش داره تیر سه پَر توی خیمه رباب شده دست به دعا دل حرمله رو بسوزونه خدا بیچاره رباب دلش کبابه حالش واسه شیرخواره خرابه گرمای سرِ ظهرو که حس کرد دیدم از الآن به فکر آبه ... آه حسین آه حسین ، بیا برگردیم ... تو خیره به چشم من، من خیره به حلقومت حرف تورو میخونم از چشمای مظلومت وقتش شده حالا که هستم روبروی تو بوسه بزنم جای مادر به گلوی تو آخه دِشنه ی شمر میرسه به گلوت میمیرم ببینم زده پنجه به موت میمیرم اگه شمر به تو پا بزنه به تو نیزه سنان بی هوا بزنه روو سینه ی تو نذاره پاشو اون چکمه ی سنگین و سیاشو آرامشتو بهم نریزه بالا نبَره برات صداشو ... آه حسین آه حسین ، بیا برگردیم ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir
برگشتی کنارِ من از سینه ی خاکستر آغوشتو میخواستم اما اومدی با سر میدونی خودت از من چند روزه که دور بودی خاکستریه موهات انگار توو تنور بودی منو کشته بابا پریشونیِ تو جای سنگه چرا روو پیشونیِ تو بگو قاریِ من چرا زخمه لبات کی سرت رو بُرید نیمه بازه چشات کی خنجرو روو گلوت کشیده رنگ از سر و صورتم پریده کی بود که دلش اومد بابایی رگ هاتو جدا جدا بریده ... آه اَباء، آه اَباء ... روو نیزه که میرفتی من همسفرت بودم از ناقه که افتادم دنبال سرت بودم افتادم و زجر اومد میزد منو زجر آور پهلومو ببین بابا این ارثمه از مادر جای مشت و لگد پُره روو کمرم تو ندیدی که زجر چی آورد به سرم منو سیلی زده که شکست دهنم با سنان و با شمر منو بد زدنم بابا اگه صورتم کبوده این کار یه عده بی وجوده زخمایی که روو سرم میبینی زخمای محله ی یهوده ... آه اَباء، آه اَباء ... مارو که اسیر کردن بردن وسط بازار روی سرِ ما ریختن سنگ از روو در و دیوار واست بگم از اون شب از وحشت مهمونی از چوب یزید و از دندون و لبِ خونی شب وحشت و ترس ، شب رنج و بلا میدیدم سرتو توی تشت طلا میدیدم سرتو روی میز یزید یه چی روی سرت ... اون شب شبِ روضه های ما بود سمت همه مون اشاره ها بود روو نیزه عمو چشاشو میبست عمم وسط اراذلا بود ... آه اَباء، آه اَباء ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir
من سمتِ تو برگشتم با چشمای گریونم آقا تو حلالم کن من حُره پشیمونم آرامشو حس کردم چشمم به چشات افتاد من غرق گناه بودم عشقِ تو نجاتم داد به خدا که تو نورِ دو عین منی اگه حُرِّ توام ، تو حسین منی خدا واسه ی من چه بهشتی نوشت بغلم کن حسین که همینه بهشت آقای کرم الهی العفو دردت به سرم الهی العفو من آبو به روی خیمه بستم ترسیده حرم الهی العفو ... آه حسین آه حسین ، الهی العفو ... واست همه هستیمو از خیمه درآوردم از نسل بنی هاشم شمس و قمر آوردم من هدیه فرستادم ردش نکنی ای کاش میخوام توو مسیرِ تو قربونی بدم داداش بده اذنشو تا که فدای تو شَن به فدای تو و پسرای تو شَن اومدن که برا تو شهید شَن حسین پیش مادرمون روسفید شَن حسین میخوان که اجازتو بگیرن هرچی که تو میگی میپذیرن نشکن دلشونو جانِ زهرا آماده شدن برات بمیرن ... آه حسین ، آه حسین ... یک عمره که سایت رو بالای سرم داشتم باز نذرِ تو میکردم صدتا پسرم داشتم دوتا پسرن اما از عشقِ تو مدهوشن رفتن کفن آوردن لب تَر کنی میپوشن میدرخشن حسین دم آخرشون جونشون رو میدن جای مادرشون جونشون رو میدن بشه نذرم ادا آرزوی منه بشن از شهدا رفتن که جسارتو نبینن خیمه میشه غارتو نبینن با حرمله و سنان و خولی من میرم اسارتو نبینن ... آه حسین ، آه حسین ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir
معلومه از اینجا که غوغا شده توو گودال انگار که عمو داره جون میده زبونم لال بالا میره شمشیرا بعدش رو نمیبینم میرم طرف گودال توو خیمه نمیشینم باید هر جوریه برسم به عمو تا که دستای شمر نرسیده به مو برسم دیگه نشکنه حُرمتشو پُره خون نکنه سر و صورتشو شمر نیزه نزن به جسم بی جون موی سرشو نکن پریشون از بس که زدی شکسته سینش با پا بدنش رو برنگردون ... آه عمو ، آه عمو ... حتی دیگه از نزدیک اعضای تو پیدا نیست نیزه روو تنت ریختن روی بدنت جا نیست دستم رو سپر کردم کمتر بشه اندوهت دست منو انداختن روو سینه ی مجروحت به همین نفسای بُریده قسم منو نیزه زدن که بُرید نفسم دم آخرمه که میلرزه صدام حالا توو بغلت میرسم به بابام سینت شده آخرین پناهم جون میدم و میشه قتلگاهم آه از غمِ غربت و یتیمی آه میکشم و میگیره آهم ... آه عمو ، آه عمو ... چند ساله که با حسرت تو فکرمه رؤیاشم کاشکی یه محرم هم مهمون بقیع باشم مهمون همون خاک و مهمون مزاری که از شب تا سحرگاهش خاموشه و تاریکه نه یه گریه و اشک نه یه شمع و چراغ نه یه صحن و ضریح نه حیاط و رواق بیقراره دلم ، بیقرارِ بقیع بوی روضه میاد توو مزار بقیع این روضه چیه حسن میدونه توو کوچه چی شد توو راه خونه هر شب توی خواب میگفت به گریه آخ سیلی نزن به روی گونه ... آه ننه ، آه ننه ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir
افتادی روی خاک و از تو داره خون میره سرنیزه توی پهلوت عمرِ تورو میگیره پرپر شده جسمِ تو با نیزه و با دِشنه دورِ تو پُر از گرگه گرگای به خون تشنه زیر نیزه و تیر بی پناهی گلم بی پناه وسط یه سپاهی گلم تو که نیزه به موی تو خورده گره چیشده بدنت تو نداشتی زره آهِ تو به آسمون رسیده از بس که جراحتت شدیده گیر کرده نفس توو سینه ی تو سرنیزه امونتو بُریده ... آه عمو ، آه عمو ... با نیزه چه آشوب و غوغایی بپا کردن نامردا عروسیتو تبدیل عزا کردن زیر سُم مرکب ها قدِ تو بلندتر شد قدِ تو بلندتر از قدِ علی اکبر شد پاشو تا که عمو نشه خونه خراب سُم مرکبا از تو میگیره گلاب پاشو منتظرن همه اهل حرم چجوری تنِ تو تا حرم ببرم پژمرده شی گل بهارم بعدِ تو سیاهه روزگارم من موندم و جسم درهمِ تو واسه تو دیگه عبا ندارم ... آه عمو ، آه عمو ... این ناله ی جانسوزت روح از تنِ من بُرده پا میکِشی روی خاک پهلوی تو تیر خورده زخمِ تو تداعی کرد اون روز اَسَف بارو آورد جلوی چشمم میخ در و مسمارو لگداشونو از روی کینه زدن که به قصد شکستن سینه زدن یکی هیزم آورد راه کوچه رو بست یکی اومد و دستای حیدرو بست آخر درِ خونه رو شکستن آخ پهلوی مادرو شکستن توو کوچه ی ما چهل تا صیاد بازوی کبوترو شکستن ... آه عمو ، آه عمو ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir
ای غنچه ی نشکفته پژمرده ای چند روزه لبهای تَرَک خوردت از تشنگی میسوزه از روی بدِ دنیا سنگدل شده دریا هم چشمای تورو بسته گرما و عطش با هم داره قلب منو میسوزونه تبت زبونت رو میگردونی دور لبت مادرت نگرانه و کرده سکوت نگرانه برا سفیدیِ گلوت باید تورو از عذاب بگیرم قنداقتو از رباب بگیرم تا روو بزنم به این جماعت شاید که بتونم آب بگیرم ... لا لایی ، لا لایی ... من روو زدم و لشکر به روو زدنم خندید تا حرمله رو دیدم گفتم که گلوتو دید این حرمله بی رحمه این حرمله نامرده آخ سمت گلوی تو تیرش رو رها کرده نمیخواست که تموم بشه صحبت من خونِ پاکِ تو ریخت روی صورت من بی هوا تورو زد که بمیره بابات بی هوا تورو زد نیمه بازه چشات قنداقتو حرمله دریده انشاءالله که مادرت ندیده چسبیده سرِ تو روی سینم حلقومتو گوش تا گوش بُریده ... لا لایی ، لا لایی ... میرم طرف خیمه شرمنده و سرگردون کاش مادرِ محزونت از خیمه نیاد بیرون تا پشتِ حرم میرم میرم واسه تدفینت تا گریه کنم تنها از ماتم سنگینت حالا گریه برا بدنت میکنم که با دست خودم کفنت میکنم روی صورتتو میپوشونم علی روو تو خاک بریزم نمیتونم علی شیرخواره ی مهربون بابا با دفنِ تو میره جونِ بابا رفتی و نگفتی با چه حالی تلقین تورو بخونه بابا ... لا لایی ، لا لایی ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir
داری میری از خیمه آهسته برو جانم رحمی به غریبیم کن ای یوسف کنعانم بستی به سرت بابا عمامه ی پیغمبر ایشاالله بری و زود برگردی علی اکبر برو هستیِ من ولی دیر نکنی توو شلوغیِ نیزه ها گیر نکنی برو اما با نیزه نیفتی زمین منو پیر نکنی دیگه بیشتر از این رفتی و حرم عزا گرفته حتی دل کربلا گرفته پشت سرِ تو شکسته پشتم رفتی و حسین عصا گرفته ... آه علی آه علی ، آه ولدی ... قلبم بی صدا شد از این آهی که سر دادی با چشم خودم دیدم از مرکبت افتادی افتادی زمین با سر واست کوچه وا کردن تا من برسم کُلِ اعضاتو جدا کردن پسرم تو به هیشکی نکردی بدی چرا هرکی رسید به تو زد لگدی روی خاکی چرا همه عمرِ پدر پاشو از روو زمین آبرومو بخر داغت رو به دل گذاشتن آخر میبینی به من میخنده لشکر جسمت رو به خاک و خون کشیدن توو سینه ی تو شکسته خنجر ... آه علی آه علی ، آه ولدی ... دیگه واسه داغِ تو پیدا نمیشه مرهم حالا چه کنم تنها با این بدن درهم با گریه و با ناله دنبالِ تو میگردم هرجوری که بود آخر جسم تورو جمع کردم میشینم تنِ تو میچینم توو عبا توی گوشمه خنده ی خیره سرا چیدمت توو عبایی که شد کفنت چجوری ببرم که نریزه تنت سوخته جیگرم بیا اباالفضل خَم شد کمرم بیا اباالفضل طوفان زده زندگیمو برده با اهل حرم بیا اباالفضل ... آه علی آه علی ، آه ولدی ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir
از ایوون طلات شراب نابه که سر میره به انگور ضریح نگاه کنم منو میگیره تورو فرش حرم که اقیانوس مِی اون زیره منو ببر نجف همین الآن که فردا دیره بخاطر سنگینیِ ایوونت چشای مستِ من به خواب افتاده واسه یه بوسه از ضریحت آقا میبینی اصلاً لبم آب افتاده افتاده ، افتاده تا سحر قدم میزنم دنیارو بهم میزنم برسم نجف انشاءالله نذر روضه هات میکنم جونم رو فدات میکنم میمیرم واسه تو ها والله ... یا علی علی مددی (3) ، مولا ... شب و روزم اگه حساب مِی و ساغر میشه کدوم زندگی خب از این زندگی بهتر میشه میاد اسمِ علی که حرف از دل و دلبر میشه یه روزی دلِ من پناهنده ی حیدر میشه نمیشه بیخیالِ این سرمستی دل نجف رفته ی مشتاق من به خدا حق داره از این پیمونه نتونه بگذره سرِ داغ من داغ من ، داغ من خونِ من حلالت علی عشقم به جمالت علی به زمین و زمان محسوسه رخت نوکریت تنِ من قلاده ی گردن من آقا دست تورو میبوسه ... یا علی علی مددی (3) ، مولا ... من از عالم زر با اسم تو عبادت کردم به دنیا اومدم با اهل تو رفاقت کردم دهن وا شد و با الفبای تو صحبت کردم که از دشمنِ تو من اعلام برائت کردم چشامو وا کردم و دیدم آقا تو با حسینت اومدی دنبالم اگه میگم اسمتو گریون میشم به شیر پاک مادرم میبالم میبالم ، میبالم نبضم دم یا علیه حق همیشه با علیه آره چشم حسودا کور شِه اون کسی برادرمه که میگه زهرا مادرمه الهی با علی محشور شِه ... یا علی علی مددی (3) ، مولا ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir
ای پشت و پناهِ من بعد از تو گرفتارم از روی زمین پاشو سقا و علمدارم بازوتو نکش روو خاک میبینه حرم عباس افتادی زمین دستت همراه علم عباس اومدم تا صدا زدی اَدرِک اَخا دیگه پاتو نکش روی خاک بلا پاشو نشکنه قلب صبور حسین تو شکستی شکسته غرور حسین کاش قبلِ تو من میمردم عباس جای تو زمین میخوردم عباس پاشو که برادرت رسیده دستاتو برات آوردم عباس ... آه نرو آه نرو ، ای علمدارم ... از روی تو برداشتم سرنیزه و شمشیرو حالا چطور از چشمات بیرون بکشم تیرو چشمای تو دریا بود آخر نظرت کردن ای ماه بنی هاشم شق القمرت کردن کی تونسته عمود بزنه به سرت کی شکافته سرت رو مثه پدرت کی به نیزه گره زده موی تورو کی با نیزه بُریده گلوی تورو قلبت پیش مشکِ روو زمینه سقای حرم غمت همینه میگی که منو نبر به خیمه وایساده جلو حرم سکینه ... آه نرو آه نرو ، ای علمدارم ... بالا سرِ جسمِ تو آخر کمرم تا شد موندم که چیشد اِنقدر نیزه توو تنت جا شد جسمت رو تکون میدم میریزه بهم عباس با غیرتِ من پاشو زینب توو حرم تنهاس پاشو کارِ حرم به عذاب نکشه به اسیری و بند و طناب نکشه پاشو تا که رقیه فرار نکنه یا که زجر دلشو بیقرار نکنه از خیمه میاد صدای زینب حالا شده کربلای زینب بعد از تو حرم پناه نداره بعد از توئه روضه ها به راهه ... آه نرو آه نرو ، ای علمدارم ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir
سرتاسر این صحرا آتیشه و جنجاله قلب منم آشوبه عمرم ته گوداله گودال بلایی که آتیش به دلِ ما زد شمر تا که رسید از راه آستینشو بالا زد داره میشینه شمر روی سینه ی شاه با یه خنجر کُند ، با یه چکمه سیاه داره قلب حسینمو خون میکنه حال مادرمو پریشون میکنه شمر پاتو نذار به روی سینه ای وای داره مادرم میبینه تشنه ست جلوش آب نخور با خنده هی زخم زبون نزن با کینه ... آه حسین آه حسین ، غریب مادر ... آخ حرمله روو جسمت تیرش رو دقیق میزد نزدیکِ تو شد خولی نیزش رو عمیق میزد طولانی شده ذبحت نزدیک سه ساعت شد نزدیک سه ساعت به جسمِ تو جسارت شد روی خاکا تورو میکشیدن حسین نوبتی سرتو میبُریدن حسین روی جسمِ تو با کفِ پا میزدن پیرمردا تورو با عصا میزدن کُشتن تورو حُرمتی نذاشتن از تو دیگه قامتی نذاشتن خواستم که ببوسمت عزیزم آخ واسه تو صورتی نذاشتن ... آه حسین آه حسین ، غریب مادر ... چند ساعتی توو گودال تنها گیرت آوردن هر کاری بگی کردن هرچی که بگی بُردن بُردن یادگاری که دوخت واسه تنت مادر راضی نشدن بُردن انگشتو با انگشتر کی لباستو بُرد که برهنه بشی کی میخواست که خجالت ازم بکشی غم و غصه برای تو میخورمو میکِشم روی جسمِ تو چادرمو ای هستیِ من خدانگهدار من موندم و این دلِ گرفتار من میرم حرم برم اسارت آماده بشم برای بازار ... آه حسین آه حسین ، غریب مادر ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir