آب الف و باء ، باز من و باز این دوتا حرف الفبا
باز بوی روضه ، بوی روضه هایی که میکنه غوغا
آب یعنی دنیا ، یعنی مِهر علی به حضرت زهرا
جاش توی دریاست ، گاهی وقتا هم توی مشک یه سقا
دوباره حرف آب اومد و باز فلک از دست فاطمه افتاد
پَر کشید کربلا دل شاعر گذر شعر به علقمه افتاد
پاشو عباس حسین شده تنها ، پاشو که خیمه ها شده غارت
پاشو عباس فدای سرت آب داره میره رقیه اسارت
... امون ای دل ، امون امون ای دل ...
آب الف و باء ، باز من و باز این دوتا حرف الفبا
باز بوی روضه ، بوی روضه هایی که میکنه غوغا
با دوباره با ، کنار هم که بذاری میشه بابا
سر تن بابا ، کنار هم که بذاری میشه بابا
دوباره حرف سر اومد و باز دوباره روضه های خرابه
دوباره غصه های رقیه ، دوباره قصه های خرابه
منو میشناسی بابا رقیم یه ذره صورتم شده نیلی
تو که رفتی موهامو کشیدن تو که رفتی زدن منو سیلی
... امون ای دل ، امون امون ای دل ...
آب الف و باء ، باز من و باز این دوتا حرف الفبا
باز بوی روضه ، بوی روضه هایی که میکنه غوغا
آب میسازه شیر ، اگه شیر نباشه میمیره یه بچه
آه ته دنیاست ، وقتی که بهونه میگیره یه بچه
دوباره حرف شیر اومد و باز یاد شیرخوار بی بی ربابم
علی لای لای علی علی لای لای ، منو این نغمه کرده کبابم
یه روز هم توی سایه نَایستاد مادرت بعد تو علی اصغر
زیر آفتاب نشست تا که جون داد مادرت بعد تو علی اصغر
... علی لای لای علی ، علی لای لای ...
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_رقیه
#حضرت_علی_اصغر
#جلسه_هفتگی
#شور
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
به نام خدا
با هشتگ های زیر به مداحی های مختلف دسترسی داشته باشید.
#جلسات_هفتگی_1399
#جلسات_هفتگی_1398
#جلسات_هفتگی_1397
#جلسات_هفتگی_1396
#اشعار_وفات_حضرت_خدیجه
#وفات_حضرت_خدیجه
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
#وفات_حضرت_ام_البنین
#وفات_حضرت_معصومه
#اشعار_شهادت_امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#شهادت_امام_جواد
#جلسه_هفتگی
#قبرستان_بقیع
#وفات_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#چاووش_محرم
#اشعار_میلاد_امام_حسن
#میلاد_امام_حسن
#اشعار_میلاد_امام_رضا
#میلاد_امام_رضا
#شب_19_رمضان_1396
#شب_20_رمضان_1396
#شب_21_رمضان_1396
#شب_22_رمضان_1396
#شب_23_رمضان_1396
#شب_19_رمضان_1397
#شب_20_رمضان_1397
#شب_21_رمضان_1397
#شب_22_رمضان_1397
#شب_23_رمضان_1397
#شب_19_رمضان_1398
#شب_20_رمضان_1398
#شب_21_رمضان_1398
#شب_22_رمضان_1398
#شب_23_رمضان_1398
#شب_19_رمضان_1399
#شب_20_رمضان_1399
#شب_21_رمضان_1399
#شب_22_رمضان_1399
#شب_23_رمضان_1399
#حضرت_خدیجه
#حضرت_علی
#حضرت_زهرا
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_زینب
#حضرت_ام_کلثوم
#حضرت_رقیه
#حضرت_قاسم
#حضرت_ام_البنین
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_معصومه
#حضرت_مهدی
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#امام_حسن
#امام_حسین
#امام_صادق
#امام_رضا
#امام_جواد
#شهید_محسن_حججی
#شور
#زمینه
#زمزمه
#سنگین
#واحد
#تک
#شعرخوانی
#روضه
#سرود
#مدح_خوانی
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
ای غنچه ی ناز ، ای حسرت آب
ای عشق حسین ، ای جون رباب
بیچاره ی تو لب های فرات
گهواره ی تو کشتی نجات
داری میزنی پرپر ای پرستوی بی تاب
رو زدش به این لشکر واسه تشنگیت ارباب
... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ...
تو خیمه ی غم مادر نگرون
قنداقه ی تو غرقابه ی خون
رو دستای من پرپر گل روت
مشتم شده پُر از خون گلوت
آخ نداره که بابات پای به حرم رفتن
بیرون بکشم تیرو سر میشه جدا از تن
... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ...
شیش ماهه ی من قربون نگات
مونده هنوز هم خنده رو لبات
از تو چجوری من دل بکَنم
جون میکَنم و خاکت میکنم
رفتی و دعام اینه با دلی که شد پُر خون
قنداقه ی تو از خاک با نیزه نیاد بیرون
... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1398
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
گاهی وقتا توی خواب آروم میشه
علی آروم شِه رباب آروم میشه
به خدا چیز زیادی نمیخواد
با یکی دو قطره آب آروم میشه
سایه ی سرش پَرِ ملک شده
تازه یک ذره تبش خنک شده
کاش میشد فقط لباشو تَر کنند
لبش از عطش ترک ترک شده
مادرش گهوارشو تکون میده
اما این گریه مگه امون میده
اگه میتونی یه کاری کن حسین
بچم از تشنگی داره جون میده
... لای لای علی ، علی جان ...
به دلم زدی چه تیری حرمله
از خدا میخوام بمیری حرمله
بدجوری دل منو آتیش زدی
الهی آتیش بگیری حرمله
کاش که سهم گریه هات خنده نشه
کاش که هیچ بابایی شرمنده نشه
سر بچم به یه مو بنده حسین
مراقب باش از تنش کنده نشه
با خدا راز و نیازش رو ببین
دستای کوچیک و نازش رو ببین
مادرش ببیندش دق میکنه
آخه چشم نیمه بازشو ببین
... لای لای علی ، علی جان ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1398
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
ای آروم جونم ، ای دلدار مادر
لالایی گل من ، بخواب اصغر بخواب اصغر
میخونم برا تو من با حال مضطر
لالایی گل من ، بخواب اصغر بخواب اصغر
بخواب آروم گلم لالا ، یه کم آروم بشی حالا
الهی که بیاد بارون یه چند قطره تو این صحرا
بمیرم که شدی بیتاب ، شدی از تشنگی بیخواب
یه کم طاقت بیار آخه عمو رفته بیاره آب
لالا لالا بمیرم من برای خشکی لبهات
لالا لالا دیگه مرگو دارم میخونم از چشمات
... امون ای دل ، امون ای دل ، امون ای دل ...
حالا که تو میری روی دست بابا
عمر و جون مادر ، خدا همرات خدا همرات
چشم بد ازت دور با اون روی زیبا
عمر و جون مادر ، خدا همرات خدا همرات
ولی میترسم ای مادر ، میترسم که بشی پرپر
من و گهواره ی خالی بشه این قسمتم آخر
ببین مادر شدم دلگیر ، برای تو نداشتم شیر
میترسم حرمله حالا تورو سیراب کنه با تیر
الهی که نبینم من سرت رو نیزه ها باشه
نیاد روزی بخوان مادر که از طفلش جدا باشه
... امون ای دل ، امون ای دل ، امون ای دل ...
دارم هی میبارم مثل ابر بارون
با تیر سه شعبه سرت از پوست شد آویزون
حالا پشت خیمه شد مادر دلم خون
با تیر سه شعبه سرت از پوست شد آویزون
چجوری من کنم باور ، که از جسمت جدا شد سر
بیا مادر تو آغوشم نَه زیر خاک علی اصغر
پاشو از خواب پاشو مادر ، هنوز زوده بری اصغر
دارم دق میکنم از غصه ی تو این دم آخر
تیر جنگی کجا و این گلوی تو کجا مادر
لب تشنه زدن با تیر گلوتو بی هوا مادر
... امون ای دل ، امون ای دل ، امون ای دل ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1397
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
لالایی امیدم ، لالایی بهارم ، لالایی گلم
الهی بمونی همیشه کنارم لالایی گلم
به گریه که افتادی قصه شروع شد
دلیل همه خنده های عدو شد
چه نقشه ای دارند برای گلوت با
سه شعبه ای که سهم چشم عمو شد
کاشکی میشد بزرگ شی مثل علی اکبر
همش خیاله نذار که آرزو به دل بمونه مادر
همش سرابه ، به همه گفتم ساعت مرگ ربابه
گهواره خالی گلم باید رو سینه ی خاکا بخوابه
... وای علی اصغر ، وای علی اصغر ...
لالایی قناری ، چقدر بیقراری ، لالایی علی
چشات شده بارون ابر بهاری لالایی علی
نفس توی سینت نمونده عزیزم
کی بغض صداتو شکونده عزیزم
داره زیر آفتاب میسوزه لب تو
سه شعبه گلوتو سوزونده عزیزم
شبیه ماهی تلظی میکنی فدات بشم الهی
آبت ندادن باید بری پَر بکشی نمونده راهی
ای نور دیده ، سرت به پوست بند شده اِی گلو بریده
بشکنه دستش حرمله زندگیمو به آتیش کشیده
... وای علی اصغر ، وای علی اصغر ...
تو رفتی و اما با گریه میخونم لالایی علی
تو رفتی سخته که زنده بمونم لالایی علی
لباست هنوزم تو دستمه مادر
قرار دل زار و خستمه مادر
بابات داره خاک رو تن تو میریزه
چی مرهم قلب شکستمه مادر
بمیره مادر چجوری بوسه از لبات بگیره مادر
سر مزارت نشسته و تو خیمه ها نمیره مادر
جدا نمیشه ، مادرت از بالای قبرت پا نمیشه
برات بمیرم سر تو که به روی نیزه جا نمیشه
... وای علی اصغر ، وای علی اصغر ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1397
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
سینه زنا گریه کنید شب علی اصغره
صدایی که داره میاد لالایی یه مادره
لالایی مادر به فدات عمو برات میاره آب
پاشو دوباره گریه کن تو بغلم آروم بخواب
پاشو ببین که از غمت پیر شده مادرت رباب
لالا گلم بخواب بخواب اینجوری دست و پا نزن
لباتو هی تکون نده آتیش به قلب ما نزن
... علی علی ، لای لای علی ...
الهی هیچ مردی نشه شرمنده پیش همسرش
خدا نیاره جون بده بچه رو دست پدرش
آرزو مادر اینه که بچه لباشو وا کنه
یه دفعه بابا بگه و مادرشو صدا کنه
وقتی که غم داره دلش به پسرش نگاه کنه
یه مادری تو کربلا دید پسرش رو غرق خون
پسر شیش ماهشو کشت حرمله و تیر و کمون
... علی علی ، لای لای علی ...
حسین روونه میکنه یه هدیه سمت آسمون
خون گلوشو پَر میده با گریه سمت آسمون
هی میگه شیش ماهه ی من قنداقه شد چه کفنی
با این تبسمت داری به قلبم آتیش میزنی
چجور برم به خیمه ها نمونده پای رفتنی
تو که میدونی مادرت منتظره توی حرم
جوابشو من چی بدم چشماتو وا کن پسرم
... علی علی ، لای لای علی ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1396
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
لالایی بخون مادر صداتو دوست دارم
لالایی بخون لالائیاتو دوست دارم
لالایی بخون تشنگی از یادم بره
لالایی بخون دیگه عَلیت مسافره
باغ و غنچت شده پرپر
اگه نخوردم شیر فدا سرت مادر
فدا سرت دست و پا زدنم
خشک شده دهنم
تشنه جون میکَنم وای مادر
فدا سرت قحط آبه حرم
میسوزه جیگرم
جون نداره پَرم وای مادر
اگه میگن حرمله گرگه مادر
غصه نخور خدا بزرگه مادر
... غصه نخور خدا بزرگه مادر ...
لالایی بخون حالا که بارون نمیاد
لالایی بخون حتی عموجون نمیاد
لالایی بخون یه ذره آروم بگیرم
لالایی بخون که آروم آروم بمیرم
گرمه ، هوا نفس گیره
همین الآن هم آب به من بدن دیره
رقیه کو وقتشه که برم
راهیِ سفرم
دست بکش به سرم وای مادر
رو این گلو بوسه ای بزن و
دیگه دل بکَن و
پاک کن اشک منو وای مادر
اگه میگن حرمله گرگه مادر
غصه نخور خدا بزرگه مادر
... غصه نخور خدا بزرگه مادر ...
لالایی بخون لالائیای آخره
لالایی بخون شاید که خوابم ببره
لالایی بخون زیر گلومو بپوشون
از اینجا بهم قاتلمو بده نشون
تیر سه شعبه آماده
حرمله تو میدون منتظر ایستاده
فدا سرت آب نخورده علی
دیگه مُرده علی
جون سپرده علی وای مادر
فدا سرت خونیه سر من
زخمیه پَر من
زیر حنجر من وای مادر
اگه میگن حرمله گرگه مادر
غصه نخور خدا بزرگه مادر
... غصه نخور خدا بزرگه مادر ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1396
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
خوشبوترین گلاب در این کربلا منم
شیواترین نوا در این نینوا منم
با خون نوشته زیر گلویم کلیم عشق
باب الحوائج حرم مصطفی منم
با دست کوچکم گره ها باز میشود
مَردم علی اصغر مشکل گشا منم
نامم علی اصغر و در کشتی حسین
هم بادبان و لنگر و هم ناخدا منم
این دستهای کوچک من دست حیدریست
شش ماهه ای که کشته شده بی صدا منم
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1396
#شعرخوانی
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
آب الف و باء ، باز من و باز این دوتا حرف الفبا
باز بوی روضه ، بوی روضه هایی که میکنه غوغا
آب میسازه شیر ، اگه شیر نباشه میمیره یه بچه
آه ته دنیاست ، وقتی که بهونه میگیره یه بچه
دوباره حرف شیر اومد و باز یاد شیرخوار بی بی ربابم
علی لای لای علی ، علی لای لای ، منو این نغمه کرده کبابم
یه روز هم توی سایه نَایستاد مادرت بعد تو علی اصغر
زیر آفتاب نشست تا که جون داد مادرت بعد تو علی اصغر
... علی لای لای علی ، علی لای لای ...
آب الف و باء ، باز من و باز این دوتا حرف الفبا
باز بوی روضه ، بوی روضه هایی که میکنه غوغا
آب یعنی دنیا ، یعنی مِهر علی به حضرت زهرا
جاش توی دریاست ، گاهی وقتا هم توی مشک یه سقا
دوباره حرف آب اومد و باز فلک از دست فاطمه افتاد
پَر کشید کربلا دل شاعر گذر شعر به علقمه افتاد
پاشو عباس حسین شده تنها ، پاشو که خیمه ها شده غارت
پاشو عباس فدای سرت آب داره میره رقیه اسارت
... امون ای دل ، امون امون ای دل ...
آب الف و باء ، باز من و باز این دوتا حرف الفبا
باز بوی روضه ، بوی روضه هایی که میکنه غوغا
با دوباره با ، کنار هم که بذاری میشه بابا
سر تن بابا ، کنار هم که بذاری میشه بابا
دوباره حرف سر اومد و باز دوباره روضه های خرابه
دوباره غصه های رقیه ، دوباره قصه های خرابه
منو میشناسی بابا رقیم یه ذره صورتم شده نیلی
تو که رفتی موهامو کشیدن تو که رفتی زدن منو سیلی
... امون ای دل ، امون امون ای دل ...
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_رقیه
#حضرت_علی_اصغر
#عصر_عاشورا_محرم_1396
#شور
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
لالایی لالایی لالایی گلم
ان شاءالله بزودی میادش عموت
لالایی لالایی عزیز دلم
بمیرم چقدر زرد شده رنگ و روت
لالایی لالایی لالایی گلم
تو هستی علی جان همه هست من
لالایی لالایی گرسنت شده
نکش ناخن اینقد رو دست من
لالایی لالایی لالایی گلم
میاد از تو قنداق تو بوی مُشک
الهی که مادر بمیره برات
که لبهات شده از عطش چوب خشک
... لالایی لالایی لالایی علی ...
تو از بس تو خیمه زدی دست و پا
بابات اومد و برد میدون تورو
و اِن تَرحَمونی به جایی رسید
که کشتند یه مشت نامسلمون تورو
دیگه مادرت خیلی تنها میشه
میمونه رباب و عذاب و غمت
بهت قول میدم که از روی نِی
دوباره در آغوش میگیرمت
شد این شیش ماهی که بودی پیشم
پُر از روزهای پُر از خاطره
همین گاهواره برام کافیه
بذاره که تنهایی یادم بره
... لالایی لالایی لالایی علی ...
چقدر آرزوها که داشتم برات
میخواستم بشی یک یل حیدری
چقدر دوست داشتم یه روزی برام
بخونی برام اذون علی اکبری
چقدر آرزوها که داشتم ولی
همه آرزوهام شدن یک سراب
حالا باز سرت روی نیزه علی
میشی سایه بونی برای رباب
تو رفتی و امیدم از دست رفت
دیگه کار خیمه میشه یکسره
دعا میکنم عصر روز دهم
الهی که گهواره غارت نره
... لالایی لالایی لالایی علی ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1395
#روضه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
اونایی که امشب التماس دعا گفتید مریضید. اونایی که امشب به خودت گفتی برم شاید علی اصغر جوابمو بده. اونایی که به خودت گفتی بچه ست شیش ماهشه شاید دلش بسوزه برام. اونی که از همه جا نااُمید شدی. اونی که به خودت گفتی علی اصغر باب الحوائجه. اونی که صبر کردی لب به گلایه باز نکردی گفتی بذار شب هفتم برسه. آی اونی که تا این لحظه هنوز گریه نکردی از امشب دیگه آبو بستن.
مختاره، قیام کرده همه قتله ی کربلارو جمع کرده. نوبت به حرمله شد گفت حرمله رو بیارید. خودش گوش میداد خودش حکم میداد خودش قصاص میکرد. همچین که حرمله رو وارد کردن گفت شنیدم تو کربلا خیلی کارای عجیب و غریب انجام دادی. دوست دارم خودت بگی چیکار کردی. گفت اگر بگم در امانم؟ گفت چه بگی چه نگی سر از بدنت جدا میکنم. شنیدم تو کربلا چه کارایی کردی خودت بگو میخوام از زبونت بشنوم، کربلایی ها. گفت امیر، حالا که باید خودم بگم یه جوری میگم دلتو بسوزونم جیگرت آتیش بگیره. گفت دل منو بسوزونی من دلم سوخته، دلم میسوزه، نبودم کربلا دلم میسوزه تو جایی شد دلت بسوزه برا حسین. تو شد دلت برا حسین بسوزه. گفت امیر یا مختار، سه تا تیر سه شعبه داشتم تو کربلا. اولیشو به چشمای اباالفضل زدم، دست تو بدن نداشت همچین که از رو دست خواست رو زمین بیفته تیر سه شعبه تو چشمش فرو رفت، امیر دلم نسوخت. عباسه علمداره رقیب منه میگفتن خوشگله یه کاری با چشماش کردم دیگه کسی بهش نگه خوشگل. گفت امیر سه تا تیر سه شعبه. دومیشو تو گودی قتلگاه یه نانجیب تر از من یه نامردتر از من سنگ به پیشونی زد. ابی عبدالله پیرهن عربیشو بالا آورد، چشماشو خون گرفته بود پاک کنه، چشمم به سینه ی حسین خورد. امیر دومین تیر سه شعبه رو به سینه ی حسین زدم. گفت امیر دلم نسوخت. گفت نگاه کردم ابی عبدالله اومده به میدون داره یه چیزهایی میگه، فقط شنیدم حسین دستشو به محاسنش گرفت گفت منو أنا بن المصطفی. به منه حسین منت بذارید اگه این بچه رو آبش بدید میمیره، آبش هم ندید میمیره. دیدم حالت حسین حالت عجیبیه. عمر سعد اومد گفت حرمله چرا ساکتی چرا کاری نمیکنی؟ گفتم امیر حسینو بزنم. گفت نَه، مگه سپیدی گلوی علی اصغرو نمیبینی. تیر سه شعبه رو تو چله گذاشتم به گلوی علی اصغر زدم، اما بازم دلم نسوخت، امیر میدونی کجا دلم سوخت، دیدم ابی عبدالله یه قدم طرف خیمه میره یه قدم برمیگرده. گفتم کار حسین با جنگ جور درنمیاد، حسین باید برگرده چرا هِی برمیگرده به سمت خیمه. میگه نگاه کردم دیدم یه خانمی جلو خیمه ها ایستاده، دست یه دختر کوچولویی رو گرفته هِی صدا میزنه علی اصغرم. ابی عبدالله برگشت سمت خیمه ها رفت پشت خیمه ها. چون ابی عبدالله وسیله ای چیزی نداشت از یه طرفی هم نمیخواست که بچه ها زن ها مادرش مخصوصاً، چون نگاه دید دم خیمه ایستاده نمیخواست بچه ها بفهمن رفت پشت خیمه ها. حالا ببین یه پدر رو بچش خاک بریزه. ابی عبدالله با نوک خنجر یه قبر کوچیکی کند. زینب سلام الله علیها اولین کسی بود که اومد قنداقه ی علی اصغرو گرفت کمک برادر کنه تا آقامون امام حسین شهزاده علی اصغر رو خاک کنه. امام حسین قنداقه رو طلب کرد از زینب سلام الله، تا اومد تو قبر بذاره دید یه صدایی میاد. محلاً محلا یَابنَ الزهرا. حسین منم مادرم بذار یه بار دیگه صورت علی اصغرمو ببینم. حالا خوب گوش بده اونجا که میگن حضرت زینب عمه ی سادات اگر نبود تو کربلا چند جا امام حسین جون میداد، یک جاش همین جاست. اگر نبود تو واقعه ی حضرت علی اصغر، حضرت زینب سلام الله علیها نبود هم امام حسین جون میداد هم رباب جون میداد. نمیدونی چقدر سخته آدم رو بچش خاک بریزه. پدر و مادر شهدا میفهمن من چی میگم.رباب قنداقه رو گرفت، چجور قنداقه رو گرفت، همونجوری که شیرش میداد همونجوری که تو بغل میگرفت لالایی میخوند، نَه. قنداقه تو یه دستش سرش تو یه دستش. ابی عبدالله قنداقه رو میگرفت بغل میکرد دوباره رباب قنداقه رو میگرفت بغل میکرد، دلشون نمیومد از این بچه دل بکنن. چیکار کرد زینب، اومد جلو داداش چرا کارو تموم نمیکنی، الآن مادرش میمیره، تو حسینی چرا تن و بدنت میلرزه. گفت زینب نگاه کن ببین هنوز به من میخنده هنوز چشمای علی اصغرم بازه، زینب چجور دلت میاد رو این بدن زیبا، رو این چشمای زیبا، رو این صورت زیبا خاک بریزم.
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1395
#روضه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
گر آب ندارد پدر مظلومم
گر شیر ندارد مادر محرومم
از آب گذشتم و نمیخواهم شیر
بیرون بکشید تیر از حلقومم
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1395
#زمزمه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
من مادرم و هستیمو پای تو میریزم
باید که امیدت به خدا باشه عزیزم
اشکات درآورد اشک بابا اشک عمو رو
مادر دعا کن تیر نزنن مشک عمو رو
لالا گلم کم شد گریه های تو
لالا گلم زخمیه صدای تو
لالا گلم میترسم برای تو
لالا گلم این که میتپه دله
اگه بری خیمه میشه ولوله
هراسونم من از اسم حرمله
... علی علی ، لالایی علی علی ...
مثل سیر و سرکه دل من میجوشه مادر
خیمه بمون و دور نشو از آغوش مادر
اون جانب میدون یه سپاه پُره گرگه
آخ تیر سه شعبه واسه ذبح تو بزرگه
مادر تو هستش زار و دل غمین
به حال من رحمی کن ای نازنین
آخه ببین حرمله کرده کمین
چشمای تو از رفتن خبر میدن
جوابتو رو دست پدر میدن
جوابتو با تیر سه پَر میدن
... علی علی ، لالایی علی علی ...
رفتی و تا برگردی هزار جا میره این دل
برگشتِ به خیمه برا بابا شده مشکل
سخته که ببینی گُلو با ساقه ی خونی
رو دست بابات مونده یه قنداقه ی خونی
بارونیه چشم ابر مادرت
دعا بکن واسه صبر مادرت
قبر تو کاش میشد قبر مادرت
این پریشون حالی من رو میکُشه
ای بی پر و بالی من رو میکُشه
گهواره ی خالی من رو میکُشه
... علی علی ، لالایی علی علی ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1395
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
ای آروم دل رباب
قلب منو نکن کباب
گشتم تو خیمه ها نبود یه قطره آب
مثل مادرت بزن تو قید دریا رو
وقتی که زدن با تیری مشک سقا رو
لالایی میگم لالایی ای گل پونه
تو این قحط آب اُمیدمون به بارونه
طفل مدهوش من
بذار سرت رو آروم روی دوش من
بخواب میون گرمای آغوش من
علی علی ، علی علی ، علی علی
نیست درد من یکی
آخه باید بگم غصه هامو به کی
بمیره مادرت دستتو میمَکی
علی علی ، علی علی ، علی علی
... آه و واویلتا ، علی علی (3) ...
هستی امید آخرم
قربون گریه هات برم
بال بال نزن تو گهواره کبوترم
انگار از قفس میخوای دیگه بری بیرون
انگاری داری هوای رفتنِ میدون
لب هات خشکه و پریده رنگ و روی تو
میترسم برا سفیدی گلوی تو
نبینم داغ تو
گرفتی از دل مادرت طاقتو
بذار تا وا کنم بند قنداقتو
علی علی ، علی علی ، علی علی
آتیش تو آهته
گلم دعای مادر به همراهته
کجا میخوای بری تازه شیش ماهته
علی علی ، علی علی ، علی علی
... آه و واویلتا ، علی علی (3) ...
از باغمون جوونه رفت
مرغی از آشیونه رفت
وقتی سه شعبه حنجرو نشونه رفت
تا تیر از کمون به سمت حنجرت اومد
انگاری درست رو قلب مادرت اومد
تو قلب بابات یه دنیا غصه و درده
حیرون میونده که چجور تا خیمه برگرده
کردیمون جون به لب
میون خیمه ها افتاده تاب و تب
برای چی سرت افتاده از عقب
علی علی ، علی علی ، علی علی
ای داغ سینه سوز
بمیره مادرت بازه چشمات هنوز
نبینمت روی نیزه هایی یه روز
علی علی ، علی علی ، علی علی
... آه و واویلتا ، علی علی (3) ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1394
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
بارون نمیباره بخواب
رقیه بیداره بخواب
آروم تو گهواره بخواب
محو چشای ترِتَم
داداشی من خواهرتم
تو خیمه بالا سرتم
وای وای وای ، علی وای وای وای
علی وای وای وای ، علی وای وای وای
عمو داره میره دلم زاره اصغر
ازم التماس دعا داره اصغر
ازت التماس دعا دارم اصغر
دعا کن به حال دل زارم اصغر
... لالایی لالایی ، لالایی لالایی ...
شش ماهه ی رباب بخواب
عمو میاره آب بخواب
دلم شده کباب بخواب
گریه نکن فدات بخواب
در نمیاد صدات بخواب
داره میره چشات به خواب
وای وای وای ، علی وای وای وای
علی وای وای وای ، علی وای وای وای
لالایی میخونم خودم میدمت تاب
با اینکه تا الآن بودم زیر آفتاب
لالایی میخونم که آروم بگیری
هوا گرمه خیلی میترسم بمیری
... لالایی لالایی ، لالایی لالایی ...
تشنگی بی رحمه بخواب
تورو نمیفهمه بخواب
دور لبات زخمه بخواب
زخم لبات درده بخواب
خون به دلم کرده بخواب
حرمله نامرده بخواب
وای وای وای ، علی وای وای وای
علی وای وای وای ، علی وای وای وای
یه چیزی شنیدم تموم دلم ریخت
جلو چشم بابا امید حرم ریخت
عمومونو کُشتن میدونم چی میشه
خداحافظ اصغر برای همیشه
... لالایی لالایی ، لالایی لالایی ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1394
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
صدام مگه میرسه مادر
به تو از اینجا که آروم گرفتی و
چشاتو بستی و رو نیزه خوابی
رمق نمونده توی پاهام
روی لب خشکت هنوز رد خونه
منم دلم خون و نخوردم آبی
بارون بارون نیومدی گلم مُرد
رو تن ساقه پژمرد
دیگه چه وقت اومدنه
حالا که از شرر شدم آب
دیگه نبار تو دیگه نزن
نمک به زخم قلب رباب
لالا لالا نور چشام
لالا لالا بغض صدام
لالا لالا اصغر بالام
... لالا لالا ، لالا لالا ...
دلهره دارم که نیفتی
کشیدی قد مادر ، هم شونه ی اکبر
مردی شدی واسه خودت عزیزم
برات چه خوابا که ندیدم
خدا خدا کردم که زنده باشم تا
نُقل دومادیتو سرت بریزم
بارون بارون نیومد و بریدم
تورو رو نیزه دیدم
حالا منم با حسرت تو
پایین نِی با قلب کباب
دستای مادرت اگه نیست
با تکونای نیزه بخواب
لالا تاج سرم
لالا بریده حنجرم
لالا ای صغرم
... لالا لالا ، لالا لالا ...
چشاتو وا کن اگه میشه
حرمله میخنده به حالت دستام
که تورو انگاری بغل گرفتم
دارم چیا که نمیبینم
شلوغی شامو ، یه عده رو بامو
دست به دعا واسه اجل گرفتم
بارون بارون ، بارون بارون
بارون سنگ میباره
نَه رحمی شد به پیری من
نَه رحمی به صغیری تو
بمیرم حالا سنگ میزنن
به دندونای شیری تو
لالا لالا مُردم از اضطراب
میرم بزم شراب
علی آروم بخواب
... لالا لالا ، لالا لالا ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1399
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
کاشکی یکی بود تورو به یه جرعه آب مهمون کنه
فکر نمیکردم حرمله اینطور منو حیرون کنه
باباتو بین حرم و معرکه سرگردون کنه
چشم انتظاره مادرت رباب
بی طاقته دم حرم
تورو به خیمه ببرم
دیدی چی اومد به سرم
باشه علی راحت بگیر بخواب
دلم شکست فدا سرت
اگه بپرسه مادرت
میگم که خوابه پسرت
... آه علی اصغر ، علی اصغر (2) ...
میترسم از لحظه ای که دم غروب غوغا کنن
برای غارت حرم دور حرم دعوا کنن
نیزه توی خاک بزنن تن تورو پیدا کنن
به سرنیزه میبندن سرتو
میریزه خون از حنجرت
همش دعای مادرت
نیفته از نیزه سرت
نگاه کن اشکای خواهرتو
تو بغلش پیراهنت
میخونه وقت رفتنت
داداشی تشنه کشتنت
... آه علی اصغر ، علی اصغر (2) ...
گرفتمت به روی دست بارون خجالت بکشه
حتی فرات خجالت از این لب و صورت بکشه
بابات برا یه قطره آب اومده منت بکشه
به سرنیزه میبندن سرتو
میریزه خون از حنجرت
همش دعای مادرت
نیفته از نیزه سرت
نگاه کن اشکای خواهرتو
تو بغلش پیراهنت
میخونه وقت رفتنت
داداشی تشنه کشتنت
... آه علی اصغر ، علی اصغر (2) ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1399
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
☑️ اشعار مخصوص شب هفتم محرم و حضرت علی اصغر (ع):
https://javadieh.blog.ir/category/%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D8%B9/
#حضرت_علی_اصغر
#جواد_مقدم
🆔 @javadieh
بابا ببخش این همه زجر دیدی
از شدت هلهله ترسیدی
چشماتو وا نمیکنی اصغر
آخر تموم کردی یا خوابیدی
دست تو از دست من افتاده
دیدم سرت رو گردن افتاده
دیدی علی که آخر عمری
کار بابات به دشمنت افتاده
دست روی زانو میزنم میخنده لشکر
برای آب رو میزنم میخنده لشکر
حُرمت نذاشتن به محاسن سفیدم
برای یک جرعه ی آب منت کشیدم
... لای لای علی ، لای لای علی جان ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خم شده قد و قامت بابا
مونده فقط خجالت بابا
صحبت من تموم نشد دیدم
خونِ تو ریخت رو صورت بابا
تیر سپر زیر گلوت خورده
جونتو از تنت درآورده
دوخته تورو به سینه ی بابا
جوری که گوش تا گوشتو بُرده
دستمو زیر خون حنجرت میگیرم
حرمله اصلاً تورو زد که من بمیرم
خونش خراب شِه آخه خونمو خراب کرد
پیش یه مادر منو از خجالت آب کرد
... لای لای علی ، لای لای علی جان ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
باید تورو با پیکر بی جون
از چش مادرت کنم پنهون
حالا بگو چیکار کنم با این
تیری که از عبا زده بیرون
پیر کرد منو وداع سنگینت
باید بریم برای تدفینت
آه اِسمَع اِفهَم یا علی اصغر
جون میده بابا وقت تلقینت
از توی لشکر چند نفر کمین نشستن
چشماشونو به سر کوچیک تو بستن
وای اگه قبر تورو زیر و رو کنن چی
سرنیزه هاشونو توو خاک فرو کنن چی
... لای لای علی ، لای لای علی جان ...
شاعر : #محمد_امین_حق_پناه
#زمینه
#حضرت_علی_اصغر
🆔 @javadieh
🌐 Javadieh.blog.ir
ای بزرگ همه نوزاد اباعبدالله
وارث غیرت اجداد اباعبدالله
حضرت محسن اولاد اباعبدالله
با تو حاجت به همه داده اباعبدالله
پَر قنداقه ی تو بال و پر نوکرهاست
چون عمو روضه ی تو چاره ی ما مضطرهاست
... یا رضیع الحسین مدد رضیع الحسین ...
شاعر : #محمدحسین_مهدی_پناه
#سنگین
#حضرت_علی_اصغر
🆔 @javadieh
🌐 Javadieh.blog.ir
ای شش ماهه گلِ من
هستیِ من چرا نمیخوابی
بنما رحمی به دلم
هستیِ من چرا تو بی تابی
ای همه ی هستِی من
ای مِی و ای مستیِ من
ای همه ی هستِی من
کودک پَر بسته ی من
... علی علی لای لای ...
#روضه
#حضرت_علی_اصغر
🆔 @javadieh
🌐 Javadieh.blog.ir
هدایت شده از 📝 جوادیه 📝
☑️ اشعار مخصوص شب هفتم محرم و حضرت علی اصغر (ع):
https://javadieh.blog.ir/category/%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D8%B9/
#حضرت_علی_اصغر
#جواد_مقدم
🆔 @javadieh
زندگی دیگه عذابه پسرم
دل من برات کبابه پسرم
مادرت لالایی میخونه برات
توی خیمه قحط آبه پسرم
دل دریا بیقراره پسرم
عمو رفته آب بیاره پسرم
تو بخواب تا عمو برگرده بیا
آخه حرمله بیداره پسرم
بیقراری توو بغل مادر
داری از تشنگی جون میدی علی اصغر
تشنته خیلی از همه بیشتر
داری از تشنگی جون میدی علی اصغر
... لالالا لایی (2) ، لالالا لالالایی علیِ اصغر ...
تشنه ای سیاهی میره هی چشات
گریه میکنی گرفته باز صدات
منو آتیش زده حال و روز تو
هی زبون میچرخونی دور لبات
سخت شده حتی همین پلک زدنت
شیر نخوردی اگه خشکه دهنت
نمیدونم تبِ تو چیکار کنم
داره توی تب میسوزه بدنت
رفتی از حال و صورتت زرده
من فقط دعام همینه عمو برگرده
بدنت داغه ، دست و پات سرده
من فقط دعام همینه عمو برگرده
... لالالا لایی (2) ، لالالا لالالایی علیِ اصغر ...
دیگه از تشنگی سوخته جگرت
روی گردنت نمی مونه سرت
ولی باید تورو آماده کنم
بری میدون روی دست پدرت
خیلی از ما داره کینه حرمله
با سه شعبه توو کمینه حرمله
پسرم خیلی مواظب باشیا
حنجرِ تورو نبینه حرمله
تو میری مادر پس خدا همرات
واسه آب به دشمنش روو میزنه بابات
جلوی چشمام ، جلوی چشمات
واسه آب به دشمنش روو میزنه بابات
... لالالا لایی (2) ، لالالا لالالایی علیِ اصغر ...
شاعر : #محمدامین_حق_پناه
#حضرت_علی_اصغر
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 Javadieh.blog.ir
لالا لالا گل بابا
دیگه سقا نمیتونه آب بیاره
لالا لالا گل پرپر
بخواب اصغر مادرت که شیر نداره
لالا لالا گل یاسم
در هراسم حرمله تورو نبینه
قاتلِ تو پُر زِ کینه
در کمینه تا که یاسمو بچینه
بارون میباره از چشمام
جون نداره پاهام موندم تنها
لرزه افتاده بر اعضام
جون نده روو دستام جون بابا
... علی لای لای ، علی لای لای ...
... علی لای لای علی ، علی لای لای ...
لالا لالا گل سنبل
چه قشنگ زل زدی توو چشمای بابا
لالا لالا
دل بریدی پَر کشیدی از روی دستای بابا
وقتی ساقی آب نیاورد
تشنه لب مُرد وقتی دیدم مادرت رو
دم گوشش گفتم آروم
تا نشد دیر سیر نگاه کن اصغرت رو
آهِ غم میکشم از دل
با خنده ی قاتل اِی دل اِی دل
راه خیمه رو گم کردم
پُر زِ غم و دردم اِی دل اِی دل
... علی لای لای ، علی لای لای ...
... علی لای لای علی ، علی لای لای ...
لالا لالا ناله دارم
بیقرارم دلم از داغ تو خونه
لالا لالا گل لاله
به سه ساله چی بگم خدا میدونه
همه صبر و طاقتم رفت
تا صدای کف و هلهله بلند شد
پیش چشمام زیر تیغ تیز دشمن
حنجرت به پوست بند شد
خون شد دلم برای تو
هنوز چشای تو نیمه بازه
میخوام دفنت تا که
پرپر نشی زیر نعل تازه
... علی لای لای ، علی لای لای ...
... علی لای لای علی ، علی لای لای ...
#حضرت_علی_اصغر
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 Javadieh.blog.ir