eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
264 دنبال‌کننده
209 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا علی ای واژه ی تکبیر تو ای همه ی چاره و تدبیر تو من که اسیر سر زلف تو ام باز مکن این غُل و زنجیر تو تیر نگاهی چو به قلبم زنی من هدف و شاه کمانگیر تو شیر خدا،پادشه لا فتی بیشه ی تو کعبه شد و شیر تو رایت دین نقش تو و ذوالفقار شیر تویی دست به شمشیر تو قاری قران به شب قدر تو هر ورقش معنی و تفسیر تو کیسه ی تو بهر یتیمان به دوش لیک نکردی به شبی دیر تو بر سر خوان احدی یا علی نان و نمک خورده نمک گیر تو حق تو و فاطمه گر غصب شد روز جزا دست گلوگیر تو فاطمه آن روز که رفت از بَرت از غم داغش شده ای پیر تو خاک جهان را چو شدی بو تراب باغ و گلش را همه تکثیر تو بر در تو پادشهان نوکرند ای به جهان شاه جهانگیر تو صد چو سلیمان به درت ریزه خوار ملک سبا را همه تسخیر تو با دم تو تازه کند جان مسیح معجز موسی تو و تاثیر تو بر کرمت شک نکند عالمی حاتم طایی چو گدا، میر تو راز گشا ای شه مشکل گشا خواب دو صد یوسف و تعبیر تو آب ندادند به فرزند تو لیک به قاتل بدهی شیر تو عشق تو در سینه و قلبم تپد ای همه جا عشق فراگیر تو کاش که خاک سر کویت شوم پای به چشمم بنهی سیر تو جواد_کریم_زاده @javadkarimzadeh
شد نجف میخانه و ساقی کوثر بانی اش در نجف حتی خدا هم آمده مهمانی اش مست از بوی علی گشتند جمله کائنات سجده گر بر طاق ابرو، بوسه بر پیشانی اش ازدحام انبیا در بارگاه حیدر است تا بگیرند از محمد نوبت دربانی اش آمده نوح نبی بهر ارادت محضرِ آنکه برهاندش ز موج و ورطه ی طوفانی اش همرهش آورده ابراهیم اسماعیل را تا کند بار دگر بهر علی قربانی اش موسی عمران قدم بنهاده در طور نجف تا شود مدهوش نور چهره ی ربانی اش از دم قدسی او هر دم مسیحا جان گرفت آمده تا جان دهد بهر بلاگردانی اش بو ی پیراهن بهانه بود از بهر شفا گشته روشن چشم یعقوب از رُخ نورانی اش بر سر بازار حسنش آمده با پور خویش تا که در حیرت بماند یوسف کنعانی اش خضر میخواهد بنوشد از کفش آب حیات صد سلیمان مات از آن هیبت سلطانی اش دم به دم می گفت یونس یا علی در کام حوت داد سامانش علی از بی سرو سامانی اش صالح و الیاس و ادریس و شعیب و لوط و هود بهره ها بردند از آن رافت رحمانی اش یک طرف جبریل در کف می زند دف از شعف یک طرف داود گرم مدح و نغمه خوانی اش بارها تفسیر شد قران به شان مرتضی عشق یعنی مرتضی و صولت قرآنی اش هست آن قران که نازل گشت بر صدر رسول حضرت حیدر که باشد نفس و یار جانی اش ای جواد اینها نَمی از بحر اوصاف علیست آن علی را که امیرالمومنین میخوانی اش @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب خدا با لذتی وافر خدایی می کند امشب خدا از شاهکارش رو نمایی می کند و از پادشاه لافتی اش دلربایی می کند با پنجه های مرتضی مشکل گشایی میکند اصنام کعبه بر علی حیدر به ایزد سجده گر با امر حی دادگر شد نور یزدان جلوه گر اصنام کعبه سجده گر بر روی زیبای علی بت ها یکایک خویش را افکنده بر پای علی هو یا علی آوایشان بسم الله آوای علی قلب علی جای خدا شد کعبه ماوای علی بنت اسد ، حق بر تو مولودی عنایت می کند طفل تو در آغوش تو قرآن تلاوت می کند با عشق حیدر مستجار از شوق سینه چاک کرد کعبه به شوق میزبانی فخر بر افلاک کرد چشمان خود را باز حیدر بر شه لولاک کرد احمد به شوق دیدنش چشمان خود نمناک کرد آمد برون از کعبه بر لب قل هو الله احد بت ها ثنا گوی علی با ذکر الله الصمد از کعبه بیرون آمد و با مصطفی دم ساز شد چشمان زیبایش چو بر روی محمد باز شد گلخنده زد بر مصطفی عشق آن زمان آغاز شد سرّ مگو شد برملا بگشوده دیگر راز شد میخواند با آوای خوش در آسمان روح الامین آمد وصی مصطفی حیدر امیر المومنین بنت اسد از بیت حق با شیر حق آید برون قرآن ناطق بین که با تفسیر حق آید برون شیر خدا از کعبه با شمشیر حق آید برون‌ شیری که با شمشیر و با تکبیر حق آید برون برخلق آدم گفته گر یکبار رب العالمین فرمود با خلق علی بر خود هزاران آفرین قرآن به لب اینگونه در آغوش ختم المرسلین میخواند با صوت جلی آن حضرت یعسوب دین بسم الله ای شمس الضحی بسم الله ای عین الیقین بسم الله ای بدرالدجی بسم الله ای حبل المتین بر بای بسم الله نگر شهد لبش شهد رطب قرآن بخواند او در آغوش شهنشاه عرب شد مصطفی شاه و وزیرش ساقی کوثر شده ساقی کوثر را نگر داماد پیغمبر شده بعد از محمد مرتضی بر عالمی سرور شده یعنی امیر المومنین، آقای ما حیدر شده جبریل گوید بر ملائک سجده بر حیدر کنید اسپند در آتش کنید و عود در مجمر کنید عین الله و باب الله و وجه الله و دست خدا روح الله و نور الله و سیف الله و هست خدا در هر زمان در هر مکان همواره پابست خدا ساقی کوثر باده ده ، مارا نما مست خدا الحمدلله در دلم مهر علی غالب شده آقا و مولایم علی ابن ابیطالب شده @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ساقی امشب دوباره مستم کن مست از باده الستم کن بده بر باد بود و هستی من ز می ات کن فزون تو مستی من می ننوشیده بین چه سرمستم عجبا آن دمی کنی مستم مست گردم ز میّ جام ولا بر لبم ذکر یا علی مولا چه شود مست گردم و ساغر گیرم از دست ساقی کوثر او که ساقی جمع مستان است ساقی بزم می پرستان است کاش می شد که جام گیرم از او و شود مست میّ و جام و سبو ساقی جام عالم هستی ای که خود ساقی علی هستی من می آلوه ی گنه کارم خرقه ی پر گنه به بر دارم تو چو کوهی و من کم از کاهم بین تو پیمانه ی پر از آهم ساقی مرتضی علی یا رب مددی کن که می زنم بر لب شویم از می لب و دهانم را و معطر کنم زبانم را چون که مدح علی کنم آغاز بعد تسبیح و حمد و راز و نیاز مدح او چون نماز نیمه شب است جان ز مدح علی به تاب و تب است کیستم من که مدح او گویم کاش هر لحظه راه او پویم ره او راه بودن و هستی است ره میخانه است و سرمستی است قلم امشب به اختیار تو بود ور نه طبعم زبان باده نبود خود شنیدم به وقت تنهایی از زبان قلم به شیوایی که به مدحش همیشه بی نقصم در کفت شاعرانه می رقصم عشق بازی کنم به اذن اله در ثنای علی ولی الله شد مرکب می و مرکب دان ساغر می شد و قلم پی آن چون قلم لب به می و ساغر زد مست گشت و به سیم آخر زر هر چه گفتم فقط نوشت علی کرد حک سردر بهشت علی سردر خانقاه و دِیر و کنشت هر چه گفتم فقط علی بنوشت می چکید از لبش به شیرینی شعر و گلواژه های آیینی مست از میّ ناب ساغر بود متصل بر ثنای حیدر بود تا سحر لب به می و ساغر زد دم به دم دم ز مدح حیدر زد من چو مجنون به لب کنم آواز مدح لیلای خود کنم آغاز یا چو بلبل سینجلی خوانم گرد گل مدحت علی خوانم کیست مولای شیعیان، حیدر شاه مردان و ساقی کوثر ساقی میّ و جام و خم غدیر به خدا تا ابد علی است امیر هر که یک جرعه از می اش نوشد چشمه گردد صفا از او جوشد هر که مست علی شود یکسر نبود عشق دیگرش بر سر مستی شیعیان ز نام علی است هر دو عالم تمام جام علی است عالمی قطره اند و او دریاست اوست دریا و قطره ناپیداست می شود او که این چنین ماند بحر را در سبو بگنجاند ای که نامش بری تو با اکراه حق بفرمود علی ولی الله برسان شک خود به حد یقین شیعه شو بر علی امام مبین گو به لب لا اله الا الله یا رسول و علی ولی الله آن لعینی که با علی بد کرد ره به زهرا به کوچه ها سد کرد تا قیامت همیشه شرمنده است هم که شرمنده هم سر افکنده است جای او هست قعر نار جهیم به تنش تا ابد عذاب الیم هر که از حضرتش جدا گردید دور از رحمت خدا گردید انبیا محو دیدن رویش همه محو گل سمن بویش مهر و مه نور گیر روی علی بوی جنت بود ز بوی علی اولین کس که مست حیدر شد بُد خدا و سپس پیمبر شد فاطمه کوثری که همسر اوست مست او بود اگرچه کوثر اوست حسنینش دو سید و سرور زینبینش چو فاطمه، کوثر دم به دم ذکر یا علی گویند ره بی انتهای او پویند جبرئیل امین و خیل ملک بود آوایشان به اوج فلک صلواتی که بر نبی الله است بر جمال علی ولی الله است گر به میخانه ی نجف رفتم نزد ساقی به ساز و دف رفتم عاشق و مستم و خرابم من بنده و مست بو ترابم من رفته ام تا برات کرب و بلا گیرم از دست حضرت مولا آه من نیستم تو هستم کن جان زهرا بیا و مستم کن مست گردان ز می جام ولا و سپس راهی ام به کرب و بلا بی ولای تو کربلایی نیست کربلا رفته کربلایی نیست بی ولای تو حج کیست قبول یا طواف که می شود مقبول ساقیا می بریز در جامم کربلایی نما سر انجامم @javadkarimzadeh
صدای مادری از گوشه ی گودال می آید نجف شور و صفایی داشت اما آمدم اینجا @javadkarimzadeh
دنیا بدون تو پس از این همچو محشر ست بی تو برای زینب تو روز آخر ست وقت وداع با تن تو فکر میکنم دیگربرای زینب تو مرگ بهتر ست اینجا به روی خاک بیابان تنت رهاست زلفت به روی نیزه پریشان آن سر ست دیدم به روی پیکر در خون تپیده ات سنگ و عصا و نیزه و شمشیر و خنجرست بشنو صدای ناله ز گودال می‌رسد آری صدای ناله ی جانسوز مادرست یک جای بوسه نیست بر این جسم چاک چاک جایی که مانده بوسه زنم حلق و حنجرست من را به زور نیزه و شلاق می‌برند یک دست من به چادر و دستی به معجر ست یاری نمانده است که یاری کند مرا بر روی نیزه ها سر عباس و اکبرست باور نمیکنم که تو بر خاک خفتی و وقت وداع آخر خواهر،برادر است ای وای دارم از تو دگر دور میشوم جان می‌رود مرا ز تن و دل پر آذرست تو جان زینبی و ز جان دوست دارمت ای پاره ی تنم به خدا می سپارمت @javadkarimzadeh