eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
264 دنبال‌کننده
209 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
در گوشه ی خرابه بپا ماتم و غم است باز اين چه شورش است که در خلق عالمست صوت حزین دخت سه ساله رسد به گوش باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتمست گویا طلوع کرده ز ویرانه آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالمست از بسکه بوسه زد به لب تشنه حسین زلف حسین و دختر او جمله در همست سر را بغل گرفته به زانو نهاده است سرهای قدسیان همه بر زانوی غمست آن محشری که کرده بپا دختر حسین بی نفخ صور خواسته تا عرش اعظم است یکبار دیگر از غم این طفل محتشم گفتا عزای اشرف اولاد آدم است فردا که بر جهان بدمد آفتاب عشق بینند ماه عشق ز منظومه اش کم است @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چنان از جفا گشتی عریان بدن که حتی نشد پیرهن هم کفن @javadkarimzadeh
تا که چشمش به قتلگه افتاد دید ای وای سبط پیغمبر گیر یک مشت قاتل افتاده زیر شمشیر و دشنه و خنجر دست خود را ز دست عمه کشید سوی گودال میدوید آنگاه با رجز گفت ای حرامیها من یل مجتبا یم عبدالله در رگم خون مجتبی جوشد همچو قاسم منم دلیر و یلی شیر هستم ز بیشه ی توحید حسنی زاده ام ز نسل علی نوه ی شاه لافتی ام من پدرم مجتبی عمویم حسین یادتان رفته است چه کرد حسن با خوارج به عرصه ی صفین یک تن و چند تن حرامی ها چقدر بی حیا و نامردید زود عموی مرا رها سازید سوی من رو کنید اگر مردید بین باران نیزه و شمشیر آمد و شد سپر ز بهر عمو دست خالی چو دست بالا برد ناگهان تیغ خورد بر بازو آه از آن لحظه ای که دید حسین یاوری روی سینه اش افتاد دید با تیر حرمله طفلی بر روی سینه ی عمو جان داد @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شمر اگر تیغ کشد حرمله گر تیر زند به خدا دست ز یاری عمویم نکشم
آمد از خیمه برون صف شکن کرب و بلا سیزده ساله یلی و حسن کرب وبلا اذن بگرفته ز مولا و شده در تب و تاب بند نعلین نبسته ست ز بس کرده شتاب قاسمست و به رگش خون حسن میجوشد زره اندازه اش ار نیست قبا میپوشد بر سرش بسته حسین ابن علی عمامه بی کُله خود و زره می کند او هنگامه شیر کرار حسن وارث شیر جمل است در شجاعت چو حسن‌ آمده مرد عمل است سوی میدان شهادت‌ شده با اذن عمو گشته سرمست ز پیمانه و از باده ی هو پهلوانیست دلیر و یل بی واهمه است بر لبش نغمه ی يا حیدر و یا فاطمه است در رجز خوانی خود گفت به آوای جلی قاسم هستم و فدایی حسین ابن علی مجتبی را همه در جنگ جمل یاد آرید چون ز تیغ پسرش ناله و فریاد آرید تیغ در دست به ناگاه بلا نازل کرد "اَزرق و چار پسر را به درک واصل کرد" کوفیان دست به نامردیِ در جنگ زدند بر تنش خصم ز هر چار جهت سنگ زدند تیرها بود که بر پیکر و بازویش خورد نیزه ای آمد و اینبار به پهلویش خورد ناگهان گرد و غباری شد و طوفان دیدند همه از خشم حسین ابن علی ترسیدند دید قاسم چه غباری شد و گوئی مِه شد قاتلش نیز به زیر سم اسبان له شد استخوانهاش شکستند و پر از زخم تنش مانده در زیر سُم و نعل ستوران بدنش سر خود را چو به دامان عمو یش حس کرد خواست حرفی بزند سینه ی او خِس خس کرد چه نگاهی به عمو حضرت قاسم می‌کرد خنده بر روی لبش بود و تبسم می‌کرد گوئیا از لب او شعر و غزل میریزد مرگ در کام خوشش همچو عسل میریزد گفت مولا ، که غمت گشته چو آتش به دلم چه کنم جانِ برادر که ز رویت خجلم میبَرَد سوی حرم سرو بلند چمنش میبَرد پیکر خونین عزیز حسنش قد کشیده ست به زیر سم اسبان ای وای و در آغوش عمويش بدهد جان ای وای نجمه گفتا پسرم خوش قدو بالا شده است ای ابالفضل ببین هم قد سقا شده است @javadkarimzadeh