eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
260 دنبال‌کننده
205 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خم ابروی دلدارست راه مستقیم من از این نزدیکتر راهی به قرب او نمی جویم @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بشنو ز حقیقت این سخن را آوازه ی شیخ ابوالحسن را شیخ خرقان ، شهیر عارف گنجینه ی دانش و معارف تنها به زبان نبُد خدا گو حق گو بُد و دائما خدا جو در نیمه شبی پس از ارادت و عرضه ی طاعت و عبادت هنگام انابه و منا جا ت بر درگه حیّ و باب حا جا ت گفتا که به عرصه ی قیا مت چون نامه دهی بدست امت در حشر به امر حی دانا کردار کسان شود هویدا در پاسخ هر سوال معقول دانم چه دهم جواب مقبول دادند ندا به او ز سو یی بر گوی کنون هرآنچه گویی گفتا چو مرا بیافریدی اندر رحم آفریده دیدی اندر ظلمات محض بودم در کنج رحِم گهی غنودم چون عادت در رحم نمودم آورده ای ام تو در وجودم با حال گرسنه گشتم همراه همراه شدم به گریه و آه وآنگَه که شدم به گاهواره گفتم که گشوده راه چاره کارم پس از این بسی ست آسان بگشوده گره ز کار ، یزدان گوئی که مرا ز رنج رستند دیدم که ز دست و پای بستند دادند مرا اگر چه قَند آق کردند مرا به زور قُنداق گشتم سپس عاقل و سخنگو گفتم که رهید م از هیاهو لیکن به معلمم سپردند تاب از تن خسته ام ببردند آورد برون ز روزگارم با چوب ادب بسی دمارم ز آن دوره گذشتم ار به محنت کردی تو به شهوتم مسلط با تیزی شهوتم چو خو شد برنده و خصم آبرو شد از بیم عقوبت فسادم تصمیم نکاح، عقل دادم وآنگاه بدادی ام تو فرزند در دلم بسی شفقت آمد از بهر لباس طفل و اطعام ضایع بنمودی ام تو ایام عمرم همه صرف رنج و غم شد از عمر چو رفته رفته کم شد از عهد شباب هم گذشتم رنجور و نزار و پیر گشتم از پیری و ضعف و درد اعضا بر من چه رسید ای خدایا گفتم که مگر وفات آید شاید که ره نجات آید آسایش و راحتی گزینم سختی و الم دگر نبینم اما تن ناتوان و بیمار بر قابض روح شد گرفتار آنگاه که قبض رو ح گشتم وز تاب و تب جهان گسستم در تیره گی لحد نهادی در بین مزار جای دادی آمد دو ملک برای پرسش گفتند ترا چه بُد پرستش بر گوی کنون که رب تو کیست آئین و کتاب و مذهبت چیست گفتم که خدا ی را پرستم وز جام می اش هماره مستم دیدند چو باده نوش هستم از پرسش و از جواب رستم آنگاه ز گور تا برستم دادی خط و نامه را به دستم در محشر و صحنه ی قیامت بودم همه غرق در ندامت بر نامه چنین نوشته بی شک که ای بنده، اِقرَا کتابَک اینست کتاب من که گفتم لعلی که تمام عمر سفتم کارم همه دم فغان و آهست کار تو گذشت از گناهست آگاه تویی که بنده ات کیست پس مانع عفو و بخشش ات چیست ناگه ز جلالت خدایی بر گوش بیامدش ندایی فرمود ابوالحسن ز اکرام بخشیدمت این زمان و هنگام بر تو ز عطیه، و ز کرامت آمرزش خود کنم عنايت @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ز بس مادرم پاک و آزاده است مرا داغدار حسین زاده است شد آغشته اشکش به شیر و سپس مرا شیر با مهر او داده است
السلام ای شهید لب تشنه کشته ی تیغ و خنجر و دشنه خنجر شمر نه که کشت تو را قاتلت در سقیفه با فتنه @javadkarimzadeh
ای نام تو رمز هستی و راز حیات مصباح هدی و نور و کشتی نجات ای کشته ی تشنه بر لب شط فرات بر نام بلند و با شکوهت صلوات @javadkarimzadeh
چنان از جفا گشتی عریان بدن که حتی نشد پیرهن هم کفن @javadkarimzadeh
در همه دم ذکر لبم یا حسین ع کاش که محشور شوم با حسین ع خیل رفیقان به دم واپسین جمله روند از برم الا حسین ع @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا