eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
262 دنبال‌کننده
205 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیچاره شدم بعد تو ای چاره ی کارم جز صبر به داغ غم تو چاره ندارم چون ابر بهاری شده چشمان تر من خواهم که چو باران به مزار تو ببارم تو مادر آبی و من هستم پدر خاک ای کاش که می‌شد تو بباری به مزارم یک عمر ز عالم گره ی کور گشودم با رفتنت ای جان گره افتاده به کارم بودی همه ی دار و ندارم به همه عمر رفتی ز برم ای همه ی دار و ندارم یک عمر به تن داشتمی جوشن بی پشت زیرا که تو بودی سپر شیر شکارم با پنجه در از قلعه ی خیبر بگشودم این فخر هم از گفتن یا فاطمه دارم با یا علی از جای چو برخاستی یک عمر یا فاطمه یک عمر به لب بود شعارم من ماندم و از داغ تو در سوز و گدازم یا فاطمه جان زود برفتی ز کنارم در خاطر من خاطره ی داغ تو جانکاه ست دلخوش فقط از خاطره ی ناب انارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باغبانی وبه بار آمده ات حاصل ها حاصلت چیست به گلشن جز ابوفاضل ها مادران راپسران است وتو هم امِّ بنین همچوابناء تو نبوَدبه همه منزلها نسب اش هاشمی وباب الحوائج به لقب بانگاهی کند آسان همه ی مشگلها لحظه ای کی زحسین ابن علی غافل بود ساقی کرببلا،دشمن دل غافلها عبدصالح که بوَدصحبت زهدوکرمش همچومردانگی اش نَقل همه محفلها زانویش پلهگه محمل زینب بنمود تافرودآید بانوی پریشان دلها چوامان نامه دهندش که کند ترک حسین خط بُطلان بکشد بر ورق باطلها لبِ دریاو لبِ تشنه ی ساقی عجبا گم شداز موجِ نگاهش همه ی ساحلها مادرا امِّ بنین جان بفدای یلِ تو که زعشقش همه دیوانه شوند عاقلها ودودستی که جدا شد زتن و لیک هنوز خیره مانده ست برآن،چشم همه سائلها @javadkarimzadeh
بر سینه ی تشنه کام عباس حک گشته چنین ز مام عباس هر جا که حسین تشنه باشد نوشیدن آب حرام عباس جود و ادب و وفا و ایثار باشد منش و مرام عباس تنها لقب ابوالفضائل شد در خور احتشام عباس بر درگه او پیمبرانند استاده به احترام عباس هم جمله ی اولیا ثناگو درمرتبت هُمام عباس غبطه شهدا برند در حشر بر جاه و فر و مقام عباس مه سجده به سجده گاه آرد بر روی مه تمام عباس هنگام قعود عرش گردد بیند چو خدا قیام عباس بر سر زده تاج پادشاهی هر کس که شده غلام عباس ساقی و امیرم و علمدار این است همان پیام عباس محشر شود آن دمی برآید تیغی مگر از نیام عباس باالله که زمین به خود بلرزد در معرکه زیر گام عباس صف می شکند ز برق صمصام رقصد به کفش حسام عباس با یک غضبش بپاشَد ازهم نظم سپه از نظام عباس او یک تنه لشکر حسین است تنها چو شود امام عباس عمریست که مرغ دل فتاده ست از شوق حرم به دام عباس هرگز نپرد ز بی وفایی بر بام دگر ز بام عباس آهوی خَتائی دل من عاقل شد و گشته رام عباس دل یک دله کرده ام خدا را دارم صنمی به نام عباس هر لحظه هوای سجده دارم با لطف علی الدوام عباس گر سائلم و یه لا قبایم عمریست خورم طعام عباس او آب من است و خاک اویم از مرحمت مدام عباس رقصد به کفم قلم ز مدحش مستم ز شراب جام عباس برخیز ز جا به احترامش در شام وفات مام عباس از روی ادب بده سلامی همراه شو با سلام عباس کن عرض ادب به ساحت او گو مادر خوش کلام عباس ای ام بنین ببال بر خود بر دولت با قوام عباس یک دم ز کرم پناهمان ده در سایه ی مُستدام عباس همواره سلام بر تو مادر هم بر لب تشنه کام عباس @javadkarimzadeh
ابتدا گفت السلام علیک بنده اذن ورود می خواهم به کنیزی زینب آمده ام اگر از لطف خود دهد راهم السلام علیکما حسنین پرتو نور ذات لم یزلی آمدم تا شوم کنیز شما گر گذارم قدم به بیت علی جان عالم فدایت ای زینب بشنو از این کنیز زمزمه ای نام من فاطمه ست اما تو بعد زهرا فقط تو فاطمه ای من شنیدم که مادرت زهرا بین دیوار و در فدا گردید آن قَدَر حامی ولایت بود که فدایی مرتضی گردید کاش در بین کوچه ها زده بود جای زهرا به روی من سیلی کاش ام البنین زمین می خورد کاش می گشت روی من نیلی بود آن کوچه خلوت و پنداشت می رسد زور او به زور حسن کاش می زد به روی من سیلی تا دگر نشکند غرور حسن کاش در پشت در سپر بودم همچو زهرا به یاری مولا کاش در سینه ام فرو می رفت میخ در جای سینه ی زهرا کاش من جای فاطمه آنروز میشدم سوی دشمنان به مصاف کاش بازوی من سیه می‌گشت جای زهرا ز ضربه های غلاف روضه می خواند وقت آمدنش نوعروسی که جای فاطمه بود آن عروس سیاه پوش علی فاطمه در عزای فاطمه بود پا به بیت علی نهاد و سپس به کنیزیش مفتخر گردید سال ها بعد هم به لطف خدا مادر حضرت قمر گردید گشت از نور آفتاب علی جلوه ی ماه هاشمی حاصل به جهان پا نهاد از این پیوند یل ام البنین ابوفاضل از ادب طفل خود به دور سر شاه بی سر ز مهر می گرداند گفت عباس من فدایی توست یاور تو همیشه خواهد ماند داد قنداقه اش به دست علی مرتضی دست های او بوسید دید اشک علی چو ام بنین سبب گریه ی علی پرسید گفت این دست های زیبا را می دهد در ره شه بی سر روزی آید به دشت کرب و بلا می شود از بدن جدا، مادر آسمان بود و داشت چار قمر همه زیبا و پاک و تابنده تا بریزد به پای خورشیدی که بماند همیشه درخشنده چون که آن کاروان به راه افتاد گفت عباس من ضیاء دوعین پسرم جان من،عزیزدلم هرچه شدجان تو و جان حسین همه ی عمر افتخارم بود که توئی اُسوه ی جوانمردی جان فدای حسین زهرا باش نکند بی حسین برگردی خبر آمد بشیر آمده است با دل زار و خسته، با افغان گفت مادر همه پسرهایت کشته گشتند با لب عطشان گفت ام البنین که ای قاصد فقط از شاه عالمین بگو همه ابناء من فدای حسین فقط از سرورم حسین بگو گفت مادر کنار نهر فرات تشنه لب، راس اوجدا کردند سر او را به نیزه ها بردند دربیابان تنش رها کردند بدنش قطعه قطعه از کین شد آنچنان که به بوریا بردند بی کفن دفن گشت بعد سه روز بی سر او را به خاک بسپردند دید نتواند این غمِ عظما مادری خسته دل کشد بردوش ازغم داغ سیدالشهدا ناله ای برکشید و رفت ازهوش اولین روضه را بپا کرد و روضه خوانی مدام کارش بود گریه برداغ سیدالشهدا مرهمی بهر قلب زارش بود داغ جانکاه آن شهیدانش کرده بیتاب و برده بودش صبر آنچنانی که روی خاک بقیع ساخته بود چهار صورت قبر روضه می خواند و بافغان می گفت اُم عباس با دلی غمگین من ندارم دگر پسر مَردم و دگرنیستم من امِِّ بنین آری آن پاکدامن از سرِمهر بهر احیای دین حق کوشید همچو زهرا به یاری مولا بود و جام ولای اونوشید السلام علیک ای خورشید مهرِ منظومه ی چهارقمر السلام علیک مادر عشق هم نفس هم قدم تو باحیدر @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا