eitaa logo
اشعار آئینی جواد کریم زاده
237 دنبال‌کننده
147 عکس
48 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدو بار دگر جان جهان احیا شد گوهری از صدف بحر ولا پیدا شد گوهری کو به همه اهل جهان قائمه است فاطمه باشد و چون مادر خود فاطمه است عالم از یُمن قدومش چو گلستان گشته باب حاجات همه ساقی مستان گشته می بریزد ز شعف باده دهد از کوثر گردد از شوق فلک دور سر این دختر دختر باب الحوائج ، چو جان آمده است خواهر شمس شموس ، فخر زنان آمده است نجمه از دامن خود اختر و کوکب آورد خواهری بهر شهنشاه چو زینب اورد بنویسید بر این سر در منظومه ی نور که خوش آمد به قم آن فاطمه ، معصومه ی نور بنویسید بر این سر در منظومه چنین که به انگشتری قم شده معصومه نگین چهارده نور همه صاحب منظومه شدند همگی عاشق بر زینب و معصومه شدند نور در نور چه کم دارد از این منظومه همره فاطمه و زینب اش این معصومه نور دیگربه قم از جلوه ی داور آ مد جلوه دیگری از سوره ی کوثر آمد آسمان بر قدمش کوکب و اختر ریزد ساقی از شوق و شعف باده به ساغر ریزد نام او فاطمه است و به نسب هاشمی است سر به تا پای وجودش همه اش فاطمی است گر رضا بر سر خود تاج امامت دارد خواهرش نیز به سر تاج کرامت دارد اینکه کان کرم و بخشش و جود است و عطاست دختر موسی جعفر بود و اخت رضاست اینکه همراه خودش بوی جنان آورده شیخ عباس قمی در حرمش پرورده اینکه معصومیت از روی مهش می ریزد مریم از روی ادب بر قدمش برخیزد او دلی پاک تر از وسعت دریا دارد نفسی پاک چو انفاس مسیحا دارد او که از فیض دمش فیضیه بر پا شده است از دم قدسی او زنده مسیحا شده است ای فدای کرمت عمه ی سادات سلام جان فدای حرمت قبله ی حاجات سلام کیست آن کس که به تو همسر لایق گردد؟ خار آیا که شود یار شقایق گردد؟ هر گلی را که ببویم ز طربناکی باغ یا رضا گویم و معصومه و یا شاه چراغ عصمت اللهی و ناموس خدایی بانو تو عقیق شرف الشمس رضایی بانو زائر فاطمه آید به حضورت سوی قم قم کویری است که آباد شد از بانوی قم طعنه ها قم به مدینه زده باور دارد چقدر فاطمه دلبسته و زائر دارد حرم مادر سادات از این پس اینجاست چقدر گنبد و گلدسته و صحنش زیباست چه ضریحی که زند طعنه به جنات علا چه ضریحی که بود مرقد ناموس خدا چه ضریحی که ملائک همگی سجده گرند محضر مادر سادات ز جان سجده برند در بقیع گر حرم حضرت او گم شده است لیک پیدا حرم فاطمه در قم شده است سردر جنت الاعلایش چه زیبا بنوشت می شود باز به قم یک دری از باب بهشت از کرم تا که به قم منزل و ماوا کردی گره از کار همه خلق جهان وا کردی ای حریم تو به از روضه ی رضوان بانو کاش می شد که به پای تو دهم جان بانو ما به درگاه شمااین همه حاجت داریم از کرامات شما فاضل و بهجت داریم روز محشر ز لحد رقص کنان برخیزیم تا که دامان شما بهر شفاعت گیریم @javadkarimzadeh
ای آنکه حریم عشق باشد حرمت عالم همه ریزه خوار خوان کرمت با هر نفست فرشته روئید به قم ای آنکه مسیح زنده گردد ز دمت
به حق انوارش از رحمت تجلی کرده در دنیا که دنیا زین تجلّا شد بسان جنت الاعلی مدینه نورباران شد فلک آیینه بندان شد و عیدانه فراوان شد که تا باشد چنین بادا فروغ جلوه ی سرمد شکوه و فرِّ او بی حد به نورش خیره شد آدم به حیرت آمده حوا شکوه و فَرّش از زهرا به عصمت زینب کبری کمالش برتر از هاجر به عفت مریم عَذرا به مدحش در کفم هر دم قلم از شوق می رقصد به وصف نام او صفحه تلاطم کرده چون دریا شنیدم این روایت را نگر اوج عنایت را که پیر سیدی دانا ز احوالش چنین گفتا به صد ایمان دو صد باور به شهر پاک پیغمبر تشرف یافتم یک شب ز لطف ایزد دانا سراپا طَیب و طاهر شدم از لطف حق زائر قبور جمله پاکان را و خاصه حضرت طاها به شوق دیدنش هر دم بسی من جست و جو کردم که تا شاید بیابم من مزار حضرت زهرا یکی می گفت قبر اوست بین منبر و محراب یکی گفتا مزارش را نمایی در بقیع پیدا توسل کردم از شوقش گرفتم باز دامانِ جناب احمد و محمود ابوالقاسم محمد را که آگه کن مرا ای جان ز قبر اطهر زهرا به جان تو نگویم با کسی من سِرِّ آن اصلا همان شب با دلی مضطر نهادم سر چو بر بستر به حال خواب دیدم حضرتش در عالم رویا جمالش پاک و رخشنده بسان خورشید تابنده بفرمودی مرا آندم امیر و سید بطحا که راز قبر او مستور باید تا ابد مانَد که این دستور می باشد به امر خالق یکتا اگر خواهی شوی زائر به قبرش طیب و طاهر مسافر شو ز شهر من به سوی شهر قم آنجا زیارت کن تو آن قبری که باشد قبر معصومه و می باشد زیارتگاه آن صدیقه ی کبری مزارش شد تجلی گاه قبر حضرت زهرا به قم پیداست آن قبری که این جا هست ناپیدا کریمه طاهره صدیقه و مرضیه ی والا رشیده فاضله معصومه ی والای بی همتا به محشر شافع عالم به جنت کوثر و زمزم به طور موسی کاظم رضا و او ید بیضا کمالش هست پاینده مسیحا از دمش زنده ز فیض قدسی اش در قم چنین فیضیه شد برپا حریمش کعبه جان ها که پروده چه انسانها بروجردی و شیخ عباس و فاضلها و بهجتها چنان اندر کویر قم شدم مجنون سردرگم به عشق او دوصد مجنون و مجنونش دو صد لیلا جهان از مِهر او روشن کویر از مقدمش گلشن چه دختر مادر باران چه مادر بانوی دریا @javadkarimzadeh
آمدو بار دگر جان جهان احیا شد گوهری از صدف بحر ولا پیدا شد گوهری کو به همه اهل جهان قائمه است فاطمه باشد و چون مادر خود فاطمه است عالم از یُمن قدومش چو گلستان گشته باب حاجات همه ساقی مستان گشته می بریزد ز شعف باده دهد از کوثر گردد از شوق فلک دور سر این دختر دختر باب الحوائج ، چو جان آمده است خواهر شمس شموس ، فخر زنان آمده است نجمه از دامن خود اختر و کوکب آورد خواهری بهر شهنشاه چو زینب اورد بنویسید بر این سر در منظومه ی نور که خوش آمد به قم آن فاطمه ، معصومه ی نور بنویسید بر این سر در منظومه چنین که به انگشتری قم شده معصومه نگین چهارده نور همه صاحب منظومه شدند همگی عاشق بر زینب و معصومه شدند نور در نور چه کم دارد از این منظومه همره فاطمه و زینب اش این معصومه نور دیگربه قم از جلوه ی داور آ مد جلوه دیگری از سوره ی کوثر آمد آسمان بر قدمش کوکب و اختر ریزد ساقی از شوق و شعف باده به ساغر ریزد نام او فاطمه است و به نسب هاشمی است سر به تا پای وجودش همه اش فاطمی است گر رضا بر سر خود تاج امامت دارد خواهرش نیز به سر تاج کرامت دارد اینکه کان کرم و بخشش و جود است و عطاست دختر موسی جعفر بود و اخت رضاست اینکه همراه خودش بوی جنان آورده شیخ عباس قمی در حرمش پرورده اینکه معصومیت از روی مهش می ریزد مریم از روی ادب بر قدمش برخیزد او دلی پاک تر از وسعت دریا دارد نفسی پاک چو انفاس مسیحا دارد او که از فیض دمش فیضیه بر پا شده است از دم قدسی او زنده مسیحا شده است ای فدای کرمت عمه ی سادات سلام جان فدای حرمت قبله ی حاجات سلام کیست آن کس که به تو همسر لایق گردد؟ خار آیا که شود یار شقایق گردد؟ هر گلی را که ببویم ز طربناکی باغ یا رضا گویم و معصومه و یا شاه چراغ عصمت اللهی و ناموس خدایی بانو تو عقیق شرف الشمس رضایی بانو زائر فاطمه آید به حضورت سوی قم قم کویری است که آباد شد از بانوی قم طعنه ها قم به مدینه زده باور دارد چقدر فاطمه دلبسته و زائر دارد حرم مادر سادات از این پس اینجاست چقدر گنبد و گلدسته و صحنش زیباست چه ضریحی که زند طعنه به جنات علا چه ضریحی که بود مرقد ناموس خدا چه ضریحی که ملائک همگی سجده گرند محضر مادر سادات ز جان سجده برند در بقیع گر حرم حضرت او گم شده است لیک پیدا حرم فاطمه در قم شده است سردر جنت الاعلایش چه زیبا بنوشت می شود باز به قم یک دری از باب بهشت از کرم تا که به قم منزل و ماوا کردی گره از کار همه خلق جهان وا کردی ای حریم تو به از روضه ی رضوان بانو کاش می شد که به پای تو دهم جان بانو ما به درگاه شمااین همه حاجت داریم از کرامات شما فاضل و بهجت داریم روز محشر ز لحد رقص کنان برخیزیم تا که دامان شما بهر شفاعت گیریم @javadkarimzadeh