#مناجات_با_خدا
#امیرالمومنین_ع_مدح
ساقی امشب دوباره مستم کن
مست از باده الستم کن
بده بر باد بود و هستی من
ز می ات کن فزون تو مستی من
می ننوشیده بین چه سرمستم
عجبا آن دمی کنی مستم
مست گردم ز میّ جام ولا
بر لبم ذکر یا علی مولا
چه شود مست گردم و ساغر
گیرم از دست ساقی کوثر
او که ساقی جمع مستان است
ساقی بزم می پرستان است
کاش می شد که جام گیرم از او
و شود مست میّ و جام و سبو
ساقی جام عالم هستی
ای که خود ساقی علی هستی
من می آلوه ی گنه کارم
خرقه ی پر گنه به بر دارم
تو چو کوهی و من کم از کاهم
بین تو پیمانه ی پر از آهم
ساقی مرتضی علی یا رب
مددی کن که می زنم بر لب
شویم از می لب و دهانم را
و معطر کنم زبانم را
چون که مدح علی کنم آغاز
بعد تسبیح و حمد و راز و نیاز
مدح او چون نماز نیمه شب است
جان ز مدح علی به تاب و تب است
کیستم من که مدح او گویم
کاش هر لحظه راه او پویم
ره او راه بودن و هستی است
ره میخانه است و سرمستی است
قلم امشب به اختیار تو بود
ور نه طبعم زبان باده نبود
خود شنیدم به وقت تنهایی
از زبان قلم به شیوایی
که به مدحش همیشه بی نقصم
در کفت شاعرانه می رقصم
عشق بازی کنم به اذن اله
در ثنای علی ولی الله
شد مرکب می و مرکب دان
ساغر می شد و قلم پی آن
چون قلم لب به می و ساغر زد
مست گشت و به سیم آخر زر
هر چه گفتم فقط نوشت علی
کرد حک سردر بهشت علی
سردر خانقاه و دِیر و کنشت
هر چه گفتم فقط علی بنوشت
می چکید از لبش به شیرینی
شعر و گلواژه های آیینی
مست از میّ ناب ساغر بود
متصل بر ثنای حیدر بود
تا سحر لب به می و ساغر زد
دم به دم دم ز مدح حیدر زد
من چو مجنون به لب کنم آواز
مدح لیلای خود کنم آغاز
یا چو بلبل سینجلی خوانم
گرد گل مدحت علی خوانم
کیست مولای شیعیان، حیدر
شاه مردان و ساقی کوثر
ساقی میّ و جام و خم غدیر
به خدا تا ابد علی است امیر
هر که یک جرعه از می اش نوشد
چشمه گردد صفا از او جوشد
هر که مست علی شود یکسر
نبود عشق دیگرش بر سر
مستی شیعیان ز نام علی است
هر دو عالم تمام جام علی است
عالمی قطره اند و او دریاست
اوست دریا و قطره ناپیداست
می شود او که این چنین ماند
بحر را در سبو بگنجاند
ای که نامش بری تو با اکراه
حق بفرمود علی ولی الله
برسان شک خود به حد یقین
شیعه شو بر علی امام مبین
گو به لب لا اله الا الله
یا رسول و علی ولی الله
آن لعینی که با علی بد کرد
ره به زهرا به کوچه ها سد کرد
تا قیامت همیشه شرمنده است
هم که شرمنده هم سر افکنده است
جای او هست قعر نار جهیم
به تنش تا ابد عذاب الیم
هر که از حضرتش جدا گردید
دور از رحمت خدا گردید
انبیا محو دیدن رویش
همه محو گل سمن بویش
مهر و مه نور گیر روی علی
بوی جنت بود ز بوی علی
اولین کس که مست حیدر شد
بُد خدا و سپس پیمبر شد
فاطمه کوثری که همسر اوست
مست او بود اگرچه کوثر اوست
حسنینش دو سید و سرور
زینبینش چو فاطمه، کوثر
دم به دم ذکر یا علی گویند
ره بی انتهای او پویند
جبرئیل امین و خیل ملک
بود آوایشان به اوج فلک
صلواتی که بر نبی الله است
بر جمال علی ولی الله است
گر به میخانه ی نجف رفتم
نزد ساقی به ساز و دف رفتم
عاشق و مستم و خرابم من
بنده و مست بو ترابم من
رفته ام تا برات کرب و بلا
گیرم از دست حضرت مولا
آه من نیستم تو هستم کن
جان زهرا بیا و مستم کن
مست گردان ز می جام ولا
و سپس راهی ام به کرب و بلا
بی ولای تو کربلایی نیست
کربلا رفته کربلایی نیست
بی ولای تو حج کیست قبول
یا طواف که می شود مقبول
ساقیا می بریز در جامم
کربلایی نما سر انجامم
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#تقارن_میلاد_امیرالمومنین_ع_
#شب_جمعه_زیارت_امام_حسین_ع
صدای مادری از گوشه ی گودال می آید
نجف شور و صفایی داشت اما آمدم اینجا
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#حضرت_زینب_س
#وداع_با_پیکر_برادر_گودال_قتلگاه
دنیا بدون تو پس از این همچو محشر ست
بی تو برای زینب تو روز آخر ست
وقت وداع با تن تو فکر میکنم
دیگربرای زینب تو مرگ بهتر ست
اینجا به روی خاک بیابان تنت رهاست
زلفت به روی نیزه پریشان آن سر ست
دیدم به روی پیکر در خون تپیده ات
سنگ و عصا و نیزه و شمشیر و خنجرست
بشنو صدای ناله ز گودال میرسد
آری صدای ناله ی جانسوز مادرست
یک جای بوسه نیست بر این جسم چاک چاک
جایی که مانده بوسه زنم حلق و حنجرست
من را به زور نیزه و شلاق میبرند
یک دست من به چادر و دستی به معجر ست
یاری نمانده است که یاری کند مرا
بر روی نیزه ها سر عباس و اکبرست
باور نمیکنم که تو بر خاک خفتی و
وقت وداع آخر خواهر،برادر است
ای وای دارم از تو دگر دور میشوم
جان میرود مرا ز تن و دل پر آذرست
تو جان زینبی و ز جان دوست دارمت
ای پاره ی تنم به خدا می سپارمت
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مدح
کوفه یادش مانده آنروزی که می لرزاندی اش
ای که دشمن را به شام از خطبه ات ترساندی اش
ای زبانت ذوالفقارو خطبه ات دشمن شکن
ای یدالله فوق ایدیهم به هنگام سخن
گشت با هنگامه ات برپا بساط شورو شین
دشمنان گفتند علی آمد به یاری حسین
جملگی گفتند این ناطق که نورش منجلی است
یاعلی باشد و یا خود نطق گویای علی است
آینه در آینه نام علی تکثیر شد
نام حیدر در جهان با نطق ات عالمگیر شد
کاخ ظلم از خطبه ات بر روی خصم آوار شد
چون به شام و کوفه زینب حیدر کرار شد
گر چه می پنداشتند،حیدر نمی خواند نماز
جملگی با خطبه ات گفتند علی باشد نماز
سر درون تشت زر با خون سرخ این را نگاشت
مارایتُ گفتن تو کم ز زیبائی نداشت
زینبا ای ابتدا و انتهای شهر عشق
جان ما بادا فدایت ، شاه بانوی دمشق
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#حضرت_زینب_عصر_عاشورا_قتلهگاه
مثل یک شیشه ی عِطری که درش وا شده بود
سر جدا از بدن زاده ی طاها شده بود
گشت آکنده ز عِطرش همه ی دشت بلا
بر لب جن و ملَک بانگ خدایا شده بود
لاله هایش همه پرپر شده آغشته به خون
باغبانی که بهارش همه یغما شده بود
عِطرش آمیخت چو با رایحه ای با گل یاس
قتلگَه خواستگه ناله ی زهرا شده بود
زینب آمد که سرِ سرو به دامان گیرد
لیک سر بهر سر نیزه مهیا شده بود
جای یک بوسه نَبُد بر تن آن سرو بلند
و گلو بوسه گه خنجر اعدا شده بود
تا به رگ های بریده سر خود را بنهاد
عالمی غرق در آن صحنه ی زیبا شده بود
و در آن لحظه که زینب همه زیبایی دید
گشت هنگامه به پا محشر کبری شده بود
آفرینش همه میرفت شود کُن فیکون
عرش لرزید و فلک هم کمرش تا شده بود
زین مصیبت چو ز احجار زمین خون جوشید
آسمان گریه کنان زین غم عظمی شده بود
شیشه ی عطر تنش خرد و درش گم شده بود
همچو تسبیح که پاشیده ی اعضا شده بود
بر سِنان تا که سَنان زد سر پر خون حسین
در دل زینب غم دیده چه غوغا شده بود
کس ندانست در آن لحظه به زینب چه گذشت
آه از آن شیشه ی عِطری که درش وا شده بود
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#حضرت_زینب_س_مدح
یاد زینب س تا قیامت در دل است
دل بدون یاد او مشتی گل است
#جواد_کریم_زاده