eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
262 دنبال‌کننده
205 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای فاتح بزرگ تمام نبرد ها سردار با صلابت میدان مردها اسطوره ی شجاعت و غیرت و عاطفه ای التیام بخش غم و رنج و درد ها در جنگ اهرمن تو نماد شجاعتی مرد عبادتی و حیا و نجابتی دارد سپاه قدس ز تو افتخارها فتح الفتوح کرده به امر تو بارها دارد قرارگاه تو بس بی قرار ها تا سر دهند بهر تو این سربدار ها از تو به یک اشاره که آنها به سر دوند سردار عشق تا که لبی تر کند روند ای مالک زمانه علی را تو یاوری حتی عراق و سوریه را چون برادری خاورمیانه چون تو ندیده دلاوری یک دست تو کند به سپاهی برابری دستت فتاد لشکر دشمن نفس کشید روزی همان ز هیبت تو پای پس کشید داعش ز هیبت تو اگر زهره آب کرد صهیون ز اقتدار تو خود را خراب کرد مولا تو را چو مالک خود انتخاب کرد جور دگر زمانه به رویت حساب کرد سردار عالمی تو نه تنها سپاه عشق ای جان فدای بارگه بانوی دمشق @javadkarimzadeh
چه سرداری که‌ زد بر خاک صد سردار داعش را چه طوفانی که کند از جا همه آثار داعش را به زير چکمه اش له کرد آخر هیبت صهیون و در هم عاقبت پیچید او طومار داعش را
بسم‌ الله الرحمن الرحیم فاطمه ای که بر رُخش،ماه سجود می کند یا که ثنا و مدح او رب وَدود می کند همان حبیبه ی خدا که حق به یک اشارتش زیر و زبر ز خشم او بود و نبود می کند پشت نماز او زند صف سپه ملائکه فاطمه چون قیام کرد عرش قعود میکند کار تمام انبیاء،جلوه ی نور اولیا از گل روی فاطمه،جمله نمود می کند زان دم روح پرورش،زنده مسیح از دمش واز نفسش فرشته بو عطر وجود می کند درد و غم ار فزون شود ،خواه مدد ز فاطمه درد ز سینه میپرد ،غصه فرود می کند خیل فرشته و ملک ،به عشق صاحب فدک جان به فدای گُلرخ یاس کبود می کند هر که به دل ولای او ،داشت و از برای او جان بدهد به قله ی عشق صعود میکند اوست که جبرئیل شد خادم آستانه اش بعد نبی به فاطمه گفت و شنود می کند حال رواست ناکسی، به پای درب خانه اش که جبرئیل خادم است ، آتش و دود می کند فاطمه جان به هر نفس، مدح تو می کند جواد گه دمِ نوحه سر دهد ، گاه سرود می کند @javadkarimzadeh
به شان او خدا کند مدح و ثنای فاطمه فخر به قدر و جاه او کند خدای فاطمه خدا به عشق فاطمه خلقت ما سوی نمود وز دم و روح قدسی اش کرد بنای فاطمه به پیشگاه اقدسش قیام مصطفی کند دست به سینه نزد او شیر خدای فاطمه به یمن قدر و جاه او به عشق یک نگاه او روح الامین بیاورد وحی برای فاطمه صبا به باغبان بگو سحر هوای گلسِتان تازه شود ز نکهت روح فزای فاطمه پیرهن عروسی اش به سائلی عطا کند و این نمی ست از یم جود و عطای فاطمه اتمّ نعمت خدا ولایت علی بوَد ولایت علی بوَد عهد و وفای فاطمه کیست به عالم این همه عالمه بی معلمه جان تمام عالمی باد فدای فاطمه مزد رسالت نبی گو چه تو از جفا دهی ثانی بی حیا حیا کن ز حیای فاطمه چهل شقی بی حیا، به دشمنی مرتضی شعله زدند بر درِ بیت ولای فاطمه یک زن باردار را بین جدار و در ببین میخ در و فشار در بشنو صدای فاطمه کاش برای او سپر بودم و کاش مادرم حین فشار و ضربه ها بود به جای فاطمه سیلی چو بر رویش زدند ضربه به پهلویش زدند تا که کمان شود مگر قد رسای فاطمه کاش که مجتبی نبود یا که چه خوب شد که بود تا که به کوچه ها شود حسن عصای فاطمه دست ز تن جدا شده سر بریده از قفا شاهد روز محشرش شد شهدای فاطمه فاطمیه ست وقت غم ، مویه به مام بی حرم هست به دوش مهدیش، شال عزای فاطمه در همه روضه های او پاک نکردم اشک خود تا که بگیرم آبرو از کف پای فاطمه بس که قصیده گفته ام گوهر دیده سفته ام گه به ثنای فاطمه گه به رثای فاطمه فخر کنم به عالمی حور و پری و آدمی به هر که می رسی بگو منم گدای فاطمه ذکر لب جواد شد نغمه ی یا علی مدد چون که علی علی علی بُوَد نوای فاطمه @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گل یاسی و ز تو بوی خدا می آید هر سحر بوی تو همراه صبا می آید از مناجات تو در وقت سحر فهمیدیم که ز عطر نفست بوی دعا می آید از همان روز که در زیر کسا جمع شدید این همه بوی خوش از سوی کسا می آید مانده جبریل ملائک ز چه حیرت زده اند و چه بویی ز کسا تا به سما می آید عرشیان مست و فرو مانده ی در کار تو اند که شمیمت ز کجا تا به کجا می آید چند روزیست که از شهر پیمبر به مشام نگرانم نکند بوی بلا می آید چو ارازل بسوی یاس هجوم آوردند بوی خون از طرف بیت ولا می آید بو ی هیزم بوی پستی و بوی آتش و دود بوی نامردی از آن قوم دغا می آید بین دیوار و در از گل بگرفتند گلاب چه گلابی که از آن بوی خدا می آید @javadkarimzadeh
دلم گرفته چه گویم چه کرده با ما، در چه شکوه ها که نمودست مادرم با،در دربهشت برین، درب جنت الاعلی دری که بود فرا روی عرش اعلا، در دری که روح الامین پاسبان آن در بود همان که داشت تعلق به بیت مولا، در دری که سوخته از کینه ی اراذل ها چه گویمت که چه ها کرده شعله ها با ، در دری که سوخت و گوئی تمام هستی سوخت از این غمی که بسوزاند قلب ما را ، در چهل شقی حرامی ز بسکه ضربه زدند رود که تا به در آید دگر ز لولا ، در فرشته در پس در بود و در اگر افتاد نداشت تاب ستادن به روی پا را ،در نفس نفس زدنش را شنید دیو و هدف گرفته، آه چه شد؟ میخ، سینه، حورا، در امان ز ضربه ی آخر ، امان ز وقتیکه فتاد همره مسمار روی زهرا ، در دل زمین و زمان کائنات و موجودات از این مصیبت عظمی شکست حتّی، در نوای فضه خُذینی شنید و فضه دوید رسید پشت در و دید کرده غوغا ، در شکسته پهلوی زهرا و سینه اش پر خون ز کینه کرده چه با دُخت پاک طاها، در شکست پهلو و شد سقط محسنش آن جا ز کین قوم دغا، بود شاهد آن جا ، در دلم شکست از آن بیشتر زمانیکه بدید زینب و با ناله گفت بابا ، در من و برادر و خواهر ،پدر ، شکسته دلیم دلی که سوخته در ماتم جوان ، مادر علی به صوت حزین روضه خواند و مینالید میان روضه بگفتا چه کرده با ما ، در به جرم اینکه فقط یاور علی بوده ست رسید هر که بر او، لطمه زد نه تنها در چگونه شرح دهم داغِ کوچه و سیلی ز ضربه های غلاف و ... نگویم الّا ، در @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای مسافر بیا ، سفر تا کی ؟ منتظِر پای منتظَر تا کی ؟ نظری سوی ما کنی بد نیست دور مانی تو از نظر تا کی ؟ بهر لیلا چقدر صبر کند دل مجنون در به در تا کی ؟ سیزده قرن منتظر بودن این دعاهای بی اثر تا کی ؟ به فدای تو مادر و پدرم گریه ی مادر و پدر تا کی ؟ غربتت را کسی نمیفهمد غربت شام بی سحر تا کی ؟ جمع باید شوند اصحابت سیصد و سیزده نفر تا کی ؟ باز هم فاطمیه ای دیگر صبر این داغ ، بر جگر تا کی ؟ منتقم بهر انتقام بیا صبر آن تیغه ی دو سر تا کی ؟ کاش می آمدی ز جاده ی نور کاش نزدیک بود صبح ظهور @javadkarimzadeh